• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ثَلّ (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





ثَلّ (به فتح ثاء و تشدید لام) یا ثُلَّة (به ضم ثاء و تشدید لام) از واژگان قرآن کریم به معنای جماعت کثیر است.
این کلمه فقط سه بار در قرآن کریم آمده است.
قید کثرت در آن معتبر می‌باشد.



ثَلّ یا ثُلَّة به معنی جماعت کثیر است.
دلیل کثرت گذشته از اقوال لغت‌نویسان، خود قرآن است که می‌گوید:
(ثُلَّةٌ مِنَ الْاَوَّلِینَ وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ‌)
(گروه زيادى از آن‌ها از امّت‌هاى نخستين‌اند، و اندكى از امّت‌هاى آخرين.)
از مقابله «قلیل» می‌دانیم که «ثلّة» به معنی کثیر است. راغب گوید: ثلّة قطعه جمع شده از پشم است و به اعتبار جماعت‌ «ثُلَّةٌ مِنَ الْاَوَّلِینَ» آمده است.
در کشّاف گفته: ثلّة جماعت کثیر از مردم است و مقابل آمدن با «قلیل» در دالّ بودن آن بر کثرت کافی است، سپس کشّاف در این باره شعری نقل می‌کند.
محبّ‌الدین در شرح ابیات کشّاف ذیل همان شعر می‌گوید: ثُلَّة جمع کثیر از مردم است و اصل آن از کسر (شکستن) است گویا این جمع از کلّ مردم شکسته و بریده شده است.
طبرسی در معنی آیه فوق آن را جماعت کثیر العدد معنی کرده است.
بیضاوی نیز جمع کثیر گفته است.
ابن اثیر در نهایه حدیثی در باره مصالحه با اهل نجران نقل کرده که لفظ آن چنین است: «لهم ذمّة اللَّه و ذمّة رسوله علی دیارهم و اموالهم و ثلّتهم در این حدیث ثلّة شامل تمام جمعیّت است.
در صحاح آمده: به جمع کثیر از گوسفندان ثلّة (به ضم و فتح اوّل) گویند. و چون بزها و گوسفندان جمع و زیاد شدند به مجموع آن دو ثَلّة (به فتح اول) اطلاق می‌شود.
بعد از آن آمده: ثُلّة (به ضم اوّل) جماعت مردم است. ناگفته نماند: کثرت در آن نیز ملحوظ است و گرنه فتح اوّل و ضمّ آن تاثیری در اصل مادّه ندارد.
اقرب الموارد نیز مثل صحاح گفته است.
در قاموس هست: ثلّة به فتح‌ اوّل جماعت گوسفندان و بزها یا جمع کثیر از غنم و یا از گوسفند فقط... و به ضمّ اوّل جماعت مردم و یا دراهم کثیره است. به هر حال قید کثرت در «ثلّة» ملحوظ است.


به مواردی از ثلّة که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - ثُلَّةٌ (آیه ۱۳ سوره واقعه)

(وَ کُنْتُمْ اَزْواجاً ثَلاثَةً فَاَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما اَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ. وَ اَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما اَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ. وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ اُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ، ثُلَّةٌ مِنَ الْاَوَّلِینَ وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ‌.)
(نخست سعادتمندان و خجستگان هستند؛ چه سعادتمندان و خجستگانى! و گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانى! و سوّمين گروه پيشگامان پيشگامند، آنها مقربانند. در باغ‌هاى پرنعمت بهشت جاى دارند. گروه زيادى از آنها از امّت‌هاى نخستين‌اند، و اندكى از امّت‌هاى آخرين.)
در این آیات چنان‌که می‌بینیم اهل آخرت به سه دسته تقسیم می‌شوند: اصحاب میمنه، اصحاب مشئمه، سابقون.
آن وقت تا آیه پنجاه هفتم احوال این سه دسته نقل شده است اصحاب شمال اهل عذاب‌اند و فرق سابقون با اصحاب میمنه آنست که بهشت سابقون مانند زندگی شهری و بهشت اصحاب میمنه قدری از آن پائین‌تر نقل شده است، نظیر این تفاوت در آیه ۴۶ سوره الرحمن تا آخر سوره نیز مشاهده می‌شود؛ این:
نظر نگارنده است شاید هم درست نباشد طالبین به این دو سوره رجوع کنند، دیگر آن که درباره سابقون فرموده: (ثُلَّةٌ مِنَ الْاَوَّلِینَ وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ‌)
(گروه زيادى از آنها از امّتهاى نخستين‌اند، و اندكى از امّتهاى آخرين.)


۲.۲ - ثُلَّةٌ (آیه ۳۹ سوره واقعه)

ولی درباره اصحاب میمنه در آیه ۳۹ سوره واقعه و آیه ۴۰ سوره واقعه فرموده‌:
(ثُلَّةٌ مِنَ الْاَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ‌)
(كه گروهى از امّت‌هاى نخستينند، و گروهى از امّت‌هاى آخرين.)
پس سابقون جمع کثیری از امّت‌های گذشته و عده کمی از این امّت‌اند، ولی اصحاب میمنه جمعیّت زیادی از امّت‌های سلف و جمعیّت زیادی از این امّت‌اند و در نتیجه، اکثریت جمعیت بهشت را اصحاب میمنه تشکیل می‌دهند.


در آیه ۵ و ۶ سوره انسان و آیه ۲۳ تا ۲۸ سوره مطففین نیز فرق مختصری درباره سابقون و اصحاب میمنه ذکر شده است و آن این که:
اصحاب میمنه شرابی می‌نوشند که مقداری از شراب چشمه مقرّبین به آن مخلوط است.
مقصود از «اوّلین» که مقرّبین آنها جمع کثیری‌اند چیست؟ ظاهر آیه آن است که مراد از «اوّلین» امّت‌های گذشته و مراد از «آخرین» امّت اسلام است و آنچه گفته‌اند:
اولین، اوائل امّت اسلام و «آخرین» اواخر آن است از ظاهر آیه به دست نمی‌آید.
علی هذا این سوال پیش می‌آید که این مقرّبون کیستند و چرا از امت‌های گذشته زیاد و در این امت تعداد آنها کم است؟
به نظر می‌آید: مراد از سابقون پیامبران، اوصیاء، ائمه اطهار، شهیدان و بندگان خاصّ خدا باشند که طبقه ممتازاند. از «ثلّة» و «قلیل» نباید فکر کرد که مثلا صد نفر از گذشتگان و بیست نفر از آخرین‌اند و شاید این ثلّة و قلیل از میلیاردها نفر تشکیل گردند منتهی عده آنها از گذشتگان بیشتر از آیندگان است.
در تفسیر صافی از کافی از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل است که مراد از سابقون، پیامبران و خواص عباد اللّه‌اند.
در تفسیر برهان نیز چند حدیث در همین مضمون است و چون پیامبران و اوصیاء از امّت‌های گذشته زیاد بوده‌اند لذا (ثُلَّةٌ مِنَ الْاَوَّلِینَ وَ قَلِیلٌ مِنَ الْآخِرِینَ‌) فرموده است.
نا گفته نماند: مدّت امّت‌های گذشته محدود بود و امّت اسلامی تا قیامت ادامه دارد، به این حساب امّت اسلامی از اصحاب میمنه بیشتر از امت‌های دیگر خواهد بود علی هذا (ثُلَّةٌ مِنَ الْاَوَّلِینَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِینَ‌)
(كه گروهى از امّت‌هاى نخستينند، و گروهى از امّت‌هاى آخرين.) در خصوص اصحاب یمین در اسلام نسبت به مقرّبین در امّت‌های گذشته بالعکس می‌باشد.



این کلمه فقط سه بار در قرآن مجید آمده است و قید کثرت در آن معتبر می‌باشد.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۱، ص۳۱۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۷۵.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۳۳۲.    
۴. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۳.    
۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۴.    
۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۷۵.    
۷. زمخشری، جارالله، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۴، ص۴۵۸.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۲۵.    
۹. بیضاوی، عبدالله بن عمر، تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۱۷۸.    
۱۰. ابن اثیر، مجدالدین، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۱، ص۲۲۰.    
۱۱. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغه، ج۴، ص۱۶۴۷.    
۱۲. جوهری، ابونصر، الصحاح تاج اللغه، ج۴، ص۱۶۴۸.    
۱۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۳۵۵.    
۱۴. فیروزآبادی، مجدالدین، القاموس المحیط، ص۹۷۳.    
۱۵. واقعه/سوره۵۶، آیه۸-۱۵.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۴.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۰۸.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۲۴.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۳۸.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۲۵.    
۲۱. الرحمن/سوره۵۵، آیه۴۶.    
۲۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۳.    
۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۴.    
۲۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۰۸.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۲۴.    
۲۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۳۸.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۲۵.    
۲۸. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۹- ۴۰    
۲۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۳۵.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۱۳.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۲۴.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۵۴.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۳۱.    
۳۴. انسان/سوره۷۶، آیه۵-۶.    
۳۵. مطففین/سوره۸۳، آیه۲۳-۲۸.    
۳۶. فیض کاشانی، محسن، التفسیر الصافی، ج۷، ص۸۸.    
۳۷. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۵۸.    
۳۸. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۹- ۴۰    
۳۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۵۳۵.    
۴۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۱۳.    
۴۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۲۴.    
۴۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۵۴.    
۴۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۳۱.    
۴۴. واقعه/سوره۵۶، آیه۱۳.    
۴۵. واقعه/سوره۵۶، آیه۳۹- ۴۰    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ثل»، ج۱، ص۳۱۲.    






جعبه ابزار