• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جد (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





جدّ: (وَ اَنَّهُ تَعالی‌ جَدُّ رَبِّنَا)
«جدّ» در لغت معانی زیادی دارد از جمله:
«عظمت»، «شدت»، «جدیت»، «بهره و نصیب»، «نو شدن» و مانند آن؛ ولی ریشه اصلی آن، به طوری که «راغب» در «مفردات» آورده به معنای‌ «قطع» است، و از آنجا که هر وجود با عظمتی از موجودات دیگر جدا می‌شود، این واژه به معنای عظمت آمده است. همچنین، در مورد سایر معانی آن، همین تناسب را می‌توان در نظر گرفت، و اگر به پدر بزرگ جدّ گفته می‌شود، آن هم به واسطه بزرگی مقام یا سنّ او است.
جمعی از مفسران، برای‌ «جدّ» در اینجا معانی محدودتری ذکر کرده‌اند؛ بعضی آن را به معنای «صفات»، بعضی به معنای «قدرت»، بعضی به معنای «ملک و حکومت»، بعضی به معنای «نعمت» و بعضی به معنای «نام» تفسیر کرده‌اند؛ که همه اینها در معنای عظمت جمع است، ولی از آنجا که این تعبیر به هر حال معنای معروف «جدّ» که همان پدر بزرگ است تداعی می‌کند، در بعضی از روایات آمده است که طایفه جنّ از روی نادانی چنین تعبیر نامناسبی را برگزیدند، اشاره به این که شما هرگز این‌گونه درباره خداوند تعبیر نکنید.



(وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا) (و این‌که والا است مقام با عظمت پروردگار ما، و او هرگز برای خود همسر و فرزندی انتخاب نکرده است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: کلمه جد را به عظمت و بعضی‌ به بهره معنا کرده‌اند. (دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:)


۱. جن/سوره۷۲، آیه۳.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۱۸۷.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۳، ص۲۰.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۱۱۱.    
۵. جن/سوره۷۲، آیه۳.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۲.    
۷. شمس‌الدین قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر القرطبی، ج۱۹، ص۸.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۶۱.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۴۰.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۵، ص۳۷۱.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۱۴۵.    



مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «جدّ»، ص۱۶۲.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره جن | لغات قرآن




جعبه ابزار