جزیرة العرب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جزیرة العرب، (یا شبه جزیره عربستان) پهناورترین شبه جزیره جهان، واقع در جنوب غربی آسیا میباشد.
مردم جزیرة العرب به
زبان عربی سخن میگویند.
قبایل بنی هاشم،
عَنَزَه،
جُهَینه،
بنی حرب،
مُطَیر،
قریش و
ثَقیف برخی از قبایل آنجا هستند.
جزیرة العرب شبه جزيره بزرگى است، واقع در منتهى اليه جنوب غربى آسيا که از سه طرف در حصار
آب قرار دارد؛ از غرب به
دریای سرخ، که حدّ فاصل جزيرة العرب و قارّه
آفریقا است؛ از جنوب به
اقیانوس هند و از شرق به
دریای عمان و
خلیج فارس. تنها از شمال با
کویت،
عراق و
شامات ارتباط زمينى دارد.
به سبب جريان رودها، از جمله
فرات در قسمت شمالى آن- که شبه جزيره را تقريباً به صورت جزيره در آورده است- اکثر جغرافىنويسان و مورخان آن جا را جزيرة العرب ناميدهاند.
جزیرة العرب به پنج بخش تقسيم مىشود:
حجاز (بخشى از
ساحل شرقى درياى سرخ با شهرهايى چون
مکه،
مدینه،
جده و
طائف)،
تهامه (واقع در جنوب حجاز)،
نجد (واقع در شرق حجاز)،
عروض (واقع در ناحيه شرقى شبه جزيره) و
یمن (واقع در قسمت جنوبى شبه جزيره).
امروزه بخش بزرگى از شبه جزيرة العرب را کشور
عربستان سعودی تشکيل مىدهد.
کشورهاى يمن،
کویت،
امارات متحده عربی،
قطر و
عمان از ديگر سرزمينهاى تشکيل دهنده آن هستند.
بیشتر اطلاعات ما در باره جزیرة العرب برگرفته از متون جغرافیایی و تاریخی
دوره اسلامی است و نخستین نوشتههای دوره اسلامی، به ویژه در باره تاریخ دینی مردم عرب و جغرافیای ناحیهای، دست کم تا
سده سوم منحصر به جزیرة العرب است.
در میان این نوشتهها، این منابع ــ که برخی از آنها در دسترس نیست به سبب استفاده مؤلفان سدههای بعد اهمیت بیشتری دارد:
اَلْاَصنام تألیف
هشام بن محمد کَلْبی (متوفی ۲۰۴) در باره دین مردم عرب که احتمالاً با استفاده از مطالب محمد
بن اسحاق
بن یسار (متوفی ۱۵۰ یا ۱۵۱) در باره تاریخ
بت پرستی جزیرة العرب نوشته شده است؛ جزیرة العرب تألیف ابوسعید
عبدالملک اصمعی (متوفی ۲۱۶) که منبع مهم
یاقوت حموی در تألیف
معجم البلدان در سده هفتم بوده است (در باره جزیرة العرب به این منبع رجوع کنید
)؛ رساله سعدان
بن مبارک
که مطالب کتابش از حدود جزیرة العرب فراتر نرفته بود؛ نوشتههای
عَرّام بن اَصْبَغ سُلَمی (متوفی ۲۳۱)، از جمله کتاب أسماء جبالِ تَهامة و سکّانِها و ما فیها من القُری و ما ینْبُت علیها من الاشجار و ما فیها مِن المیاه، که
حسن بن عبداللّه سیرافی (متوفی ح ۳۶۸) و
بَکری (متوفی ۴۸۷؛ مؤلف کتابهای معجم ما استعجم و المسالک و الممالک) و یاقوت حموی از آن استفاده کردهاند؛ کتاب جزیرة العرب تألیف سیرافی؛ و کتابهای باارزش صفة جزیرة العرب اثر
ابن حائک و بلاد العرب اثر اصفهانی.
در منابع، جزیرة العرب با نامهای مختلفی چون
دیار عرب،
بلاد عرب و گاهی
جزیره شناسانده شده که غیر از جزیره واقع در بین النهرین شمالی است.
مراد از «مَنْ حَولَها» در
قرآن کریم («وَلِتُنْذِرَ اُمَّ الـقُری وَ مَنْ حَوْلَها»)
نیز، بنا بر یک تفسیر، جزیرة العرب است.
جزیرة العرب در نوشتههای یونانیان باستان به سه قسمت تقسیم شده بود: بلاد سنگی در شمال، بلاد سعیده یا عربستان خوشبخت که شامل سرزمینهای خوش آب و هوا به ویژه در جنوب بود، و بلاد صحرایی در بخشهای داخلی جزیرة العرب.
در تقسیمبندی بخشهای چهارگانه آباد زمین، که
ابن خرداذبه آن را ذکر کرده، جزیرة العرب جزو بخش اِتْیوفیا بوده و در اقالیم هفت گانه، جنوب جزیرة العرب (شامل نواحی
ظفار،
عمان،
حضرموت،
نجران،
عدن و
صنعا) در اقلیم اول و بقیه جزیرة العرب (مانند
یمامه،
بحرین و
حجاز) در
اقلیم دوم بوده است.
جزیرة العرب از نخستین سکونتگاههای بشری و خاستگاه
نژاد سامی شمرده میشود و اقوامی که بعدها در جزیرة العرب یا
بین النهرین تمدنهایی بر جا گذاشتهاند، در آنجا نشو و نما یافتهاند.
تاریخ کهن جزیرة العرب را میتوان با تشکیل
حکومتهای قومی و قبیلهای مرتبط دانست.
شاید قدیمترین
حکومتهای قومی تشکیل شده در جزیرة العرب مربوط باشد به
قوم عاد که در میان عمان و حضرموت میزیستند،
قوم ثمود که میان حجاز و
شام بودند و
قوم سبأ که ساکن جنوب جزیرة العرب بودند.
در باره این اقوام در قرآن کریم مطالبی آمده است (مثلاً در باره قوم عاد به این آیات رجوع کنید
(در باره ثمود به این آیات رجوع کنید
(در باره سبأ به این آیه رجوع کنید
).
سه
قوم مذکور و نیز قبایل معروف دیگر مانند
عَمالِقه که در بخشهای جنوبی و غربی جزیرة العرب به سر میبردند،
مَدْین،
طَسْم،
جَدیس،
عبد ضَخم که در طائف بودند و
اَمیم که میان نواحی یمامه و شَحر زندگی میکردند، از جمله قبایل کهن عرب بودند که در جزیرة العرب
حکومتهای قبیلهای داشتند.
اینان از قبایل
عرب بائده یا از بین رفته (در مقابل
عرب باقیه که اخلافشان تا امروز باقی ماندهاند) بودند و در بررسیهای قوم عرب اهمیت بسیار دارند.
قبایل جُرْهُم اول در یمن،
جرهم دوم در مکه،
خزاعه در حجاز،
قُضاعه در تهامه،
لَخْم و
جذام و
غسانیان هر سه در مغرب جزیرة العرب،
کِنْده در مرکز،
اوس و
خزرج در
یثرب از دیگر قبایل مهم و معروف عرباند که در جزیرة العرب
حکومتهای قبیلهای داشتند و با نام قبایل عرب باقیه شناسانده میشوند (در باره عرب بائده و باقیه به این منابع رجوع کنید
).
بیشتر این قبایل و همچنین برخی قبایل دیگر ساکن جزیرة العرب در واقع مهاجرانی بودند که از جنوب جزیرة العرب، به ویژه یمن، به عللی چون خشکسالی و شکسته شدن
سد مأرب در بلاد سبأ به بخشهای دیگر جزیرة العرب رفته بودند.
با شکسته شدن سد مأرب بر اثر
سیل عَرِم که در
قرآن کریم به آن اشاره شده،
قوم ازد به مشرق جزیرة العرب (عمان)، قبایل اوس و خزرج به یثرب، قبیله جذام به مغرب و غسانیان به مغرب جزیرة العرب و شام
کوچ کردند.
در تاریخ پیش از میلاد و نخستین سدههای میلادی جزیره العرب، مهاجرت برخی قبایل به شام و بین النهرین نیز یکی از تحولات مهم به شمار میآید و از آن به دوره مهاجرت از جزیرة العرب یاد میشود.
مهاجرت
اکدیها و
آشوریها در حدود ۳۵۰۰ ق م به بین النهرین که تمدنهای مهمی در آنجا پدید آوردند، کوچ
کنعانیان و
عَموریان از مشرق جزیرة العرب به شام در حدود ۲۵۰۰ ق م، مهاجرت
آرامیها از نواحی غربی جزیرة العرب به شام و کوچ بخشی از
قبیله نَبَطی به شام در حدود ۵۰۰ ق م از جمله مهاجرتهای این دوره بوده است.
تنوخیان نیز از قبایل جزیرة العرب به شمار میآیند که با مهاجرت به شمال،
حکومت مستقلی تشکیل دادند.
علاوه بر اینها، دو قبیله معروف
قحطان که در یمن زندگی میکردند و
عدنان که با مهاجرت از جزیرة العرب به بین النهرین شمالی،
حکومتهای
ربیعه و
مُضَر را تشکیل دادند، در میان قبایل جزیرة العرب اهمیت بسیار داشتند.
همچنین در میان
حکومتهای جزیرة العرب، دولتهای مَعین، کِنده، حضرموت و قَتَبان کهنترین دولتهای پیش از
دوره جاهلیت شناسانده شدهاند.
به لحاظ دینی، در جزیرة العرب، نخستین بار
یکتاپرستی در زمان
حضرت ابراهیم ترویج شد که بر اثر آن یکتاپرستی در حجاز و به ویژه
مکه رواج یافت.
پس از آن،
یهودیان در سه دوره وارد جزیرة العرب شدند و به نشر یکتاپرستی پرداختند: مهاجرت
قبیله شمعون از
فلسطین به شمال حجاز در زمان
داوود پیامبر، کوچ یهودیان به حجاز در پی فتوحات بابلیان و آشوریان در سرزمین شام، و کوچ دیگر یهودیان در
سده اول میلادی به جزیرة العرب و سکونت آنان در کنار دیگر یهودیان.
در سدههای بعد، مبلّغان
مسیحی دین خود را در جزیرة العرب، به ویژه در یمن و
نجران، رواج دادند.
گسترش مسیحیت و سکونت پیروان این دین در سرزمینهای مجاور یهودیان و نیز در کنار بتپرستان بدوی، ترکیب دینی جدیدی در جزیرة العرب در سدههای پس از میلاد پدید آورده بود که بعضاً به درگیری میانجامید.
مثلاً، ذونواس (پادشاه حِمْیری جنوب جزیرة العرب؛ حک: ۵۱۵ـ۵۲۵ میلادی) پس از آنکه در حدود ۵۲۱ میلادی یهودی شد، با
مسیحیان نجران جنگید و بسیاری از آنان را کشت.
وی سپس در جنوب جزیرة العرب به تبلیغ
یهودیت پرداخت و در صورت نپذیرفتن مردم، آنان را میکشت.
این اقدامات سریعاً به لشکرکشی
حبشیها به جزیرة العرب و تصرف بخشهایی از حجاز، تهامه و یمن و نیز پایان دادن به
حکومت ذونواس انجامید.
در جزیره العرب پیش از دوره جاهلیت، علاوه بر منازعاتی که منشأ دینی داشت یا تهدیداتی که قبایل و
حکومتهای خارج از جزیرة العرب میکردند، جنگهای قبیلهای داخلی، مانند جنگ میان دولتهای کنده و حضرموت، نیز روی میداد.
در تاریخ پیش از اسلام جزیرة العرب، دوره جاهلیت، به خصوص سده منتهی به ظهور اسلام، و وضع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی عرب در این دوره اهمیت بسیار دارد و بیشتر مورخان و نسبشناسان، که تاریخ پیش از اسلام جزیرة العرب را بررسی کردهاند، بر این دوره تأکید بیشتری داشتهاند.
این دوره که نامش چهار بار با
ملامت در
قرآن آمده (مثلاً به این آیات مراجعه کنید
)، در واقع زمان
فترت جزیرة العرب در زمینههای اجتماعی، اخلاقی، دینی و شیوه زندگی بود و در آن
اعراب به
قبیله و
خویشاوندی تعصب داشتند و به آداب و رسوم بدوی بسیار پایبند بودند.
در دوره جاهلیت، جزیرة العرب از وحدت سیاسی یا مذهبی برخوردار نبود و چند
حکومت نیرومند و تأثیرگذار (مانند
روم در شمال،
ایران در شمال و مشرق، و حبشه در مغرب) هریک به نوعی بر بخشهایی از آن مسلط بودند.
حکومتهای داخلی جزیرة العرب نیز ــ به جز در جنوب که به صورت پادشاهی اداره میشد
همچنان به صورت قبیلهای بود و دولت کنده از مهمترین و نیرومندترین آنها در مرکز جزیرة العرب به شمار میرفت.
قریش در
حجاز و به ویژه مکه سرآمد بقیه قبایل بود.
برای این قبیله
بازرگانی و بتپرستی مهمتر از هر امر دیگری بود و بنا بر
سوره قریش در قرآن کریم،
آنان دو کوچ تجاری تابستانه به شام و
عراق و زمستانه به یمن و حبشه داشتند.
نبطیها نیز با گسترش قلمروشان در جنوب شام، بخشی از شمال غربی جزیرة العرب را در اختیار داشتند.
در جزیرة العرب در دوره جاهلیت و نیز پس از ورود
اسلام (ادامه مقاله)، جنگهای عمدهای روی داد که به سبب اهمیت آنها، برخی از این جنگها به
ایام عرب معروف شدند.
این جنگها به دلایلی چون اختلافات قبیلهای، دستیابی به
آب و
چراگاه یا
خونخواهی و
انتقام صورت میگرفت.
برخی مؤلفان ــ از جمله اصفهانی که عدد ایام عرب در دوره جاهلیت را ۷۰۰، ۱ مورد ذکر کرده است
به تحقیق در ایام عرب پرداخته و در باره آن گزارشهای مفصّلی دادهاند.
برخی از معروفترین ایام عرب در دوره جاهلی عبارت بودند از:
بَسوس؛
بُعاث؛
جَبَله، برگرفته از نام
جنگ جبله که در آن
قبیله تمیم و متحدانش از قبایل
عامر بن صَعْصَعه شکست خوردند؛ و
یوم فِجار، برگرفته از نام
جنگ فجار که میان قریش و
کنانه و برخی از قبایل
قیس بن عیلام (از گروههای بزرگ شمال جزیره العرب) در سال سیام زندگی
حضرت محمد صلیاللّه علیهوآلهوسلم روی داد.
در دوره جاهلیت، حجاز مرکز اصلی فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، تجاری و ادبی جزیرة العرب بود و شهر مکه مهمترین شهر جزیره العرب و مرکز اصلی بازرگانی و بتپرستی به شمار میرفت و محل التقای
فرهنگهای گوناگونِ قبایلی بود که هر سال از داخل و خارج جزیرة العرب به آنجا میرفتند.
در این دوره، تعصبات خویشاوندی، زنده به گور کردن دختران و بردهداری (
برده و
بردهداری) در جزیرة العرب رایج بود و هر قبیله آداب و رسوم مخصوص به خود و قلمرو خاصی داشت.
به لحاظ معماری مساکن و سکونتگاهها، جنوب جزیرة العرب که از
تمدن و
شهرنشینی بیشتری برخوردار بود، از بقیه قسمتها وضع بهتری داشت که وجود
قصرهای مجلل و کثرت شهرهای بزرگ در آنجا، مؤید آن است.
تجارت، چه در داخل جزیرة العرب و چه با مناطق مجاور، اهمیت بسیار داشت و شغل اصلی مردم جزیرة العرب به شمار میرفت و از راههای کاروانرو و راههای دریایی صورت میگرفت.
بازارهای
دوره جاهلی، که مهمترین مراکز بازرگانی به شمار میرفتند، به دو صورت ثابت و موسمی برپا میشدند.
بازارها علاوه بر آنکه محل
داد و ستد کالا به شمار میآمدند، محل ارتباط قبایل و تشکیل اجتماعات ادبی بودند و در آنها،
شاعران، از جمله
نابغه ذُبیانی،
زُهَیر بن ابوسُلمی و
اَعشی وائل، سرودههایشان را میخواندند.
از میان بازارهای دوره جاهلی، بازارهای
عُکاظ نزدیک طائف،
دُومة الجَندل در شمال جزیرة العرب،
ذوالمجاز در حجاز و
مَجَنّة نزدیک مکه معروف بودند.
برخی از این بازارها، بازار کالای خاصی بودند؛ مثلاً، بازار عرق به
ادویه و
عطریات، بازار هَجَر در مشرق جزیرة العرب به
خرما، و بازار صنعا به
مروارید و
چرم و
آهن اختصاص داشت.
هر
بازار در زمان خاصی از سال برپا میشد، از جمله دومة الجندل در
ربیع الاول، بازار صُحار در
رجب، و بازار عدن در
رمضان.
حجاز با آنکه به سبب راههای صعب العبور با دیگر نواحی مرکزی و شرقی جزیره العرب ارتباط کمی داشت، به دلیل داشتن چند شهر مهم، مانند
مکه و
یثرب و
طائف، بر دیگر مناطق جزیرة العرب در دوره جاهلی برتری داشت.
این برتری را میتوان با غلبه حبشیان و سپس ایرانیان بر یمن و بازماندن یمنیها از بازرگانی گسترده مرتبط دانست، زیرا در پی همین تحولات بود که قریش در مکه
تجارت جزیره العرب را در اختیار گرفت و مکه و یثرب، که حاصلخیز و در مسیر کاروانها بودند، دو مرکز تجاری مهم جزیرة العرب شدند.
در جزیرة العربِ دوره جاهلی
ادیان متعددی رواج داشت.
پیروان
دین حنیف ــ که بسیاری از
آموزهها و
آیینهای آن با
تحریف و نادرستی و
شرک آمیخته شده بود در حجاز بودند و مراسم
حج و
طواف را هر سال برپا میکردند، بتپرستی با انواع
بتها و مراسم گوناگون (بت/ بتپرستی؛
توحید)،
مسیحیت (به ویژه در یمن) و
یهودیت (در یثرب و پیرامون آن) شایع بود و
زردشتیان و پیروان برخی مذاهب دیگر حضور پراکنده داشتند.
به گفته
ابن رسته،
مسیحیت در میان غسانیان و
ربیعه و برخی قبایل
قضاعه، یهودیت در میان
حِمْیریان (تُبَّع) و
بنی کنانه و
بنی حارثه و
کنده، و بتپرستی در میان قریش پیروانِ فراوانی داشت.
از وقایع مهم
عصر جاهلی که در
قرآن کریم (
سوره فیل) به آن اشاره شده است، هجوم
اَبرَهه حبشی به مکه برای ویران کردن
کعبه بود که در سال ۵۷۰ میلادی (
عام الفیل) روی داد و
سپاه عظیم ابرهه و خود او یکسر نابود شدند.
همچنین مرمت خانه کعبه از رویدادهای دوره جاهلیت به شمار میآید.
در هنگام مرمت، طوایف قریش برای کسبِ افتخارِ نصبِ
حجرالاسود در جای خود، دچار اختلاف شدند و منازعه با پیشنهاد
محمد امین ــ که ۳۵ ساله بود پایان یافت.
جزیرة العرب خاستگاه
دین اسلام است.
نخستین
تبلیغ برای دین اسلام در جزیرة العرب و در مکه صورت گرفت، اگر چه با مقاومت برخی از
بزرگان قریش همراه شد.
سپس پیامبر دعوت خود را عمومیت بخشید و شهرهای مجاور مکه، مانند طائف، و دیگر قبایل جزیرة العرب را به اسلام فرا خواند.
اوس و
خزرج از جمله این قبایل بودند که در زمان حج، دعوت پیامبر را پذیرفتند (
بیعت عَقَبه).
این امر نقطه عطفی در گسترش دین اسلام در جزیرة العرب به شمار میرود، زیرا
مسلمانان مکه که قریش آنان را
تهدید میکردند، با
هجرت به
یثرب (محل سکونت اوس و خزرج)، به تثبیت و تبلیغ دین اسلام پرداختند.
در زمان حضور
پیامبر در مدینه، قریش و
یهودیان جزیرة العرب به مخالفت با اسلام ادامه دادند و سالها برای مقابله با آن کوشیدند که منجر به
غزواتی چون
بدر،
احد،
بنی قَینُقاع،
بنی نضیر،
خیبر و
خندق شد.
به سبب اهمیت این
غزوات، برخی از آنها و نیز دیگر جنگهای صدر اسلام به عنوان
ایام عرب در اسلام شناسانده شدند.
پیامبر پس از شکست دادن دشمنان در این نبردها و با
فتح بدون خونریزی مکه در رمضان سال هشتم،
موجبات انتشار بیشتر اسلام را فراهم آورد، به طوری که در سال هشتم مردم سراسر حجاز به اسلام پیوستند.
پس از
فتح مکه، دعوت دیگر نواحی جزیره العرب به اسلام با فرستادن نمایندگانی از سوی پیامبر ادامه یافت.
ابوزید انصاری برای دعوت
قوم اَزْد روانه
عمان شد،
زیاد بن لبید بَیاضی به ولایت حضرموت منصوب گردید و با ضمیمه شدن کنده به حضرموت، این نواحی در قلمرو اسلامی قرار گرفت.
اهالی
یمامه نیز به دعوت فرستادگان پیامبر، اسلام را قبول کردند و یمنیها با فرستادن هیئتهایی نزد پیامبر، دعوت اسلامی را پذیرفتند.
بنا بر مطالب مورخان، میتوان گفت در زمان
حیات پیامبر اکرم، اسلام سراسر جزیره العرب را فرا گرفت.
مؤید این نکته آن است که پیامبر اکرم در سال نهم، لشکری از مسلمانان را برای مقابله با رومیان، که در شام به سر میبردند، به
تبوک فرستاد.
با این حال، برخی از گروههایی که اسلام را نپذیرفته بودند، مانند مسیحیان و یهودیان و پیروان دیگر ادیان، به صورت پراکنده در جزیرة العرب به سر میبردند (ادامه مقاله).
در زمان حیات پیامبر بود که بسیاری از تعصبات دوره جاهلی اعراب و آداب و رسوم خرافی و شرکآلود از بین رفت و امت اسلام، مبتنی بر مناسبات اسلامی و نه روابط سببی و نسبی و قبیلهای، شکل گرفت.
مکه و
مدینه نیز همچنان به عنوان مهمترین مراکز دینی، فرهنگی و تجاری جزیرة العرب جایگاه ویژهای داشتند (ادامه مقاله).
پس از
وفات پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم در
صفر سال یازدهم، عدهای از اهالی جزیرة العرب، به ویژه در نواحی شرقی عمان و یمامه و
بحرین،
مرتد شدند و
ابوبکر (حک: ۱۱ـ۱۳)، طی نبردهایی معروف به
رِدَّه، آنان را سرکوب کرد.
ابن اثیر در کتاب
الکامل فی التاریخ و در ذکر وقایع سال یازدهم، در باره
جنگهای رِدّه با اهالی یمامه، بحرین، عمان، مَهرَه، یمن، حضرموت، کنده و قبایل
بنی عامر،
هَوازِن و
سُلَیم شرح مفصّلی آورده است.
ابوبکر، در زمان حکومتش، برای هر یک از نواحی جزیرة العرب (مانند مکه، طائف، یمامه و بحرین) امیرانی منصوب کرد
و سپس متوجه
شام و
بین النهرین شد.
توجه ابوبکر به فتح سرزمینهای شمالی جزیرة العرب
نشان میدهد که ساکنان بیشتر نواحی جزیرة العرب در زمان وی
مسلمان شده بودند و اقلیتها تهدیدی به شمار نمیآمدند.
در زمان
عمر خطّاب (حک: ۱۳ـ۲۳) ــ که
مسلمانان،
عراق و شام و بیشتر مناطق
ایران را فتح کرده بودند
به سبب فتنههای غیرمسلمانان، مقرر شد هیچکس در جزیرة العرب دینی به جز اسلام نداشته باشد.
از اینرو، تمام
پیمانها با
ادیان دیگر از بین رفت و
یهودیان خیبر به شام و
مسیحیان نجران به عراق و شام منتقل شدند.
عُمَر پنج والی را
حاکم مناطق جزیرة العرب کرد: زیاد
بن لبید در بعضی قسمتهای یمن،
ابوهُرَیرْه در عمان،
نافع بن حارث در مکه،
یعلی بن مَنیه تمیمی در صنعا و
حارث بن ابی العاص ثقفی در بحرین
حکومت داشتند.
در زمان
خلافت امام علی علیهالسلام (۳۵ـ۴۰)، برخی از
صحابیان پس از پیمانشکنی به
بصره رفتند.
این امر به همراه فتنههای
معاویه در
دمشق موجب آشفتگی سیاسی در شام و عراق شد و از اینرو امام، در رجب سال ۳۶، مرکز خلافت را از مدینه به
کوفه در عراق منتقل کرد که نخستین انتقال مرکز
حکومت به خارج از جزیرة العرب به شمار میآید.
پس از
شهادت حضرت علی و بازگشت
امام حسن علیهالسلام به مدینه، جزیرة العرب مجدداً کانون
حکومت اسلامی شد.
در دوره
امویان (۴۱ـ۱۳۲)، با انتخاب دمشق به عنوان مرکز سیاسی
بنی امیه و استقرار
حکام اموی در آنجا، نقش سیاسی جزیره العرب و به ویژه
حجاز کاهش یافت، با این حال خلفای اموی به جزیرة العرب توجه بسیار داشتند و با انتخاب امیرانی از بنی امیه برای نواحی مختلف آن، در پی تسلط کامل بر جزیرة العرب بودند.
برای نمونه، در زمان معاویه (متوفی ۶۰)،
ولید بن عُتبة بن ابوسفیان به
حکومت مدینه و یحیی
بن حکیم بن صَفْوان بنی امیه به
حکومت مکه منصوب شدند یا در زمان
ولید بن عبدالملک (حک: ۸۶ـ۹۶)،
عمر بن عبدالعزیز بن مروان در سالهای ۸۷ تا ۹۳
والی مدینه بود.
از رویدادهای مهم جزیرة العرب در دوره اموی، رفتن بزرگان
اِباضیه، که از
خوارج بودند،
به نواحی شرقی جزیرة العرب و
بصره و انتشار عقاید آنان در آنجا بود که پس از جدا شدنشان از
عبداللّه بن زبیر در سال ۶۴ روی داد.
در همین دوره،
عبداللّه بن زبیر در حجاز
قیام کرد که با بیعت اهالی حجاز و تهامه همراه شد.
این قیام، با لشکرکشی
حجاج بن یوسف ثقفی (
حاکم اموی) به مکه، در سال ۷۳ پایان یافت.
به جز وی، ابویحیی عبداللّه
بن یحیی
بن عمر
بن اسود کندی، از قاضیان اهل حضرموت، در ۱۲۸ شورش کرد و به اتفاق فرستادگان اباضی، بخشی از جنوب جزیرة العرب را تصرف کرد و صنعا را به پایتختی خود برگزید.
اینان در ۱۲۹ به فرماندهی ابوحمزه خارجی، از اباضیان بصره، مکه را بدون
خونریزی، و در ۱۳۰ مدینه را پس از جنگ سختی در قُدَید تصرف کردند، اما در نهایت سرکوب شدند.
در دوره
عباسیان (۱۳۲ـ۶۵۶)، که مرکزیت سیاسی از دمشق به
بغداد منتقل شد، جزیرة العرب با آنکه مدتی در اختیار آنان بود، با تحولات گوناگونی روبهرو شد.
تحولاتی که در
حجاز و
یمن و قسمتی از مشرق جزیره العرب، که کانون توجه عباسیان بود، روی داد اهمیت بیشتری داشته است.
در ۱۳۴،
حکام عباسی اباضیان را که در عمان
حکومت مستقلی تشکیل داده بودند، سرکوب کردند و امام آنان را کشتند.
با اینحال،
اباضیه مجدداً در سدههای بعد بر عمان مسلط شدند
و این تسلط قرنها تداوم یافت.
در ۱۴۵، عدهای از
علویان به سرپرستی محمد
بن عبداللّه
بن حسن
بن حسن
بن علی، ملقب به
نفس زکیه، در
مدینه بر ضد ابوجعفر
منصور عباسی قیام کردند که از مهمترین قیامهای سده دوم جزیرة العرب به شمار میرود.
خروج
عبدالرحمان احمد در یمن در سال ۲۰۷ و خروج
قرمطیان در مشرق جزیرة العرب در ۲۸۶ از مهمترین رویدادهای جزیرة العرب در سده سوم است.
قرمطیان ابتدا بر بحرین مسلط شدند و
حکومت مستقلی تشکیل دادند، سپس در قرن چهارم، مکه و بیشتر جزیرة العرب را تصرف کردند، به طوری که تنها بخشی از حجاز که در اختیار
فاطمیان (حک: ۲۹۷ـ۵۶۷) بود و یمن که
بنی زیاد در آن بودند (ادامه مقاله)، از سیطره آنان خارج بود.
مغرب جزیرة العرب را در سدههای چهارم تا ششم فاطمیان تصرف و اداره کردند.
در یمن، بنی زیاد از اوایل سده سوم
حکومتی مستقل به مرکزیت زَبید تشکیل دادند که تا ۴۰۷ ادامه یافت.
پس از آنان،
بنو نَجاح از ۴۱۲ تا اواسط سده ششم بر جنوب غربی جزیرة العرب مسلط شدند.
پس از بنو نجاح،
بنو مهدی (از ۵۵۳ تا ۵۶۹)
حکومت مستقلی در یمن داشتند که
ایوبیان آن را از بین بردند.
ایوبیان تا اواسط سده هفتم در بخشی از جزیرة العرب باقی ماندند، اما در نهایت
بنو رسول، که تا ۸۵۸ یا ۸۵۹ در یمن
حکومت کردند، آنان را به ویژه در شهرهای تَعِزّ و زبید سرکوب کردند.
پس از بنو رسول،
طاهریان تا ۹۲۲ بر آنجا مسلط شدند.
وضع شهر مکه در دوره عباسیان به گونه دیگر بود؛ این شهر را، که تا سال ۳۵۸ مرکز امارتی تابع بغداد بود و نماینده عباسیان بر آن
حکومت میکرد، از این سال به بعد، حدود هزار سال، شرفای مکه اداره کردند.
از اين عنوان در باب
جهاد سخن گفتهاند.
بنابر
قول مشهور، سکونت
کفار در جزيرة العرب
جایز نيست.
در اينکه مراد از جزيرة العرب چيست، اختلاف است.
برخى، آن را خصوص حجاز دانستهاند؛
ليکن برخى ديگر، اعم از آن دانسته و سکونت کفّار را در تمامى جزيرة العرب جايز ندانستهاند.
(۲) محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجه اثری، بیروت (۱۳۱۴).
(۳) محمدابوالفضل ابراهیم و علی محمد بجاوی، ایام العرب فی الاسلام، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۵) ابن حائک، الاکلیل، چاپ انستاس ماری کرملی، بغداد ۱۹۳۱.
(۶) ابن حائک، صفة جزیرة العرب، چاپ محمد
بن علی أکوع، صنعا ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۷) ابن حبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت (بیتا).
(۸) ابن حوقل، صورة الارض.
(۹) ابن خرداذبه، المسالک و الممالک.
(۱۰) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون.
(۱۱) ابن رسته، الاعلاق النفیسة.
(۱۲) ابن سعید مغربی، نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، چاپ نصرت عبدالرحمان، عمان ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۳) ابن فقیه، اخبار البلدان.
(۱۴) ابن قتیبه، المعارف، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۵) شوقی ابوخلیل، اطلس التاریخ العربی الاسلامی، بیروت ۱۴۲۳ الف.
(۱۶) شوقی ابوخلیل، اطلس القرآن، اماکن، اقوام، اعلام، بیروت ۱۴۲۳ ب.
(۱۷) معمر
بن مثنی ابوعبیده، کتاب ایامالعرب قبلالاسلام، چاپ عادل جاسم بیاتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۸) ابراهیم احیدب، «المناخ»، در الموسوعة الجغرافیة للعالم الاسلامی، ریاض: وزارة التعالیم العالی، ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۱۹) اصطخری، مسالک الممالیک.
(۲۰) حسن
بن عبداللّه اصفهانی، بلاد العرب، چاپ حمد جاسر و صالح علی، ریاض ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۲۱) عبدالملک
بن قریب اصمعی، تاریخ العرب قبل الاسلام، چاپ محمدحسن آلیاسین، بغداد ۱۳۷۹/۱۹۵۹.
(۲۲) الاطلس التاریخی للمملکة العربیة السعودیة ریاض: دارة الملک عبدالعزیز، ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
(۲۳) اطلس المملکة العربیة السعودیة، ریاض: وزارة التعلیم العالی، ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۲۴) سعید افغانی، اسواق العرب فی الجاهلیة و الاسلام، قاهره ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۲۵) محسن امین، کشف الارتیاب، تهران ۱۳۴۷.
(۲۶) سعید عوض باوزیر، معالم تاریخ الجزیرة العربیة، عدن ۱۳۸۵/۱۹۶۶.
(۲۷) توفیق برّو، تاریخ العرب القدیم، دمشق ۱۹۸۲، چاپ افست ۱۹۸۸.
(۲۸) عبداللّه
بن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فری، تونس ۱۹۹۲.
(۲۹) بلاذری، فتوح البلدان، (بیروت).
(۳۰) ژان ژاک بربی، جزیرة العرب، ترجمه نجدة هاجر و سعید غز، قاهره ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
(۳۱) محمد احمد جاد المولی، علی محمد بجاوی، و محمد ابوالفضل ابراهیم، ایام العرب فی الجاهلیة، (دمشق) ۱۳۶۱/۱۹۴۲.
(۳۲) عبداللّه جرافی یمنی، المقطتف فی تاریخ الیمن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳۳) جوادعلی، المُفَصَّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶ـ۱۹۷۸.
(۳۴) محمد یحیی حداد، تاریخ الیمن السیاسی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۳۵) حدود العالم من المشرق الی المغرب.
(۳۶) ابراهیم
بن اسحاق حربی، کتاب المناسک و اماکن طرق الحج و معالم الجزیرة، چاپ حمد جاسر، ریاض ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۳۷) فؤاد حمزه، قلب جزیرة العرب، ریاض ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
(۳۸) یوسف قزما خوری، «جزیره العرب: معادنها، حیوانها، اثمارها، نباتها، کما ذکرها الجغرافیون العرب»، الابحاث (مارس ۱۹۶۸).
(۳۹) برهانالدین دلّو، جزیرة العرب قبل الاسلام: التاریخ الاقتصادی، الاجتماعی،
الثقافی و السیاسی، بیروت ۱۹۸۹.
(۴۰) محمد
بن ابی طالب دمشقی، کتاب نخبة الدهر فی عجائب البر و البحر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴۱) احمد
بن داوود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد (بیتا).
(۴۲) الرحلات الی شبهالجزیرة العربیة، ریاض: دارة الملک عبدالعزیز، ۱۴۲۴.
(۴۳) جرجی زیدان، العرب قبل الاسلام، بیروت: منشورات دار مکتبة الحیاة ، (بیتا).
(۴۴) سعد زغلول عبدالحمید، فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بیروت ۱۹۷۶.
(۴۵) میشل شاتولوس، «تاریخچه مختصر نفت در شبه جزیره عربستان»، در شبه جزیره عربستان در عصر حاضر، زیر نظر پل بون آنفان، ترجمه اسداللّه علوی، مشهد ۱۳۷۸ ش.
(۴۶) فاطمه قدوره شامی، تطور تاریخ العرب: السیاسی و الحضاری، من العصر الجاهلی الی العصر الاموی، بیروت ۱۹۹۷.
(۴۷) ایوب صبری پاشا، مرآة جزیرة العرب، ترجمه و تعلیق احمد فؤاد متولی و صفصافی احمد مرسی، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۴۸) شوقی ضیف، العصر الجاهلی، قاهره (۱۹۷۷).
(۴۹) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.
(۵۰) طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.
(۵۱) طبری، تاریخ طبری (بیروت).
(۵۲) عبدالعزیز صالح، تاریخ شبه الجزیرة العربیة فی عصورها القدیمة، قاهره ۱۹۸۸.
(۵۳) عثمان
بن عبداللّه، عنوان المجد فی تاریخ نجد، ریاض: مکتبة الریاض الحدیثة، (بیتا).
(۵۴) فیلیپ فارژ، «وضعیت جمعیتی کشورهای شبه جزیره عربستان»، در شبه جزیره عربستان در عصر حاضر.
(۵۵) زاهیه قدوره، شبهالجزیرة العربیة: کیاناتها السیاسیة، بیروت: دارالنهضة العربیة، (بیتا).
(۵۶) قلقشندی، صبح الاعشی.
(۵۷) عمررضا کحّاله، جغرافیه شبه جزیرة العرب، چاپ احمدعلی، مکه ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۵۸) گیتاشناسی نوین کشورها، گردآوری و ترجمه عباس جعفری، تهران: گیتاشناسی، ۱۳۸۲ ش.
(۵۹) صلاحالدین مختار، تاریخ المملکة العربیة السعودیة فی ماضیها و حاضرها، بیروت: دارمکتبة الحیاة ، (بیتا).
(۶۰) مسعودی، تنبیه.
(۶۱) مقدسی، البدء و التاریخ.
(۶۲) موسوعة اسماء الاماکن فی المملکة العربیة السعودیة، ریاض: داره الملک عبدالعزیز، ۱۴۲۴/۲۰۰۳.
(۶۳) محمد بیومی مهران، دراسات فی تاریخ العرب القدیم، اسکندریه: دارالمعرفة الجامعیة ، (بیتا).
(۶۴) ناصرخسرو، سفرنامه
حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۶۵) محمد مبروک نافع، عصر ما قبل الاسلام، مصر ۱۹۵۲.
(۶۶) پیتر واین، تراث عمان، لندن ۱۹۹۵.
(۶۷) حافظ وهبه، جزیرة العرب فی القرن العشرین، قاهره (۱۳۷۵/۱۹۵۶).
(۶۸) یاقوت حموی، معجم البلدان.
(۶۹) یعقوبی، معجم البلدان.
(۷۰) یعقوبی، تاریخ یعقوبی.
(۷۱) دانشنامه اسلام.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جزیرة العرب»، شماره۴۶۶۹. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جلد۳، صفحه۸۳-۸۴.