جلاس بن سوید (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جلاس بن سوید بن صامت انصاری، از تیره
اوس و از جمله
منافقان و متخلفان
غزوه تبوک بود.
برخی مفسران، نزول آیات ۶۱ و ۶۲
سوره توبه را درباره وی دانستهاند که ضمن آزار و اذیت
پیامبر صلی الله علیه وآله، وی را به ساده لوحی متهم و سپس با
سوگند دروغ آن را
انکار میکرد.
•ومنهم الذین یؤذون النبی ویقولون هو اذن قل اذن خیر لکم یؤمن بالله ویؤمن للمؤمنین ورحمة للذین آمنوا منکم والذین یؤذون رسول الله لهم عذاب الیم •یحلفون بالله لکم لیرضوکم والله ورسوله احق ان یرضوه ان کانوا مؤمنین (و از ايشان كسانى هستند كه
پیامبر را آزار مىدهند و مىگويند او زودباور است بگو گوش خوبى براى شماست به خدا
ایمان دارد و (سخن) مؤمنان را باور مىكند و براى كسانى از شما كه ايمان آوردهاند رحمتى است و كسانى كه پيامبر خدا را
آزار مىرسانند عذابى پر درد (در پيش) خواهند داشت •براى
اغفال شما به خدا
سوگند ياد مىكنند تا شما را خشنود گردانند در صورتى كه اگر
مؤمن باشند (بدانند) سزاوارتر است كه خدا و فرستاده او را خشنود سازند.)
«براى
آیه فوق، شان نزولهائى ذكر شده، كه بىشباهت به يكديگر نيست، از جمله اين كه: اين آيه درباره گروهى از منافقان نازل شده، كه دور هم نشسته بودند و سخنان ناهنجار، درباره
پیامبر صلى الله عليه و آله مىگفتند، يكى از آنان گفت: اين كار را نكنيد؛ زيرا مىترسيم به گوش «محمّد» برسد، و او به ما بد بگويد (و
مردم را بر ضد ما بشوراند).
يكى از آنان كه نامش «جلاس» بود گفت: مهم نيست، ما هر چه بخواهيم مىگوئيم، و اگر به گوش او رسيد، نزد وى مىرويم، و
انکار مىكنيم، و او از ما مىپذيرد؛ زيرا محمّد صلى الله عليه و آله
آدم خوشباور و دهنبينى است، و هر كس هر چه بگويد قبول مىكند، در اين هنگام آيه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت.»
«خداى تعالى در این آیه خطابى را که قبلا به پیغمبرش داشت به مؤمنین برگردانیده، و به اصطلاح
التفات بکار برده. و گویا وجه این التفات این است که اشاره کند به آن حکمى که در جمله (و الله و رسوله احق ان یرضوه ان کانوا مومنین) بود، و آن این بود که بر هر
مومنی واجب است که رضاى خدا و پیغمبرش را بدست بیاورد، و در مقام سرپیچى و نافرمانى خدا و
رسول برنیاید که در این عمل، نکبتى بزرگ و دوزخى جاودانه است...
چون آنچه که از اینگونه حقوق و همچنین از این قبیل اوصاف هست که هم بر خدا اطلاق دارد و هم بر
خلق او، در خداى تعالى ذاتى و لنفسه است و در غیر او غیرى و به تبع غیر و یا بالعرض است، مانند صفات واجب التعظیم و واجب الارضاء بودن. و اما غیر خداى تعالى هر کس که این صفات بر او نیز
اطلاق شود اطلاق و اتصافش به تبع غیر و عرضى و بوسیله خداى تعالى است ، مانند اتصاف به
علم و
حیات و زنده کردن مردگان و میراندن زندگان و امثال آن .
نظیر این ادب در
قرآن کریم در موارد بسیارى نسبت به رسول خدا (صلى الله علیه و آله) رعایت شده که با اینکه رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) با افراد
امت در یک عملى شرکت دارد، مع ذلک اسم آنجناب را جداگانه ذکر کرده..»
همچنین مقصود از «و لقد قالوا کلمة الکفر» در آیه ۷۴ سوره توبه را وی دانستهاند که ضمن تخلف از
غزوه تبوک، سخنان کفرآمیزی بر
زبان جاری ساخت.
یحلفون بالله ما قالوا ولقد قالوا کلمة الکفر وکفروا بعد اسلامهم وهموا بما لم ینالوا وما نقموا الا ان اغناهم الله ورسوله من فضله فان یتوبوا یک خیرا لهم وان یتولوا یعذبهم الله عذابا الیما فی الدنیا والآخرة وما لهم فی الارض من ولی ولا نصیر (به خدا سوگند مى خورند كه (سخن ناروا) نگفته اند در حالى كه قطعا سخن
کفر گفته و پس از
اسلام آوردنشان
کفر ورزيده اند و بر آنچه موفق به انجام آن نشدند همت گماشتند و به عيبجويى برنخاستند مگر (بعد از) آنكه خدا و پيامبرش از
فضل خود آنان را بىنياز گردانيدند پس اگر
توبه كنند براى آنان بهتر است و اگر روى برتابند خدا آنان را در
دنیا و آخرت عذابى دردناك مىكند و در روى
زمین يار و ياورى نخواهند داشت.)
«درباره
شأننزول اين آيه، روايات مختلفى نقل شده، كه همه آنها نشان مىدهد: بعضى از
منافقان، مطالب زنندهاى درباره
اسلام و پيامبر صلى الله عليه و آله گفته بودند، و پس از فاش شدن اسرارشان، سوگند دروغ ياد كردند كه چيزى نگفتهاند، و همچنين توطئهاى بر ضد
پیامبر صلى الله عليه و آله چيده بودند كه خنثى گرديد. از جمله اين كه يكى از منافقان به نام «جلاس»، در ايام
غزوه «تبوك»، پس از شنيدن بعضى از خطبههاى پيامبر صلى الله عليه و آله، شديداً آن را انكار، و پيامبر صلى الله عليه و آله را تكذيب نمود، و پس از بازگشت به «
مدینه» شخصى به نام «
عامر بن قیس» كه اين جريان را شنيده بود، خدمت پيامبر آمد و سخنان «جلاس» را بازگو كرد. هنگامى كه خود او نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد، موضوع را انكار نمود، پيامبر صلى الله عليه و آله به هر دو دستور داد: در
مسجد، در كنار منبر سوگند ياد كنند كه
دروغ نمىگويند، هر دو سوگند ياد كردند، ولى «عامر» عرض كرد: خداوندا! آيهاى بر پيامبرت نازل كن، و آن كس كه راستگو است را معرفى فرما!پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنان آمين گفتند!
«جبرئيل» نازل شد و آيه فوق را به پيامبر صلى الله عليه و آله ابلاغ كرد، وقتى به جمله «فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْراً لَهُمْ» رسيد «جلاس» عرض كرد: اى رسول خدا! پروردگار به من پيشنهاد توبه كرده است، من از
گناه خود پشيمانم و
توبه مىكنم،
پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله توبه او را پذيرفت.»
و نیز مقصود از «و من اهل المدینة مردوا علی النفاق» در آیه ۱۰۱
سوره توبه وی دانستهاند.
وممن حولکم من الاعراب منافقون ومن اهل المدینة مردوا علی النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم سنعذبهم مرتین ثم یردون الی عذاب عظیم (و برخى از باديه نشينانى كه پيرامون شما هستند منافقند و از ساكنان مدينه (نيز عده اى) بر
نفاق خو گرفته اند تو آنان را نمى شناسى ما آنان را مى شناسيم به زودى آنان را دو بار
عذاب مىكنيم سپس به عذابى بزرگ بازگردانيده مىشوند)
«مقصود از عذاب کردن منافقین در دو نوبت (سنعذبهم مرتین) چیست ؟
مفسرین در اینکه مقصود از عذاب در دو نوبت چیست
اختلاف کردهاند؛ بعضى گفتهاند معنایش این است که یک مرتبه در
دنیا به اسیر شدن و کشته شدن و بار دیگر در
قبر عذابشان مىکنیم. دیگران گفتهاند: یک بار در دنیا با گرفتن
زکات و بار دیگر در
آخرت به عذاب قبر. بعضى دیگر گفتهاند در دو نوبت مبتلایشان مىکنیم به گرسنگى. بعضى دیگر گفتهاند یکبار در هنگام
احتضار و بار دیگر در قبر. دیگرى گفته است یک بار با
اقامه حدود، و یکبار هم به عذاب قبر. بعضى دیگر گفتهاند یک نوبت به رسوائى در دنیا، و نوبتى دیگر به عذاب در قبر. عدهاى دیگر وجوه دیگرى گفته اند که بر هیچ یک از آنها دلیلى در دست نیست، و اگر ناگزیر باشیم یکى از آنها را
اختیار کنیم باز همان وجه اول از همه وجوه بهتر است.»
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «جلاس بن سوید».