تهمت زنا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از گناهان کبیره، تهمت است. در این مقاله
آیات مرتبط با تهمت زنا معرفی میشوند.
حرام و گناه بودن افتراى بىعفّتى به
زنان پاك دامن:
«وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء ... وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ • إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛
و كسانى كه زنان پاكدامن را به زنا متهم مىكنند، سپس چهار شاهد بر مدعاى خود نمىآورند ... و آنها همان فاسقانند. مگر كسانى كه بعد از آن توبه كنند و جبران نمايند كه خداوند آنها را مىبخشد زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»
و از بعد فقهی «در قذف معتبر است که به
لفظ صریح یا ظاهری باشد که بر آن
اعتماد شود؛ مانند قول قذفکننده: «تو زنا کردی» یا «تو لواط نمودی» یا «تو زناکاری» یا «لواط کنندهای» یا «به تو لواط شده» یا «در دبر تو دخول شده» یا «ای زناکار» یا «ای لواط کننده» و مانند اینها از آنچه که
صریحاً یا با
ظاهر مورد اعتماد، این معنی را ادا نماید. و معتبر است که گوینده به آنچه که لفظ برای آن وضع شده و به معنای آن، در آن زبانی که به آن سخن میگوید، عارف باشد؛ پس اگر یک نفر
عجمی یکی از این لفظها را (به زبان عربی) بگوید درصورتیکه معنای آنها را نمیداند قذفکننده نمیباشد و حدّی بر او نیست ولو اینکه مخاطب، معنای آن را بداند. و برعکس، اگر کسی که معنای
لغت را میداند به کسی که آن را نمیداند، بگوید، قذفکننده است و حدّ دارد.
و اگر شخصی بر اثر ناراحتی زیاد در کتابت، به زیدی فحش بدهد، مثلاً در نامه بنویسد: فلان تخم حرام ولد الزنا به من ظلم کرده است، و قصد آن شخص هم این نبوده که زید بفهمد. پس در این فرض «تنها
کتابت قذف محسوب نیست و
حد یا
تعزیر ندارد.»
آثار افترا به زنان عفيف عبارت است از:
افترا به زن عفيف بدون داشتن
شاهد، سبب محكوم شدن به هشتاد
تازیانه:
«وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً ...؛
و كسانى كه زنان پاكدامن را به زنا متهم مىكنند، سپس چهار شاهد بر مدعاى خود نمىآورند، آنها را هشتاد تازيانه بزنيد ....»
موجب این حد،
رمی به
زنا یا
لواط است، و اما رمی به
سحق و بقیه فواحش موجب حدّ قذف نمیباشد. البته
امام (علیهالسلام) حق تعزیر رمیکننده به آنها را دارد.
درصورتیکه حدّ بر
قاذف ثابت شود از او ساقط نمیشود مگر با
تصدیق کسی که
قذف شده ولو یک مرتبه باشد و همینطور با بیّنهای که بهوسیله آن زنا
ثابت میشود و با
عفو؛ و اگر عفو کند سپس از آن برگردد
رجوع او اثری ندارد. و در قذف زوجه، با
لعان هم حدّ ساقط میشود.
حدّ قذف، ارث میرسد درصورتیکه کسی که قذف شده، آن را
استیفا نکرده باشد و عفو هم ننموده باشد و کسی که
مال را ارث میبرد، آن را ارث میبرد؛ چه مرد باشد و چه زن، مگر
زوج و
زوجه. لیکن ارث بردن آن - مانند ارث بردن مال –
توزیع ندارد، بلکه هر یک از ورثه حق
مطالبه آن را به طور کامل دارند؛ اگرچه
ورثه دیگر، آن را ببخشد.
افترا به زنان عفيف، درپىدارنده عدم پذيرش
گواهی شخص افترازننده:
«وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء ... وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا ...؛
و كسانى كه زنان پاكدامن را به زنا متهم مىكنند، سپس چهار شاهد بر مدعاى خود نمىآورند ... شهادتشان را هرگز نپذيريد....»
افترا به زنان عفيف بدون داشتن شاهد، سبب
فسق:
«وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء ... وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛
و كسانى كه زنان پاكدامن را به زنا متهم مىكنند، سپس چهار شاهد بر مدعاى خود نمىآورند ... و آنها همان فاسقانند.»
افترا به زنان پاكدامن، درپىدارنده
لعنت خدا در
دنیا و
آخرت:
«إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ ...؛
كسانى كه زنان پاكدامن و بىخبر از هرگونه آلودگى و مؤمن را متهم مىسازند، در دنيا و آخرت از رحمت الهى دور شدند....»
توبه و
اصلاح تهمتزنندگان به زنان پاك دامن، سبب
آمرزش گناه آنان:
«وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء ... وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ• إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛
و كسانى كه زنان پاكدامن را به زنا متهم مىكنند، سپس چهار شاهد بر مدعاى خود نمىآورند ... و آنها همان فاسقانند. مگر كسانى كه بعد از آن توبه كنند و جبران نمايند كه خداوند آنها را مىبخشد زيرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»
عذاب بزرگ،
کیفر افترا به زنان پاك دامن
مؤمن:
«إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ ... وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛
كسانى كه زنان پاكدامن و بىخبر از هرگونه آلودگى و مؤمن را متهم مىسازند ... و عذاب سختى براى آنهاست.»
گناه بودن افتراى بىعفتى به همسران پاك دامن:
«وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا؛
و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب كنيد، و مال فراوانى بعنوان مهر به يكى از آنها پرداختهايد، چيزى از آن را پس نگيريد. آيا براى باز پس گرفتن آن، به تهمت و گناه آشكار متوسّل مىشويد؟!»
====رواج تهمت به همسر====
رايج بودن افتراى فحشا به همسران پاك دامن در عصر جاهليّت، به انگيزه تصاحب مهريه آنان:
«وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا؛
و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب كنيد، و مال فراوانى بعنوان مهر به يكى از آنها پرداختهايد، چيزى از آن را پس نگيريد. آيا براى باز پس گرفتن آن، به تهمت و گناه آشكار متوسّل مىشويد؟!»
توبيخ مردان افترا زننده به همسران پاك دامن خود، از سوى خداوند:
«وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا؛
و اگر تصميم گرفتيد كه همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب كنيد، و مال فراوانى بعنوان مهر به يكى از آنها پرداختهايد، چيزى از آن را پس نگيريد. آيا براى باز پس گرفتن آن، به تهمت و گناه آشكار متوسّل مىشويد؟!»
نسبت نارواى فحشا به همسر، سبب لعن خداوند:
«وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ • وَالْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَيْهِ إِن كَانَ مِنَ الْكَاذِبِينَ وَيَدْرَأُ؛
و كسانى كه زنان خود را به زنا متهم مىكنند، و گواهانى جز خودشان ندارند، هريك از آنها بايد چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد كه از راستگويان است؛ و در پنجمين بار بگويد كه لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگويان باشد.»
افترا و بهتان بزرگ به
مریم علیهاالسلام از سوى
یهودیان:
۱. «وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا؛
و نيز بخاطر
کفرشان، و تهمت بزرگى كه بر مريم زدند.»
۲. «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا • فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا؛
و مريم را در اين كتاب ياد كن، آن هنگام كه از خانوادهاش در ناحيه شرقى
بیت المقدس كناره گرفت. مريم در حالى كه او را در آغوش گرفته بود، وى را نزد قومش آورد؛ گفتند: اى مريم! كار بسيار عجيب و بدى انجام دادى!»
لعان (قرآن).
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱۵، ص۴۰۳، برگرفته از مقاله «تهمت زنا». •
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی