• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ثُمَّ‌ - به ضم ثاء (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ثُمَّ‌: (خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا)
ثُمَّ‌: حرف عطف و به معنى «سپس، بعد و يا پس از آن» است، ولى هميشه براى تأخير زمانى نيست، بلكه گاهى براى تأخير بيان نيز مى‌آيد.
مثلا مى‌گوييم: كار امروز تو را ديدم سپس كار ديروزت را هم مشاهده كرديم، در حالى كه اعمال ديروز مسلما قبل از اعمال امروز واقع شده، ولى توجه به آن در مرحله بعد بوده است.



به مواردی از کاربرد ثُمَّ‌ در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - ثُمَّ‌ (آیه ۶ سوره زمر)

(خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ أَنزَلَ لَكُم مِّنْ الْأَنْعَامِ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ يَخْلُقُكُمْ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ فِي ظُلُمَاتٍ ثَلَاثٍ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ) (او همه شما را از يک انسان آفريد، و همسرش را از جنس او خلق كرد؛ و براى شما هشت زوج از چهارپايان آفريد؛ او شما را در شكم مادرانتان در ميان تاريكى‌هاى سه‌گانه پوسته شكم، رحم و كيسه جنين آفرينشى بعد از آفرينش ديگر مى‌بخشد. اين است خداوند، پروردگار شما كه حكومت عالم هستی از آن اوست؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ پس چگونه از راه حق منحرف مى‌شويد؟!)

۱.۱.۱ - ثُمَّ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: خطاب در اين آیه به عموم بشر است. و مراد از نفس واحده ، به طورى كه نظاير اين آيه تاييد مى‌كند، آدم ابوالبشر است و مراد از زوج‌ها همسر اوست كه از نوع خود او است. و در انسانيت مثل او است، و كلمه ثم براى تراخى و تاخر رتبى در كلام است. و مراد اين است كه: خداى تعالى اين نوع را خلق كرد، و افراد آن را از نفس واحد و همسرش بسيار كرد.

۱.۱.۲ - ثُمَّ‌ در تفسیر نمونه

بايد توجه داشت كه در آيه مورد بحث به همان معناى اوّل آمده و در واقع، تعبير به (ثُمَّ جَعَلَ مِنْهٰا زَوْجَهٰا...) اشاره به اين است كه خدا آدم را آفريد سپس همسرش را از باقيماندۀ گل او خلق كرد.

۱.۲ - ثُمَّ‌ (آیه ۱۷ سوره بلد)

(ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ) (سپس از كسانى باشد كه ایمان آورده‌اند و يكديگر را به شکیبایی و مهربانى توصيه مى‌كنند.)

۱.۱.۱ - ثُمَّ‌ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: كلمه مرحمة مصدر میمی از ماده رحمت است، و كلمه تواصوا از مصدر تواصى است، و تواصى به صبر سفارش كردن اين به آن و آن به اين به صبر كردن در برابر اطاعت خدا است، و نيز سفارش كردن يكديگر به ترحم كردن بر افراد فقير و مسكين است.

۱.۱.۲ - ثُمَّ‌ در تفسیر نمونه

در این آیه نبايد كلمۀ «ثمّ‌» را به معنى تأخير زمانى دانست. مطلب را از چند آيه جلوتر پى مى‌گيريم: (وَ مَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَةٍ - أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ - يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ- أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ) «و تو نمى‌دانى آن «عقبة» (گردنه) چيست‌؟، آزاد كردن برده است!، يا اطعام كردن در روز گرسنگى، يتيمى از خويشاوندان را، يا مستمندى به خاک افتاده را» .
و در ادامۀ آيات فوق، مى‌گويد: (ثُمَّ كٰانَ مِنَ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ تَوٰاصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَوٰاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ‌) «سپس از كسانى بوده باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به شكيبايى و رحمت توصيه مى‌كنند» در آيۀ اخير، تعبير به «ثمّ‌» به معنى تأخير زمانى نيست، تا لازمۀ اين سخن آن باشد كه اول اطعام و انفاق كنند، و بعد ايمان آورند، بلكه در اين گونه موارد - همان گونه كه جمعى از مفسران تصريح كرده‌اند - براى بيان برترى مقامى است، چرا كه مسلما رتبۀ ايمان و توصيه به صبر و مرحمت، بالاتر از كمک به نيازمندان است، بلكه اعمال صالح از آن ایمان و اخلاق سرچشمه مى‌گيرد و ريشه همه آن‌ها را بايد در اعتقادات و خلقيات عالى جستجو كرد.
بعضى نيز احتمال داده‌اند كه «ثمّ‌» در اين جا به معنى تأخير زمانى است، چرا كه اعمال خير، گاه سر چشمۀ گرايش به ايمان مى‌شود و مخصوصا در تحكيم مبانى اخلاق مؤثر است، زيرا خلق و خوى انسان نخست به صورت «فعل» است و بعد به صورت «حالت» و سپس «عادت» و بعد از آن به صورت «ملكه» در مى‌آيد.


۱. زمر/سوره۳۹، آیه۶.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۷۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۶، ص۲۵.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۹، ص۳۸۰.    
۵. زمر/سوره۳۹، آیه۶.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۵۹.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۳۶۲.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۲۳۸.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۱۴۸.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۷۶۵.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۱۹، ص۳۸۰.    
۱۲. بلد/سوره۹۰، آیه۱۷.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۴.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۴۹۱.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۲۹۳.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۱۰۱.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۵۱.    
۱۸. بلد/سوره۹۰، آیه۱۲- ۱۶.    
۱۹. بلد/سوره۹۰، آیه۱۷.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ج۲۷، ص۳۲.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ثُمَّ‌ - به ضم ثاء»، ص۳۲۵.    






جعبه ابزار