جبل لبنان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَبَل لبنان، محافظه ای (استانی) در لبنان. این محافظه در مغرب
لبنان واقع شده و به محافظه های لبنان شمالی در شمال، بِقاع در مشرق و لبنان جنوبی در جنوب محدود است.
دریای مدیترانه در مغرب آن قرار دارد. شهر
بیروت و حومة آن
در میان جبل لبنان و دریای مدیترانه قرار گرفته است. جبل لبنان شش قضا (شهرستان) دارد به نامهای جُبَیل به مرکزیت شهر جبیل، کَسرَوان به مرکزیت شهر جونیه، مَتْن به مرکزیت شهر جَدیده، بَعبَدا/ بَعبَده به مرکزیت شهر بعبدا، عالیه به مرکزیت شهر عالیه، و شُوف به مرکزیت شهر بیت الدین.
مرکز جبل لبنان شهر بعبداست که ۱۹۰، ۷۷ تن جمعیت دارد و در مشرق محافظه، در حدود نُه کیلومتری جنوب شرقی بیروت و در ارتفاع ۲۵۰ متری واقع است.
مشرق جبل لبنان کوهستانی است و رشته کوه جبل لبنان یا جبال لبنان غربی (در مقابل جبال لبنان شرقی که در مشرق لبنان، میان
سوریه و لبنان، امتداد دارد) ــ که نتیجة فعالیت کوهزایی دورة کرتاسه، سومین دوره از دوران دوم زمین شناسی، است ــ با جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی (موازی با سواحل لبنان) در آن امتداد دارد. این رشته کوه، به طول حدود ۱۷۰ و عرض بیست تا پنجاه کیلومتر، از شمال به نهر کبیر (یا نهر کبیر جنوبی) در شمال لبنان و از جنوب به نهر لیطانی (در قسمت سفلا به نام نهر قاسِمیه) محدود میشود. ارتفاع آن در شمال تا بیش از سه هزار متر، در قسمت میانی دوهزار تا ۵۰۰، ۲ متر و در جنوب بین ۸۰۰، ۱ تا دوهزار متر است. بعضی از قله های مهم آن عبارتاند از: قُرْنَة السوداء (ارتفاع: ۰۸۳، ۳ متر)، صِنّین (ارتفاع: ۶۲۸، ۲ متر) و باروک (ارتفاع: ۹۴۸، ۱ متر). صنوبر و بلوط از درختان اصلی این رشته کوه است.
گفتهاند که واژة لبنان، به معنای کوه سفید است و این نام از برفهای دائمی این رشته کوه گرفته شده است.
از جمله پدیده های طبیعی مهم مغربِ محافظة جبلِ لبنان، چند دماغه (از جمله دماغة جونیه) است.
رودهای ابراهیم و کَلْب هر دو به طول حدود سی کیلومتر، نهر بیروت به طول حدود ۲۹ کیلومتر، و نهر دامور به طول حدود ۳۴ کیلومتر در این محافظه جاریاند که علاوه بر آبیاری، در تولید برق اهمیت دارند. این رودها از رشته کوه جبل لبنان سرچشمه میگیرند و با جهت عمومی شرقی ـ غربی به دریای مدیترانه میریزند.
میانگین دمای سالانة جبل لبنان در ساحل حدود ْ۲۰، در ارتفاع ۹۵۰ متری حدود ْ۱۵ و در ارتفاع ۹۲۵، ۱ متری حدود ْ۹ است. در این محافظه میزان
رطوبت نسبی از مشرق به مغرب و میزان بارش، که متأثر از رطوبت دریای مدیترانه است، از مغرب به مشرق بیشتر میشود و در شمالِ شرقیِ جبل لبنان به حداکثر، یعنی حدود ۴۰۰، ۱ میلیمتر، می رسد. میانگین بارش سالانة آنجا هزار میلیمتر است.
دیرالقمر از شهرهای معروف جبل لبنان است. همچنین شهرهای عاقورَه و عَمْشیت در شمال، بِکْفیا و کَفَرشیما و بِحَمْدون در مرکز، و دامور و جیه و شَحیم در جنوبِ جبل لبنان اهمیت دارند. این شهرها و آبادیهای جبل لبنان با راه سراسری کنار ساحل و
راه آهن که از بیروت میگذرد، به هم متصل میشوند. همچنین راه سراسری (احداث در ۱۲۷۴/۱۸۵۷؛
و راه آهن بیروت ـ
بعلبک و بیروت ـ
دمشق (احداث در ۱۳۷۳ ش /۱۹۹۴؛،
که رشته کوه جبل لبنان را قطع میکند، این شهرها را با مشرق لبنان مرتبط میکند. در سواحل نیز جبل لبنان چند بندر فعال دارد که از آن جمله جونیه، است.
رسوبات، محافظة جبل لبنان را، به ویژه در قسمتهای غربی، حاصلخیز کرده است و
حبوبات،
زیتون،
موز،
انگور،
سیب، مرکّبات (به ویژه
پرتقال) در این محافظه به عمل میآید.
همچنین این محافظه از نواحی عمدة تولید
عسل است
و در صنایعِ نساجی، مواد شیمیایی و مواد غذایی نیز کارخانه های فعال دارد.
جبل لبنان پرجمعیت ترین لبنان است. جمعیت آن بر اساس آمار ۱۳۸۴ ش/ ۲۰۰۵، ۲۲۰، ۶۷۹، ۱ تن (ح ۳۸% جمعیت کشور؛ فرهنگ جغرافیائی جهان، ذیل"Jabal Lubnan") است که بیشتر در مغرب محافظه و در حاشیة محافظة بیروت ساکن اند. چون کلان شهر بیروت
قسمتی از مشرق محافظة جبل لبنان، از جمله شهرهای جدیده و بعبدا، را در بر گرفته، جمعیت جبل لبنان
حدود ۷% جمعیت کل کشور است.
جبل لبنان عمدتاً به دو قسمت تقسیم میشود: مارونی نشین به مرکزیت بکفیا، و
دُروزی نشین به مرکزیت دیرالقمر.
بیشتر اهالی آن
مسلمان (
سنّی و
شیعه)، و عده ای نیز مسیحی اند. اهل سنّت حدود نیمی از جمعیت آنجا را تشکیل میدهند.
از پیشینة جبل لبنان از پیش از
اسلام تا دورة معاصر، مطالب پراکنده ای در منابع وجود دارد. به جبل لبنان گاهی لبنان کوچک، لبنان واقعی یا لبنان اصیل گفته میشد.
جبل لبنان به معنای اخص فقط به قسمتهای کوهستانی شمالی در بلاد بَتْرون، جُبَیْل و گاهی کسروان، در مقابلِ جبلِ شوف (یا جبل
دروز)، اطلاق میگردید
بر اساس گزارشهای موجود، پیش از
اسلام یا در اوایل دورة اسلامی طوایفی مانند جَراجِمه (مردائیان/ المَرَده) در قسمتهای شمالی جبل لبنان ساکن شدند.
در آثار مورخان و جغرافی نویسان اوایل دورة اسلامی، در بارة فتوحات دورة اسلامی و وضع جبل لبنان، احتمالاً به سبب جمعیت کم و آباد نبودنش، مطالب چندانی وجود ندارد.
با این حال، با توجه به فتوحات مسلمانان در شهرهای دمشق و حِمْص در مشرق جبل لبنان و جبیل و بیروت در مغرب آن، می توان گفت که این قسمت در دهة دوم هجری جزو سرزمینهای اسلامی شده است.
نام جبل لبنان در احادیث
پیامبر اکرم آمده است.
بلاذری
در ذکر جراجمه از آن نام برده اما به وابستگی جبل لبنان به دمشق اشاره نکرده است. بنا بر تقسیمات اولیة اسلامیِ شام، این ناحیه به سبب قرار گرفتن در جُندِ دمشق، تابع دمشق بود.
در
سال ۶۶ یوحنابن یوسف، امیر جبل لبنان بود و لشکری عظیم داشت. در سال ۸۰ سمعان، امیر جبل لبنان بود و در مقابلِ درخواستِ تیبریوس، امپراتور روم، برای مقابله با مارونیها، به او کمک کرد.
از همین سده تا اوایل سدة چهارم، جبل لبنان به تدریج محل سکونت عده ای از تنوخیها شد که از شبه جزیرة
عربستان به شام کوچ کرده بودند
. در سدة چهارم، ابن حوقل
و مقدسی
به آنجا اشاره کرده اند. ادریسی
و ابن عساکر،
هر دو متوفی در نیمة دوم سدة ششم، رشته کوه جبل لبنان را ادامة جبل لُکّام در نواحی شام و از توابع دمشق دانسته اند.
در همین سده، ابن جبیر در سفرش به شام، جبل لبنان را مرز میان
مسلمانان و
مسیحیان، ناحیه ای مملو از
عارف و پارسا و از حاصلخیزترین نواحی جهانی با انواع میوه و آبهای روان وصف کرد.
به گفتة وی
قلعة حصن الاکراد در دامنة جبل لبنان در اختیار فرنگیان بود و مسیحیان و مسلمانان زندگی مسالمت آمیز داشتند. همچنین ابن جبیر، بر اساس مشاهداتش، به محاصرة قلعة کرک که از قلاع بزرگ و در اختیار مسیحیان بود و مانع عبور زمینی مسلمانان به حجاز شمرده میشد، به دست
صلاح الدین ایوبی اشاره کرده است
از اواخر سدة چهارم تا اواخر سدة هفتم، حکومتهای محلی، به ویژه در قسمتهای شمالیِ جبل لبنان، برقرار بوده است.
از ۶۹۰ تا ۹۲۲ ممالیک بر جبل لبنان
حکومت میکردند.
در این دوره، به ویژه در اواخر سدة نهم و اوایل سدة دهم، در جبل لبنان دو گروه عمده به سر میبردند: مارونیها در شمال و
دروزیها در قسمت میانی و جنوب. نظام فئودالی هم که تا اواسط سدة سیزدهم تداوم یافت، در آنجا رایج بود.
در دورة ممالیک و پس از آن، تغییراتی در محدودة جبل لبنان روی داد. حدود اولیة آن منطبق بر شمالی ترین قسمت جبل لبنان کنونی (شامل مناطق مارونی نشین، بشَرّاء / بشرّی، بترون و جبیل) بود و کسروان گاهی جزو آن و گاهی جدا از آن شمرده میشد. جبل شوف یا جبل
دروز (در جنوب کسروان) نیز که منطقه ای
دروزی نشین به شمار میرفت، تا سدة یازدهم جزو جبل لبنان نبود، اما با جابه جا شدن مارونیها از قسمتهای شمالی به جنوبی و سکونت آنان در منطقة
دروزی نشین در سده های یازدهم و دوازدهم، به جبل شوف جبل لبنان گفته شد و در سدة سیزدهم این نام بر قسمتهای جنوبی تر از منطقة
دروزی نشین دلالت کرد.
از ۹۲۲ تا ۱۱۰۹ خاندان مَعْن و از ۱۱۰۹ تا ۱۲۵۸ شهابیان بر جبل لبنان حکومت کردند.
در دورة معنیها، نبردهایی میان حکام معنی، مانند فخرالدین معنی دوم (مشهورترین حاکم معنی، حک :۱۰۰۰ـ ۱۰۴۵)، و والیان عثمانی دمشق روی داد که نبردهای ۱۰۳۳ و ۱۰۴۲ از بقیه مهم ترند.
با وفات امیراحمد معنی در ۱۱۰۹، حکومت معنیها بر جبل لبنان پایان یافت و امین بشیر اول شهابی (متوفی ۱۱۱۸) امارت شهابیان را در جبل لبنان پایه گذاری کرد.
تاریخ جدید لبنان نیز با امارت آنها آغاز میشود.
گفته میشود شهابیان با
قیام در وادی تَیْم و جبل شوف، به حکومت رسیدند.
در
زمان امرای شهابی،
شیعیان آل حماده بر قسمتهایی از شمال جبل لبنان مسلط بودند.
در همین دوره، نهر ابراهیم مرز میان
شیعیان و
دروزیها، و نهر کلب مرز میان
دروزیها و
مسیحیان تعیین شده بود.
در دورة شهابیان، چند حادثة عمده در جبل لبنان روی داد، از جمله لشکرکشی محمودپاشا به دیرالقمر در ۱۱۲۱؛ قیام امیرحیدر در ۱۱۲۲ در آنجا؛
قطع درختان جبل لبنان به خواست سلیمان پاشا، والی صیدا، در ۱۲۳۳؛ خلع امیر بشیر دوم (حک: ۱۲۰۳ـ۱۲۵۶) از حکومت در ۱۲۳۴ از سوی عبداللّه پاشا
و اشغال جبل لبنان از ۱۲۴۸ به وسیلة عثمانیهای
مصر و خارج شدنشان پس از پیمانی که امیر بشیر دوم در ۱۲۵۶ با آنها امضا کرد.
در ۱۱۳۵/۱۷۲۳، نام امیر حیدربن مَعْن شهابی به صورت «امیرالدروز فی فونیقی و جبل لبنان» آمده است
که نشان دهندة امارت شهابیان در نواحی مجاور جبل لبنان نیز هست. در نیمة نخست سدة دوازدهم/ هجدهم، عبدالغنی بن اسماعیل نابْلُسی (متوفی ۱۱۴۳) از زیارتگاهها، چشمهها و درختان بلند و نیز از قریة زوق البصلیّه یا زوق ترکمان جبل لبنان مطالبی آورده است.
در زمان امیربشیر سوم (حک: ۱۲۵۶ـ ۱۲۵۸) نظام امارت جبل لبنان ضعیف شد و در ۱۲۵۷ که ابراهیم پاشای مصری (متوفی ۱۲۶۴)، در پی دخالت کشورهای اروپایی، از جبل لبنان عقب نشینی کرد، آشوبهای اجتماعی جبل لبنان بالا گرفت. برخوردهای اولیه که میان مارونیها و
دروزیها در منطقة شوف روی داد، به سرعت به تمام جبل لبنان گسترش یافت. به تبع آن، مارونیها از نمایندگان اروپایی کمک خواستند. در این حال، عمرپاشا، از افسران ارتش عثمانی، به حکومت جبل لبنان رسید. این اقدام حکام عثمانی با مخالفت مارونیها و
دروزیها مواجه شد و در پی آن، سلطان عبدالمجید عثمانی، جبل لبنان را در ۱۲۵۸ به دو بخش
دروزی و مارونی تقسیم کرد و
استقلال سیاسی ـ اداری آن را از بین برد. هر یک از دو قسمت جبل لبنان زیر نظر قائم مقام (نمایندة حاکم) که در برابر باب عالی مسئول بودند، قرار گرفت و بدین ترتیب نظام «قائمقامِیَّتَیْن» در آنجا برقرار شد.
در این نظام، حدود مسیحیان از طرابلس تا راه سراسری بیروت ـ دمشق به مرکزیت بکفیا تعیین شد و مناطق متن، جبیل، بترون، کسروان، منطقة ساحلی از بیروت تا طرابلس، بقاع شمالی و شهر هِرمِل جزو آن گردید. محدودة
دروزیها نیز در جنوب، از ارتفاعات ضَهْرالبِیْدَر در مسیر بیروت ـ دمشق تا صیدا، شامل مناطقی چون سواحل جنوبی، اقلیم الخَرّوب، اقلیم التُفاح، شوف الاول و شوف الثانی بود. دیرالقمر اگر چه در قسمت
دروزی نشین بود، به سبب سکونت طوایف مختلف در آن، به منطقة
دروزی نشین الحاق نشده بود.
نظام قائمّ قامیتین از منازعات داخلی جبل لبنان نکاست؛ ازاین رو، در ۱۲۵۹ و ۱۲۶۱ درگیریهای سختی در جبل لبنان روی داد.
در ۱۲۶۱، نیروهای عثمانی برای ایجاد شورای مختلط در جبل لبنان، مرکّب از نمایندگان شش فرقة مارونی،
دروزی،
ارتدوکس،
کاتولیک،
سنّی و
شیعه، جبل لبنان را اشغال کردند و بدین ترتیب برای نخستین بار، فرقه های اقلیت به رسمیت شناخته شدند. این مسئله نیز بر درگیریهای مارونیها و
دروزیها تأثیر گذاشت و آن را شدت بخشید. نوع حکومتی که در این سال در جبل لبنان برقرار شد، به سبب نام شیخ افندی (شکیب افندی)، وزیر خارجة عثمانی که نقش عمده ای در ارسال نیروهای عثمانی به جبل لبنان داشت، به حکومت شیخ افندی معروف شد.
از ۱۲۷۵ تا ۱۲۷۷، چند جنبش دهقانی جبل لبنان را ناامن تر کرد.
تقریباً در همین زمانها، طَنوس بن یوسف شِدیاق (متوفی ۱۲۷۶)، در بارة دو
معامله (بخش) جبل لبنان مطالبی آورده است، یکی طرابلس، از مشرق طرابلس تا پل معاملتین در میان جبیل و جونیه و دارای هشت مقاطعه، و دیگری صیدا، از ابتدای پل مذکور تا پل شهر صیدا و دارای شانزده مقاطعه. وی همچنین از پراکندگی جمعیت و طوایف ساکن معامله های طرابلس و صیدا سخن گفته است (ج۱، ص۲۰ـ۳۴؛.
در ۱۲۷۷، سومین درگیری شدید میان مارونیها و
دروزیها در شمال جبل لبنان، در کسروان روی داد و در مَتن، بعبدا، شحّار، دیرالقمر، اقلیم جِزین و شهر برامیه واقع در شمال شرقی صیدا، شورش و ناامنی پدید آمد که به سقوط دیرالقمر و انتقال شورشها به سمت دمشق انجامید.
همچنین این درگیریها، که احتمالاً عثمانیها پیش از اقدامات اروپاییان در جبل لبنان به آن پایان دادند، موجب دخالت اروپاییان، از جمله فرانسویها، شد که با شش هزار نظامی به جبل لبنان حمله کردند. کشورهای اروپایی شامل فرانسه، بریتانیا، اتریش، روسیه، آلمان و دولت عثمانی با ارسال نمایندگانی برای بررسی اوضاع جبل لبنان، تصمیم به ایجاد نظام خاص اداری (نظام متصرفیه با یک استانداری مستقل) گرفتند و در ۱۲۷۸/۱۸۶۱ پیمانی امضا کردند.
برخی از مفاد این پیمان، پس از تغییراتی که در ۱۲۸۱/۱۸۶۴ در آن داده شد، عبارت بود از: لغو نظام تقسیمات قبلی (نظام قائمّ قامیتین) و سازماندهی جدید اداری؛
استقلال جبل لبنان در امور داخلی؛ حاکم جبل لبنان، فردی مسیحی از عثمانیها باشد که باب عالی با موافقت امضا کنندگان پیمان به مدت پنج سال آن را تعیین میکند؛ کمک شورای اداری جبل لبنان (متشکل از دوازده نماینده مرکّب از گروههای مختلف) به متصرفیه در امور اداری؛ متصرفیه شامل دشت بِقاع، وادی تیم، شهرهای ساحلی مانند بیروت، طرابلس، صور و صیدا نیز باشد؛ تقسیم جبل لبنان به هفت قضا (شامل سه قضای مارونی، و برای کاتولیک و ارتدوکس و
مسلمان و
دروزی هر کدام یک قضا) به سرپرستی فردی از طایفة اکثریت همان قضا و تشکیل دسته هایی (از جمله دسته های نظامی) برای ایجاد امنیت و گرفتن
مالیات در جبل لبنان.
با تشکیل نظام متصرفیه که تا ۱۳۳۳ ادامه یافت، جبل لبنان عملاً به تصرف مسیحیان عثمانی در آمد و به دولت عثمانی وابسته گردید.
محدودة این نظام از شمال طرابلس تا صیدا بود و مساحتی بیش از ۵۰۰، ۴ کیلومتر مربع نداشت.
به گفتة فیلیپ حِتّی،
متصرفیه فقط قسمتهای کوهستانی جبل لبنانِ دورة معنیها و شهابیون را شامل میشد.
در زمان نظام متصرفیه، اوضاع اقتصادی و فرهنگی جبل لبنان بهبود، و بازرگانی میان تجار آنجا و کشورهای اروپایی گسترش یافت.
پارچه و
زیتون از آنجا صادر و حبوبات و کالاهای صنعتی به آنجا وارد میشد. همچنین مدارس، راهها و کارخانه های صنعتی به ویژه نساجی، در جبل لبنان تأسیس شد و امنیت مناسبی در آنجا برقرار گردید. اِسکان مارونیها در کسروان پس از کوچاندن شیعیان، تسلط برخی امرای بنوعَسّاف ترکمن بر قسمتهایی از جبل لبنان و الحاق شهر زَحْله به جبل لبنان در این دوره شایان ذکر است.
در ایجاد نظام متصرفیه، فؤادپاشا و مدحت پاشا نقش عمده ای از سوی عثمانیها داشتند.
قبل از
جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ ۱۹۱۸)، جمعیت متصرفیه حدود ۸۰۰، ۴۱۴ تن بود، اما طی
جنگ و نیز به سبب قحطی و
مهاجرت، از جمعیت آن کاسته شد.
پس از اضمحلال دولت عثمانی در جنگ جهانی اول، نظام متصرفیه در جبل لبنان دگرگون شد و مرزهای جدیدی در لبنان به وجود آمد.
با خروج عثمانیها از جبل لبنان، در ۱۳۳۶ امیرفیصل بن حسین هاشمی ــ که پس از جنگ جهانی اول در دمشق
حکومت برپا کرده بود ــ حبیب پاشاسعد را حاکم جبل لبنان کرد. در ۱۳۳۸، فرانسویها در مخالفت با امیرفیصل، جبل لبنان و سواحل مدیترانه را گرفتند و برای آنجا حاکم نظامی تعیین کردند که وظایفی همانند حاکم متصرفیه داشت.
در پی آن، فرانسویها بخش ساحلی لبنان (از جمله شهرهای صور، صیدا، بندر بیروت و طرابلس) و دشت بقاع (نواحی بعلبک و بقاع)، راشیا و حاصْبَیا (در جنوب شرقی لبنان) را رسماً ضمیمة جبل لبنان کردند.
این اقدام، به رغم حمایت عده ای از ملی گرایان عرب که ساکنان جبل لبنان را عرب نژاد میدانستند، با مخالفت برخی روبه رو شد که معتقد بودند جبل لبنان باید جدا از اعراب، به صورت مستقل باقی بماند.
با استقلال لبنان در ۲ آذر ۱۳۲۲/ ۲۲ نوامبر ۱۹۴۳، جبل لبنان جزو آن شد.
در ۱۳۵۴ ش/ ۱۹۷۴، سوریه با حملة نظامی به لبنان، بخشهایی از جبل لبنان را تصرف کرد، اما نیروهای مشترک لبنانی ـ فلسطینی در جبل لبنان با سوریها مقابله کردند. در ۱۳۵۹ـ۱۳۶۰ ش/ ۱۹۸۰ـ۱۹۸۱ نیز میان سوریه و لبنان برای تصرف ارتفاعات شرقی جبل لبنان که مشرف بر شهر زحله و راه ارتباطی شرق و غرب لبنان بود، درگیریهایی رخ داد.
در شهریور ۱۳۶۲/ سپتامبر ۱۹۸۳، بخشی از ارتفاعات جبل لبنان به اشغال نظامیان اسرائیلی در آمد. مدتی بعد، در پی عقب نشینی اجباری آنها و تسلط نیروهای فلسطینی و نیروهای هوادار سوریه (مانند
دروزیها) بر این ارتفاعات، علاوه بر آنکه تفنگداران و ناوگان دریایی امریکا در سواحل لبنان آسیب دیدند و مجبور به عقب نشینی شدند، دولت مرکزی لبنان توافقنامة لبنان ـ اسرائیل را لغو کرد. در نتیجة پیروزیهای نیروهای مدافع در ارتفاعات جبل لبنان و عقب نشینی اشغالگران، این منازعات به جنگ جبل لبنان معروف شد.
(۱) اسکندربن یعقوب ابکاریوس، نوادرالزمان فی وقائع جبل لبنان، چاپ عبدالکریم ابراهیم سمک، لندن ۱۹۸۷.
(۲) ابن جبیر، رحلة ابن جبیر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۳) ابن حوقل.
(۴) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ ۲۰۰۰.
(۵) عباس ابوصالح، التاریخ السیاسی للامارة الشهابیة فی جبل لبنان: ۱۶۹۷ـ۱۸۴۲ م، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
(۶) محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الا´فاق، قاهره: مکتبة الثقافیة الدینیة، (بی تا).
(۷) اطلس لبنان و العالم، بیروت: جیو پروجکتس، ۱۹۸۷.
(۸) نسیم برهم، «زمینة جغرافیایی بحران لبنان»، ترجمة محمدرضا مروارید، فصلنامة تحقیقات جغرافیائی، سال ۷، ش ۴ (زمستان ۱۳۷۱).
(۹) بلاذری (بیروت).
(۱۰) جواد بولس، تاریخ لبنان، نقله الی العربیة جورج حاج، بیروت ۱۹۷۲.
(۱۱) عمر عبدالسلام تدمری، لبنان من الفتح الاسلامی حتی سقوط الدولة الامویة: ۱۳ـ۱۳۲ ه/ ۶۳۴ـ۷۵۰ م، طرابلس ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰.
(۱۲) جوده حنین جوده، جغرافیة لبنان الاقلیمیة، اسکندریه ۱۹۸۵.
(۱۳) فیلیپ خوری حتی، لبنان فی التاریخ، ترجمة انیس فریحه، بیروت ۱۹۵۹.
(۱۴) حکمت البیر حداد، لبنان الثورات الفلاحیة: القرن التاسع عشر، (بیروت) ۱۹۹۴.
(۱۵) ندیم نایف حمزه، التنوخیون: اجداد الموحدین (
الدروز) و دورهم فی جبل لبنان، (بیروت) ۱۴۰۴.
(۱۶) ادوارد رابینسون، یومیات فی لبنان: تاریخ و جغرافیا، فصول اختارها و ترجمها عن الانکلیزیة اسد شیخانی، بیروت ۱۹۴۹ـ۱۹۵۱.
(۱۷) ایتامار رابینوویچ، جنگ برای لبنان ۱۹۷۰ـ۱۹۸۵، ترجمة جواد صفائی و غلامعلی رجبی یزدی، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۱۸) عبدالکریم رافق، بحوث فی التاریخ الاقتصادی و الاجتماعی لبلاد الشام فی العصر الحدیث، دمشق ۱۹۸۵.
(۱۹) مارون رعد، لبنان من الامارة الی المتصرفیة، ۱۸۴۰ـ۱۸۶۱: عهد القائمقامیتین، (بیروت) ۱۹۹۳.
(۲۰) یاسین سوید، «الامارة الشهابیة فی جبل لبنان»، در لبنان فی تاریخه و تراثه، ج ۱، بیروت: مرکز الحریری الثقافی، ۱۹۹۳.
(۲۱) طنوس بن یوسف شدیاق، اخبار الاعیان فی جبل لبنان، چاپ مارون رعد، (بیروت) ۱۹۹۵.
(۲۲) حیدر احمد شهابی، لبنان فی عهدالامراء الشهابیین، چاپ اسد رستم و فؤاد افرام بستانی، بیروت ۱۹۶۹.
(۲۳) کمال سلیمان صلیبی، «تعریف تاریخی بلبنان»، الابحاث، سال ۱۵، ش ۳ (ایلول ۱۹۶۲).
(۲۴) همو، «جبل لبنان فی عهدالممالیک: ۱۲۹۱ـ۱۵۱۶ م»، در لبنان فی تاریخه و تراثه، ج ۱، بیروت: مرکز الحریری الثقافی، ۱۹۹۳.
(۲۵) مسعود ضاهر، «التطور الاقتصادی و الاجتماعی فی لبنان بین الحربین العالمیتین: ۱۹۱۸ـ۱۹۳۹»، در همان، ج ۲.
(۲۶) ه علیزاده، فرهنگ سیاسی لبنان، ترجمة محمدرضا گلسرخی و محمدرضا معماری، تهران ۱۳۶۸ ش.
(۲۷) ریاض غنّام، مقاطعات جبل لبنان فی القرن التاسع عشر، بیروت ۲۰۰۰.
(۲۸) هانری لامنس، تسریح الابصار فی مایحتوی لبنان من الا´ثار، (بیروت) ۱۹۹۶.
(۲۹) بطرس لبکی، «اللبنانیون فی بلاد الاغتراب»، در لبنان فی تاریخه و تراثه، همان، ج ۲.
(۳۰) لبنان فی تاریخه و تراثه، بیروت: مرکز الحریری الثقافی، ۱۹۹۳.
(۳۱) لویس لورته، مشاهدات فی لبنان، نقلها الی العربیة و علّق حواشیها کرم بستانی، (بیروت) ۱۹۹۶.
(۳۲) عفیف بطرس مرهج، اعرف لبنان: موسوعة المدن و القری اللبنانیة، بیروت ۱۹۸۵.
(۳۳) مقدسی.
(۳۴) الموسوعة العربیة العالمیة، ریاض: مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع، ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۳۵) عبدالغنی بن اسماعیل نابلسی، حلّة الذهب الابریز فی رحلة بعلبک والبقاع العزیز، چاپ صلاح الدین منجد، در رحلتان الی لبنان، بیروت: المعهد الالمانی للابحاث الشرقیة، ۱۹۷۹.
(۳۶) احمد نادری سمیرمی، لبنان، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، ۱۳۷۶ ش.
(۳۷) یاقوت حموی.
(۳۸) Charles Winslow, Lebanon: war and politics in a fragmented society , London ۱۹۹۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۴۴۸۵.