ثمن (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ثمن:
(وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ) ثمن: بر وزن «چمن» به معنى «ارزش و قيمت» است.
آن اسمى است براى چيزى كه فروشنده در مقابل فروختن متاع يا چيز ارزشمندى دريافت مىدارد و يا مىتوان گفت، هر چيزى كه در برابر و عوض چيز ديگرى به دست مىآيد كه آن نيز قيمت آن چيز است.
جمع آن «اثمان و اثمن و اثمنه» است كه در
قرآن مجید به صورت جمع نيامده است.
به موردی از کاربرد
ثمن در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ شَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَ كَانُواْ فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ) (و سرانجام او را به بهایی اندک، به چند
درهم فروختند؛ و نسبت به فروختن او، بیرغبت بودند؛ چرا که میترسیدند رازشان فاش شود.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: ثمن بخس به معنای بهایی است که از قیمت اصلی و واقعی، ناقص و کمتر باشد.
آيه مورد بحث دربارۀ فروختن
یوسف (علیهالسلام) است كه او را به بهاى كمى (ثمن بخس) - چند درهم - فروختند، گرچه در مورد فروشندگان يوسف و اين كه چه كسانى بودند گفتگوست، بعضى آنها را برادران يوسف دانستهاند، ولى ظاهر آيات اين است كه كاروانيان اقدام به چنين كارى كردند، زيرا در آيات قبل سخنى از برادران نيست و بحث برادران تمام شده است.
در اين جا اين سؤال پيش مىآيد كه چرا آنها يوسف را كه حداقل، غلام پرقيمتى محسوب مىشد به «بهاى اندک» و به تعبير قرآن به «ثمن بخس» فروختند؟ ولى اين معمول است كه هميشه دزدان و يا كسانى كه به سرمايۀ مهمّى بدون زحمت دست مىيابند از ترس اين كه مبادا ديگران بفهمند، ناگزير آن را فورا مىفروشند، و طبيعى است كه با اين فوريت نمىتوانند بهاى گزافى براى خود فراهم سازند.
كلماتی که از ماده ثمن گرفته شده:
• «ثامن» (هشتم):
(سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَ لَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا) ،
• «ثمانى» (هشت):
(قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ) ،
• «ثمانية» (هشت):
(ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِّنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ نَبِّؤُونِي بِعِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ)• «ثمانين» (هشتاد):
(وَ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَ لَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ) • «الثمن» (يکهشتم / هشتيک):
(وَ لَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِن لَّمْ يَكُن لَّكُمْ وَلَدٌ فَإِن كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُم مِّن بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَ إِن كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلاَلَةً أَو امْرَأَةٌ وَ لَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن كَانُوَاْ أَكْثَرَ مِن ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاء فِي الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَآ أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَآرٍّ وَصِيَّةً مِّنَ اللّهِ وَ اللّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ) . همه از مادّه مذكور گرفته شدهاند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ثمن»، ص۳۲۶.