• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توحید ذاتی (فلسفه)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توحید ذاتی، یعنی اعتقاد به اینکه ذات خداوند متعال یکتاست و شریکی در ذات برای او نیست. نه ترکیبی در درون ذاتش وجود دارد و نه خدای دیگری خارج از ذاتش می‌باشد. یک ذات بسیط و بدون ترکیب از اجزا و اعضا و هم‌چنین یگانه و بی‌شریک است.



توحید در لغت مصدر باب تفعیل است. یکی از معانی باب تفعیل، نسبت دادن به مبدأ اشتقاق فعل به مفعول است.
[۱] صرف ساده، ص۹۰.

توحید به همین معنا به کار رفته است و به معنای یکی دانستن خداست. در اصطلاح فلاسفه نیز دقیقاً به همین معنا به کار رفته است.


توحید ذاتی خداوند حداقل به سه معنا به کار برده می‌شود:

۲.۱ - توحید در وجوب وجود

توحید در وجوب وجود، یعنی هیچ موجودی جز ذات مقدس الهی واجب الوجود بالذات نیست
[۲] آموزش فلسفه، مصباح یزدی، ج۲، ص۳۴۸ (درس ۶۳).
[۳] مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، مجموعۀ آثار، ج۲، ص۹۹.
و به تعبیر قرآن:

۲.۱.۱ - نمونه‌ای از آیات


ــ «ولَمْ یَکُن لَهُ کُفُواً أحَدٌ»؛ "و برای خداوند هیچ نظیری وجود ندارد".

ــ «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ»؛"ای مردم، شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بی‌نیاز و غنی بالذات و ستوده صفات است".

۲.۲ - بساطت و عدم ترکیب خداوند

توحید به معنای بساطت و عدم ترکیب خداوند که خود دارای معانی فرعی است؛ از جمله:
أ. عدم ترکیب از اجزای بالفعل؛
ب. عدم ترکیب از اجزای بالقوه؛
ج. عدم ترکیب از ماهیت و وجود؛
د. عدم ترکیب از اجزای حدی (جنس و فصل)؛
ه. عدم ترکیب از اجزای اعتباری؛
و. عدم ترکیب از ماده و صورت عقلی؛
ز. عدم ترکیب از جوهر و عرض؛
ح. عدم ترکیب از اجزای شیمیایی.
این معنای از توحید، تحت عنوان بساطت واجب، مورد بحث قرار می‌گیرد.
[۶] مطارحات، مجموعه مصنفات، شیخ اشراق، ج۱، ص۳۹۶.
[۸] اشارات، ابن سینا، ج۲، ص۵۴.
[۹] نهایة الحکمه (باتعلیقۀ استاد فیاض)، ج۴، ص۱۰۷۳.


۲.۳ - وحدت شخصی وجود

توحید به معنای وحدت شخصی وجود که در عرفان مورد بحث قرار می‌گیرد.
اما بحث ما در توحید به معنای اول است، این معنای از توحید از اصول معارف اسلامی و از عالی‌ترین معارف بشری است که در مکتب تشیع تبلور بیشتری یافته است.
[۱۰] مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۱.


۲.۳.۱ - توضیح

برخی متفکران دو معنای اول از توحید را با هم "توحید ذاتی" دانسته و برای اثبات توحید ذاتی، هم هرگونه ترکیب را از خدا نفی کرده‌اند و هم واحد بودن خدا را اثبات کرده و نام آن را "توحید أحدی" یعنی نفی ترکیب و "توحید واحدی" یعنی یکی بودن واجب الوجود بالذات گذاشته‌اند.
[۱۱] خداشناسی فلسفی، عبدالرسول عیودیت و مجتبی مصباح، ص۱۴۱، قم، مؤسسۀ امام خمینی.

به هر تقدیر، در این نوشتار توحید به معنای اول (یکی بودن واجب الوجود بالذّات) را مورد بحث قرار داده و توحید به معنای دوم را به پیروی از حکمای اسلامی در مباحث بساطت وجود دنبال می‌کنیم.
[۱۲] مطارحات، مجموعه مصنفات، شیخ اشراق، ج۱، ص۳۹۶.
[۱۴] اشارات، ابن سینا، چ نشر بلاغت، ج۳، ص۵۴.

امام خمینی توحید ذاتی را دارای دو بُعد می‌داند؛ احدیت و یکتایی (توحید احدی)، واحدیت و یگانگی (توحید واحدی)، و هر دو بعد را مورد بررسی قرار داده است:
۱- توحید احدی: امام خمینی بساطت ذات را همان نفی مطلق ترکیب از خداوند می‌داند و بر این باور است که اقسام ترکیب در ذات خداوند راه ندارد، چه ترکیب عقلی، نوعی، مقداری، وهمی و چه ترکیب خارجی؛ زیرا حق تعالی ماهیت ندارد و مرکب از وجود و ماهیت نیست، همچنین تمام اجزای مقداری، خارجی و فرضی در مورد ذات واجب تعالی باطل است. حضرت امام در بیان بساطت ذات حق تعالی با استناد به سوره اخلاص، واژه احد (مقام احدیت) را وصف چیزی می‌داند که در ذهن و خارج کثرت نمی‌پذیرد، از این‌رو مراد از احدیت خداوند آن است که ذات الهی از هرگونه ترکیبی مبرا است و برهان بر این مطلب همان صرف الوجود و هویت مطلقه است.
۲- توحید واحدی: یعنی واحدیت و یگانگی خداوند، که درباره آن، دو مطلب مورد توجه است:
الف) نفی مثل، نظیر و همتا برای خداوند و اثبات یگانگی او؛ امام خمینی با استناد به برخی آیات الهی نظیر «لیس کمثله شی» و «لم یکن له کفواً احد» خداوند را ذاتی بی‌مانند می‌داند که نظیر و همتایی ندارد از این‌رو حق تعالی شریک و مثلی ندارد.
ب): نفی وحدت عددی و اثبات وحدت حقیقی برای حق تعالی، یعنی یکتایی که نظیری برای او نیست.


ادله‌ای که فلاسفه برای توحید واجب (به معنای اول) به کار برده‌اند، در یک تقسیم‌بندی کلی به دو شکل تقسیم می‌شوند:

۳.۱ - قسم اول

ادله‌ای که از راه اطلاق و صرافت و وجود محض بودن و کمال مطلق بودن واجب، توحید واجب را اثبات کرده‌اند.
[۱۹] اسفار ملاصدرا، ج۶، ص۱۶ – ۱۵، چ مصطفوی، قم.



۳.۲ - قسم دوم

ادله‌ای که مبتنی بر این مقدمه‌اند که: "کثرت ملازم با معلولیت است و معلولیت با وجوب وجود منافات دارد".
[۲۱] مطارحات، مجموعه مصنفات، شیخ اشراق، ج۱، ص۳۸۷.
[۲۳] اشارات، ابن سینا، چ نشر بلاغت، ج۳، ص۳۰.



یکی از ادله قسم اول که از راه کمال مطلق خود را اثبات می‌کند و بر اصول حکمت متعالیه مبتنی است، از این قرار است:
أ. چنان‌که به اثبات رسیده، خداوند موجود است.
ب. این موجود بنا بر اصول حکمت متعالیه، مستقل و کامل مطلق است؛ یعنی در هیچ جهتی احتیاج به غیر ندارد و سایر وجودات وابسته و عین ربط به او هستند.
ج. اگر موجودی هم‌عرض با موجود مستقل و کامل مطلق، وجود داشته باشد، موجود مستقل و کامل مطلق نیست؛ زیرا لازمه‌اش این است که موجود مستقل دارای کمالات آن موجود نباشد پس دیگر همۀ کمالات را ندارد.
د. در حالی که در جای خود ثابت شده است که موجود مستقل کامل مطلق است.
[۲۴] مطارحات، مجموعه مصنفات، شیخ اشراق، ج۱، ص۳۸۷.
[۲۶] اشارات، ابن سینا، چ نشر بلاغت، ج۳، ص۳۰.

ه. پس، هیچ موجودی (اعم از رابط و مستقل) هم‌عرض با موجود مستقل وجود ندارد.
و. نتیجه: موجود مستقل یکتاست و سایر موجودات در طول موجود مستقل و ربط و وابستۀ به او هستند.
[۲۷] خداشناسی فلسفی (عبودیت و مصباح)، ص۱۲۸_۱۲۹.



یکی از ادله قسم دوم، یعنی ادله‌ای که از طریق « کثرت ملازم با معلولیت است»، توحید و یگانگی واجب را اثبات می‌کنند، به روش منطقی از این قرار است:
۱. اگر دو واجب یا بیشتر از دو واجب، موجود باشد، این دو در وجوب وجود مشترک خواهند بود. و تمیّز آنها به چیزی ورای معنای مشترک بین آنها می‌باشد.
۲. آن امری که موجب تمیّز می‌شود (ما به الامتیاز هرکدام از آنها) از دو حال خارج نیست:
ــ أ. داخل در ذات واجب است.
ــ ب. خارج از ذات واجب است.
۳. اگر ما به الامتیاز داخل در ذات واجب باشد، مستلزم ترکیب واجب از ما به الامتیاز و ما به الاشتراک است.
۴. ترکیب، با وجوب وجود منافات دارد؛ زیرا هر مرکبی بر اجزای خود تقدم وجودی خواهد داشت و در این صورت اجزای واجب بر خود واجب مقدم‌اند (چون آن اجزای تشکیل‌دهنده و علت واجب هستند و هر علتی بر معلول خود مقدم است.
۵. اگر آن ما به الامتیاز خارج از ذات واجب باشد، پس آن امر خارجی، ذاتی واجب نخواهد بود. بنابراین این عرضی ذات واجب است.
۶. هر امر عرضی هم نیازمند علت است (کل عرض ٍ معلل).
۷. حال علت آن امر از دو حال خارج نیست:
ــ أ. ذات واجب است؛
ــ ب. غیر از ذات واجب است.
۸. اگر علت آن امر عرضی، (همان تمایز) ذات واجب باشد لازمه‌اش این است که ذات واجب بر تمیّز واجب، تقدم وجودی داشته باشد و قبل از تمیّز ذات، وجود نداشته باشد و این محال است.
۹. اگر علت آن امر عرضی (تمایز)، امری غیر از ذات واجب باشد پس ذات واجب در تمیّز خود نیازمند غیر خواهد بود.
۱۰. نیاز هم با وجوب وجود منافات دارد. (بلکه معلولیت، همان ممکن الوجود بودن است که با واجب الوجود منافات دارد).
۱۱. پس در همه فروض تعدد واجب محال است و واجب الوجود، یک موجود بیشتر نیست.
[۲۸] نهایة الحکمه، طباطبایی، محمدحسین، ج۴، ص۱۰۸۶، قم، مؤسسة امام خمینی.

امام خمینی در بیان ادله توحید ذاتی معتقد است اگر ذات واجب تعالی از اجزا ترکیب یافته باشد از چند حالت بیرون نیست؛ یا باید همه آن اجزا نیز واجب الوجود باشند یا بعضی از آنها واجب الوجود و بعضی ممکن الوجود یا همه آنها ممکن است وجود باشند. حضرت امام با نفی تالی و بطلان آن، بطلان مقدم را نتیجه می‌گیرد؛ زیرا اگر اجزای تشکیل دهنده ذات واجب، همگی واجب الوجود باشند و در واجب ترکیب خارجی مثل ترکیب هیولا و صورت انجام بگیرد، لازم می‌آید تاثیر و تاثر و فعل و انفعال در واجب حاصل شود و این خلف فرض است و اگر بعضی از اجزا واجب و بعضی ممکن، در این صورت نیاز واجب به ممکن لازم می‌آید. امام خمینی با بطلان تالی با اقسام سه گانه آن به طور منطقی بطلان مقدم را نتیجه می‌گیرد که ذات واجب، مرکب از اجزا نیست و با اثبات احدیت و نفی اجزای درونی به بسیط بودن محض حق تعالی می‌رسد؛ همچنین ایشان در بیان ادله دیگری بر توحید ذاتی معتقد است، اگر واجب الوجود لذاته متعدد باشد، از آنجا که لازمه کثرت و دوتا بودن، تمایز است، یک ما به الاشتراک است و یک ما به الامتیاز؛ یعنی هر دو در وجوب وجود شریک هستند و هر یک از دیگری ممتاز است. سه احتمال وجود دارد: ۱- ما به الاشتراک و ما به الامتیاز، هر دو ذاتی و داخل ذات ۲- ما به الاشتراک، عین ذات و ما به الامتیاز، خارج از ذات ۳- ما به الامتیاز، عین ذات و ما به الاشتراک، خارج از ذات باشد. هر سه احتمال باطل است؛ بنابراین واجب الوجود باید واحد باشد.


۱. صرف ساده، ص۹۰.
۲. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، ج۲، ص۳۴۸ (درس ۶۳).
۳. مرتضی مطهری، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، مجموعۀ آثار، ج۲، ص۹۹.
۴. توحید/سوره۱۱۲، آیه۴.    
۵. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۵.    
۶. مطارحات، مجموعه مصنفات، شیخ اشراق، ج۱، ص۳۹۶.
۷. اسفار ملاصدرا، ج۶، ص۱۰۴ – ۱۰۲.    
۸. اشارات، ابن سینا، ج۲، ص۵۴.
۹. نهایة الحکمه (باتعلیقۀ استاد فیاض)، ج۴، ص۱۰۷۳.
۱۰. مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۰۱.
۱۱. خداشناسی فلسفی، عبدالرسول عیودیت و مجتبی مصباح، ص۱۴۱، قم، مؤسسۀ امام خمینی.
۱۲. مطارحات، مجموعه مصنفات، شیخ اشراق، ج۱، ص۳۹۶.
۱۳. اسفار ملاصدرا، ج۶، ص۱۰۴ – ۱۰۲.    
۱۴. اشارات، ابن سینا، چ نشر بلاغت، ج۳، ص۵۴.
۱۵. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۱۰۷-۱۰۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۱۶. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۳۱۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۱۷. خمینی، روح الله، آداب الصلاة، ص۳۱۵-۳۱۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸    
۱۸. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۶۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۱۹. اسفار ملاصدرا، ج۶، ص۱۶ – ۱۵، چ مصطفوی، قم.
۲۰. اسفار ملاصدرا، ج۶، ص۱۰۴ – ۱۰۲.    
۲۱. مطارحات، مجموعه مصنفات، شیخ اشراق، ج۱، ص۳۸۷.
۲۲. اسفار ملاصدرا، ص۱۶ – ۱۵، چ مصطفوی، قم.    
۲۳. اشارات، ابن سینا، چ نشر بلاغت، ج۳، ص۳۰.
۲۴. مطارحات، مجموعه مصنفات، شیخ اشراق، ج۱، ص۳۸۷.
۲۵. اسفار ملاصدرا، ص۲۴، چ مصطفوی، قم.    
۲۶. اشارات، ابن سینا، چ نشر بلاغت، ج۳، ص۳۰.
۲۷. خداشناسی فلسفی (عبودیت و مصباح)، ص۱۲۸_۱۲۹.
۲۸. نهایة الحکمه، طباطبایی، محمدحسین، ج۴، ص۱۰۸۶، قم، مؤسسة امام خمینی.
۲۹. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۱۰۵-۱۰۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۳۰. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۶۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «توحید ذاتی».    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار