• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جحا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



جُحا (یا جُحی'/ جُوحی)، شهرت مردی سادهلوح در سده دوم است که حکایت‌ها و لطایف بسیاری به او منسوب می‌باشد.



درباره واژه جحا اختلاف نظر می‌باشد.
به گفته بَلَوی (متوفی ۶۰۴)
[۱] یوسف بن محمد بلوی، الف باء، ج۱، ص۴۰۷، جده: دارالعلم للطباعة و النشر، (بی تا).
جحا در اصل حِجا (به معنای خرَد) بوده ولی مردم، به تصحیف، آن را جحا خوانده‌اند.


ریشه واژه جُحا از فعل جَحا است و فعل جَحا (از ریشه جحو) در لغت به معنای «راه رفت»، «قدم زد» یا «در جایی اقامت گزید» آمده است.
[۲] ابن درید، کتاب جمهرة‌اللغة، ج۱، ص۴۴۲، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
[۳] محمد بن احمد ازهری، تهذیب‌اللغة، ج۵، ص۱۳۳، ج ۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره (بی تا).
[۴] ابن منظور، لسان‌العرب، ذیل مادّه.



نام جحا را دُجَیْن بن ثابت و کنیه‌اش را ابوالغُصْن گفته‌اند.
[۵] ابن حِبّان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۲۹۴، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵ـ۱۳۹۶/ ۱۹۷۵ـ۱۹۷۶.
[۶] حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، سوائرالامثال علی افعل، ص ۱۱۶، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

جوهری
[۷] اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، ذیل «جحی» و «غصن»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
و ابن منظور
[۸] ابن منظور، لسان‌العرب، ذیل «جحی» و «غصن».
جحا را نام، و ابوالغصن را کنیه وی دانسته‌اند، ولی فیروزآبادی
[۹] محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل مادّه، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا).
تصریح کرده که جوهری به خطا رفته و جحا لقب است نه اسم .
به گفته برخی، جحا لقبی است که بر اسم غلبه یافته و نام جحا، اسحاق بوده است.
[۱۰] حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، سوائرالامثال علی افعل، ص ۱۱۶، پانویس ۲۰، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.

نام جحا را عبداللّه نیز آورده‌اند.
مرتضی زَبیدی،
[۱۱] محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «جحو»، ج ۱۰، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
به نقل از استاد خود، گفته است که اسم، اعم از لقب و کنیه است و ممکن است جحا نام باشد نه لقب، زیرا نشان‌دهنده مدح یا ذمّ نیست.


ظاهراً نخستین کسی که در عربی از جحا نام برده، ابن ابی‌ربیعه (متوفی ۹۳)، شاعر عصر اموی (حک: ۴۱ـ۱۳۲)، بوده است، در بیتی که ابوسعد آبی
[۱۲] صابر بن اسماعیل ادیب صابر، دیوان، چاپ محمدعلی ناصح، تهران (۱۳۴۳ش).
[۱۳] منصور بن حسین آبی، نثرالدرّ، ج۵، ص۳۰۷، ج ۵، چاپ محمدابراهیم عبدالرحمان، مصر ۱۹۸۷.
از ابن ابی ربیعه نقل کرده «وَلَّهْتِ عَقلی و تَلَقَّبتِ (تلعّبتِ) بی/ حتّی کأَنّی مِنْ جُنونی جُحا».
[۱۴] ابن ابی ربیعه، دیوان، بیروت ۱۳۸۰/۱۹۶۱.

ابوالعتاهیه (متوفی ۲۱۱)
[۱۵] اسماعیل بن قاسم ابوالعتاهیه، ابوالعتاهیة: اشعاره و اخباره، ص ۴۸۸، چاپ شکری فیصل، دمشق (۱۳۸۴/۱۹۶۴).
نیز در بیتی سُست ــ که به سبب سرودنش بر او خرده گرفته‌اند.
[۱۶] محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۴۰۱، چاپ علی محمد بجاوی، مصر ۱۹۶۵.
ــ جحا را نماد و مظهر شهرت دانسته است.


جاحظ (متوفی ۲۵۵) نیز حکایتی را به نقل از ابوالحسن مَدائنی (متوفی ۲۱۵) از جحا آورده است،
[۱۷] عمرو بن بحرجاحظ، رسائل‌الجاحظ، ج ۲، ص ۲۳۹ـ ۲۴۰، چاپ عبدالسلام محمدهارون، رسالة ۱۶: کتاب البغال، قاهره ۱۳۸۴.
که نخستین حکایت منقول و مکتوب از جحاست.
جاحظ در الرسائل السیاسیّة
[۱۸] عمرو بن بحرجاحظ، رسائل‌الجاحظ: الرسائل السیاسیة، ص ۳۵۱، چاپ علی ابوملحم، رسالة ۴: رسالة فی الحکمین و تصویب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب فی فعله، بیروت ۱۹۸۷.
نیز از جحا نام برده و ابوموسی اشعری (متوفی ۴۴) را پراشتباه‌تر از جحا معرفی کرده است.
در آثار بجا مانده از جاحظ، توضیح بیشتری درباره جحا نیامده، که شاید به سبب شهرت جحا در آن دوران و بی‌نیازی جحا از بیان بوده باشد.
[۱۹] محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۲۰، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
اما، ابوسعد آبی،
[۲۰] منصور بن حسین آبی، نثرالدرّ، ج۵، ص۳۰۷، ج ۵، چاپ محمدابراهیم عبدالرحمان، مصر ۱۹۸۷.
از قول جاحظ، نقل می‌کند که نام جُحا، نوح بوده و او بیش از صد سال زیسته است، سپس می‌افزاید که جحا، زمان خلفای عباسی ابوجعفر منصور (حک: ۱۳۶ـ ۱۵۸) و مهدی (حک: ۱۵۸ـ۱۶۹) را دریافته و در کوفه ساکن گشته است.
به روایتی، پدر جحا از بازرگانان بنامِ کوفه بوده است.
ابومسلم خراسانی (متوفی ۱۳۷) وقتی وارد کوفه شد درخواست دیدار با جحا را کرد، که دلیلی بر ناموری جحاست.
در مجموع، دو حکایت درباره دیدار ابومسلم و جحا نقل شده است.
[۲۱] ابوحیان توحیدی، کتاب الامتاع و المؤانسة، ج۲، ص۵۷، چاپ احمد امین و احمد زین، بیروت (بی تا).
[۲۲] حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، سوائرالامثال علی افعل، ص ۱۱۷، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
[۲۳] حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب جمهرة‌الامثال، ج۱، ص۳۸۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت (۱۳۸۴/۱۹۶۴).



ابن ندیم
[۲۴] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۷۵.
در زمره «مُغَفَّلین» (افراد گول و سادهلوح) ــ که درباره نوادر و حکایت‌های آنان کتاب تألیف شده است ــ از کتابی مجهول‌المؤلف به نام نوادر جحا نام برده که نشان می‌دهد حکایت‌ها و لطایف جحا، در سده چهارم گردآوری شده بوده است.


در بررسی منابع کهن، گاه به دو شخصیت گوناگون از جحا بر می‌خوریم که این امر، برخی را واداشته تا به وجود دو نفر با این مشخصات تصریح کنند.
ابوحَیّان توحیدی (متوفی ح۴۰۰)
[۲۵] ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، ج ۵، ص۱۱۱، چاپ وداد قاضی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
از ابن کُناسه کوفی (متوفی ۲۰۷) نقل کرده که جحا، مردی کوفی و از مَوالی بنی اسد و راوی حدیث بوده است.
از جحا، حدیث نیز نقل کرده‌اند.
در برخی کتب رجال اهل سنّت ، از دُجَیْن بن ثابت یَربوعی بصری نام برده شده که از اَسْلَم، مولای (آزاد شده) عمر بن خطّاب، احادیثی شنیده و مسلم و ابن مبارک نیز از وی روایت کرده‌اند.
[۲۷] محمد بن احمد ذهبی، میزان‌الاعتدال فی نقدالرجال، ج۲، ص۲۳، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بی تا).
ولی دجین را در روایت، غیرثقه و ضعیف دانسته‌اند،
[۲۸] احمد بن علی نسائی، کتاب‌الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۹۹، چاپ بوران ضناوی و کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
[۲۹] ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل، ج۳، ص۴۴۵، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
زیرا در روایات معدودی که از او نقل شده، تغییراتی داده است.
[۳۰] ابن حِبّان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۲۹۴، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵ـ۱۳۹۶/ ۱۹۷۵ـ۱۹۷۶.

ابن حبّان (متوفی۳۳۵)
[۳۱] ابن حِبّان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۲۹۴، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵ـ۱۳۹۶/ ۱۹۷۵ـ۱۹۷۶.
می‌گوید که یارانِ جوانِ ما می‌پندارند ابوالغصن دجین بصری، همان جُحاست، ولی این‌گونه نیست.
در مقابل، ابن عَدِیّ جرجانی (متوفی ۳۶۵)
[۳۲] ابن عدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، ج۳، ص۵۸۴، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
از یحیی بن مَعین (متوفی ۲۳۳) و یوسف بن بحر (متوفی سده سوم) نقل کرده که دجین، همان جحاست.
برخی نیز این نقل را از ابن معین خطا دانسته و گفته‌اند که ابن معین در علم رجال داناتر از آن است که از دجین سخن بگوید، زیرا دجین فردی اَعرابی (بادیه‌نشین) بوده و ممکن نیست که راویان اخبار از او حدیثی نقل کرده باشند.
[۳۳] محمد بن احمد ذهبی، میزان‌الاعتدال فی نقدالرجال، ج۲، ص۲۳ـ۲۴، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بی تا).
[۳۴] صفدی، اعيان العصر، ج۱۳، ص۵۱۱ ـ ۵۱۲.
[۳۵] ابن حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، ج۲، ص۴۲۸، حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.



دلیل مرگ جحا را تشنگی در کشتی ذکر کرده‌اند.
[۳۶] محمد بن علی عبدری شیبی، تمثال الامثال، ج۱، ص۱۴۲، ج ۱، چاپ اسعد ذبیان، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۳۷] ابوالحسن فراهانی، شرح مشکلات دیوان انوری، ج۱، ص۷۴، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۰ ش.

حُصْری قَیْرَوانی
[۳۸] ابراهیم بن علی حصری، جمع‌الجواهر، ج۱، ص۸۲، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
نقل می‌کند که نقش انگشتری ابوالعِبَر محمد بن احمد (متوفی ۲۵۰)، شاعر و ادیب هزل‌گوی بغدادی، این بود: «تُوُفِّیَ جُحا یَوْمَ الْاَرْبَعاء» (جحا در روز چهارشنبه درگذشت).
سال درگذشت دجین ۱۶۰ گفته شده
[۳۹] صفدی،‌ اعيان العصر، ج۱۳، ص۵۱۲.
و جالب توجه آنکه ابن شاکر کُتْبی (متوفی ۷۶۴)، پس از تصریح به وجود دو شخصیت تاریخی که با هم خلط شده‌اند، می‌گوید که هر دو در سال ۱۶۰ درگذشته‌اند.
[۴۰] محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۲۷ـ ۲۸، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.



احتمال دارد که اهالی کوفه، به سبب مخالفت با بصریان، محدّث بصره را بدنام کرده باشند و شاید سبب ضعیف‌دانستن جحا نیز همین لطایف منسوب به او و حکایت‌های وی باشد.
[۴۱] محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.

ابن جوزی (متوفی ۵۹۷) و دیگران در مقام دفاع از جحا بر‌آمده و او را مردی هوشمند دانسته‌اند که گاهی گولی و غفلت بر وی چیره می‌گشت و این حکایت‌ها و لطایف، برساخته دشمنان اوست، و به نقل از مکّی بن ابراهیم (متوفی ۲۱۴ یا ۲۱۵) آورده‌اند که جحا مردی زیرک بود و آنچه درباره‌اش می‌گویند دروغ است، چون او با همسایگان خود مزاح می‌کرده، آنان نیز این حکایت‌ها را برایش ساخته‌اند.
[۴۲] ابن جوزی، اخبار الحمقی و المغفلین، ج۱، ص۴۶، چاپ عبدالامیر مهنّا، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۴۳] ابن حجه، ثمرات الاوراق، ج۱، ص۱۹۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.

خود ابن جوزی
[۴۴] ابن جوزی، اخبار الحمقی و المغفلین، ج۱، ص۴۷ـ۵۰، چاپ عبدالامیر مهنّا، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
برخی از این حکایت‌ها را آورده است.
ذَهَبی (متوفی ۷۴۸) اقوال گوناگون را درباره جحا گرد آورده و گفته که جحای بصری همان است که این حکایت‌ها را درباره‌اش گفته‌اند و نیز احتمال دارد که کس دیگری باشد و از قول عَبّاد بن صُهَیْب (متوفی ۲۱۲) آورده که وی داناتر از جحا ندیده است.
همچنین از برخی نقل کرده که شاید جحا در جوانی، اهل مزاح بوده و در پیری دست از این کار کشیده و به نقل روایت روی آورده است.
این احتمال نیز داده شده که جحای شوخ‌طبع، کوچک‌تر از دجین بوده باشد زیرا عثمان بن ابی‌شَیْبَه (متوفی ۲۳۹) جحا را درک کرده است، ولی اینکه گفته‌اند ابوالغُصن ثابت بن قَیْس مدنی، جحاست اشتباه است.
[۴۵] محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۸، ص۱۷۲ـ۱۷۳، ج ۸، چاپ شعیب ارنوؤط و محمدنعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
[۴۶] محمد بن موسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری، ج۱، ص۴۶۲ـ۴۶۳، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.

عَبْدَری شَیْبی (متوفی ۸۳۷)،
[۴۷] محمد بن علی عبدری شیبی، تمثال الامثال، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱، ج ۱، چاپ اسعد ذبیان، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
از نوشته استاد خود شرف‌الدین ابن کان موصلی و او نیز از نوشته استاد خود تقی‌الدین ابن صلاح (متوفی ۶۴۳)، نقل می‌کند که جحا ــ که از نظر شیبی همان دُجین بصری است ــ اَنَس بن مالک (متوفی ۹۳) را دیده است.
مرتضی زَبیدی،
[۴۸] محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «جحو»، ج ۱۰، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
به نقل از سیوطی، آورده که مادرِ جحا خدمتکار مادرِ اَنس بن مالک، و جحا فردی ساده‌دل و دارای صفای باطن بوده و شایسته نیست که تمسخر شود بلکه باید از خداوند بخواهیم که ما را از برکات جحا بهره‌مند سازد، و بیش‌تر حکایت‌های خنده‌داری که از جحا نقل می‌شود بی‌اساس است.
مرتضی زبیدی، به نقل از استاد خود، می افزاید که کرامت‌ها و دانش‌های گوناگونی نیز به جحا منسوب است.


در برخی آثار شیعی نیز از مُسند ابوشجاع فارس بن سلیمان اَرَّجانی (متوفی ۳۲۰) نام برده‌اند که حاوی روایت‌های منقول از ابونُواس، جحا و دیگران بوده است.
[۴۹] محمد بن علی استرآبادی، منهج‌المقال فی تحقیق احوال‌الرجال المعروف بالرجال‌الکبیر، ج۱، ص۲۵۸، چاپ سنگی (تهران) ۱۳۰۷.
[۵۰] آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۱، ص۲۵.

زَمَخْشری (متوفی ۵۳۸)، که چند حکایت از جحا را در رَبیع‌الابرار
[۵۱] محمود بن عمر زمخشری، ربیع‌الابرار و نصوص‌الاخبار، ج ۵، ص ۱۷۲، چاپ سلیم نعیمی، بغداد (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۵۲] محمود بن عمر زمخشری، ربیع‌الابرار و نصوص‌الاخبار، ج۱، ص۲۶۲ـ۲۶۳، چاپ سلیم نعیمی، بغداد (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
، و المُسْتَقْصی' فی امثال‌العرب
[۵۳] محمود بن عمر زمخشری، المستقصی فی امثال العرب، ج۱، ص۷۶، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
آورده است، می‌گوید حکایت‌های جحا آنقدر زیاد است که نمی‌توان آن‌ها را ثبت و ضبط کرد.
[۵۴] محمود بن عمر زمخشری، المستقصی فی امثال العرب، ج ۱، ص ۷۶ـ۷۷بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.

این گفته عجیب است، زیرا در منابع کهنی که بجا مانده، حدود هشتاد و اندی حکایت از جحا تا سده ششم در دست است که ترتیب تاریخی آن‌ها از این قرار است:
جاحظ: یک حکایت
[۵۵] عمرو بن بحرجاحظ، رسائل‌الجاحظ، ج ۲، ص ۲۳۹ـ۲۴۰، چاپ عبدالسلام محمدهارون، رسالة ۱۶: کتاب البغال، قاهره ۱۳۸۴.
؛ حمزه اصفهانی : سه حکایت
[۵۶] حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، سوائرالامثال علی افعل، ص ۱۱۶ـ۱۱۷، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
؛ ابوهلال عسکری : چهار حکایت؛
[۵۷] حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب جمهرة‌الامثال، ج۱، ص۳۸۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت (۱۳۸۴/۱۹۶۴).
ابوحیّان توحیدی: یک حکایت در الاِمتاع و المُؤانَسة
[۵۸] ابوحیان توحیدی، کتاب الامتاع و المؤانسة، ج ۲، ص ۵۷، چاپ احمد امین و احمد زین، بیروت (بی تا).
و ۲۳ حکایت در البَصائر و الذخائر
[۵۹] ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، ج ۲ـ۹، جاهای متعدد، چاپ وداد قاضی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
؛ ابوسعد آبی: ۴۴ حکایت؛
[۶۰] منصور بن حسین آبی، نثرالدرّ، ج۵، ص۳۰۷ـ۳۱۳، ج ۵، چاپ محمدابراهیم عبدالرحمان، مصر ۱۹۸۷.
ثعالبی نیشابوری : یک حکایت به نقل ابن جوزی در اخبارالحَمْقی و المُغَفّلین؛
[۶۱] عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، ج۱، ص۴۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).
و یک حکایت ناتمام در ثِمارالقلوب؛
[۶۲] عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، ج۱، ص۴۵۵ـ۴۵۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).
راغب اصفهانی : چهار حکایت؛
[۶۳] حسین بن محمد راغب اصفهانی، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء والبلغاء، ج۱، جزء۱، ص۳۲۸، بیروت: منشورات دارمکتبة الحیاة، (بی تا).
[۶۴] حسین بن محمد راغب اصفهانی، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء والبلغاء، ج۱، جزء۲، ص۶۰۲، بیروت: منشورات دارمکتبة الحیاة، (بی تا).
[۶۵] حسین بن محمد راغب اصفهانی، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء والبلغاء، ج۲، جزء۴، ص۷۲۱، بیروت: منشورات دارمکتبة الحیاة، (بی تا).
و مَیَدانی : سه حکایت.
[۶۶] احمد بن محمد میدانی، مجمع‌الامثال، ج۱، ص۳۹۶ـ۳۹۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
البته برخی از این حکایت‌ها تکراری است، ولی از گفته زمخشری
[۶۷] محمود بن عمر زمخشری، المستقصی فی امثال العرب، ج۱، ص۷۶، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
[۶۸] محمود بن عمر زمخشری، ربیع‌الابرار و نصوص‌الاخبار، ج ۵، ص ۱۷۲، چاپ سلیم نعیمی، بغداد (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۶۹] محمود بن عمر زمخشری، ربیع‌الابرار و نصوص‌الاخبار، ج۱، ص۲۶۲ـ۲۶۳، چاپ سلیم نعیمی، بغداد (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
چنین برمی‌آید که حکایت‌های دیگری تا سده ششم وجود داشته که منابع آن‌ها به دست ما نرسیده است.


جحا، به سبب حُمق (اَحمقُ مِن جُحا) و بازِ شکاری‌اش، به کتاب‌های مَثَل عربی راه یافته است.
[۷۰] عبدالملک بن محمد ثعالبی، ج۱، ص۱۴۴، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).
[۷۱] عبدالملک بن محمد ثعالبی، ج۱، ص۴۵۵، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).

ابن اَبی‌یُمْنِ غِفاری کتابی درباره نوادر جحا، مشتمل بر هزار صفحه، نوشته بوده است که اینک موجود نیست و اطلاعی از آن نداریم.
[۷۲] محمد قزوینی، یادداشت‌های قزوینی، ج۲، ص۱۳۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۷۳] یوسف احمد مروّه، نوادر اعلام الفکاهة،ج۱، ص۲۶، پانویس، بیروت۱۴۱۲/۱۹۹۱.



نام شخصیت دیگری به نام نصرالدین خُوجه (یا خواجه نصرالدین) نیز با نام جحا در آمیخته است.

۱۲.۱ - دوره زیست

نصرالدین خوجه در سده‌های هشتم و نهم می‌زیست و در میان ترک‌ها مثل شد و شخصیتی را که از جحا در جامعه وجود داشت، به خود گرفت.

۱۲.۲ - جحای رومی

منظور از جحای رومی، همین شخص است که گفته‌اند آرامگاهش در آقْشهر ترکیه است.
[۷۴] شمس‌الدین سامی، قاموس‌الاعلام، ذیل «جحی»، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸.
[۷۵] عبدالوهاب عَزّام، «جحا فی الادب الفارسی»، ج۱، ص۲۵، الرسالة: مجلة اسبوعیة للا´داب و العلوم والفنون، ش ۲۰ (رجب ۱۳۵۲).


۱۲.۳ - شهرت در ایران و ترکیه

در سده دهم، با غلبه عثمانی بر کشورهای عربی، نوادر و حکایت‌های جحا را به ترکی ترجمه و آن‌ها را به خواجه نصرالدین منسوب کردند.
در سده‌های هشتم و نهم و در پرتو پیوند فرهنگی میان ایران و ترکیه، ایرانیان نیز شخصی به نام ملا نصرالدین را مطرح و حکایت‌های جحا و دیگر حکایات را به او منسوب کردند؛ ازاین‌رو، نصرالدین در ایران و ترکیه بسیار مشهور شد.
[۷۶] الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض: موسسة اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع، ذیل مادّه، ۱۴۱۹/۱۹۹۹.

خُوجه به معنای دبیر و معلم است و برخی این ادعا را که نام جحا به خوجه (خواجه) تبدیل شده است، صحیح نمی‌دانند.
[۷۷] عبدالباقی گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی شریف، ج۱، ص۴۵۰، ترجمه و توضیح توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۱ـ۱۳۷۴ ش.

عَقّاد بر آن است که خواجه نصرالدین درویش بوده و در ترکیه می‌زیسته و بسیاری از حکایت‌های منسوب به او اصیل است و برگردان از عربی نیست.
یکی از دلایل آن، وجود جناس در بین واژه‌های ترکی این حکایت‌هاست که نمی‌تواند منقول از عربی باشد.
دیگر آنکه این حکایت‌ها، ویژگی‌های مشهور شهرها و سرزمین‌های آسیای صغیر را در‌بر‌ دارد.
[۷۸] عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، ج۱، ص۱۸۹، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).
[۷۹] دهخدا، لغتنامه، ذیل «ملانصرالدین».


۱۲.۴ - چاپ کتاب

ترجمه‌ای از حکایت‌های نصرالدین با عنوان نَوادر الخوجه نصرالدین المُلقَّب بِجُحا الرومی به عربی در ۱۲۹۸/۱۸۸۰ در بولاق به چاپ رسید و مصریان، نصرالدین و جحا (یِ روم) را یک شخص قلمداد کردند.
این ادعا که عرب‌ها به ملا نصرالدین لقب جحا داده‌اند و او را در مصر به نام جوحه (= جحا) می شناسند،
[۸۰] ایوان سوپ، «هزار و یک لطیفة ملانصرالدین»، ج۱، ص۲۰، پیام یونسکو، ش ۷۹ (اردیبهشت ۱۳۵۵).
درست نیست، زیرا عرب‌ها، نصرالدین را جحای رومی می‌نامیدند که با جحای اصلی (متوفی ۱۶۰) یکی نیست.
[۸۱] بطرس بستانی، کتاب دائرة‌المعارف: قاموس عام لکل فن و مطلب، ذیل «جحی»، بیروت ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست بیروت (بی تا).

مجموعه‌ای نیز با عنوان مطایبات جناب ملا نصرالدین در ۱۳۱۲ در بمبئی به چاپ رسید که بیش‌تر لطیفه‌های آن، به نام جحاست.
[۸۲] منوچهر محجوبی، «جناب ملا نصرالدین تو اهل کجا هستی ؟ آیا نصرالدین خوجه، ج۱، ص۱۱، خواجه نصرالدین جوهی (کذا) و ملا نصرالدین همه یکی هستند؟»، سپید و سیاه، ش ۴۲ (خرداد۱۳۴۹).
[۸۳] خانبابا مشار، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی، ج ۲، ستون ۳۰۳۳، تهران ۱۳۵۲ ش.

غربیان نیز در ترجمه‌های خود، حکایت‌های جحا و نصرالدین را با هم ترجمه کرده‌اند، از جمله آلبر آده و آلبر یوسیپوویچی، گزیده لطایف منسوب به جحا و نصرالدین را در «کتاب جحای ساده‌دل» در ۱۳۳۴/۱۹۱۶ در پاریس به زبان فرانسه چاپ کردند.
به نوشته اوکتاو میربو در مقدمه این کتاب، مترجمان، شرح و توضیحی راجع به جحا نداده‌اند، زیرا جحا بخشی از زندگی شرقیان است و نیازمند توضیح و تعریف نیست.
این کتاب پس از چاپ با استقبال عمومی مواجه شد و به دیگر زبان‌های اروپایی نیز ترجمه گردید، از جمله به انگلیسی با عنوان «جحای احمق».
در ۱۳۱۷ش /۱۹۳۸، لئونید سالاویف کتابی به روسی درباره جحا نوشت و در همان سال، شبونینا آن را به انگلیسی ترجمه و منتشر کرد.
شخصیتی که در این کتاب از جحا ترسیم شده، شخصیت کسی است که در کشورهای آسیایی، برای گریز از ستم ستمکاران، به این سو و آن سو می‌رود و ظرافت‌های خود را، در مناسبت‌های گوناگون، به کار می‌بندد.
[۸۴] عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۲، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).



نکته بسیار مهم در‌باره جحا و نصرالدین یا جحای رومی آن است که بسیاری از لطایف منقول از آنان، واقعاً از آنان نیست و منسوب به آن‌هاست و رمزش آن است که این افراد، یک شخصیت اولیه داشته‌اند ولی به مرور زمان نماد و مظهر گشته‌اند و یافتن شخصیت اولیه آنان، پس از گذشت سالیان، شاید ناممکن باشد.
[۸۵] عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).
[۸۶] عبدالستار احمد فَرّاج،اخبار جحا، ج۱، ص۵، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
[۸۷] عبدالستار احمد فَرّاج،اخبار جحا، ج۱، ص۱۴، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
[۸۸] محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.



شگفت آنکه در طول تاریخ نیز برخی افراد سبک‌مغز را، که تمایل به شوخ‌طبعی و هزل داشتند، جحا می‌نامیدند، از جمله ازبک بن عبداللّه قانی بای را (متوفی ۸۵۰).
[۸۹] ابن تغری بردی، المنهل الصافی، ج۲، ص۳۴۵ـ۳۴۶، ج ۲، چاپ محمد محمدامین، قاهره ۱۹۸۴.

بررسی ادبیات عامیانه نشان می‌دهد که مردم عرب، جحا را نماد خود ساخته و در سختی‌ها و دگرگونی‌های روزگار و در مسائل روان‌شناسی و جامعه‌شناسی و نقد مسائل اجتماعی، دیدگاه‌های خود را از زبان جحا مطرح کرده‌اند، همان‌گونه که در ترکیه، خوجه نصرالدین و در ایران، ملا نصرالدین چنین حالتی یافته است.
[۹۰] الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض: موسسة اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع، ذیل مادّه، ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
[۹۱] محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۷ـ۱۲، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۹۲] محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۶۱ـ ۶۲، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۹۳] فریدون وهمن، «داستانهای ابلهان و ساده لوحان»، سخن، دوره ۱۹، ش ۸ (دی ۱۳۴۸)، ص۷۵۵ـ۷۵۶، ش ۹ (بهمن ۱۳۴۸).
[۹۴] فریدون وهمن، «داستانهای ابلهان و ساده لوحان»، سخن، دوره ۱۹، ش ۸ (دی ۱۳۴۸)، ش ۹ (بهمن ۱۳۴۸)، ص۹۰۶.



تلاش‌هایی نیز صورت گرفته تا لطایف جحا و نصرالدین از یکدیگر متمایز شوند، از جمله فرّاج در کتاب اخبار جحا این لطایف و حکایت‌ها را به چهار نوع تقسیم کرده است: ۱) حکایت‌هایی که در متون کهن عرب یافته شده و از آنِ جحاست
[۹۵] عبدالستار احمد فَرّاج، اخبار جحا، ص ۵۷ ـ ۱۰۷، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
؛ ۲) حکایت‌هایی که در متون کهن عرب یافته نشده است
[۹۶] عبدالستار احمد فَرّاج، اخبار جحا، ص ۱۰۸ـ۱۶۶، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
؛ ۳) حکایت‌های منسوب به نصرالدین، که وقایع آن در دوران تیمور لنگ اتفاق افتاده است
[۹۷] عبدالستار احمد فَرّاج، اخبار جحا، ص ۱۶۷ـ ۱۷۵، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
؛ ۴) حکایت‌هایی که شامل و مبتنی بر واژگان و اصطلاحات زبان ترکی است
[۹۸] عبدالستار احمد فَرّاج، اخبار جحا، ص ۱۷۶ـ۱۷۹، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).

در این بررسی حدود ۴۰% حکایت‌ها از متون کهن عربی و حدود ۶% اصل لطیفه‌ها، ترکی است.
برخی بر این عقیده‌اند که تشابه برخی حکایت‌ها و لطایف، به دلیل توارُد است نه نقل و انتقال، زیرا اقوام ایرانی و عرب و ترک پرورده فرهنگ اسلامی‌اند و داشتن اشتراکات فرهنگی در میان آنان، طبیعی است.
[۹۹] عبداللطیف طیباوی، «جحاالعربی»، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، ج۱، ص۴۴۲.
[۱۰۰] عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، ج۱، ص۱۷۳ـ۱۷۴، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).



شخصیت جحا در ادبیات فارسی با نمونه‌های عربی و ترکی آن، قدری متفاوت است.
ظاهراً نخستین‌بار «طنز جحا» به همراه نام ابوبکر رَبابی (از شخصیت‌های طنز و هزل، احتمالاً در دوره محمود عزنوی) در شعر منوچهری دامغانی (متوفی ۴۳۲)
[۱۰۱] احمد بن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۱۴۰، بیت ۱۸۱۱، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ ش.
آمده است و احتمالاً نخستین حکایت و لطیفه منقول از جحا به فارسی در مقامات ابوسعید ابوالخیر (متوفی ۴۴۰) ذکر شده است.
[۱۰۲] محمدرضا شفیعی کدکنی، «مقامات کهن و نویافتة ابوسعید ابوالخیر»، ج۱، ص۷۳، نامة بهارستان، سال ۲، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۰).

ناصرخسرو
[۱۰۳] ناصرخسرو، دیوان، ج۱، ص۴۶۸، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران ۱۳۷۸ ش.
طنزهای جحا را «خرافات خنده‌ناک» نامیده است.
در شعر ادیب صابر تِرْمِذی (متوفی ح۵۴۲)،
[۱۰۴] صابر بن اسماعیل ادیب صابر، ج۱، ص۲۶۶، دیوان، چاپ محمدعلی ناصح، تهران (۱۳۴۳ش).
[۱۰۵] صابر بن اسماعیل ادیب صابر، ج۱، ص۳۸۹، دیوان، چاپ محمدعلی ناصح، تهران (۱۳۴۳ش).
طنزهای جحا در برابر شعر نیک و هم‌طراز با دیوانگی قرار داده شده است.
در سروده پَیْغوملک (متوفی اوایل سده هفتم) نیز «هزل‌های جحا» وسیله‌ای برای خنده ذکر شده است.
[۱۰۶] عوفی، لباب‌الالباب، ج۱، ص۵۵.

در حدیقه سنایی
[۱۰۷] مجدود بن آدم سنایی، حدیقة‌الحقیقة و شریعة‌الطریقة، ج۱، ص۳۸۸ـ۳۸۹، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
جحا، انسان فقیری است که به دلیل «اندوه چاشت» و غم نان، مِهر و بغض کسی را نمی‌تواند در دل داشته باشد.
انوری نیز، ضمن نقل یکی از حماقت‌های جحا
[۱۰۸] محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، ج ۱، ص ۹۲، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ ش.
، نخستین مَثَل منقول از جحا را در ادب فارسی بیان کرده است : «وین مَثَل برخوان که جُحی خر نداشت»
[۱۰۹] محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، ج ۲، ص ۵۷۲، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ ش.

دیگر مَثَل منقول از جحا از یحیی کاشی، دانشمند و ادیب قرن هشتم، است : «جوحی نداشت کاری بر خویش زد درفشی».
[۱۱۰] لاله تیک چند بهار، بهار عجم: فرهنگ لغات، ذیل «جوحی و جحی»، ترکیبات، کنایات و امثال فارسی، چاپ کاظم دزفولیان، تهران ۱۳۸۰ ش.

در مقالات شمس تبریزی،
[۱۱۱] محمد بن علی شمس تبریزی، ج۱، ص۱۲۷، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۶ ش.
[۱۱۲] محمد بن علی شمس تبریزی، ج۱، ص ۱۶۶، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۶ ش.
جحا عیّاری حیله‌جو و اهل طنز معرفی شده است.
[۱۱۳] محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۳۵۰، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۶ ش.


۱۶.۱ - جحا در سروده‌های مولوی

در سروده‌های مولوی، تصویرهای گوناگونی از جحا ترسیم گشته است، گاه وی مظهر طرّاری
[۱۱۴] جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، کلیات شمس، یا، دیوان کبیر، ج ۱، ص ۵۴، بیت ۹۲۵، چاپ بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۵۵ ش.
و گاه مکار بدبختی است که با همه استعدادهایش در نقشه‌کشی، همواره در بینوایی است و مکر خود را در راه‌های انحرافی به کار می‌اندازد.
[۱۱۵] محمدعلی اسلامی ندوشن، ایران چه حرفی برای گفتن دارد ؟، ج۱، ص۱۷۸ـ۱۷۹، تهران ۱۳۷۹ ش.

در حکایت جحا و جنازه،
[۱۱۶] جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، دفتر۲، ص ۴۲۱ـ۴۲۲، بیت ۳۱۱۶ـ۳۱۲۷، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران ۱۳۶۶ ش.
جحا برخوردار از ذوق طنز و هزل و مشابه با قهرمان داستانی اسپانیایی است.
[۱۱۷] عبدالحسین زرین کوب، بحر در کوزه: نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی، ج۱، ص۲۸۰، تهران ۱۳۶۶ ش.

این حکایت، تصویری جالب و مبتنی بر واقعیت از زندگی طبقات محروم جامعه آن دوران است.
[۱۱۸] عبدالحسین زرین کوب، بحر در کوزه: نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی، ج۱، ص ۳۴۴، تهران ۱۳۶۶ ش.

در داستان چادر پوشیدن جحا در میان زنان،
[۱۱۹] جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، دفتر ۵، ص ۲۱۱ـ۲۱۲، بیت ۳۳۲۵ـ۳۳۳۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران ۱۳۶۶ ش.
وی مظهر هزل‌بارگی است و این حکایتِ مستهجن نوعی از خشونت و وقاحت شوخی‌های عامیانه را در‌بر دارد.
[۱۲۰] عبدالحسین زرین کوب، بحر در کوزه: نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی، ج۱، ص۲۸۰ـ۲۸۱، تهران ۱۳۶۶ ش.

در حکایت زن جحا و قاضی،
[۱۲۱] جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، دفتر۶، ص ۵۳۰ ـ ۵۳۵، بیت ۴۴۴۹ـ۴۵۳۷، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران ۱۳۶۶ ش.
جحا در نقش یک عیّار حیله‌گر ظاهر می‌شود که گول و ساده نیست و با تمام زیرک‌ساری‌های خود، همواره دچار فقری است که در مثنوی، دیگر خردمندان نیز به آن محکوم‌اند.
[۱۲۲] عبدالحسین زرین کوب، بحر در کوزه: نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی، ج۱، ص۲۸۱، تهران ۱۳۶۶ ش.

حکایت‌های جحا از جمله داستان‌های عامیانه‌ای است که ظاهراً در دوران کودکی مولوی در باب مسخرگان و لطیفه‌پردازان در میان مردم نقل می‌شده و در بیش‌تر حکایت‌ها، جحا مشهور به حماقت و در مثنوی نیز مظهر طنز و هزل است.
[۱۲۳] عبدالحسین زرین کوب، سر نی: نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی، ج۱، ص۳۳۵، تهران ۱۳۶۴ ش.


۱۶.۲ - ادبیات معاصر

محمدتقی بهار
[۱۲۴] محمدتقی بهار، بهار و ادب فارسی، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶، به کوشش محمد گل‌بن، تهران ۱۳۵۱ش.
بر این باور است که شعر و نثر خنده‌آور (کمدی) در ادبیات ایران بسیار نادر است، زیرا خندانیدن، ویژه گروهی بوده که آنان را مسخره می‌نامیدند و از زمره آنان جحاست که در ادبیات دوره غزنوی (حک: ۳۶۷ـ۵۸۲) شهره گشته است.
محمدعلی جمال‌زاده نیز جحا را مسخره‌ای معرفی کرده که ظاهراً همان جحای ترک‌ها و فرنگی‌هاست.
[۱۲۵] جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، ص۱۱۳، پانویس ۴، بانگ نای: داستا‌ن‌های مثنوی مولوی، به انتخاب محمدعلی جمال زاده، تهران ۱۳۳۷ ش.


۱۶.۳ - گردآوری داستان‌ها

از سده هشتم تا دهم داستان‌های منثور جحا در برخی آثار گردآوری شد، از جمله عبید زاکانی (متوفی ۷۷۲) ده حکایت را به اسم جحا در رساله دلگشا
[۱۲۶] عبیداللّه عبید زاکانی، رساله دلگشا، به انضمام رساله‌های تعریفات، صد پند و نوادر الامثال، ج۱، ص۲۱، تصحیح و ترجمه و توضیح علی اصغر حلبی، تهران ۱۳۸۳ ش.
[۱۲۷] عبیداللّه عبید زاکانی، رساله دلگشا، به انضمام رساله‌های تعریفات، صد پند و نوادر الامثال، ج۱، ص ۶۴ـ۱۶۹، تصحیح و ترجمه و توضیح علی اصغر حلبی، تهران ۱۳۸۳ ش.
آورده که یک حکایت به عربی و نُه حکایت به فارسی است.
[۱۲۸] مهدی سیدی، «هنر شخصیت پردازی عبید زاکانی»، ج۱، ص۱۴۱، در عبید زاکانی: لطیفه پرداز و طنزآور بزرگ ایران، به کوشش بهروز صاحب اختیاری و حمید باقرزاده، تهران: اشکان، ۱۳۷۵ ش.

عبدالرحمان جامی (متوفی ۸۹۸)
[۱۲۹] عبدالرحمان بن احمد جامی، بهارستان و رسائل جامی، ج۱، ص۱۱۵، چاپ اعلاخان افصح زاد، محمدجان عمراُف، و ابوبکر ظهورالدین، تهران ۱۳۷۹ ش.
لطیفه‌ای از جحا آورده است.
فخرالدین صفی (متوفی ۹۳۹)
[۱۳۰] علی بن حسین فخرالدین صفی، لطائف‌الطوائف، ج۱، ص۱۵۳ـ۳۹۰، چاپ احمد گلچین معانی، تهران ۱۳۳۶ ش.
دوازده حکایت و لطیفه از جحا را دسته بندی و نقل کرده است.
حبیب‌اللّه کاشانی (متوفی ۱۳۴۰) باب چهاردهم کتاب خود
[۱۳۱] حبیب اللّه بن علی مدد کاشانی، ریاض‌الحکایات: مشتمل بر احادیث، ج۱، ص۱۹۵ـ ۱۹۶، اخبار و حکایات شیرین و خواندنی، (کاشان) ۱۳۷۷ ش.
را به حکایت‌های جحا اختصاص داده است.
کامل‌ترین کتابی که تمام حکایت‌های منسوب به جحا در آن گردآوری و به فارسی ترجمه شده، کتاب جوحی از احمد مجاهد است.


برخی محققان بعید ندانسته‌اند که لطایف جحا از فارسی به عربی و ترکی منتقل شده باشد،
[۱۳۲] عبداللطیف طیباوی، «جحاالعربی»، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، ج۱، ص۴۴۱.
و به اعتقاد برخی، حکایت‌های منسوب به جحا، از طریق ترکیه به بالکان و اروپا انتقال یافته است.
[۱۳۳] فریدون وهمن، «داستانهای ابلهان و ساده لوحان»، سخن، دورة ۱۹، ش ۸ (دی ۱۳۴۸)، ش ۹ (بهمن ۱۳۴۸)، ص ۹۰۶.

همانندی برخی حکایت‌های منقول از جحا با برخی حکایت‌های شخصیت‌های غربی، نظیر ازوپ (نویسنده یونانی قرن ششم پیش از میلاد) و بوکاتچو جووانّی (متوفی ۷۷۷/ ۱۳۷۵) در برخی از حکایت‌های دکامرون، و فرانسوا رابله (متوفی ۹۶۰/۱۵۵۳) و هافل گلاس (مشهور به جُحای آلمانی) درخور تأمل است.
[۱۳۴] عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، ج۱، ص۱۳۷ـ۱۳۸، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).
[۱۳۵] محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۶۷، پانویس ۱، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۱۳۶] محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۲۹۳، پانویس ۱، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.



برخی لطایف جحا در سواحل شرقی آسیا منسوب به ابونُواس است، ولی شخصیت جحا بسیار مقبول است.
در نوبه/ نوبیا به جَوها، در مالت به جهان و در سیسیل و ایتالیا به جوفا/ جوکا مشهور است.
شهرت جحا در آفریقای شمالی بسیار دیرین است.
در سده یازدهم، یوسف بن وکیل میلَوی کتابی نگاشت با عنوان اِرشادُ مَن نَحا اِلی نَوادرِ جُحا.
در میان بربرها نیز حکایت‌هایی گردآوری شده است که با جحای عربی مطابقت دارد.
اهل مراکش ادعا می‌کنند که جحای اصلی، که آنان او را زُحه می‌نامند، اهل فاس بوده و در آن‌جا خیابانی نیز به نام اوست.
وی گاه چهره‌ای کینه‌جو دارد و گاه مسخره و سادهلوح است.


چندین نمایشنامه نیز درباره جحا و کارهای او نگاشته شده است.
[۱۳۷] محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۳۰۲ـ۳۰۵، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
[۱۳۸] احمد مجاهد، جوحی (۶۰ـ۱۶۰ ه ق)، ج۱، ص۸۳۸، تهران ۱۳۸۲ ش.

در چندین فیلم سینمایی و مجموعه تلویزیونی و تئاتر در تونس، پاریس، مصر، لبنان و کویت نیز آثاری درباره جحا به نمایش در‌آمده است.
[۱۳۹] احمد مجاهد، جوحی (۶۰ـ۱۶۰ ه ق)، ج۱، ص۸۴۸ ـ۸۵۳، تهران ۱۳۸۲ ش.

در ادبیات کودکان نیز از حکایت‌های جحا بهره برده‌اند.
[۱۴۰] محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۳۰۵ـ۳۰۹، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.

همچنین تندیس‌هایی از جحا و خواجه نصرالدین در برخی کشورها ساخته شده است.
[۱۴۱] احمد مجاهد، جوحی (۶۰ـ۱۶۰ ه ق)، ج۱، ص۸۵۵ ـ ۸۵۸، تهران ۱۳۸۲ ش.
[۱۴۲] یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج ۲، ستون ۱۸۵۸ـ۱۸۵۹، قاهره ۱۳۴۶/ ۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
[۱۴۳] احمد مجاهد، جوحی (۶۰ـ۱۶۰ ه ق)، ج۱، ص۸۳۵ ـ۸۳۷، تهران ۱۳۸۲ ش.



با وجود شخصیت‌های فراوانی که در عربی، مَثَل و قهرمان طنز شده‌اند، هیچ‌یک بسان جحا ماندگار نگشته‌اند.


(۱) منصور بن حسین آبی، نثرالدرّ، ج ۵، چاپ محمدابراهیم عبدالرحمان، مصر ۱۹۸۷.
(۲) آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة.
(۳) ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۴) ابن ابی ربیعه، دیوان، بیروت ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
(۵) ابن تغری بردی، المنهل الصافی، ج ۲، چاپ محمد محمدامین، قاهره ۱۹۸۴.
(۶) ابن جوزی، اخبار الحمقی و المغفلین، چاپ عبدالامیر مهنّا، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۷) ابن حِبّان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵ـ۱۳۹۶/ ۱۹۷۵ـ۱۹۷۶.
(۸) ابن حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
(۹) ابن حجه، ثمرات الاوراق، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۰) ابن درید، کتاب جمهرة‌اللغة، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
(۱۱) ابن عدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
(۱۲) ابن منظور، لسان‌العرب.
(۱۳) ابن ندیم، الفهرست.
(۱۴) اسماعیل بن قاسم ابوالعتاهیه، ابوالعتاهیة: اشعاره و اخباره، چاپ شکری فیصل، دمشق (۱۳۸۴/۱۹۶۴).
(۱۵) ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، چاپ وداد قاضی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۱۶) ابوحیان توحیدی، کتاب الامتاع و المؤانسة، چاپ احمد امین و احمد زین، بیروت (بی تا).
(۱۷) صابر بن اسماعیل ادیب صابر، دیوان، چاپ محمدعلی ناصح، تهران (۱۳۴۳ش).
(۱۸) محمد بن احمد ازهری، تهذیب‌اللغة، ج ۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره (بی تا).
(۱۹) محمد بن علی استرآبادی، منهج‌المقال فی تحقیق احوال‌الرجال المعروف بالرجال‌الکبیر، چاپ سنگی (تهران) ۱۳۰۷.
(۲۰) محمدعلی اسلامی ندوشن، ایران چه حرفی برای گفتن دارد ؟، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۲۱) محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۲۲) محمد بن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت (۱۴۰۷/۱۹۸۶).
(۲۳) بطرس بستانی، کتاب دائرة‌المعارف: قاموس عام لکل فن و مطلب، بیروت ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۲۴) یوسف بن محمد بلوی، الف باء، جده: دارالعلم للطباعة و النشر، (بی تا).
(۲۵) لاله تیک چند بهار، بهار عجم: فرهنگ لغات، ترکیبات، کنایات و امثال فارسی، چاپ کاظم دزفولیان، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۲۶) محمدتقی بهار، بهار و ادب فارسی، به کوشش محمد گل‌بن، تهران ۱۳۵۱ش.
(۲۷) عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).
(۲۸) عمرو بن بحرجاحظ، رسائل‌الجاحظ، چاپ عبدالسلام محمدهارون، رسالة ۱۶: کتاب البغال، قاهره ۱۳۸۴.
(۲۹) عمرو بن بحرجاحظ، رسائل‌الجاحظ: الرسائل السیاسیة، چاپ علی ابوملحم، رسالة ۴: رسالة فی الحکمین و تصویب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب فی فعله، بیروت ۱۹۸۷.
(۳۰) عبدالرحمان بن احمد جامی، بهارستان و رسائل جامی، چاپ اعلاخان افصح زاد، محمدجان عمراُف، و ابوبکر ظهورالدین، تهران ۱۳۷۹ ش.
(۳۱) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
(۳۲) ابراهیم بن علی حصری، جمع‌الجواهر، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
(۳۳) حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، سوائرالامثال علی افعل، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
(۳۴) محمد بن موسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
(۳۵) دهخدا، لغتنامه.
(۳۶) محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج ۸، چاپ شعیب ارنوؤط و محمدنعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۳۷) محمد بن احمد ذهبی، میزان‌الاعتدال فی نقدالرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۳۸) حسین بن محمد راغب اصفهانی، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء والبلغاء، بیروت: منشورات دارمکتبة الحیاة، (بی تا).
(۳۹) عبدالحسین زرین کوب، بحر در کوزه: نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۴۰) عبدالحسین زرین کوب، سر نی: نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۴۱) محمود بن عمر زمخشری، ربیع‌الابرار و نصوص‌الاخبار، چاپ سلیم نعیمی، بغداد (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۴۲) محمود بن عمر زمخشری، المستقصی فی امثال العرب، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۴۳) شمس‌الدین سامی، قاموس‌الاعلام، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸.
(۴۴) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره ۱۳۴۶/ ۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
(۴۵) مجدود بن آدم سنایی، حدیقة‌الحقیقة و شریعة‌الطریقة، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
(۴۶) ایوان سوپ، «هزار و یک لطیفة ملانصرالدین»، پیام یونسکو، ش ۷۹ (اردیبهشت ۱۳۵۵).
(۴۷) مهدی سیدی، «هنر شخصیت پردازی عبید زاکانی»، در عبید زاکانی: لطیفه پرداز و طنزآور بزرگ ایران، به کوشش بهروز صاحب اختیاری و حمید باقرزاده، تهران: اشکان، ۱۳۷۵ ش.
(۴۸) محمدرضا شفیعی کدکنی، «مقامات کهن و نویافتة ابوسعید ابوالخیر»، نامة بهارستان، سال ۲، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۰).
(۴۹) محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۵۰) صفدی، اعيان العصر.
(۵۱) عبداللطیف طیباوی، «جحاالعربی»، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، ج ۵۶، ش ۲ (جمادی الاولی ۱۴۰۱).
(۵۲) محمد بن علی عبدری شیبی، تمثال الامثال، ج ۱، چاپ اسعد ذبیان، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۵۳) عبیداللّه عبید زاکانی، رساله دلگشا، به انضمام رساله‌های تعریفات، صد پند و نوادر الامثال، تصحیح و ترجمه و توضیح علی اصغر حلبی، تهران ۱۳۸۳ ش.
(۵۴) عبدالوهاب عَزّام، «جحا فی الادب الفارسی»، الرسالة: مجلة اسبوعیة للا´داب و العلوم والفنون، ش ۲۰ (رجب ۱۳۵۲).
(۵۵) حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب جمهرة‌الامثال، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت (۱۳۸۴/۱۹۶۴).
(۵۶) عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).
(۵۷) عوفی، لباب‌الالباب.
(۵۸) علی بن حسین فخرالدین صفی، لطائف‌الطوائف، چاپ احمد گلچین معانی، تهران ۱۳۳۶ ش.
(۵۹) عبدالستار احمد فَرّاج، اخبار جحا، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
(۶۰) ابوالحسن فراهانی، شرح مشکلات دیوان انوری، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۰ ش.
(۶۱) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا).
(۶۲) محمد قزوینی، یادداشت‌های قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۶۳) حبیب اللّه بن علی مدد کاشانی، ریاض‌الحکایات: مشتمل بر احادیث، اخبار و حکایات شیرین و خواندنی، (کاشان) ۱۳۷۷ ش.
(۶۴) عبدالباقی گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی شریف، ترجمه و توضیح توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۱ـ۱۳۷۴ ش.
(۶۵) احمد مجاهد، جوحی (۶۰ـ۱۶۰ ه ق)، تهران ۱۳۸۲ ش.
(۶۶) منوچهر محجوبی، «جناب ملا نصرالدین تو اهل کجا هستی ؟ آیا نصرالدین خوجه، خواجه نصرالدین جوهی (کذا) و ملا نصرالدین همه یکی هستند؟»، سپید و سیاه، ش ۴۲ (خرداد۱۳۴۹).
(۶۷) محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ج ۱۰، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
(۶۸) محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، چاپ علی محمد بجاوی، مصر ۱۹۶۵.
(۶۹) یوسف احمد مروّه، نوادر اعلام الفکاهة، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۱.
(۷۰) خانبابا مشار، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۷۱) احمد بن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ ش.
(۷۲) الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض: موسسة اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع، ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۷۳) جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، بانگ نای: داستا‌ن‌های مثنوی مولوی، به انتخاب محمدعلی جمال زاده، تهران ۱۳۳۷ ش.
(۷۴) جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، کلیات شمس، یا، دیوان کبیر، چاپ بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۷۵) جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران ۱۳۶۶ ش.
(۷۶) احمد بن محمد میدانی، مجمع‌الامثال، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۷۷) ناصرخسرو، دیوان، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۷۸) محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
(۷۹) احمد بن علی نسائی، کتاب‌الضعفاء و المتروکین، چاپ بوران ضناوی و کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۸۰) محمد فرید وجدی، دائرة معارف القرن الرابع عشر/ العشرین، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا).
(۸۱) فریدون وهمن، «داستانهای ابلهان و ساده لوحان»، سخن، دورة ۱۹، ش ۸ (دی ۱۳۴۸)، ش ۹ (بهمن ۱۳۴۸).


۱. یوسف بن محمد بلوی، الف باء، ج۱، ص۴۰۷، جده: دارالعلم للطباعة و النشر، (بی تا).
۲. ابن درید، کتاب جمهرة‌اللغة، ج۱، ص۴۴۲، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت ۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸.
۳. محمد بن احمد ازهری، تهذیب‌اللغة، ج۵، ص۱۳۳، ج ۵، چاپ عبداللّه درویش، قاهره (بی تا).
۴. ابن منظور، لسان‌العرب، ذیل مادّه.
۵. ابن حِبّان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۲۹۴، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵ـ۱۳۹۶/ ۱۹۷۵ـ۱۹۷۶.
۶. حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، سوائرالامثال علی افعل، ص ۱۱۶، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۷. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج‌اللغة و صحاح‌العربیة، ذیل «جحی» و «غصن»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت (بی تا)، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
۸. ابن منظور، لسان‌العرب، ذیل «جحی» و «غصن».
۹. محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل مادّه، بیروت: دارالمعرفة، (بی تا).
۱۰. حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، سوائرالامثال علی افعل، ص ۱۱۶، پانویس ۲۰، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۱۱. محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «جحو»، ج ۱۰، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
۱۲. صابر بن اسماعیل ادیب صابر، دیوان، چاپ محمدعلی ناصح، تهران (۱۳۴۳ش).
۱۳. منصور بن حسین آبی، نثرالدرّ، ج۵، ص۳۰۷، ج ۵، چاپ محمدابراهیم عبدالرحمان، مصر ۱۹۸۷.
۱۴. ابن ابی ربیعه، دیوان، بیروت ۱۳۸۰/۱۹۶۱.
۱۵. اسماعیل بن قاسم ابوالعتاهیه، ابوالعتاهیة: اشعاره و اخباره، ص ۴۸۸، چاپ شکری فیصل، دمشق (۱۳۸۴/۱۹۶۴).
۱۶. محمد بن عمران مرزبانی، الموشح، ج۱، ص۴۰۱، چاپ علی محمد بجاوی، مصر ۱۹۶۵.
۱۷. عمرو بن بحرجاحظ، رسائل‌الجاحظ، ج ۲، ص ۲۳۹ـ ۲۴۰، چاپ عبدالسلام محمدهارون، رسالة ۱۶: کتاب البغال، قاهره ۱۳۸۴.
۱۸. عمرو بن بحرجاحظ، رسائل‌الجاحظ: الرسائل السیاسیة، ص ۳۵۱، چاپ علی ابوملحم، رسالة ۴: رسالة فی الحکمین و تصویب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب فی فعله، بیروت ۱۹۸۷.
۱۹. محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۲۰، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۲۰. منصور بن حسین آبی، نثرالدرّ، ج۵، ص۳۰۷، ج ۵، چاپ محمدابراهیم عبدالرحمان، مصر ۱۹۸۷.
۲۱. ابوحیان توحیدی، کتاب الامتاع و المؤانسة، ج۲، ص۵۷، چاپ احمد امین و احمد زین، بیروت (بی تا).
۲۲. حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، سوائرالامثال علی افعل، ص ۱۱۷، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۲۳. حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب جمهرة‌الامثال، ج۱، ص۳۸۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت (۱۳۸۴/۱۹۶۴).
۲۴. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۷۵.
۲۵. ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، ج ۵، ص۱۱۱، چاپ وداد قاضی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۲۶. محمد بن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ج ۳، جزء ۲، قسم ۱، ص ۲۵۷، بیروت (۱۴۰۷/۱۹۸۶).    
۲۷. محمد بن احمد ذهبی، میزان‌الاعتدال فی نقدالرجال، ج۲، ص۲۳، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بی تا).
۲۸. احمد بن علی نسائی، کتاب‌الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۹۹، چاپ بوران ضناوی و کمال یوسف حوت، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۲۹. ابن ابی حاتم، کتاب الجرح و التعدیل، ج۳، ص۴۴۵، حیدرآباد دکن ۱۳۷۱ـ۱۳۷۳/ ۱۹۵۲ـ۱۹۵۳، چاپ افست بیروت (بی تا).
۳۰. ابن حِبّان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۲۹۴، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵ـ۱۳۹۶/ ۱۹۷۵ـ۱۹۷۶.
۳۱. ابن حِبّان، کتاب المجروحین من المحدثین و الضعفاء و المتروکین، ج۱، ص۲۹۴، چاپ محمودابراهیم زاید، حلب ۱۳۹۵ـ۱۳۹۶/ ۱۹۷۵ـ۱۹۷۶.
۳۲. ابن عدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، ج۳، ص۵۸۴، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷.
۳۳. محمد بن احمد ذهبی، میزان‌الاعتدال فی نقدالرجال، ج۲، ص۲۳ـ۲۴، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بیروت (بی تا).
۳۴. صفدی، اعيان العصر، ج۱۳، ص۵۱۱ ـ ۵۱۲.
۳۵. ابن حجر عسقلانی، لسان‌المیزان، ج۲، ص۴۲۸، حیدرآباد دکن ۱۳۲۹ـ۱۳۳۱، چاپ افست بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
۳۶. محمد بن علی عبدری شیبی، تمثال الامثال، ج۱، ص۱۴۲، ج ۱، چاپ اسعد ذبیان، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۳۷. ابوالحسن فراهانی، شرح مشکلات دیوان انوری، ج۱، ص۷۴، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۴۰ ش.
۳۸. ابراهیم بن علی حصری، جمع‌الجواهر، ج۱، ص۸۲، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره ۱۳۷۲/۱۹۵۳.
۳۹. صفدی،‌ اعيان العصر، ج۱۳، ص۵۱۲.
۴۰. محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۲۷ـ ۲۸، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۴۱. محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۲۹ـ۳۰، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۴۲. ابن جوزی، اخبار الحمقی و المغفلین، ج۱، ص۴۶، چاپ عبدالامیر مهنّا، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۴۳. ابن حجه، ثمرات الاوراق، ج۱، ص۱۹۰، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۴۴. ابن جوزی، اخبار الحمقی و المغفلین، ج۱، ص۴۷ـ۵۰، چاپ عبدالامیر مهنّا، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
۴۵. محمد بن احمد ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۸، ص۱۷۲ـ۱۷۳، ج ۸، چاپ شعیب ارنوؤط و محمدنعیم عرقسوسی، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۴۶. محمد بن موسی دمیری، حیاة الحیوان الکبری، ج۱، ص۴۶۲ـ۴۶۳، قاهره ۱۳۹۰/۱۹۷۰، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
۴۷. محمد بن علی عبدری شیبی، تمثال الامثال، ج۱، ص۱۴۰ـ۱۴۱، ج ۱، چاپ اسعد ذبیان، بیروت ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
۴۸. محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس، ذیل «جحو»، ج ۱۰، بیروت ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
۴۹. محمد بن علی استرآبادی، منهج‌المقال فی تحقیق احوال‌الرجال المعروف بالرجال‌الکبیر، ج۱، ص۲۵۸، چاپ سنگی (تهران) ۱۳۰۷.
۵۰. آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۲۱، ص۲۵.
۵۱. محمود بن عمر زمخشری، ربیع‌الابرار و نصوص‌الاخبار، ج ۵، ص ۱۷۲، چاپ سلیم نعیمی، بغداد (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۵۲. محمود بن عمر زمخشری، ربیع‌الابرار و نصوص‌الاخبار، ج۱، ص۲۶۲ـ۲۶۳، چاپ سلیم نعیمی، بغداد (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۵۳. محمود بن عمر زمخشری، المستقصی فی امثال العرب، ج۱، ص۷۶، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
۵۴. محمود بن عمر زمخشری، المستقصی فی امثال العرب، ج ۱، ص ۷۶ـ۷۷بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
۵۵. عمرو بن بحرجاحظ، رسائل‌الجاحظ، ج ۲، ص ۲۳۹ـ۲۴۰، چاپ عبدالسلام محمدهارون، رسالة ۱۶: کتاب البغال، قاهره ۱۳۸۴.
۵۶. حمزة بن حسن حمزة اصفهانی، سوائرالامثال علی افعل، ص ۱۱۶ـ۱۱۷، چاپ فهمی سعد، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۸.
۵۷. حسن بن عبداللّه عسکری، کتاب جمهرة‌الامثال، ج۱، ص۳۸۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم و عبدالمجید قطامش، بیروت (۱۳۸۴/۱۹۶۴).
۵۸. ابوحیان توحیدی، کتاب الامتاع و المؤانسة، ج ۲، ص ۵۷، چاپ احمد امین و احمد زین، بیروت (بی تا).
۵۹. ابوحیان توحیدی، البصائر و الذخائر، ج ۲ـ۹، جاهای متعدد، چاپ وداد قاضی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
۶۰. منصور بن حسین آبی، نثرالدرّ، ج۵، ص۳۰۷ـ۳۱۳، ج ۵، چاپ محمدابراهیم عبدالرحمان، مصر ۱۹۸۷.
۶۱. عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، ج۱، ص۴۸، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).
۶۲. عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، ج۱، ص۴۵۵ـ۴۵۶، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).
۶۳. حسین بن محمد راغب اصفهانی، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء والبلغاء، ج۱، جزء۱، ص۳۲۸، بیروت: منشورات دارمکتبة الحیاة، (بی تا).
۶۴. حسین بن محمد راغب اصفهانی، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء والبلغاء، ج۱، جزء۲، ص۶۰۲، بیروت: منشورات دارمکتبة الحیاة، (بی تا).
۶۵. حسین بن محمد راغب اصفهانی، محاضرات الادباء و محاورات الشعراء والبلغاء، ج۲، جزء۴، ص۷۲۱، بیروت: منشورات دارمکتبة الحیاة، (بی تا).
۶۶. احمد بن محمد میدانی، مجمع‌الامثال، ج۱، ص۳۹۶ـ۳۹۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
۶۷. محمود بن عمر زمخشری، المستقصی فی امثال العرب، ج۱، ص۷۶، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
۶۸. محمود بن عمر زمخشری، ربیع‌الابرار و نصوص‌الاخبار، ج ۵، ص ۱۷۲، چاپ سلیم نعیمی، بغداد (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۶۹. محمود بن عمر زمخشری، ربیع‌الابرار و نصوص‌الاخبار، ج۱، ص۲۶۲ـ۲۶۳، چاپ سلیم نعیمی، بغداد (بی تا)، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۷۰. عبدالملک بن محمد ثعالبی، ج۱، ص۱۴۴، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).
۷۱. عبدالملک بن محمد ثعالبی، ج۱، ص۴۵۵، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).
۷۲. محمد قزوینی، یادداشت‌های قزوینی، ج۲، ص۱۳۸، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ ش.
۷۳. یوسف احمد مروّه، نوادر اعلام الفکاهة،ج۱، ص۲۶، پانویس، بیروت۱۴۱۲/۱۹۹۱.
۷۴. شمس‌الدین سامی، قاموس‌الاعلام، ذیل «جحی»، چاپ مهران، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/ ۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸.
۷۵. عبدالوهاب عَزّام، «جحا فی الادب الفارسی»، ج۱، ص۲۵، الرسالة: مجلة اسبوعیة للا´داب و العلوم والفنون، ش ۲۰ (رجب ۱۳۵۲).
۷۶. الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض: موسسة اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع، ذیل مادّه، ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
۷۷. عبدالباقی گولپینارلی، نثر و شرح مثنوی شریف، ج۱، ص۴۵۰، ترجمه و توضیح توفیق ه سبحانی، تهران ۱۳۷۱ـ۱۳۷۴ ش.
۷۸. عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، ج۱، ص۱۸۹، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).
۷۹. دهخدا، لغتنامه، ذیل «ملانصرالدین».
۸۰. ایوان سوپ، «هزار و یک لطیفة ملانصرالدین»، ج۱، ص۲۰، پیام یونسکو، ش ۷۹ (اردیبهشت ۱۳۵۵).
۸۱. بطرس بستانی، کتاب دائرة‌المعارف: قاموس عام لکل فن و مطلب، ذیل «جحی»، بیروت ۱۸۷۶ـ۱۹۰۰، چاپ افست بیروت (بی تا).
۸۲. منوچهر محجوبی، «جناب ملا نصرالدین تو اهل کجا هستی ؟ آیا نصرالدین خوجه، ج۱، ص۱۱، خواجه نصرالدین جوهی (کذا) و ملا نصرالدین همه یکی هستند؟»، سپید و سیاه، ش ۴۲ (خرداد۱۳۴۹).
۸۳. خانبابا مشار، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی، ج ۲، ستون ۳۰۳۳، تهران ۱۳۵۲ ش.
۸۴. عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، ج۱، ص۱۸۰ـ۱۸۲، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).
۸۵. عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).
۸۶. عبدالستار احمد فَرّاج،اخبار جحا، ج۱، ص۵، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
۸۷. عبدالستار احمد فَرّاج،اخبار جحا، ج۱، ص۱۴، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
۸۸. محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۳۳ـ۳۴، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۸۹. ابن تغری بردی، المنهل الصافی، ج۲، ص۳۴۵ـ۳۴۶، ج ۲، چاپ محمد محمدامین، قاهره ۱۹۸۴.
۹۰. الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض: موسسة اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع، ذیل مادّه، ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
۹۱. محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۷ـ۱۲، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۹۲. محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۶۱ـ ۶۲، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۹۳. فریدون وهمن، «داستانهای ابلهان و ساده لوحان»، سخن، دوره ۱۹، ش ۸ (دی ۱۳۴۸)، ص۷۵۵ـ۷۵۶، ش ۹ (بهمن ۱۳۴۸).
۹۴. فریدون وهمن، «داستانهای ابلهان و ساده لوحان»، سخن، دوره ۱۹، ش ۸ (دی ۱۳۴۸)، ش ۹ (بهمن ۱۳۴۸)، ص۹۰۶.
۹۵. عبدالستار احمد فَرّاج، اخبار جحا، ص ۵۷ ـ ۱۰۷، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
۹۶. عبدالستار احمد فَرّاج، اخبار جحا، ص ۱۰۸ـ۱۶۶، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
۹۷. عبدالستار احمد فَرّاج، اخبار جحا، ص ۱۶۷ـ ۱۷۵، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
۹۸. عبدالستار احمد فَرّاج، اخبار جحا، ص ۱۷۶ـ۱۷۹، قاهره (۱۳۷۳/۱۹۵۴).
۹۹. عبداللطیف طیباوی، «جحاالعربی»، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، ج۱، ص۴۴۲.
۱۰۰. عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، ج۱، ص۱۷۳ـ۱۷۴، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).
۱۰۱. احمد بن قوص منوچهری، دیوان، ج۱، ص۱۴۰، بیت ۱۸۱۱، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ ش.
۱۰۲. محمدرضا شفیعی کدکنی، «مقامات کهن و نویافتة ابوسعید ابوالخیر»، ج۱، ص۷۳، نامة بهارستان، سال ۲، ش ۲ (پاییز ـ زمستان ۱۳۸۰).
۱۰۳. ناصرخسرو، دیوان، ج۱، ص۴۶۸، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران ۱۳۷۸ ش.
۱۰۴. صابر بن اسماعیل ادیب صابر، ج۱، ص۲۶۶، دیوان، چاپ محمدعلی ناصح، تهران (۱۳۴۳ش).
۱۰۵. صابر بن اسماعیل ادیب صابر، ج۱، ص۳۸۹، دیوان، چاپ محمدعلی ناصح، تهران (۱۳۴۳ش).
۱۰۶. عوفی، لباب‌الالباب، ج۱، ص۵۵.
۱۰۷. مجدود بن آدم سنایی، حدیقة‌الحقیقة و شریعة‌الطریقة، ج۱، ص۳۸۸ـ۳۸۹، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۵۹ ش.
۱۰۸. محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، ج ۱، ص ۹۲، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۰۹. محمد بن محمد (علی) انوری، دیوان، ج ۲، ص ۵۷۲، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۱۰. لاله تیک چند بهار، بهار عجم: فرهنگ لغات، ذیل «جوحی و جحی»، ترکیبات، کنایات و امثال فارسی، چاپ کاظم دزفولیان، تهران ۱۳۸۰ ش.
۱۱۱. محمد بن علی شمس تبریزی، ج۱، ص۱۲۷، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۱۲. محمد بن علی شمس تبریزی، ج۱، ص ۱۶۶، مقالات شمس تبریزی، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۱۳. محمد بن علی شمس تبریزی، مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۳۵۰، چاپ محمدعلی موحد، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۱۴. جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، کلیات شمس، یا، دیوان کبیر، ج ۱، ص ۵۴، بیت ۹۲۵، چاپ بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران ۱۳۵۵ ش.
۱۱۵. محمدعلی اسلامی ندوشن، ایران چه حرفی برای گفتن دارد ؟، ج۱، ص۱۷۸ـ۱۷۹، تهران ۱۳۷۹ ش.
۱۱۶. جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، دفتر۲، ص ۴۲۱ـ۴۲۲، بیت ۳۱۱۶ـ۳۱۲۷، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۱۷. عبدالحسین زرین کوب، بحر در کوزه: نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی، ج۱، ص۲۸۰، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۱۸. عبدالحسین زرین کوب، بحر در کوزه: نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی، ج۱، ص ۳۴۴، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۱۹. جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، دفتر ۵، ص ۲۱۱ـ۲۱۲، بیت ۳۳۲۵ـ۳۳۳۶، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۲۰. عبدالحسین زرین کوب، بحر در کوزه: نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی، ج۱، ص۲۸۰ـ۲۸۱، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۲۱. جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، مثنوی معنوی، دفتر۶، ص ۵۳۰ ـ ۵۳۵، بیت ۴۴۴۹ـ۴۵۳۷، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۲۲. عبدالحسین زرین کوب، بحر در کوزه: نقد و تفسیر قصه‌ها و تمثیلات مثنوی، ج۱، ص۲۸۱، تهران ۱۳۶۶ ش.
۱۲۳. عبدالحسین زرین کوب، سر نی: نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی، ج۱، ص۳۳۵، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۲۴. محمدتقی بهار، بهار و ادب فارسی، ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۶، به کوشش محمد گل‌بن، تهران ۱۳۵۱ش.
۱۲۵. جلال‌الدین محمد بن محمد مولوی، ج۱، ص۱۱۳، پانویس ۴، بانگ نای: داستا‌ن‌های مثنوی مولوی، به انتخاب محمدعلی جمال زاده، تهران ۱۳۳۷ ش.
۱۲۶. عبیداللّه عبید زاکانی، رساله دلگشا، به انضمام رساله‌های تعریفات، صد پند و نوادر الامثال، ج۱، ص۲۱، تصحیح و ترجمه و توضیح علی اصغر حلبی، تهران ۱۳۸۳ ش.
۱۲۷. عبیداللّه عبید زاکانی، رساله دلگشا، به انضمام رساله‌های تعریفات، صد پند و نوادر الامثال، ج۱، ص ۶۴ـ۱۶۹، تصحیح و ترجمه و توضیح علی اصغر حلبی، تهران ۱۳۸۳ ش.
۱۲۸. مهدی سیدی، «هنر شخصیت پردازی عبید زاکانی»، ج۱، ص۱۴۱، در عبید زاکانی: لطیفه پرداز و طنزآور بزرگ ایران، به کوشش بهروز صاحب اختیاری و حمید باقرزاده، تهران: اشکان، ۱۳۷۵ ش.
۱۲۹. عبدالرحمان بن احمد جامی، بهارستان و رسائل جامی، ج۱، ص۱۱۵، چاپ اعلاخان افصح زاد، محمدجان عمراُف، و ابوبکر ظهورالدین، تهران ۱۳۷۹ ش.
۱۳۰. علی بن حسین فخرالدین صفی، لطائف‌الطوائف، ج۱، ص۱۵۳ـ۳۹۰، چاپ احمد گلچین معانی، تهران ۱۳۳۶ ش.
۱۳۱. حبیب اللّه بن علی مدد کاشانی، ریاض‌الحکایات: مشتمل بر احادیث، ج۱، ص۱۹۵ـ ۱۹۶، اخبار و حکایات شیرین و خواندنی، (کاشان) ۱۳۷۷ ش.
۱۳۲. عبداللطیف طیباوی، «جحاالعربی»، مجلة مجمع اللغة العربیة بدمشق، ج۱، ص۴۴۱.
۱۳۳. فریدون وهمن، «داستانهای ابلهان و ساده لوحان»، سخن، دورة ۱۹، ش ۸ (دی ۱۳۴۸)، ش ۹ (بهمن ۱۳۴۸)، ص ۹۰۶.
۱۳۴. عباس محمود عقّاد، جحا: الضاحک المضحک، ج۱، ص۱۳۷ـ۱۳۸، (مصر) : دارالهلال، (بی تا).
۱۳۵. محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۲۶۶ـ۲۶۷، پانویس ۱، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۱۳۶. محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۲۹۳، پانویس ۱، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۱۳۷. محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۳۰۲ـ۳۰۵، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۱۳۸. احمد مجاهد، جوحی (۶۰ـ۱۶۰ ه ق)، ج۱، ص۸۳۸، تهران ۱۳۸۲ ش.
۱۳۹. احمد مجاهد، جوحی (۶۰ـ۱۶۰ ه ق)، ج۱، ص۸۴۸ ـ۸۵۳، تهران ۱۳۸۲ ش.
۱۴۰. محمد رجب نجّار، جحا‌العربی: شخصیته و فلسفته فی الحیاة و التعبیر، ج۱، ص۳۰۵ـ۳۰۹، کویت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.
۱۴۱. احمد مجاهد، جوحی (۶۰ـ۱۶۰ ه ق)، ج۱، ص۸۵۵ ـ ۸۵۸، تهران ۱۳۸۲ ش.
۱۴۲. یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، ج ۲، ستون ۱۸۵۸ـ۱۸۵۹، قاهره ۱۳۴۶/ ۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.
۱۴۳. احمد مجاهد، جوحی (۶۰ـ۱۶۰ ه ق)، ج۱، ص۸۳۵ ـ۸۳۷، تهران ۱۳۸۲ ش.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جحا»، شماره۴۵۱۲.    






جعبه ابزار