• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جری (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: جری (ابهام‌زدایی).


جَرْی (به فتح جیم و سکون راء) از واژگان قرآن کریم به معنای روان شدن و جریان است.
در قرآن کریم این کلمه فقط در جریان آب به کار نرفته بلکه در جریان، راه رفتن کشتی‌ها و حرکت باد، آفتاب، ماه و ستارگان نیز استعمال شده است.
مشتقات جَرْی که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
تَجْرِی‌ (به فتح تاء و سکون جیم) به معنای جاری، روان و حرکت،
جَرَیْنَ‌ (به فتح جیم و راء و سکون یاء) به معنای روان شدن،
الْجَوارِ (به فتح جیم) به معنای حرکت،
جارِیَةِ (به فتح جیم و کسر راء) به معنای جاری شونده،
الجارِیاتِ‌ (به فتح جیم و کسر راء) جمع جاریة به معنای جاری شوندگان،
مَجْراها (به فتح میم و سکون جیم) به معنای جریان آمده است.



جَرْی به معنای روان شدن و جریان است.
در قرآن کریم این کلمه فقط در جریان آب به کار نرفته بلکه در جریان، راه رفتن کشتی‌ها و حرکت باد، آفتاب، ماه و ستارگان نیز استعمال شده است.


به مواردی از جَرْی که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - تَجْرِی‌ (آیه ۲۵ سوره بقره)

(اَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ‌ تَجْرِی‌ مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهارُ...)
«حقّا برای آنهاست بهشت‌هایی که نهرها زیر آنها جاری و روان است.»

۲.۲ - تَجْرِی‌ (آیه ۱۶۴ سوره بقره)

(وَ الْفُلْکِ الَّتِی‌ تَجْرِی‌ فِی الْبَحْرِ...)
(...و كشتی‌هایی كه‌ در دریا به نفع مردم در حركتند...)

۲.۳ - تَجْرِی‌ (آیه ۳۶ سوره ص)

(فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ‌ تَجْرِی‌ بِاَمْرِهِ...)
(پس ما باد را مسخّر او ساختيم تا به فرمانش به نرمى به هر جا او مى‌خواهد برود.)

۲.۴ - تَجْرِی‌ (آیه ۳۸ سوره یس)

(وَ الشَّمْسُ‌ تَجْرِی‌ لِمُسْتَقَرٍّ لَها.)
(و خورشيد نيز براى آنها آيتى است كه پيوسته به سوى قرارگاهش در حركت است...)

۲.۵ - یَجْرِی‌ (آیه ۲ سوره رعد)

(کُلٌ‌ یَجْرِی‌ لِاَجَلٍ مُسَمًّی‌)
(هر كدام تا زمان معيّنى حركت دارند.)
علی الظاهر شامل آفتاب و ماه و ستارگان و غیره است.

۲.۶ - جَرَیْنَ‌ (آیه ۲۲ سوره یونس)

(حَتَّی اِذا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ‌ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ...)
(... زمانى كه در كشتى قرار مى‌گيريد، و بادهاى موافق كشتى نشينان را به سوى مقصد مى‌برد...)
ممکن است بگوییم: باء در «بهم» برای تعدیه است یعنی کشتی‌ها آنها را روان کردند، ولی به قاموس و صحاح نگاه کردم «جری» با باء متعدی نشده است لذا باید گفت باء در اینجا به معنای «مع» است، و فلک به معنی کشتی است و به مفرد و جمع اطلاق می‌شود، در اینجا جمع مقصود است زیرا فعل آن «جرین» آمده معنی آیه چنین است: «تا چون در کشتی‌ها شدید و کشتی‌ها با آنها به وسیله باد مطبوعی روان شدند».

۲.۷ - تَجْرِی‌ (آیه ۴۲ سوره هود)

(وَ هِیَ‌ تَجْرِی‌ بِهِمْ فِی مَوْجٍ کَالْجِبالِ...)
(و كشتى، آنها را از ميان امواجى همچون كوه‌ها حركت مى‌داد...) و اگر باء را تعدی بگیریم جریان کشتی از آیه باید با عنایت و ملازمه استفاده شود.

۲.۸ - الْجَوارِ (آیه ۳۲ سوره شوری)

(وَ مِنْ آیاتِهِ‌ الْجَوارِ فِی الْبَحْرِ کَالْاَعْلامِ‌)
(از نشانه‌هاى او كشتى‌هاى كوه پيكرى است كه در دريا به كمک بادها حركت مى‌كنند.)

۲.۹ - الْجَوار (آیه ۲۴ سوره رحمن)

(وَ لَهُ‌ الْجَوارِ الْمُنْشَآتُ فِی الْبَحْرِ کَالْاَعْلامِ‌)
(و براى او و از ناحيه او است كشتی‌هاى كوه پيكر ساخته شده كه در دريا به حركت در مى‌آيند!)
راجع به این دو آیه به «بحر» رجوع شود که گفته‌ایم این دو آیه به جریان‌های دریاها از قبیل گلف استریم تطبیق می‌شود نه به کشتی‌ها که گفته‌اند.

۲.۱۰ - جارِیَةِ (آیه ۱۱ سوره حاقه)

(اِنَّا لَمَّا طَغَی الْماءُ حَمَلْناکُمْ فِی‌ الْجارِیَةِ • لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً وَ تَعِیَها اُذُنٌ واعِیَةٌ)
«چون آب طغیان کرد ما شما را در جاری شونده حمل کردیم تا آن را برای شما یادآوری قرار دهیم و تا آن تذکره را گوش حافظ پند در خود نگهدارد.» مقصود از این جاریه چیست؟
ارباب تفسیر آن را کشتی نوح گفته‌اند، ناگفته نماند ما قبل دو آیه فوق درباره هلاکت عاد و ثمود و قوم فرعون و قوم لوط است و ما بعد آنها مطلقا درباره قیامت و ویران شدن عالم و اهل رحمت و عذاب است به نظر می‌آید غرض از ذکر این دو آیه در میان هلاکت‌های دنیا و آخرت تذکّر این نکته است که اهل ایمان در امانند همانطور که در طوفان نوح مؤمنان نجات یافتند اهل ایمان از هلاکت دنیا و آخرت در نجات خواهند بود و تیرهای قهر خدائی را فقط کفّار و معاندین هدف‌اند و شاید «لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً» این مطلب را بیشتر تقویت نماید و اگر اهل ایمان و یا بعضی از آنها را بلائی از بین ببرد برای آنها هلاکت نیست بلکه کفّاره گناه و یا ترفیع مقام است.

۲.۱۱ - الْجارِیاتِ‌ (آیه ۳ سوره ذاریات)

(وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً • فَالْحامِلاتِ وِقْراً • فَالْجارِیاتِ‌ یُسْراً • فَالْمُقَسِّماتِ اَمْراً • اِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ وَ اِنَّ الدِّینَ لَواقِعٌ‌)
«قسم به پاشندگان پاشیدن‌ به خصوصی. پس قسم به بردارندگان بار سنگین. پس قسم به جاری‌شوندگان که به آسانی روانند. پس قسم به تقسیم‌کنندگان امر. آنچه وعده داده می‌شوید راست است و جزا واقع شدنی است.»
مقصود از جاریات و غیره در این آیات چیست؟ به نظر می‌آید که مراد از این چهار اسم فاعل، بادها باشند و چون ابر عبارت است از هوای مرطوب، اگر بگوئیم ابرها و بادها هستند باز صحیح است.
درباره بادهای مهاجر که از اقیانوس‌ها به سوی خشکی‌ها می‌وزند و هزاران کیلومتر راه می‌پیمایند آقای مهندس بازرگان در کتاب باد و باران (کتاب)|باد و باران در قرآن می‌گوید: بادهای مهاجر از حدبه‌های اقیانوس اطلس یا اقیانوس کبیر (و همچنین در مدیترانه و دریاهای بزرگ) آنجا که ستون‌های بزرگ هوا از طبقات جوّ به زمین می‌ریزند، سرچشمه گرفته در ابتدا یک حرکت فرفره‌ای و پراکنده شونده به اطراف دارند، پس از به راه افتادن حامل بخار آب فراوانی می‌گردند که همان ابرهاست، آنگاه با وقار و سنگینی سمتی را در پیش می‌گیرند و به آسانی روان می‌گردند چون به کنار دریاها و یا بقارّه‌ها رسیدند با بادهای سردی که از قطبین می‌وزند ملاقات می‌کنند از بادهای قطبین سردی می‌گیرند و آنگاه با رطوبت و سردی که دارند به مزارع و جنگل‌ها و شهرها تقسیم می‌شوند و آنچه را قرار و قسمت است تقسیم می‌کنند (کتاب باد و باران در قرآن با کمی تغییر و حذف).
پس بادها هستند که در اثر اختلاف حرارت خورشید، خود را از وسط اقیانوس‌ها می‌پاشند (وَ الذَّارِیاتِ ذَرْواً) و چون روان شدند رطوبت و بخار آب را با خود بر می‌دارند و سنگین می‌شوند (فَالْحامِلاتِ وِقْراً) سپس در طول هزاران کیلومتر با آرامی و آسانی به سیر خود ادامه می‌دهند (فَالْجارِیاتِ‌ یُسْراً) و آنگاه در قاره‌ها و خشکی‌ها تقسیم شده به رحمت و خسارات مبدّل می‌شوند و بهره‌ها را قسمت می‌کنند (فَالْمُقَسِّماتِ اَمْراً).
قابل دقت است که بعد از وَ الذَّارِیاتِ‌، سه صیغه دیگر همه با فاء آمده است یعنی این چهار امر پشت سر هم و نتیجه همدیگرند. نظیر این آیات، آیات اوّل سوره مرسلات و سوره نازعات است. ارتباط این چهار قسم با مقسم به که‌ (اِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ • وَ اِنَّ الدِّینَ لَواقِعٌ‌) (آرى سوگند به همه‌ اينها كه آنچه به شما وعده شده قطعاً راست است و بى‌شک رستاخیز و جزاى اعمال واقع شدنى است!) باشد شاید آن است: همانطور که تولید بادها از محلّی شروع شده و تدریجا بالاخره به نتیجه‌ای می‌انجامد جریان دنیا و این زندگی نیز در آخر به روز جزا و پاداش می‌انجامد وقوع جزاء نتیجه سیر عالم است چنانکه تقسیم امر نتیجه حرکت ابرهاست.
اگر بگوئیم ملائکه با این بادها با هم هستند و مشیّت خدا را روان می‌کنند اشکالی ندارد ولی نمی‌شود گفت از این فاعل‌ها که با الف و تاء جمع بسته شده ملائک مراد است زیرا جمعی که با الف و تاء باشد یا برای مؤنّث حقیقی است مثل مؤمنات و یا صفت مذکّر غیر عاقل است مثل مرفوعات و منصوبات. ملائکه به صراحت قرآن مؤنّث نیستند و آنانکه ملائکه را دختران خدا می‌دانند در قرآن تکذیب شده‌اند و خدا ملائکه را با جمع مذکّر اولو العقل ذکر کرده‌:
(بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ‌) (...بلكه فرشتگان بندگان شايسته اويند.)
(وَ تَرَی الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ‌.) (در آن روز فرشتگان را مى‌بينى كه بر گرد عرش حلقه زده‌اند...) و ایضا ملائکه عاقل و ذی شعورند پس مراد بادها، ابرها و یا چیزهای دیگر است.
در کتاب آغاز و انجام جهان (کتاب)|آغاز و انجام جهان به بعد ذاریات حاملات جاریات و مقسّمات را به اتم‌ها و الکترون‌ها و پروتون‌ها و نوترون‌ها حمل کرده و در این‌باره بیان عالی دارد،
[۸۳] رضوی سلدوزی، محمد امین، آغاز و انجام جهان، ص۸۷.
تطبیق ایشان با مقسم به که وقوع قیامت باشد بسیار مناسب است.

۲.۱۲ - الْجَوارِ (آیه ۱۶ سوره تکویر)

(فَلا اُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ‌ الْجَوارِ الْکُنَّسِ‌)
(حركت مى‌كنند و از ديده‌ها پنهان مى‌شوند.) این آیه در «خنس» خواهد آمد.

۲.۱۳ - مَجْراها (آیه ۴۱ سوره هود)

(وَ قالَ ارْکَبُوا فِیها بِسْمِ اللَّهِ‌ مَجْراها وَ مُرْساها)
«گفت به کشتی سوار شوید جریان و ایستادن آن به مدد و یاری خداست.» متعدی ظاهرا در آیه معنای لازم مراد است.
مجری و مرسی مصدر میمی‌اند از لازم و «مَجْراها وَ مُرْساها» مبتدا و بِسْمِ اللَّهِ‌ خبر آن است.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۳۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۱۹۴.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۸۳.    
۴. بقره/سوره۲، آیه۲۵.    
۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۲۶۹.    
۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۵۷.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱، ص۹۸.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۱۶۱.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۱۶۴.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱، ص۶۰۱.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۳۹۹.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۴۵.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱، ص۴۵۰.    
۱۵. ص/سوره۳۸، آیه۳۶.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۵۵.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۱۱.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۰۵.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۰۷.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۴۳.    
۲۱. یس/سوره۳۶، آیه۳۸.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۴۲.    
۲۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۱۳۳.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۹۰.    
۲۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۴۰۳.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۶۳.    
۲۷. رعد/سوره۱۳، آیه۲.    
۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۴۹.    
۲۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۳۹۴.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۲۸۹.    
۳۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۰، ص۳۱۸.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۱.    
۳۳. یونس/سوره۱۰، آیه۲۲.    
۳۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۱۱.    
۳۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۴۹.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۳۶.    
۳۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۱، ص۲۷۹.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۱۵۳.    
۳۹. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۶، ص۲۳۰۲.    
۴۰. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۴، ص۳۱۲.    
۴۱. هود/سوره۱۱، آیه۴۲.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۲۶.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۴۴.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۲۹.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۶۱.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۴۸.    
۴۷. شوری/سوره۴۲، آیه۳۲.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۷.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۸۸.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۶۰.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۴۹.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۹.    
۵۳. رحمن/سوره۵۵، آیه۲۴.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۲.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۱۶۷.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۰۰.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۸۰.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۰۵.    
۵۹. حاقه/سوره۶۹، آیه۱۱-۱۲.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۶۵۶.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۳۹۴.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۲۶۹.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۱۹.    
۶۴. ذاریات/سوره۵۱، آیه۱- ۶.    
۶۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۵۴۷.    
۶۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۳۶۵.    
۶۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۳، ص۲۹۳.    
۶۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۲۳۰.    
۶۹. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵-۶.    
۷۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۲۰.    
۷۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۶.    
۷۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۴.    
۷۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۳۸۶.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۲۷۵.    
۷۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۶، ص۱۱۴.    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۷۱.    
۷۷. زمر/سوره۳۹، آیه۷۵.    
۷۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۶۷.    
۷۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۴۵۳.    
۸۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۹۸.    
۸۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۲۲۲.    
۸۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۹۶.    
۸۳. رضوی سلدوزی، محمد امین، آغاز و انجام جهان، ص۸۷.
۸۴. تکویر/سوره۸۱، آیه۱۶.    
۸۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۸۶.    
۸۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۳۵۵.    
۸۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۱۶.    
۸۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۳۳۶.    
۸۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۷۷.    
۹۰. هود/سوره۱۱، آیه۴۱.    
۹۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۰، ص۳۴۳.    
۹۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۲۲۸.    
۹۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۲، ص۶۰.    
۹۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۵، ص۲۴۸.    
۹۵. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغة وصحاح العربیة، ج۶، ص۲۳۰۱.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «جری»، ج۲، ص۳۰-۳۴.    






جعبه ابزار