جری و تطبیق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جری
و تطبیق: تعمیم
و تطبیق حکم آیات دارای سبب نزول خاص، بر مصادیقی غیر از مورد نزول می باشد.
جری در
لغت به معنای عبور سریع
و در اصل برای بیان حرکت
آب و آنچه که با آب جریان مییابد وضع شده است.
«جری» در
اصطلاح به معنای تطبیق آیه بر مصادیق خارجی،
و در حقیقت، نوعی
تفسیر حول
دلالت لفظی آیات است.
و «تطبیق» به معنای حمل آیه بر مصداق آن است،
و آن جا که در زمینه
دلالت لفظی به کار رود، به معنای
تفسیر و آن جا که مصداق قابل انطباق بر مدلول لفظی نباشد، معنای
تاویل مییابد.
این
واژه در
قرآن کریم نیز به معنای روان
و جاری شدن آمده است.
گاهی نیز با
صیغه «
جاریه » یا «
جوار » درباره
کشتی یا
ستاره به کار رفته است.
تطبیق بدین معناست که چیزی، چیز دیگری را بپوشاند «طَبَّقَ السحاب الجَوَّ» یعنی
ابر ،
آسمان را پوشانید. زمانی گفته میشود «طابقتُ بین الشیئین» که دو چیز یکسان قرار داده شوند.
از این ریشه دو واژه «طِباق»
و «طَبَق» هریک دوبار در
قرآن کریم به کار رفته است. طباق به نظر
راغب به دو معنا
و به عبارت دیگر در مورد دو نوع از اشیاء به کار میرود: یکی در مورد هر چیزی که روی چیز دیگر قرار گیرد
و دیگری در مورد هر امری که موافق
و هماهنگ با امر دیگری باشد.
به نظر وی «طباق در
قرآن در هر دو موردش که درباره
آسمانهای هفت گانه آمده به معنای نخست است: «اَلَّذی خَلَقَ سَبعَ سَمـوتٍ طِباقـًا»
یعنی خدای متعالی ۷ آسمان را به صورت طبقه طبقه
و هر طبقه را روی طبقه دیگر آفرید.
«طَبَقْ» نیز در اصل به معنای هر چیزی است که مطابق
و هماهنگ با غیر خودش باشد، از همین رو به پوشش هر چیز که کاملاً مطابق خود آن چیز است «طَبَقْ» گفته شده است. سپس به حال
انسان نیز «طبق» گفتهاند، در حالی که مطابق حال دیگر باشد. در
قرآن کریم نیز به همین معنا به کار رفته است: «لَتَرکَبُنَّ طَبَقـًا عَن طَبَق»
؛ یعنی شما پیوسته از حالی به حال دیگر منتقل میشوید.
در طول تاریخ تفسیر، بیشتر
فقها ، دانشمندان
علوم قرآنی و مفسران به حقیقت جری
و تطبیق معتقد بوده
و در کتابهای خود به آن اشاره کرده
و بر طبق آن عمل کردهاند
؛ لیکن به عنوان یکی از اصطلاحات تفسیری
و علوم
قرآنی در میان مفسران معاصر
و عمدتا مفسران
و قرآن پژوهان ایرانی رایج شده
و نخستین بار
علامه طباطبایی با برداشت از اخبار جری این اصطلاح را ابداع کرده
و به معنای تطبیق کلی بر مصداق بارز آن میداند. مقصود از آن این است که
قرآن شریف از حیث انطباق بر مصادیق وسعت داشته، به موارد نزول آیات اختصاص ندارد، بلکه در هر موردی که به لحاظ ملاک با مورد نزول متحد باشد، جاری میگردد؛ مانند مَثَلهایی که خاص موارد اولیه نیستند، بلکه در هرچیز که مناسبتش محفوظ باشد، جاری میشوند.
علامه طباطبایی در بسیاری از موارد از این پدیده به عنوان «جری
و انطباق» نیز یاد کرده است.
علامه طباطبایی مینویسد: نظر به این که
قرآن مجید کتابی است همگانی
و همیشگی، در
غایب مانند حاضر جاری است
و به
آینده و گذشته مانند حال منطبق میشود؛ مثلا آیاتی که در
شرایط خاصی برای
مؤمنان زمان
نزول قرآن تکالیفی بار میکنند، مؤمنانی که پس از
عصر نزول همان شرایط را داشتند، بی کم
و کاست همان
تکالیف را دارند،
و آیاتی که صاحبان صفاتی را
ستایش یا سرزنش میکنند یا
مژده میدهند یا میترسانند، کسانی را که با آن
صفات متصفند در هر زمان
و در هر مکان باشند شامل هستند. بنابراین، هرگز مورد نزول آیهای مخصص آن آیه نخواهد بود؛ یعنی آیهای که درباره شخص یا اشخاص معینی نازل شده است، درباره نزول خود منجمد نشده، به مصادیق
مشترک با مورد نزول آیه در صفات
و خصوصیات سرایت خواهد کرد. این خاصه همان است که در عرف
روایات «جری» نامیده میشود.
در سخنان
اهل بیت علیهمالسّلام روایاتی با واژه «جری» مشاهده میشوند که بر جریان حکم آیات
قرآن کریم در تمامی اعصار
و قرون تاکید دارند؛ مانند سخن امام باقر علیهالسّلام که درباره
ظهر و بطن قرآن کریم فرمودند: «
ظهره تنزیله
و بطنه تاویله، منه ما قد مضی
و منه ما لم یکن، یجری کما تجری الشمس والقمر».
امام پنجم علیهالسّلام میفرماید:
و اگر این طور باشد که وقتی آیهای در قومی نازل شد پس از آن که همان
قوم مردند آن آیه نیز بمیرد، از
قرآن چیزی باقی نمیماند؛ اما همه
قرآن، تا
آسمانها و زمین هست جاری است
و برای هر قوم آیهای است که آن را میخوانند
و از آن بهره
نیک یا
بد دارند.
در بعضی از روایات،
بطن قرآن (انطباق
قرآن به مواردی که با تحلیل به وجود آمدهاند) از قبیل جری شمرده شده است.
از
حمران بن اعین نیز نقل شده که گفت: از
امام باقر علیهالسّلام درباره
ظاهر و باطن قرآن پرسیدم
و فرمود: ظاهرش کسانی هستند که آیات درباره آنها نازل شده
و باطنش افرادی که اعمال همان مردمان را تکرار کردهاند.
قرآن همان گونه که آنان را در برمی گرفت، اینان را شامل میشود.
در روایتی دیگر از آن حضرت آمده است که وقتی آیهای درباره قومی نازل شده اگر پس از
مرگ آن
قوم ، آن آیه نیز بمیرد، از
قرآن چیزی نخواهد ماند؛ ولی همه
قرآن تا آسمانها
و زمین هست، جاری است.
مطابق این روایات،
قرآن کریم در بر دارنده مطالبی است که بر غایب
و حاضر، یکسان حکم میکند
و بر زمان آینده، همچون زمان نزولش جاری است، چنان که
خورشید و ماه برای همه دورانها یکسان میتابند، بنابراین، سبب نزول، مصداقی از مصادیق آیه است که راه را بر تطبیق حکم آیه بر مصادیق دیگر، هرچند در اعصار بعدی، نمیبندد.
علمای شیعه نیز با تاسّی به پیشوایان خود،
حکم عام آیه را در موارد مشابه، جاری دانستهاند، چنان که
شیخ طوسی در
التبیان ، مورد نزول را در حقیقت یکی از مصادیق مفهوم
قرآنی میداند.
طبرسی نیز ذیل این گونه آیات، ضمن تفسیر آنها، بارها بر عمومیت
حکم آیه تاکید کرده است.
جریان آیات
قرآن در گذر زمان بر مصادیق جدید که ارتباط با همان
بطن آیات دارند، از ویژگیهای
قرآن است که پشتوانه مهمی برای
جاودانگی قرآن گردیده است، اگرچه بخشی از آیات
قرآن دارای سبب نزول خاص
و دارای مصداق است، اما امکان تحلیل
و تطبیق آن بر مصادیق دیگر نیز وجود دارد
امام خمینی قاعده «جری
و تطبیق» را در توسعه مصادیق
و مفاهیم
قرآن و درنتیجه جاودانگی آن مهم میداند
و معتقد است مفاد بخش زیادی از روایات تفسیری را میتوان ذیل همین قاعده ارزیابی کرد. امام خمینی در توجیه تفسیرها
و تاویلات عرفانی موجود در آثار خود به چند موضوع اشاره میکند
و معتقد است ممکن است بعضی غفلت از حقیقت حال کنند
و چون از معارف
قرآنی و دقایق سنن الهیه بیخبرند، بعضی از مطالب را تفسیر به رای بدانند
و این خطای محض است؛ بلکه غالب مباحث تفسیری، از قبیل بیان مصداق است
و بیان مصداق
و مراتب حقایق، مرگ به تفسیر نیست تا اینکه تفسیر به رای باشد.
امام خمینی معتقدند هر لفظی مانند آمنوا، اتقوا
و مانند آنها را که به خلص اولیا
و ائمه خاص تطبیق شده
و در روایات اسباب نزول بر اشخاص معینی حمل شده، حمل بر مطلق میکنیم
و وقتی در آیات
قرآن مؤمنین یا متقین باشد، آن را به همه مراتب آن حقایق حمل میشود؛ چون این الفاظ
و عناوین صرفنظر هر قید
و حدی موردتوجه میباشند
و این مطلب راهگشای فهم بسیاری از اخباری است که تطبیق آیاتی را بر یک گروه یا یک شخص نمودهاند
و توهم اختصاص میرود درحالیکه اینگونه نیست، بلکه ذکر مصداق یا مصادیق است
ایشان در آیاتی که دارای شان نزول خاص یا موضوع خاص هستند با الغای خصوصیت، حکمی کلی برداشت میکنند
و آن را بر مصادیق دیگر تطبیق میکنند، چنانکه ایشان ذیل آیه
(وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَی الْاِثْمِ وَالْعُدْوَانِ) بر مصادیق دیگر تطبیق میدهد.
علامه طباطبایی معتقد است
قرآن کریم برای هدایت همه آحاد
بشر در طول اعصار نازل شده
و معارفی که بیان میکند
و فضایل
و رذایلی که بر میشمرد، مختص فرد یا زمان خاصی نبوده، موارد شان نزول موجب محدودیت حکم آیه بر رخداد خاص نیستند، بنا بر این مدح یا مذمت افراد، تنها دلیل بر وجود صفات نیک
و بد در آن هاست
و دلیلی بر آن نیست که آن صفات در فرد دیگری نیستند،
بنابراین از دید ایشان سبب نزول آیات چونان الگوهای تطبیقی برای انسانها هستند تا بر اساس آن بتوان حدّ
و مرز احکام
و شرایط آن را تشخیص داد. ایشان
قرآن را از نظر انطباق بر مصادیق، وسیع دانسته، قائل است که حکم آیه، در هر موردی که به لحاظ ملاک، با مورد نزول متحد باشد، جاری میشود. بنابر نظر ایشان آیات
قرآن در طول زمان در دو بعد
تنزیل و تاویل جریان مییابند؛ در بعد تنزیل با معنای
ظاهری بر موارد
و مصادیق مشابه در عصرهای پس از نزول منطبق میشوند
و در بعد تاویل هر یک از آیات شریفه
قرآن بر معانی دقیق تر
و عمیق تری انطباق مییابند
و دلالت میکنند؛ برای مثال، آیات
جهاد با دشمنان
و کفار بر
جهاد با نفس انطباق مییابند یا آیاتی که درباره
منافقان نازل شدهاند بر مسلمانان فاسق انطباق داده میشوند یا در انطباق ظریف تر، آیاتی که در شان
گناهکاران نازل شده بر کوتاهیها
و غفلتهای اهل
مراقبه و ذکر انطباق داده میشوند.
بنابراین دیدگاه، میتوان شمول مفاهیم
ظاهری آیات، بر موارد مشابه را «جری»
و شمول حکم آیات بر مطالب
بطنی را «انطباق» خواند، از همین رو، علامه معانی
و معارف
قرآن شریف را دارای مراتب متعددی میداند که برای اهل هر مرتبه معنای متناسب با حال
و مقام وی مراد آیه است؛ همچنین ایشان
ظاهر و باطن قرآن را دو امر نسبی میخواند که هر باطنی نسبت به
ظاهر خود
باطن است؛ اما نسبت به
باطن خود،
ظاهر به شمار میآید.
جست
و جو در روایات
اهل بیت علیهمالسّلام ما را به این امر رهنمون میسازد که برخی
روایات تفسیری چون روایات سبب نزول بر موارد مشابه جریان دارند. از جمله این موارد،
روایات بطنی هستند که تفسیر آنها ویژه اهل بیت علیهمالسّلام است که با
عالم غیب ارتباط دارند
و در آنها به بیان معانی نهفته کلماتی از آیه میپردازند که هیچ ابهامی از حیث معنای لغوی ندارند. علامه طباطبایی روایات فراوانی را که در بابهای مختلف در تطبیق آیات
قرآن بر اهل بیت علیهمالسّلام یا دشمنان آنان وارد شدهاند از این قبیل میداند؛
مثلاً روایاتی که
صراط مستقیم در «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم»
را
حبّ پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
و اهل بیت ایشان معرفی میکنند
یا روایاتی که «
اسلام » را در آیه شریفه «اِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الاِسلـم»
تسلیم شدن در برابر
امیرمؤمنان علیهالسّلام میدانند.
از دیگر روایات تفسیری که موارد مشابه را نیز دربرمی گیرند، روایاتی هستند که به بیان مصداق آیات میپردازند. برخی روایات درصدد بیان مصداق انحصاری آیاتاند
و برخی دیگر مصداق اکمل را بیان میکنند. روایات بیانگر مصداق، در واقع نوعی ابهام
ظاهری را از آیه برطرف میکنند؛ یعنی مرجع ضمیر، موصول یا... را مشخص میکنند؛ مانند روایتی که در
تفسیر العیاشی ذیل آیه شریفه «واِن مِن اَهلِ الکِتـبِ اِلاّ لَیُؤمِنَنَّ بِهِ قَبلَ مَوتِهِ ویَومَ القِیـمَةِ یَکونُ عَلَیهِم شَهِیدا»
آمده است که در آن
حارث بن مغیره از
امام صادق علیهالسّلام نقل میکند که مقصود از «لَیُؤمِنَنَّ بِه»
ایمان به
رسول خداست.
علامه طباطبایی درباره این روایت معتقد است گرچه
ظاهر این روایت با
ظاهر سیاق آیات که درباره
عیسی علیهالسّلام است، هماهنگ نیست؛ ممکن است مراد از روایت، بیان جری
قرآن باشد؛ به این معنا که پس از
بعثت رسول خدا صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
و آوردن
کتاب و شریعت و نسخ شریعت عیسی علیه السلام؛ بر هریک از مؤمنان
اهل کتاب واجب است که ابتدا به پیامبراکرم صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم
و ضمن آن به عیسی علیهالسّلام
و پیامبران پیشین ایمان بیاورد، پس اگر بعد از بعثت پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم برای فردی از اهل کتاب در هنگام
احتضار ، مشخص شود که عیسی علیهالسّلام بر حق است، تنها در ضمن کشف حقانیّت پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم است که حقیقت برایش آشکار میشود، بنابراین ایمان هریک از مؤمنان اهل کتاب به عیسی علیهالسّلام در صورتی ایمان به شمار میآید که در اصل نسبت به رسول اکرم صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم باشد
و در ضمن آن به عیسی علیه السلام.
محمد هادی معرفت از آنچه علامه «جری» مینامد، با عنوان «تاویل» یاد میکند، زیرا تعریف او از تاویل بر جری
و تطبیق منطبق میشود. او معتقد است تاویل، روشن شدن مفهوم پوشیده در پشت الفاظ مورد نزول است. وی به این نکته اشاره میکند که بیشتر آیات نازله بنا بر مناسبات، در ابتدا خاص به نظر آمده، در
ظاهر به غیر آن موارد سرایت نمیکنند؛ امّا این محدودیت با رسالت جاودانه
قرآن کریم، منافات دارد. ایشان در نهایت، تعمیم حکم آیهای که در مورد خاص نازل شده به موارد مشابه را از تاکیدهای پیامبر صلیاللهعلیه
وآلهوسلّم دانسته که به منظور جریان آیه در همه اقوام
و اعصار بیان شده است
؛ هم چنین تاویل را معادل «
بطن» آیات
قرآن کریم دانسته، اطلاق «
بطن» بر معنای ناپیدای آیه را از آن باب میداند که اگر در معنای آیه تدبر
و تعمق نشود، این معنا مخفی میماند
و انسان با تعمق
و تدبر در آیات، مفهومی به گستردگی آفاق برای آیه مییابد که این امر بر جاودانگی
رسالت قرآن منطبق میشود.
برخی، سخن امام باقر علیهالسّلام : «... یجری کما تجری الشمس والقمر...»
را از باب
تشبیه معقول به
محسوس دانستهاند که در آن جاودانگی
قرآن کریم به هماره درخشان بودن دو اختر پرفروغ آفتاب
و ماه تشبیه شده است. وی معتقد است همان گونه که مهر فروزان
و ماه تابان همواره
روز و شب را روشن میکنند
و ویژه دوران خاصی نیستند،
قرآن کریم نیز چنین نیست که هدایت
و تدبر آن برای دورانهای گذشته بوده، برای عصر حاضر
و اعصار بعد، بهرهای جز تلاوت نداشته باشد.
بیشتر
قرآن پژوهان
اهل سنت بدون به کار بردن اصطلاح خاص «جری»؛ بر جریان حکم آیه در موارد مشابه نزول معتقد بوده
و در کتابهای خود بر آن تاکید کردهاند.
به هر حال جری
و تطبیق افزون بر آیاتِ دارای سبب نزول خاص، در آیاتی که ناظر به
مدح یا
مذمت فرد یا افراد خاصی است
و سبب نزول خاصی برای آنها بیان نشده نیز جاری است
و در صورت تحقق، موارد مشابه، این موارد را نیز در برمی گیرد
و شمول آنها مانند جاودانگی
قرآن کریم، همواره تمامی عصرها
و همه نسلها را دربرمی گیرد.
الاتقان، السیوطی (م. ۹۱۱ ق.)؛ به کوشش مصطفی دیب البغاء، دمشق، دار ابن کثیر، ۱۴۱۴ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق؛ البرهان فی علوم
القرآن، الزرکشی (م. ۷۹۴ ق.) به کوشش عبدالقادر عطا، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۸ ق؛ ترتیب العین، خلیل (م. ۱۷۵ ق.)؛ به کوشش المخزومی
و دیگران، دارالهجرة، ۱۴۰۹ ق؛ تسنیم، جوادی آملی، قم، اسراء، ۱۳۷۸ ش؛ التفسیر الاثری الجامع، معرفت، قم، التمهید، ۱۳۸۵ ش؛ تفسیر العیاشی، العیاشی (م. ۳۲۰ ق.)؛ به کوشش رسولی محلاتی، تهران، المکتبة العلمیة الاسلامیه؛ الشیخ الطوسی مفسرا، خضیر جعفر، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۷۸ ش؛ الکشاف، الزمخشری (م. ۵۳۸ ق.)؛ قم، بلاغت، ۱۴۱۵ ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. ۷۱۱ ق.)؛ به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ ق؛ مباحث فی علوم
القرآن، صبحی الصالح، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۶۸ م؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)؛ به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛ مناهل العرفان، الزرقانی، به کوشش احمد شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۶ ق؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ وسائل الشیعه، الحر العاملی (م. ۱۱۰۴ ق.)؛ قم، آل البیت علیهمالسّلام لاحیاءالتراث، ۱۴۱۲ ق.
•
دائرةالمعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «جری و تطبیق». •
فرهنگنامه علوم قرآنی، برگرفته از مقاله «جری و تطبیق (علوم قرآنی)». • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم
و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.