تکلیف در اصطلاح شامل وجوب، حرمت، استحباب، کراهت و اباحه میشود. برخی، تعریف یادشده را به دلیل شمول آن نسبت به اباحه، کامل ندانستهاند؛ زیرا تکلیف از کلفت، به معنای مشقّت است و در اباحه، مکلّف، مخیّر بین فعل و ترک است و مشقّتی متوجه او نیست؛ لیکن بسیاری در مقام بیان تعداد احکام تکلیفی، اباحه را نیز در شمار آن ذکر کردهاند.
در مخاطب تکلیف علاوه بر شرایط خاصّ هر تکلیف، شرایطعام نیز- که در تمامی تکالیف معتبر است و از آن به اهلیّت تعبیر میشود- باید وجود داشته باشد. این شرایط عبارتند از: بلوغ، عقل و قدرت.
برخی علم به تکلیف را نیز از شرایطعامتکلیف شمردهاند؛ لیکن گروهی آن را شرط ندانسته و برآنند که تکالیف واقعی مشترک بین عالم و جاهل است و علم، شرط تنجّز تکلیف و استحقاق عقاب بر مخالفت آن است.