توفیق در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ایجاد اسباب
طاعت یا منع اسباب
معصیت از سوی
خداوند را توفیق گویند.
توفیق مصدر باب تفعیل از ریشه «و ـ ف ـ ق» است و در
لغت بر
ایجاد هر گونه سازگاری و مناسبت و همراهی بین دو چیز
دلالت دارد.
توفیق را در
اصطلاح، این گونه تعریف کردهاند که خداوند افعال بندگانش را موافق خشنودی خود قرار دهد.
بعضی هم در تعریفی عام تر آن را موافقت قضای خداوند و خواست بنده در
شر و
خیر دانستهاند، هرچند در زبان
عرف تنها در امور خیر به کار میرود،
بنابراین توفیق، ترتیب و سامان دادن اسباب است به نحوی که بنده را به
عمل صالح میرساند یا اینکه او را از رسیدن به اسبابی که موجب
معصیت میگردد باز میدارد.
توفیق را به دو قسم
تکوینی و
تشریعی قسمت کردهاند.
قرآن، دو بار توفیق را در معنای لغوی آن به کار برده است: «واِن خِفتُم شِقاقَ بَینِهِما فَابعَثوا حَکَمـًا مِن اَهلِهِ وحَکَمـًا مِن اَهلِها اِن یُریدا اِصلـحـًا یُوَفِّقِ اللّهُ بَینَهُما»
و «... یَحلِفونَ بِاللّهِ اِن اَرَدنا اِلاّ اِحسـنـًا وتَوفیقـا».
معنای اصطلاحی توفیق یک بار در قرآن آمده است: «اِن اُریدُ اِلاَّ الاِصلـحَ مَااستَطَعتُ وما تَوفیقی اِلاّ بِاللّهِ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ واِلَیهِ اُنیب».
در برخی روایات به معنای اصطلاحی توفیق اشاره شده
و آن را در برابر خذلان به معنای وانهادن و فرو گذاشتن
به کار بردهاند.
توفیق از مسائل حیاتی و سرنوشت ساز در زندگی
انسان است، زیرا هنگامی برای انسان خیر و
سعادت حاصل میشود که توفیق شامل
حال او شود.
در واقع توفیق، نوری است که با آن خداوند
بصیرت بنده را روشن میکند.
عقل و
فطرت، انسان را به سوی خداوند
هدایت میکنند و خداوند برای هدایت او
پیامبران و
کتابهای آسمانی هم فرستاده است؛ ولی با این حال انسان به هدایتی دیگر نیز نیاز دارد که همان توفیق است، زیرا امور یاد شده در تحقق هدایت کامل و رسیدن به درجات
قرب الهی کافی نیستند.
انسان همواره میان توفیق و خذلان در نوسان است و چه بسا در ساعتی مقداری از این و مقداری از آن را داراست.
توفیق با مجموعهای وسیع از
مفاهیم قرآنی مرتبط است که شناخت آنها در تعیین حوزه معنایی و تشخیص جایگاه توفیق در مجموعه
معارف قرآنی نقشی بسزا دارد. برخی از این مفاهیم، عبارتاند از:
مقصود از هدایت در آیاتی پرشمار، توفیق الهی است؛ مانند «اِنَّکَ لا تَهدی مَن اَحبَبتَ ولـکِنَّ اللّهَ یَهدی مَن یَشاء»،
«لَیسَ عَلَیکَ هُدهُم ولـکِنَّ اللّهَ یَهدی مَن یَشاء»،
«ذلِکَ هُدَی اللّهِ یَهدی بِهِ مَن یَشاءُ مِن عِبادِه»
و آیاتی که تاکید دارد گونهای از
هدایت عامل دستیابی به گونه دیگری از هدایت الهی است: «ویَزیدُ اللّهُ الَّذینَ اهتَدَوا هُدًی»،
«والَّذینَ اهتَدَوا زادَهُم هُدًی وءاتـهُم تَقوهُم».
شکی نیست که هدایت دوم، غیر از آن هدایتی است که با فرستادن پیامبران و نازل کردن کتابهای آسمانی حاصل میشود، بنابراین، انسان بعد از تمامی آن هدایتها، نیازمند
عنایت و
رحمت از سوی خداوند و توفیق خاص برای رسیدن به
هدف تعیین شده است.
طبری منظور از «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم»
را توفیق دانسته و سایر فرضها و معانی را رد کرده است.
راغب نوعی از هدایت را توفیق دانسته است که مختص کسانی است که قبلاً هدایت شدهاند؛ مانند «والَّذینَ اهتَدَوا زادَهُم هُدًی»
و دیگر آیاتی که از هدایت مضاعف مؤمنان یاد میکنند.
وی همه هدایتهایی را که خداوند آنها را از ستمگران و کافران بازداشته توفیق دانسته است.
طبرسی نیز در
آیه «فَیُضِلُّ اللّهُ مَن یَشاءُ ویَهدی مَن یَشاء»
منظور از هدایت را توفیق و
لطف الهی دانسته است.
در برخی موارد نعمتی را که خداوند در این
دنیا نصیب انسان میکند نوعی توفیق دانستهاند: «و لَولا نِعمَةُ رَبّی لَکُنتُ مِنَ المُحضَرین»،
«لَولا اَن تَدرَکَهُ نِعمَةٌ مِن رَبِّه»
که گفته شده: منظور از نعمت، توفیق
توبه و هدایت الهی است.
«اِنَّ الفَضلَ بِیَدِ اللّهِ یُؤتیهِ مَن یَشاءُ»،
«فَرِحینَ بِما ءاتـهُمُ اللّهُ مِن فَضلِهِ».
مقصود از
فضل خداوند در این آیه، توفیق شهادت و نیز آنچه که آنان را به آن میرساند، از قبیل بزرگواری و لوازم
سعادت است.
اذن الهی در آیاتی همچون «وما کانَ لِنَفسٍ اَن تُؤمِنَ اِلاّ بِاِذنِ اللّه»
به توفیق
تفسیر شده است. مفاد آن آیات این است که ایمان آوردن بندگان بدون توفیق الهی ممکن نیست.
همین مضمون در آیاتی دیگر نیز آمده است؛ مانند «ومِنهُم مَن یَستَمِعونَ اِلَیکَ اَفَاَنتَ تُسمِعُ الصُّمَّ ولَو کانوا لایَعقِلون».
برخی منظور از استعانت در آیه «اِیّاکَ نَعبُدُ واِیّاکَ نَستَعین»
را
استعانت در طلب توفیق دانستهاند، زیرا غیر
خدا به سبب
عجز از اثر گذاردن بر تمامی امور و اسباب، از انجام چنین مساعدتی عاجز است.
مفسران، مفاهیم قرآنی دیگری را نیز به مثابه توفیق الهی دانستهاند؛ مانند
حسنه،
اصلاح،
توبه،
رحمت و
لطف.
در
روایات نیز برخی امور از مصادیق توفیق دانسته شدهاند؛ مانند توقف کردن در مواضع
حیرت و پذیرش
نصیحت دیگران.
بی توفیقی آن است که خداوند اسباب
طاعت را برای بندهای فراهم نسازد یا اسباب
معصیت را از وی باز ندارد. عامل اصلی بی توفیقی معصیت است؛ یعنی اگر انسان از مسیر
فطرت بیرون رود و از
هوای نفس پیروی کند، به سبب گمراه شدن از مسیر و ثابت قدم گشتن در این گمراهی ـ که از جانب خود اوست نه از سوی پروردگار، زیرا خداوند از این کار
منزه است ـ مستحق
عقوبت و قطع
رحمت و سلب توفیق الهی میگردد و بدین ترتیب خداوند اسباب توفیق را از او سلب میکند.
آیه «رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ اِذ هَدَیتَنا»
که درخواست استمرار هدایت و توفیق است، به این مطلب اشاره دارد.
از کسانی که با انجام معصیت، از توفیق الهی محروم گشتند،
یهودیان هستند که بر اثر
خیانت به خدا و
رسول او و
فاسد ساختن خود، به
لعنت خداوند گرفتار آمدند و توفیق
ایمان از آنان سلب شد:
«فَبِما نَقضِهِم میثـقَهُم لَعَنّـهُم وجَعَلنا قُلوبَهُم قـسِیَة».
نتیجه بی توفیقی جز حیرت و سرگردانی نیست که انسان را از یافتن راه راست
محروم میکند: «ونَذَرُهُم فی طُغیـنِهِم یَعمَهون».
عبارت «واللّهُ لایَهدِی القَومَ الظّــلِمین»
نیز که بارها در قرآن آمده است، بدین مضمون اشاره دارد که خداوند به
ستمکاران توفیق نمیدهد و دلهای آنان را بر ایمان و
حق نمیگشاید.
منشا اصلی توفیق، خداست.
دادن توفیق تنها به دست خداست؛ ولی بندگان نیز میتوانند با اعمال و صفاتی زمینه جلب توفیق الهی را فراهم سازند که برخی از آنها عبارتاند از:
«وسـٔلوا اللّهَ مِن فَضلِه».
در این آیه به درخواست توفیق از خدا سفارش شده است.
آیه «سَاَستَغفِرُ لَکَ رَبّی»
نیز به درخواست توفیق توبه و هدایت به سوی ایمان تفسیر شده است.
در روایات نیز شواهدی بر تاثیر
دعا در جلب توفیق هست.
«فَعَلِمَ ما فی قُلوبِهِم فَاَنزَلَ السَّکینَةَ عَلَیهِم».
این آیه با تفریع انزال الهی آرامش و سکون بر آنچه در قلب انسان است، دلالت میکند که توفیق، همواره با
صدق نیت از سوی بنده همراه است،
چنان که در روایات نیز آمده و از
امیرمؤمنان علیهالسّلام نقل است که هرکس صدق نیت داشته باشد، خداوند توفیق را یار او خواهد ساخت.
«ولا یُلَقـّـها اِلاّ الصّـبِرون».
ضمیر «ها» در این آیه به
سیره یا
طریقه بازمی گردد و آیه
دلالت دارد که جز صابران کسی آن را نمیفهمد یا توفیق عمل به آن را نمییابد.
برخی با همین رویکرد، در تفسیر آیه «واستَعینوا بِالصَّبرِ والصَّلوة»
گفتهاند: موفقیت انسان در دو عامل
استقامت و
استمداد از خداوند است.
عارفان
مسلمان با توجه ویژه به آیه توفیق
به کاوش و پژوهش در این مفهوم قرآنی پرداخته و با درج این مفهوم در ساختار دانشی عرفان اسلامی احیانا بیش از دیگران به آن بها دادهاند.
عارفان، توفیق را
عنایت و گشایش الهی برای بندگان میدانند که گاهی بدون سبب شناخته شدهای نمایان میشود و گاهی نیز به سبب نور
ایمان و
فطرت الهی انسان به دست میآید.
ابن عربی توفیق را بازدارنده نفس آدمی از مخالفت با
شرع، و همراهی همیشگی توفیق با انسان را همان
عصمت دانسته است.
به نظر وی توفیق سه مرحله دارد: ابتدا، وسط و غایت؛ انسان ابتدا به
اسلام، سپس به
ایمان و سرانجام به
احسان میرسد. وی که توفیق را فراگیرنده همه خیرها میداند، در تقسیمی، توفیق را در اصل به توفیق عام و خاص شناسانده است؛ توفیق عام شامل همه انسان هاست و توفیق خاص توفیقی است که انسان را از ظلمتها به
نور هدایت میکند و به
سعادت میرساند. توفیق خاص، در این مرحله و تا چند مرحله بعد، خود به توفیق عام و خاص، تقسیم میشود. نخستین مرحله توفیق اختصاصی را اشتغال به
علم مشروع و مطلوب
شارع دانستهاند.
ابن عربی در تقسیمی دیگر، توفیقی را که خداوند در انسان پدید میآورد، در دو بخش توفیق با واسطه خود انسان و توفیق با واسطه شخص دیگر، شناسانده است. توفیق با واسطه خود انسان در جایی است که خود انسان به توفیق الهی بر شناسایی کاستیهای خود و زدودن آنها موفق شود
و توفیق با واسطه دیگری مانند آنکه با
موعظه دیگران توفیق بر انجام کاری نیک برای انسان پدید آید.
انسانها را در بهره گیری از توفیق دو دسته دانستهاند: برخی به
کمال آن دست مییابند و بهره عدهای به اندازهای است که خداوند
علیم حکیم مقدر کرده است. عارفان رویگردانی از
گناهان و غیر حق و روآوری به
حق را نشانه توفیق دانستهاند.
احکام القرآن، الجصاص (م. ۳۷۰ ق.)؛ به کوشش صدقی محمد، مکة، المکتبة التجاریه؛ احیاء علوم الدین، الغزالی (م. ۵۰۵ ق.)؛ بیروت، دار الکتب العربی؛ الاصفی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)؛ به کوشش مرکز الابحاث والدراسات، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۱۸ ق؛ امالی،
السید المرتضی (م. ۴۳۶ ق.)؛ به کوشش حلبی، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۳ ق؛ بحارالانوار، المجلسی (م. ۱۱۱۰ ق.)؛ بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق. اسلامیه، ۱۳۸۵ ق؛ التحقیق، المصطفوی، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۷۴ ش؛ التعریفات، علی بن محمد الجرجانی (م. ۸۱۶ ق.)؛ به کوشش
ابراهیم الابیاری، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۵ ق؛ تفسیر احسن الحدیث،
سید علی
اکبر قرشی، به کوشش بکایی، تهران، بنیاد بعثت، ۱۳۶۶ ق؛ تفسیر جوامع الجامع، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۵ ق؛ تفسیر سورة الحمد،
سید محمد باقر الحکیم، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۲۰ ق؛ تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ ق؛ التفسیر
الکبیر، الفخر الرازی (م. ۶۰۶ ق.)؛ قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۱۳ ق؛ جامع البیان، الطبری (م. ۳۱۰ ق.)؛ به کوشش صدقی جمیل، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ ق؛ الجامع لاحکام القرآن، القرطبی (م. ۶۷۱ ق.)؛ بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۷ ق؛ الجواهر الحسان، الثعالبی (م. ۸۷۵ ق.)؛ به کوشش ابومحمد الغماری، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۶ ق؛ رحمة من الرحمن، محیی الدین بن عربی (م. ۶۳۸ ق.)؛ به کوشش محمود الغراب، دمشق، مطبعة نضر، ۱۴۱۰ ق؛ روح المعانی، الآلوسی (م. ۱۲۷۰ ق.)؛ به کوشش محمد حسین، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۷ ق؛ زادالمسیر، ابن الجوزی (م. ۵۹۷ ق.)؛ بیروت، المکتب الاسلامی، ۱۴۰۷ ق؛ عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور (م. ۸۸۰ ق.)؛ به کوشش عراقی، قم، سیدالشهداء، ۱۴۰۳ ق؛ عیون الحکم والمواعظ، علی بن محمد اللیثی (م. قرن ۶)؛ به کوشش حسنی، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶ ش؛ فتح القدیر، الشوکانی (م. ۱۲۵۰ ق.)؛ بیروت، دارالمعرفه؛ فیض القدیر، المناوی (م. ۱۰۳۱ ق.)؛ به کوشش احمد عبدالسلام، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵ ق؛ کشف الاسرار، میبدی (م. ۵۲۰ ق.)؛ به کوشش حکمت، تهران، امیر
کبیر، ۱۳۶۱ ش؛ کنز الفوائد، الکراجکی (م. ۴۴۹ ق.)؛ قم، مکتبة المصطفوی، ۱۴۱۰ ق؛ مجمع البیان، الطبرسی (م. ۵۴۸ ق.)؛ بیروت، دار المعرفة، ۱۴۰۶ ق؛ مدارج السالکین، ابن قیم الجوزیة (م. ۷۵۱ ق.)؛ قاهرة، دارالحدیث؛ مستدرک سفینة البحار، علی نمازی شاهرودی (م. ۱۴۰۵ ق.)؛ به کوشش نمازی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ ق؛ مصباح الانس، محمد بن حمزة الفناری (م. ۸۳۴ ق.)؛ به کوشش خواجوی، تهران، فجر، ۱۳۶۳ ش؛ معانی القرآن، النحاس (م. ۳۳۸ ق.)؛ به کوشش الصابونی، عربستان، جامعةام القری، ۱۴۰۹ ق؛ معجم مقاییس اللغه، ابن فارس (م. ۳۹۵ ق.)؛ به کوشش عبدالسلام محمد، قم، دفتر تبلیغات، ۱۴۰۴ ق؛ مفتاح الغیب، ابوالمعالی القونوی (م. ۶۷۳ ق.)؛ به کوشش خواجوی، تهران، مولی، ۱۴۱۶ ق؛ مفردات، الراغب (م. ۴۲۵ ق.)؛ به کوشش صفوان داودی، دمشق، دارالقلم، ۱۴۱۲ ق؛ موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، محمد علی تهانوی، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، ۱۹۹۶ م؛ المیزان، الطباطبایی (م. ۱۴۰۲ ق.)؛ بیروت، اعلمی، ۱۳۹۳ ق؛ میزان الحکمه، ری شهری، قم، دارالحدیث، ۱۴۱۶ ق.
دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «توفیق در قرآن».