تَصِفُ (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صفة:(تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ) «صفة» از مادۀ «
وصف» و «صفة» به معنى «چيزى را ستودن» و از خصوصياتش تعريف كردن است.
به موردی از کاربرد «صفة» در
قرآن، اشاره میشود:
(وَ لا تَقولواْ لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هَذا حَلالٌ وَ هَذا حَرامٌ لِّتَفْتَرواْ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ إِنَّ الَّذينَ يَفْتَرونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ لا يُفْلِحونَ) «بخاطر دروغى كه بر زبانتان جارى مىشود نگوييد: «اين
حلال است و آن
حرام»، تا بر خدا افترا ببنديد. به
یقین كسانى كه به خدا
افترا مىبندند، رستگار نخواهند شد.»
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرمایند:
لفظ ما در جمله
(لِما تَصِفُ) مصدريه است، و كلمه
کذب مفعول تصف است، يعنى به
سبب وصف زبانهاى خود و به خاطر افتراء و
دروغ بر خدا، نگوئيد اين حرام است و اين حلال.
و اينكه در سابق گفتيم- بنا بر اينكه سياق مؤيد اين است- كه خطابهاى اين آيات، متوجه مؤمنين است، اين احتمال را تاييد مىكند كه مراد از جمله مورد بحث
نهی از
بدعت در
دین باشد، يعنى چيزى از حلال و حرام داخل در دين مكنيد و چيزى كه از دين نباشد و به
وسیله وحی نرسيده باشد در ميان جامعه باب مكنيد، زيرا اين، افتراء به خداست هر چند كه بابكنندهاش آن را به خدا نسبت ندهد.
مکارم شیرازی در
تفسیر نمونه میفرمایند:
«وصف» گاه براساس
حق است و گاه
باطل، چنانكه در آيۀ ۱۰۰
سوره انعام مىخوانيم:
(سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا يَصِفُونَ) «منزه و برتر است خدا از آنچه توصيف مىكنند.»
كه جملۀ «عمّا يصفون» ششبار در
قرآن کریم در تنزيه خداوند و دور داشتن او از هرگونه
عیب و آلايش به كار رفته است.
واژۀ «وصف» به صورت
مصدر، فقط يکبار در قرآن استعمال شده، آنجا كه مىگويد:
(سَيَجْزيهِمْ وَصْفَهُمْ) «بزودى (خداوند) كيفر اين توصيف (احكام دروغين) آنها را مىدهد.»
تعبير به وصف در اين آيه
اشاره به توصيفى است كه بتپرستان از خدا مىكردند و تحريم اينگونه غذاها را به خدا نسبت مىدادند اگرچه منظور از آن صفت و حالتى است كه بر اثر تكرار گناه به شخص گناهكار دست مىدهد و او را مستحق مجازات مىكند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تصف»، ج۴، ص ۶۷۲.