• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تَرَکَ‌ (لغات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





تَرَکَ: (إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ)
تَرَکَ: به معنى «رها كردن و واگذاشتن و يا از خود بر جاى گذاشتن» است. مثلا گفته مى‌شود: تَرَکَ فلان مالا، يعنى فلانى مالى از خود باقى گذاشت و واژۀ «تركة» در جمله: تركة فلان، يعنى بازمانده و ميراث كسى كه از دنيا مى‌رود و هر كارى كه به پايان خودش مى‌رسد.
مجمع البيان، جملۀ «تركنا» را به معنى «ابقينا» دانسته است. ناگفته نماند كه «باقى گذاشتن» با «واگذاشتن» نيز هماهنگى دارد به اين معنى كه دست كشيدن از چيزى در حقيقت، باقى گذاشتن آن است.



به موردی از کاربرد تَرَکَ در قرآن، اشاره می‌شود:

۱.۱ - تَرَکَ (آیه ۱۸۰ سوره بقره)

(كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَ الأقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ) (بر شما مقرر شده: «هنگامى كه مرگ يكى از شما فرارسد، اگر چيز ارزشمندى [مالى‌] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و خويشاوندان، به طور شايسته وصيّت كند. اين وظيفه‌اى است بر پرهيزگاران»)

۱.۲ - تَرَکَ در المیزان و مجمع‌ البیان

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می‌فرماید: لسان اين آيه، لسان وجوب است نه استحباب، چون در قرآن كريم هر جا فرموده: فلان امر بر فلان قوم نوشته شده، معنايش اين است كه اين حكم يا سرنوشت، قطعى و لازم شده است، مؤيد آن، جمله آخر آيه است كه مي‌فرمايد: (حقا)، چون كلمه حق، نيز مانند كتابت اقتضاى معناى لزوم را دارد.
لكن از آن‌جا كه همين كلمه را مقيد به (متقين) كرده دلالت بر وجوب را سست مى‌كند، براى اينكه اگر وصيت تكليفى واجب بود، مناسب‌تر آن بود كه بفرمايد: (حقا على المؤمنين)، و چون فرموده:(عَلَى الْمُتَّقِينَ)، می‌فهميم اين تكليف امرى است كه تنها تقوى باعث رعايت آن می‌شود و در نتيجه براى عموم مؤمنين واجب نيست، بلكه آن‌هايى كه متقى هستند به رعايت آن اهتمام می‌ورزند.
به هر حال بعضى از مفسرین گفته‌اند: اين آيه به وسيله آیات ارث (كه تكليف مال ميت را معين كرده، چه وصيت كرده باشد و چه نكرده باشد)، نسخ شده و به فرضى كه اين سخن درست باشد، وجوبش نسخ شده نه استحباب، و اصل محبوبيتش، و شايد تقييد كلمه حق به كلمه (متقين) هم براى افاده همين غرض باشد.
مراد به كلمه (خير) مال است، و مثل اين كه از آن بر مى‌آيد مراد مال بسيار است نه اندكى كه قابل اعتناء نباشد، و مراد از معروف، همان معناى متداول يعنى احسان است.

۱.۳ - تَرَکَ در تفسیر نمونه

به هر حال، آيۀ مورد بحث به قسمتى از احكام وصايا كه ارتباط با مسائل مالى دارد مى‌پردازد و به عنوان يک حكم الزامى را بیان می‌کند.
جالب اين كه در آيۀ مورد بحث به جاى كلمۀ «مال» كلمۀ «خير» گفته شده است، فرموده: اگر «چيز خوبى» از خود به يادگار گذارده وصيت كند. اين تعبير نشان مى‌دهد كه اسلام ثروت و سرمايه‌اى را كه از طريق مشروع به دست آمده باشد و در مسير سود و منفعت اجتماع به كار گرفته شود خير و بركت مى‌داند و بر افكار نادرست آنها كه ذات ثروت را چيز بدى مى‌دانند خط بطلان مى‌كشد.


۱. بقره/سوره۲، آیه۱۸۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۶۶.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۲۶۰.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۸، ص۶۹۹.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۱، ص۵-۶.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ص۶۱۴.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۱۸۰.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن‌، ص۲۷.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ص۶۶۷.    
۱۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ص۴۳۹.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲، ص۱۹۲.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ص۴۸۲.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه‌، ط-دار الکتب الاسلامیه‌، ص۶۱۴.    



شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «تَرَکَ»، ص۲۸۲.    


رده‌های این صفحه : لغات سوره بقره | لغات قرآن




جعبه ابزار