توسل (کلام)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
توسل به معنی واسطه قرار دادن امور
خیر و افراد صالح مقرب درگاه الهی برای بر آورده شدن درخواست و
اجابت دعاست. همانطور که در
قرآن آمده است
توسل امری مشروع است و
شیعه و بسیاری از علمای
اهل سنت نیز
توسل را امری مشروع و صحیح میدانند؛ اما فرقه
وهابیت توسل را
شرک دانسته و با آن مخالفت کردهاند. نمونههایی از
توسل تاییدشده در منابع اسلامی
توسل حضرت آدم به اهل بیت،
توسل عبدالمطلب و
ابوطالب به پیامبر است. در این مقاله
به بررسی مشروعیت
توسل در منابع اسلامی میپردازیم.
توسل در لغت و اصطلاح دارای معنای متعددی است.
توسل در لغت
به معنای انجام دادن کاری برای تقرب
به یک چیز یا شخص است.
توسل در اصطلاح
به این معناست که
انسان در هنگام دعا و
استغاثه،
به درگاه الاهی چیزی عرضه کند که واسطه پذیرش
توبه و اجابت دعای او و بر آورده شدنِ درخواستش باشد، مانند
صفات و
اسمای الهی یا نام
پیامبر اکرم و دعای آن حضرت یا نام اولیای عظیم الشان و فرشتگان.
آیات بسیاری در
قرآن کریم وجود دارد که در خواست از غیرخداوند را
مشروع میداند.
۱_ «یَا اَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا اِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ؛
گفتند: ای پدر! برای گناهان ما
آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم»
در این
آیه خداوند داستان برادران
حضرت یوسف (علیهالسّلام) را یادآوری میکند که آنها بعد از پیشیمانی از کردارشان
به پیش
حضرت یعقوب (علیهالسّلام) آمدند و از او که پیامبر خدا بود درخواست کردند که از خداوند برای آنها طلب بخشش کند. حضرت یعقوب هم نگفت که چرا خودتان مستقیماً سراغ خداوند نمیروید و
به من
متوسل شدهاید؛ بلکه
به آنها وعده داد که از خداوند برای آنها طلب بخشش خواهد کرد: «قَالَ سَوْفَ اَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛
گفت: «
به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش میخواهم، که او همانا آمرزنده مهربان است.»
۲_ همچنین خداوند در آیه ۶۴
سوره نساء خطاب
به پیامبرش میفرماید: «وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا؛
و اگر آنان وقتی
به خود
ستم کرده بودند، پیش تو میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند و پیامبر نیز برای آنان طلب آمرزش میکرد، قطعاً خدا را توبهپذیرِ مهربان مییافتند.»
این آیه نشان میدهد که باید برای طلب بخشش از خداوند واسطه و
وسیله آبروداری را پیدا کرد تا خداوند
به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد.
از آنجا که
توسل به اسباب برای رسیدن
به اهداف، چه در زندگی مادّی انسان و چه در حیات معنوی، از دیدگاه فطری و عقلایی امری مطلوب و حتی
ضروری به شمار میرود، در اصل
مشروعیت و
جواز توسل،
به گونه اجمالی، کمتر تردید شده است. آیة ۳۵
سوره مائده تحصیلِ
وسیله برای قرب الاهی را همراه با
جهاد در راه خدا موجب
رستگاری مؤمنان دانسته است. از مفاد آیه ۲۳
سوره شوری.
و آیه ۵۷
سوره فرقان.
نیز میتوان چنین برداشت نمود که مودت خاندان
رسالت یکی از راههایی است که انسان را
به رضایت خداوند رهنمون میشود.
برای اثبات جواز
توسل و حتی مطلوبیت آن از دیدگاه شرعی
احادیث متعددی که در منابع
شیعه و
اهل سنّت نقل شده، قابل استناد است.
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) میفرماید: «واحمد اللّه الذی بعظمته و نوره یبتغی مَن فی السموات والارض الیه
الوسیلة ونحن
وسیلته فی خلقه؛
تمام آنچه در
آسمان و
زمین هستند، برای تقرب
به خداوند به دنبال
وسیله هستند و ما
وسیله و واسطه خداوند در میان خلقش هستیم.»
از
عایشه در باره
خوارج نقل شده است که پیامبر فرمود: «هم شرّ الخلق والخلیقة، یقتلهم خیر الخلق والخلیقة، واقربهم عند اللّه
وسیلة؛
خوارج، بدترین خلایق هستند، آنها را بهترین فرد از میان خلائق که نزدیکترین
وسیله به خداوند است، خواهد کشت.» که مراد
حضرت علی (علیهالسّلام) است.
توسل حضرت آدم به اهل بیت (علیهمالسّلام) و از
ابی هریره در باره قصه حضرت آدم نقل شده است: یا آدم هؤلاء صفوتی... فاذا کان لک لی حاجة فبهؤلاء
توسل، فقال النبی: نحن سفینة النجاة من تعلق بها نجا ومن حاد عنها هلک، فمن کان له الی الله حاجة فلیسالنا اهل البیت.
ای آدم! اینها (اهل بیت) برگزیدگان من هستند... هر وقت حاجتی داشتی اینها را واسطه قرار بده.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: ما کشتی نجات هستیم، هر کس سوار این کشتی شد، نجات خواهد یافت و هر کس سر پیچی کند، هلاک میشود، هر کسی حاجتی
به سوی خداوند دارد، باید ما اهل بیت را واسطه قرار دهد.
سیوطی نقل میکند که حضرت آدم
به درگاه خداوند چنین
استغاثه میکرد: اللهمّ انّی اسالک بحقّ محمد وآل محمد سبحانک لا اله الا انت، عملت سوءً، وظلمت نفسی فاغفر لی انّک انت الغفور الرحیم، فهؤلاء الکلمات التی تلقی آدم.
بار خدایا! از تو درخواست میکنم
به حق محمد و آل محمد که تو پاک و منزهی و غیر از تو خدایی نیست، من کار بدی کردم و
به خود
ظلم نمودم؛ پس مرا ببخش که تو بخشنده و مهربان هستی....
به گفته
امیرمؤمنان، برترین
وسیلهای که
متوسلان با آن
به خداوند تقرب میجویند،
ایمان به خدای یگانه و پیامبر او و جهاد در راه خدا و انجام دادن فرایض
است.
به موجب حدیث
عثمان بن حُنَیف (که منابع حدیثی متعدد آن را آوردهاند؛
) مرد نابینایی
به توصیه پیامبر اکرم، با
توسل به ایشان بینایی خود را بازیافت. بعلاوه، بنا بر حدیث
ابوسعید خُدْری، در دعایی که پیامبر اکرم آموزش دادهاند،
توسل به مقام و منزلت صالحان روا و مطلوب است.
احادیث دیگری نیز در منابع اهل سنّت مشروعیت
توسل را اثبات میکند.
شمار احادیث مشابه در
منابع شیعی، از جمله در ادعیه و مناجاتهای منصوص، نیز بسیار است.
ادله امکان درخواست
شفاعت از
اولیای الهی نیز
به گونهای مشروعیت
توسل را افاده میکند. برخی نویسندگان، از جمله
رشیدرضا،
در اعتبار
سند شماری از این احادیث مناقشه کردهاند، اما باتوجه
به تواتر معنوی این احادیث، صحت احتمالی مناقشات آنان
به اصل مطلب لطمهای وارد نمیکند.
بر طبق احادیث، پیامبر اکرم
به هنگام
دفن فاطمه بنت اسد برای او
دعا کردند و
به حق خود و
پیامبران پیشین
توسل جستند.
در منابع
به ماجرای استسقای پیامبر اکرم اشاره شده و اینکه پس از استسقا، فردی از
قبیله کَنانه در باره ایشان شعری سرود و پیامبر از
شعر وی تقدیر کردند. در ابیات وی آمده بود: «سُقینا بوجهِ النبی المطر»
به آبروی پیامبر بر ما باران بارید.
در
سیره مسلمانان صدر
اسلام و یاران پیامبر مواردی وجود دارد که نشان میدهد
توسل به صالحان و پاکدامنان از دیدگاه آنان امری مقبول و پسندیده بوده است. در این باره میتوان
به این موارد اشاره کرد:
توسل عمر به عباس بن عبدالمطلب در هنگام مراسم استسقا یا طلب باران،
متوسل شدن
صفیه، عمه پیامبر اکرم،
به آن حضرت با سرودن اشعاری در رثای ایشان،
توسل مردی
به پیامبر در زمان
خلافت عثمان با راهنمایی
عثمان بن حنیف،
و
توسل بلال بن حارث به آن حضرت برای طلب باران.
به نوشته
زینی دحلان تتبع در اذکار و ادعیه پیشینیان موارد بسیاری از
توسلهای آنان را
به دست میدهد.
ابن حَجَر هَیْثمی برخی اشعار
شافعی را آورده که در آن آل پیامبر صریحاً
وسیله قرب الاهی معرفی شدهاند. بنا بر روایتی،
مالک بن انس در گفتگویی با
منصور دوانیقی چگونگی
زیارت پیامبر اکرم و
توسل به ایشان را
به وی آموخت.
توسل به صالحان و بندگان برگزیده خدا
به انگیزه تحصیل قرب الاهی، ویژه زمان پیامبر و
دین اسلام نبوده، بلکه باید این سیره را استمرار سیره
اولیا و انبیای پیشین
به شمار آورد، که سازگار با
فطرت سلیم انسانی و راهی خردمندانه برای جلب رحمت خداوند است. در این باره در منابع حدیثی و تاریخی نمونههای متعددی میتوان یافت.
قسم دادن حضرت آدم خداوند را
به حق پیامبر اکرم یا پنج تن برای پذیرش
توبه خود.
متوسل شدن
عبدالمطلب به پیامبر، در حالی که کودکی صغیر بود، برای استسقا.
استسقای
ابوطالب با
توسل به پیامبر در زمان کودکی ایشان.
پیامبر اکرم خود در یکی از مراسم
استسقا به ماجرای استسقای ابوطالب و
شعر مشهور او (وَاَبْیَضَ یُسْتَسْقَی الْغَمامُ بِوَجْهِهِ...) اشاره فرموده است.
عقیده
توسل،
به ویژه
توسل به پیامبر اسلام، آن چنان در میان
مسلمانان رواج و رسوخ داشته که دانشمندان اسلامی در این باره آثار متعددی نگاشتهاند.
در وسایل و اسباب طبیعی تنها شرط تمسک
به اسباب، وجود رابطهای عادی میان
وسیله و چیزی است که بدان
توسل میجویند. این رابطه طبیعی با
علم و
تجربه قابل کشف است ولی شناخت
وسیله در امور ماورای طبیعی و مکنونات غیبی از دایره علم و تجربه بیرون بوده و تنها از طریق
شرع و
وحی قابل شناسایی است؛ ازین رو، از دیدگاه
اسلام توسل به یک چیز برای
به دست آوردن رضایت
پروردگار و بخشش
گناهان و استجابت
دعا و بر آورده شدن خواستها هنگامی مطلوب است که
شارع آن چیز را
وسیلهای مناسب معرفی کرده باشد. در سیره یاران پیامبر و مسلمانان متشرع نیز میبینیم که آنان تنها
به وسایل مشروع
متوسل میشدهاند.
توسل مشروع به اعتبار ماهیت چیزی که
به عنوان
وسیلهی مورد تمسک قرار میگیرد،
به اقسامی تقسیم میشود.
توسل به دعای رسول اکرم،
توسل به دعای برادر
مؤمن،
و
توسل به کارهای نیک.
به این دو مورد اخیر در
احادیث نیز اشاره شده است.
همچنین با استناد
به احادیث، این موارد شایان ذکر است:
توسل به اسما و
صفات الهی،
توسل به قرآن کریم،
توسل به اقرار
به گناهان،
توسل به دعای پیامبر در زندگانی برزخی او،
توسل به پیامبران و صالحان،
توسل به حق و منزلت صالحان
و
توسل به مقام و منزلت
پیامبر اکرم نزد خداوند.
درباره
جواز و
مشروعیت انواع
توسل مذاهب اسلامی کمتر اختلاف نظر دارند، ولی معدودی از
حنبلیان به پیروی از
ابن تیمیّه دامنه
توسلهای مشروع را بسیار محدود کرده و آن را تنها شامل سه نوع
توسل دانستهاند:
توسل به خدا و اسما و صفات او،
توسل هر انسانی
به کارهای نیک خود و
توسل به دعای برادر
مؤمن در حال حیات.
ابن تیمیّه
دعا و
استغاثه به درگاه غیرخدا را
شرک خوانده و وساطت پیامبران و صالحان را در جلب منفعت و دفع ضرر
بدعت دانسته است،
تامل در آیات و احادیث نشان میدهد که
توسل به اسباب و استمداد از اولیای الاهی با این فرض که اسباب مزبور، در فاعلیت از خود هیچگونه استقلالی ندارند و تنها خداوند فاعل مستقل است،
به هیچ وجه مستلزم شرک نیست، زیرا در
قرآن آیات متعددی وجود دارد که
به موجب آنها انجام دادن کارهای بیرون از قدرت بشر یا غیرعادی
به اولیا و انبیا نسبت داده شده است.
همچنین در آیات بسیاری مطرح شده که پیامبر اکرم یا سایر
انبیا برای گناهکاران طلب
آمرزش کردهاند
یا مؤمنان برای یکدیگر دعا کردهاند.
بنابراین، هیچ مانعی نیست که خداوند در زمینه اجابت دعا و تقرب
به او، مقام وساطت را
به اولیا و مقربان درگاهش اعطا کند تا آنان واسطه جریان
فیض الهی به سوی بندگان باشند و این امر با
توحید در
عبادت، که پایه تعالیم پیامبران
به شمار میرود، ناسازگار نیست.
ایراد مهم دیگری که در سخنان نویسندگان وهابی در باره مشروعیت
توسل به چشم میخورد، این است که
توسل به اولیا و انبیا
به مفهوم وسیع و گسترده خود امری است که در
شریعت سابقه ندارد و بدعت تلقی میشود
ولی آیات و احادیث مربوط
به توسل و سیره
مسلمانان حاکی از آن است که
توسل مشروع و مجاز است و بدعت
به شمار نمیرود. با توجه
به فطری بودن تمسک
به وسایل در زندگی بشر، هرگاه چنین عملی
حرام و نامشروع باشد، باید در کتاب و
سنّت ذکر شود.
برای اثبات ممنوعیت
توسل، گاه
به آیات
قرآنی استدلال شده است، از جمله آیات ۵۶ و ۵۷
سوره اسراء «قُلِ ادْعُواْ الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنکُمْ وَلاَ تَحْوِیلًا• اُولَئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ اِلَی رَبِّهِمُ
الْوَسِیلَةَ اَیُّهُمْ اَقْرَبُ وَیَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَیَخَافُونَ عَذَابَهُ اِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ کَانَ مَحْذُورًا»
و
آیه ۵
سوره حمد، «اِیَّاکَ نَعْبُدُ واِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»
با این استدلال که در این آیات
توسل به غیر خدا منع و نکوهش شده است،
ولی دو آیه نخست در باره نفی
الوهیت معبودهای مشرکان و عدم شایستگی آلهه برای
پرستش بوده و هیچگونه ارتباطی
به مسئله
توسل به امور مقدّس
به منظور تقرب
به درگاه الاهی ندارد. همچنین آیه ۵ سوره حمد درصدد نفی کمک خواستن از غیر خداست با اعتقاد
به استقلال آنها، نه نفی استعانت از خداوند با وسایل و وسایط؛ همچنان که در
قرآن کریم یاری جستن از
نماز و امور دیگر نیز مطرح شده است.
علاوه بر اینها، برای
حرمت توسل،
به آیات دیگری نیز استناد شده است، از جمله آیه ۳
سوره زمر «الَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ اَوْلِیَاء مَا نَعْبُدُهُمْ اِلَّا لِیُقَرِّبُونَا اِلَی اللَّهِ زُلْفَی اِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ اِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ»
و آیه ۳۷
سوره سبا «وَمَا اَمْوَالُکُمْ وَلَا اَوْلَادُکُم بِالَّتِی تُقَرِّبُکُمْ عِندَنَا زُلْفَی اِلَّا مَنْآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَاُوْلَئِکَ لَهُمْ جَزَاء الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِی الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ»
ولی آیه نخست تنها
عبادت غیر خدا و
بت پرستی را نفی کرده نه تقرب
به خداوند را از طریق
توسل به صالحان، بدون آنکه مورد پرستش قرار گیرند. در باره آیه دوم هم میتوان گفت که
توسل به انبیا و
اولیا از جمله مصادیق کار شایسته (
عمل صالح)
به شمار میرود و با مفهوم آیه تنافی ندارد.
توسل به دعای پیامبر اکرم محدود
به زندگانی جسمانی آن حضرت نیست، زیرا از یک سو زندگی انبیا و اولیا پس از انتقال آنان
به عالم
برزخ نیز ادامه دارد. بنابر آیات
قرآن، زندگانی
شهدا با
مرگ جسمانی آنان پایان نمیپذیرد
و در مورد
پیامبران هم این نکته از راه
اولویت قابل اثبات است. بعلاوه، اصولاً مرگ، فنا و نابودی
انسان نیست، بلکه انتقال از عالمی
به عالم دیگر است.
از سوی دیگر، بنا بر کتاب الاهی و سنّت، امکان اتصال انسان موجود در
دنیا با ارواح انسانهای زنده در عالم برزخ وجود دارد. گفتگوی
صالح پیامبر و
شعیب (علیهماالسلام) با امت هلاک شده خود،
فرمان خداوند
به پیامبر برای گفتگو کردن با پیامبران پیشین
و گفتگوی پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) با کشته شدگان
جنگ بدر و
جمل از
ادله و
شواهد این امر است.
بررسی سیره مسلمانان نیز اثبات میکند که آنان پس از رحلت
پیامبر اکرم مانند زمان حیات
به دعای آن حضرت
متوسل میشدهاند. از جمله در این باره ماجراهایی از حضرت علی (علیهالسّلام) و
ابوبکر نقل شده است.
هر چند التزام
به صحت تمامی روایاتی که در این زمینه نقل شده، ممکن نیست، کثرت آنها نشان میدهد که این
توسل از عصر
صحابه تا دورانهای بعد رایج بوده و
به مثابه اصلی مسلّم پذیرفته شده بوده است.
سمهودی ماجراهای متعددی را درباره کسانی که با
توسل به پیامبر نزد
قبر مطهر آن حضرت،
به خواستهای خود نایل شدند، آورده است.
محمد نسیب رفاعی اسناد برخی از احادیث متعددی را که در منابع حدیثی
اهل سنّت آمده و متضمن مشروعیت گونههای مختلف
توسل است، را غیرمعتبر دانسته
و در برخی موارد
دلالت آنها را بر
توسل مورد مناقشه قرار داده است. مثلاً وی شماری از احادیث مربوط
به توسل به ذات پیامبر یا صالحان را
به معنای
توسل به دعای برادر
مؤمن ـ که
به نظر او
جایز است ـ میداند
ولی با وجود کثرت احادیث مربوط
به توسل و حتی
تواتر معنوی آنها، ضعیف بودن
سند چند حدیث
به اصل مشروعیت انواع
توسل خدشهای وارد نمیسازد و بعلاوه، ضعف سند برخی از آنها پذیرفتنی نیست.
همچنین نمیتوان احادیث مزبور را بر
توسل به دعای مؤمن حمل کرد.
•
قرآن.
• ابنابیالحديد، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت.
• ابن اثیر، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، چاپ عادل احمد رفاعی، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
• ابن تیمیه، مجموعة الرسائل و المسائل، چاپ محمد رشیدرضا، دمشق.
• ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، بیروت: دارالمعرفه.
• ابن حجر هیثمی، الصواعق المحرقة فی الرد علی اهل البدع و الزندقه، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵.
• ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دار صادر.
• ابن طاووس، اقبال الاعمال، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم ۱۴۱۴ـ۱۴۱۶.
• ابن ماجه، سنن ابن ماجه، چاپ محمد فؤاد عبدالباقی، دارالفکر.
• ابن منظور، لسان العرب.
• ابن هشام، سیرة النبی، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۳/ ۱۹۶۳.
• محسن امین، تجدید کشف الارتیاب فی اتباع محمدبن عبدالوهاب، چاپ حسن امین، (بیروت) ۱۳۸۲/ ۱۹۶۲.
• محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱.
• محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی، ج۱، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، ج۵، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، بیروت ۱۴۰۳.
• اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیه، چاپ احمد عبدالغفور عطار، بیروت، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش.
• محمد بن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، بیروت.
• علی بن ابراهیم حلبی، السیرة الحلبیه، بیروت: دارالمعرفه.
• احمد زینی دحلان، الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیه، بیروت: المکتبة الثقافی.
• یوسف رجوی، «
التوسل وجهلة الوهابیّین»، نورالاسلام، ج۲، ش ۱ (محرّم ۱۳۵۰).
• محمد نسیب رفاعی، التوصل الی حقیقة
التوسل المشروع و الممنوع، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
• جعفر سبحانی،
التوسل: مفهومه و اقسامه و حکمه فی الشریعة الاسلامیه الغراء، ۱۴۱۵.
• جعفر سبحانی، نقدی بر آئین وهابیت، ج۱:
توسل، تهران ۱۳۶۹ ش.
• عبدالملک سعدی، البدعة فی مفهومها الاسلامی الدقیق، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۲.
• علی بن عبداللّه سمهودی، وفاء الوفا باخبار دار المصطفی، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۴۰۴/ ۱۹۸۴.
• سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الکبیر، چاپ حمدی عبدالمجید سلفی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۴ـ ? ۱۴۰.
• احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، قاهره ۱۳۵۶، چاپ افست بیروت.
• محمد بن حسن طوسی، مصباح المتهجد، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
• علی بن ابیطالب (علیهالسلام)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، بیروت ? (۱۳۸۷)، چاپ افست قم.
• علی بن حسین (علیهالسلام)، امام چهارم، الصحیفة السجادیه، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، قم ۱۳۸۰ ش.
• خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
• محمد فقی،
التوسل و الزیارة فی الشریعة الاسلامیه، قاهره ۱۳۸۸/۱۹۶۸.
• علی بن حسام الدین متقی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
• محمد باقر مجلسی، بحارالانوار.
• محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
• مسلم بن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر.
• محمد بن محمد مفید، الجمل و النصرة لسیدالعترة فی حرب البصرة، چاپ علی میرشریفی، قم ۱۳۷۴ش.
• محمد باقر موحدی ابطحی، الصحیفة العلویه الجامعة لادعیة امیرالمؤمنین الامام علی بن ابیطالب (علیهالسّلام)، قم ۱۳۷۷ ش.
• منصور علی ناصف، التاج الجامع للاصول فی احادیث الرسول، بیروت: دارالجیل.
• علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «شفاعت و توسل» دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله توسل، ص۴۰۴۰.