• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تَقَبَّلَ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تَقَبَّل: (فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ)
از مادّه «تَقَبُّل» به معنی «پذیرفتن» است، پذیرفتن عملی است از کسی که مستحق گرفتن اجر و مزد برآن عمل باشد.



به موردی از کاربرد تَقَبَّلَ در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - فَتَقَبَّلَهَا (آیه ۳۷ سوره آل عمران)

(فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَها نَباتًا حَسَنًا وَ كَفَّلَها زَكَريّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَريّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِندَها رِزْقًا قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ)
(خداوند، او (مریم‌) را به طرز نيكويى پذيرفت؛ و به طرز شايسته‌اى، نهال وجود او را رويانيد (و پرورش داد)؛ و سرپرستى او را به «زکریا» سپرد. هر زمان زكريا وارد محراب او مى‌شد، غذاى مخصوصى در كنار او مى‌ديد. پس از او پرسيد: «اى مريم! اين روزى از كجا نصيب تو شده؟!» گفت: «اين از سوى خداست. خداوند به هر كس بخواهد، بى‌حساب روزى مى‌دهد.»

۱.۱.۱ - فَتَقَبَّلَها در المیزان و مجمع البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
كلمه قبول اگر با قيد حسن در كلام آيد معنايش همان تقبل است، چون فرق تقبل با قبول اين است كه تقبل به معناى يك نوع قبول است و آن قبول با رضايت درونى است، پس مى‌توان گفت معناى جمله مورد بحث اين است كه خداى سبحان فرموده باشد: فتقبلها ربها تقبلا و اگر از كلمه تقبلا به جمله‌ (بِقَبُولٍ حَسَنٍ) تعبير كرد براى اين بود كه بفهماند حسن قبول مقصود اصلى از كلام است، علاوه بر اينكه تصريح كردن به حسن قبول اظهار حرمت و شرافتى براى مادر مريم است.

۱.۱.۲ - فَتَقَبَّلَها در تفسیر نمونه

آیه‌ی مورد بحث در تعقیب آیات قبل درباره سرگذشت تولّد مریم، می‌گوید: «خداوند مریم را به خوبی پذیرفت و او را همچون گیاه ارزنده و نیکویی پرورش داد...» در حقیقت مادر مریم، باور نمی‌کرد که دختری به عنوان خدمتگزار خانه‌ی خدا، بیت المقدس پذیرفته شود و لذا آرزو داشت، فرزندی که در رحم دارد پسر باشد، زیرا سابقه نداشت که دختری برای این کار انتخاب شود، امّا آیه فوق می‌گوید: خداوند این دختر پاک را (برای نخستین‌ بار) برای خدمت روحانی و معنوی، پذیرفت. بعضی از مفسران گفته‌اند: نشانه‌ی پذیرش او این بود که هیچ‌گاه مریم، در دوران خدمتگزاری بیت المقدس، عادت ماهانه نمی‌دید تا مجبور نشود از این مرکز روحانی دور شود و ممکن است قبولی این نذر و پذیرش مریم به صورت الهام به مادرش اعلام شده باشد.

۱.۲ - تَقَبَّل (آیه ۲۷ سوره مائده)

(وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْبانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ)
(و داستان دو فرزند آدم را به درستى بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرّب انجام دادند؛ امّا از يكى پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد؛ برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!» برادر ديگر گفت: « (من چه گناهى دارم؟ زيرا خدا، تنها از پرهیزگاران مى‌پذيرد.)
در آیه ۲۷ سوره مائده داستان دو فرزند آدم (هابیل و قابیل) به واژۀ «تقبّل» برمی‌خوریم، آنجا که می‌گوید: «در آن هنگام که هرکدام کاری برای تقرب به پروردگار انجام دادند، امّا از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته نشد» و همین موضوع سبب شد برادری که عملش قبول نشده بود دیگری را تهدید به قتل کند و سوگند یاد نماید که تو را خواهم کشت.

۱.۲.۱ - تَقَبَّل در المیزان و مجمع البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید:
از ظاهر سیاق بر مى‌آيد كه اين دو پسر هر يك براى خاطر خدا يك قربانی تقديم داشته‌اند، تا به آن وسيله تقربى حاصل كنند و اگر كلمه قربان را تثنيه نياورد و نفرمود: قربا قربانين براى اينكه اصل اين كلمه مصدر است، و مصدر تثنيه و جمع نمى‌شود.

۱. آل عمران/سوره۳، آیه۳۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۵۳.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۴۴۶.    
۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۶۱۳.    
۵. آل عمران/سوره۳، آیه۳۷.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۴.    
۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۳، ص۲۷۱.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۳، ص۱۷۳.    
۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۴، ص۵۱.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۷۳۹.    
۱۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۴-۵۵.    
۱۲. مائده/سوره۵، آیه۲۷.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۲.    
۱۴. مائده/سوره۵، آیه۲۷.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۵، ص۴۸۸.    
۱۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۵، ص۳۰۰.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۶، ص۲۸۰.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۸۲.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَقَبَّلَ»، ج۳، ص ۵۴۳-۵۴۴.    






جعبه ابزار