تهامه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تِهامَه،
دشت ی ساحلی در امتداد
دریای سرخ در مغرب
شبه جزیره عربستان میباشد .
تهامه از ریشه ت ه م در لغت به معنای «شدت
گرما و سکون
باد و
هوا » است و در اصطلاح به
زمین پست با
آب و هوای گرم همراه با هوای ساکن اطلاق میشود.
به نوشته یکی از محققان معاصر،
واژه تهامه در متون عرب جنوبی به صورت تهمت و تهمتم و به معنای «سواحل پست میان
کوه و
دریا » آمده و ظاهراً این واژه با کلمه تِیهُوم عبری و تِیامْتو بابلی، به معنای دریا، از یک ریشه است.
به مردم منسوب به این منطقه تِهامی میگویند.
تهامه به
مکه نیز اطلاق میشد و به
پیامبر اکرم از این جهت، تهامی میگفتند.
منطقه تِهامَه (جمع آن: تِهائِم) غور یا سافله نیز خوانده میشود.
بطلمیوس (متوفی ۱۶۵ یا ۱۷۰ میلادی) از تهامه و
ساحل دریای سرخ به نام سینایدوکولپیتا نام برده است.
تهامه در پیشگوییهای سَطیح (پیشگوی
عرب در قرن ششم میلادی) به صورت تَهَمَه ضبط شده است.
این نام در
روایات و اخبار
عصر جاهلی و
اشعار عرب نیز بسیار آمده است.
تهامه تاریخی بسیار کهن دارد.
کاوشهای باستان شناسان نشان میدهد که از هزاره هفتم پیش از میلاد، تهامه مسکون بوده،
اما ظاهراً در هزاره نخست قبل از میلاد، در دوره پادشاهی
بُختُنَصَّر (۶۰۵ـ۵۶۲ ق م)، از سکنه خالی بوده و عربهای سرزمین
عراق برای فرار از
ظلم و ستم او به تهامه رفتهاند.
گفتهاند
سلیمان پیامبر برای
زیارت کعبه از تهامه عبور کرده، و اسکندر مقدونی هم از این منطقه دیدن کرده است.
برخی معتقدند که عَمالِقه نخستین مردمی بودند که، به دنبال
خشکسالی در
یمن ، راهی تهامه شدند و تا زمان حضرت اسماعیل علیهالسلام مقیم آنجا بودند.
تهامه اقامتگاه قبایل مُضَر، ربیعه، اِیاد و اَنْمار (همگی از فرزندان
نزاربن مَعدّبن عدنان ) گردید.
با این حال، احتمالاً تهامه پس از ورود
قبیله جُرهُم محل سکونت بیشتر قبایل
عرب شده است
کتیبهها و بناهای باستانی بسیار در تهامه نشان میدهد که این سرزمین، از
عَدَن تا
شام ، در مسیر کاروانهای تجاری قرار داشته است.
تهامه همواره موردتوجه دولتهای کهن یمن و صحنه کشمکش آنها بوده است.
تهامه یمن، در دوران
حکومت ملوک سبأ (ح ۸۰۰ ـ ۱۱۵ ق م)، همواره زیر سلطه آنان قرار داشت.
این سرزمین در طول دوره دوم فرمانروایی تبابعه (۱۱۵ ق م ـ ۵۲۵ میلادی) تحت سلطه آنها بود.
در ۳۴۰ میلادی، حبشیها برای مدتی تهامه یمن را تصرف کردند.
به نوشته برخی از مورخان، در سال ۷۰ میلادی
دین یهود وارد تهامه شد و نخستین کسی که به این
دین گروید
ابوکَرِب اسعد کامل (قرن پنجم میلادی)، از پادشاهان
حِمیَری ملقب به تبابعه بود.
وی در حدود ۴۰۰ میلادی، پس از تصرف تهامه خود را رسماً «
ملِک سبأ و
ذی ریدان و
حضرموت و یمنت (یمن) و اعرابها فی النجاد و تهامَه» خواند.
این لقب طولانی پادشاهان حمیری، از ۴۰۰ میلادی به بعد بروشنی در سنگنوشتههای به دست آمده از یمن دیده میشود.
در اواسط قرن پنجم میلادی، همه تبابعه بجز ذونواس
یوسف اشعر (حک: ۵۱۵ ـ ۵۲۵)
مسیحی بودند و مسیحیت در تهامه رونق فراوان داشت.
در همین زمان بر اثر ویرانی بخشهایی از سد مأرب در یمن، افراد قبیله
نَصربن أَزد به تهامه کوچ کردند و در آنجا ساکن شدند.
با شکسته شدن سد مأرب (قرن ششم میلادی)، بعضی دیگر از قبایل اَزْد (از جمله قبیله معروف عَکّ) در تهامه ساکن شدند.
در این دوران قبایل دیگری نیز مقیم تهامه بودند، از جمله قبیله
خُزاعه ، کِنانه، جُشَم، شیبان، عبدقیس، حَکَم، نَهد، جُهَیْنَه، مُزَینه، خَوْلان، هَمْدان و عِیاشی.
در ۵۲۵ میلادی، اهالی
حبشه به تهامه یورش بردند و آنجا حدود نیم قرن در تصرف آنان بود.
بنا بر یکی از سنگنوشتههای تهامه، ابرهه (حک: اواسط قرن ششم میلادی) لقب پادشاهان حمیری را به خود اختصاص داده بود که این نشان دهنده تسلط حبشیان بر کل یمن و از جمله سرزمین تهامه است.
در ۵۷۰ میلادی، مردم تهامه بر محمد بن خُزاعی، کارگزار
ابرهه ، شوریدند و او را به قتل رساندند و همین امر باعث لشکرکشی ابرهه به سوی
مکه شد.
تهامه در بعضی دورانها، بویژه در اواخر قرن ششم میلادی در آغاز حکومت ایرانیان (ابناء) بر یمن، ولایتی مستقل به شمار میرفت
و تا ظهور
اسلام تابع پادشاهان ساسانی بود.
در
دوره ساسانیان ، کارگزار تهامه مأمور جمع آوری
خراج این سرزمین بود.
این کارگزار را مرزبان منطقه بادیه برمیگزید.
تقریباً در همین زمانها، تهامه صحنه نبردهایی مثل سُلان،
خَزاز یا خَزازی،
مُشَلَّل،
فجار چهارم یا بَرّاض،
نَکِیف
و نبرد معروف بَسوس میان قبایل مختلف
عرب بود.
در
عصر جاهلیت ،
عَمْرو بن لُحَیّ اَزْدی بت پرستی را در تهامه، همچنانکه در جاهای دیگر
شبه جزیره عربستان ، رواج داد.
مهمترین بتهای عَکّها و اشعریها در تهامه عبارت بودند از: سَعد؛ المنطبق، که گفته میشود پس از
اسلام شمشیر ی در آن یافتند و
پیامبر اکرم آن را مِخذَم نامید و به خود اختصاص داد؛ و ذوالخَلَصَه که
جریر بن عبداللّه بَجَلی آن را شکست.
در آغاز دوره اسلامی، برخی از مردم تهامه در
غزوات بدر و
احد و
احزاب بر ضد
مسلمانان جنگیدند.
اما بیشتر مردم آنجا، بتدریج از طریق نامه و فرستادگان پیامبر اکرم مسلمان شدند.
در سال ششم، اسلام در تهامه منتشر شد و در سال هفتم، گروهی از قبایل اشعری و عکّ مسلمان شدند
پیامبراکرم در سال هشتم،
خالد بن ولید را برای دعوت مردم یمن روانه جنوب تهامه کرد، اما وی افراد
قبیله بنی جَذِیمه را کشت و
خشم رسول اکرم را بر انگیخت.
در قسمتهای جنوبی تهامه،
باذان (باذام )، کارگزار
ساسانیان در
یمن ، مسلمان شد و تهامه مانند دیگر نواحی یمن به قلمرو اسلام پیوست.
پس از آن، پیامبر اکرم باذان را فرمانروای سراسر یمن، از جمله تهامه، کرد.
پس از رواج اسلام در بخشهایی از تهامه،
پیامبر اکرم تعدادی از
صحابه و بزرگان یمن، از جمله
علی علیهالسلام، ابوسعید خالد بن سعید بن عاص و فَروة بن مُسَیک مرادی، را برای آموزش اصول اسلام و جمع آوری
خراج یا به عنوان عاملان خود به تهامه روانه کرد.
پس از مرگ باذان، پیامبر اکرم یمن را به سه بخش تقسیم کرد و تهامه و زیستگاه قبایل عکّ و اشعری را به یکی از صحابیان،
طاهر بن أبی هاله ، سپرد.
در همین زمان،
أَسْوَد عَنْسی که در یمن مدعی پیامبری شده بود، با مخالفت قبیله عکّ مواجه شد.
ابوبکر، در همین سال و پس از به خلافت رسیدن، سپاهی به سرداری
سُوَید بن مُقرّن و
خالد بن أُسید برای سرکوبی مرتدان و مخالفان راهی تهامه کرد.
یکبار دیگر عدهای از اهالی تهامه، از جمله برخی از اشعریها و عکّها،
مرتد شدند اما سپاهیان اسلام به سرداری
عبداللّه بن ابی امیه بن مُغیره مخزومی و
طاهر بن أبی هاله آنان را سرکوب کردند.
در پی سرکوبی مرتدان، گروهی از افراد قبایل عکّ و مَذْحِج و اشعری راهی
مدینه شدند و در
فتوحات اسلامی شرکت کردند.
تهامه، که تا هنگام رحلت پیامبر اکرم یکی از سه مِخلاف (استان) یمن به شمار میرفت، در دوره
خلافت ابوبکر با مخلاف جَنَد ادغام شد و آنگاه حضرت علی علیهالسلام تمام یمن و از جمله تهامه را جزو یک ولایت قرار داد.
تهامه تا اواخر قرن دوم به عنوان بخشی از یمن، زیر نظر والیان اموی و بعد والیان عباسی قرار داشت و به علت دور بودن از مراکز خلافت
امویان (
دمشق ) و
عباسیان (
بغداد )، بجز در مواردی نادر، از استقرار سیاسی نسبی و آرامش کلی برخوردار بود.
در ۱۸۳، مردم تهامه و از جمله قبیله عکّ بر
محمد بن خالد برمکی ، کارگزار عباسیان در یمن، شوریدند و او را از آنجا بیرون کردند.
هارون الرشید ،
حَمّاد بربری را به عنوان عامل جدید بر گزید و به وی دستور داد با
خشونت تمام شورشیان تهامه را سرکوب کند.
حماد با سپاهی انبوه وارد تهامه شد و ساکنان تهامه را بشدت قلع و قمع کرد و آرامش را مجدداً به این سرزمین باز گرداند.
بر اثر خشونت حماد، قیام مردم تهامه بر ضد دولت عباسیان، به رهبری
هیصم بن عبدالمجید هَمْدانی در ۱۸۴، شکل گرفت.
در ۲۰۲، قبایل تهامه، بویژه عکّها و اشعریها، مجدداً از اوضاع آشفته خلافت عباسی استفاده کردند و سر به شورش برداشتند.
از بدو ورود
اسلام به یمن تا تأسیس نخستین دولت مستقل
بنی زیاد در تهامه (۲۰۴)، نام ۷۶ عامل و کارگزار این سرزمین ضبط شده است.
در اوایل سده سوم،
مأمون عباسی (حک: ۱۹۸ـ ۲۱۸) که تهامه را تصرف کرده بود، تصمیم گرفت آن را از سایر مناطق یمن جدا سازد و مستقیماً تابع بغداد کند.
او سپاهی به سرداری
محمد بن عبداللّه بن زیاد ، از نوادگان
زیاد بن ابیه فرمانروای معروف امویان در
عراق ، تدارک دید.
ابن زیاد پس از تصرف تهامه در
شعبان ۲۰۴، شهر زَبید را تأسیس یا بازسازی کرد و آن را مرکز
حکومت خویش قرار داد.
وی در این سال حکومت بنی زیاد را پی ریزی کرد.
وی در ۲۰۶ به یاری سپاهیان مأمون عباسی (حک: ۱۹۸ـ ۲۱۸) سراسر یمن و تهامه را نیز تصرف کرد.
در ۲۰۷، برخی از علویان در تهامه جنبشی به وجود آوردند که سرکوب شد.
پس از مرگ محمد بن عبداللّه بن زیاد (۲۴۵)، فرزندان و نوادگانش ــ که نامدارترین آنها اسحاق بن ابراهیم، معروف به ابوالجیش، بود و ظاهراً حکومتش بیش از هشتاد سال به درازا کشید ــ تا ۴۰۷ در تهامه حکومت کردند.
در دوره اسلامی، بعضی طوایف و خاندانها از جایگاه ویژهای در این سرزمین برخوردار شدند، مانند
سادات علوی بنی اَهْدَل، اشعریها که در منطقه وسیعی از تهامه اقامت داشتند، و اَصابح که
مالک بن انس اصبحی (امام
مذهب مالکی ) به آن منسوب است.
همچنین خاندان
ابی عُقامه از مشهورترین خاندانهای این سرزمین و شافعی مذهب بودند، شماری از
قاضیان تهامه از میان آنان بر خاستند
و بنی زَواک که از
سادات حسینی بودند.
جغرافیدانان
مسلمان نیز مطالبی درباره تهامه دوره اسلامی نوشتهاند، از جمله آنکه تهامه جزو اقلیم دوم و یکی از پنج قسمت تشکیل دهنده
جزیرة العرب در این دوره است.
ابن خرداذبه
تهامه را جزو اِتیوفیا (یکی از چهار بخش آباد زمین) دانسته است.
در برخی منابع جغرافیایی آمده که بعضی نواحی، مانند ذاتِ عِرْق (ضرّیبه کنونی) واقع در حد فاصل نجد و تهامه، جُحْفه، قَرْح و مَدارج العَرْج جزو نواحی مرزی تهامه است.
در سدههای اولیه اسلامی، در تهامه دو راه عمده میان
عدن و
مکه بود که هر دو از شهرها میگذشت: راه ساحلی که در امتداد
دریای سرخ قرار داشت، و راه بیابانی و دور از ساحل (معروف به جاده سلطانی) که در زمان حکومت
حسین بن سلامه آباد و پررونق بود.
همچنین نوشتهاند که قسمتی از تهامه کوهستانی و مشتمل بر چند ناحیه از جمله ناحیه صَعْدَه و جُرَش و نَجْران، است که از شمال به مکه و از جنوب به عدن محدود میشوند
بنابر قول مقدسی (متوفی اواخر قرن چهارم)
، برخی از مردم تهامه سنی مذهب بودند.
در باره شهرها و بازارهای تهامه نیز مطالبی آمده است.
از معروفترین بازارهای تهامه اینها بوده است: حُباشه (متعلق به قبل از
اسلام که پیامبر اکرم در آن به
دادوستد پرداخت)، بازار عدن (ظاهراً قدیمترین بازار تهامه) و بازار بزرگ عَثْر.
در قرن سوم، بر اثر کم شدن نفوذ خلافت
عباسیان در یمن، رقابت میان خاندانهای حاکم در تهامه بالا گرفت، تا جایی که خاندان آل شَراحی در ناحیه عَرْکَبه حکومتی خودمختار برپا کردند و مدت شصت سال (۲۱۸ـ۲۷۹) در این منطقه فرمان راندند.
ظاهراً در این مدت،
دولت بنی زیاد در این ناحیه نقش سیاسی نداشت.
در ۲۸۴، امام یحیی بن حسین بن قاسم رَسّی ملقب به
هادی الی الحق و بنیانگذار حکومت امامان زیدیه یمن (متوفی ۲۹۸)، در تهامه قیام کرد و با حاکمان محلی منطقه چون
بنی یَعْفُر و
علی بن فضل قرمطی جنگید و مناطقی از تهامه را تصرف کرد.
حکومت تهامه در ۲۹۳، به دستور
خلیفه عباسی ،
مکتفی باللّه برای مدتی به
مظفر بن حاج ، برادر
عَجّ بن حاج (عامل عباسیان در
مکه )، واگذار گردید.
در این سال، علی بن فضل قرمطی به شهرهای تهامه، از جمله زَبید و کَدْراء و مَهْجَم، یورش برد و قسمتهایی از تهامه را تصرف کرد.
پس از مرگ
مظفر در ۲۹۸، پسرش محمد جانشین وی شد.
محمد پس از اندک زمانی فرمانروایی تهامه را به یکی از سردارانش به نام
ملاحظ بن عبداللّه رومی سپرد.
با مرگ ملاحظ در ۳۰۳، امیر مکه یکی از سردارانش،
ابراهیم بن محمد حرملی ، را کارگزار تهامه کرد.
در قرن چهارم،
مذهب شافعی در تهامه رواج یافت.
این مذهب به همت
خاندان ابوعُقامَه ، چنان رونق یافت که تاکنون در قسمتی از تهامه باقیمانده است.
از اواخر سده چهارم تا انقراض دولت
بنی زیاد ، حکومت تهامه به دست
بردگان حبشی که در دستگاه حکومت بنی زیاد کار میکردند، همانند
حسین بن سلامه افتاد.
حسین بن سلامه از ۳۷۱ تا ۴۰۳، حکومت تهامه را به نمایندگی از موالی خویش به عهده گرفت و اصلاحات بسیاری کرد.
در ۳۷۹، عبداللّه بن قحطان بن یعفر به تهامه یورش برد و پس از شکست دادن سپاه حسین بن سلامه پیروزمندانه وارد زَبید شد و مدتی در آنجا حکومت کرد.
در ۴۱۲،
نصرالدین نجاح یکی دیگر از بردگان حبشی هوادار بنی زیاد، حکومت
بنو نجاح (۴۱۲ـ۵۵۴) را در جنوب تهامه به وجود آورد
اما بر اثر رقابت میان صُلَیْحیهای شیعی یمن (حک: ۴۳۹ـ۵۳۲) و بنو نجاح حکومت تهامه چندین بار دست به دست گشت.
در ۴۵۲ یا ۴۵۵، نصیرالدین نجاح به دست کنیزی که
علی بن محمد صُلَیحی به او اهدا کرده بود، در شهر کَدْراء مسموم و کشته شد و در پی آن صلیحیان بر تهامه تسلط یافتند.
در ۴۵۵ یا ۴۵۶، علی بن محمد صلیحی، اسعد بن شهاب صلیحی را عامل و کارگزار تهامه کرد.
وی با مردم تهامه و خاندان بنو نجاح رفتاری ملاطفت آمیز داشت.
علی بن محمد صلیحی، در ۴۵۸ یا ۴۵۹، در راه مکه، در یکی از شهرهای تهامه به نام مَهجَم، به دست سعید و جَیّاش، فرزندان نجاح، کشته شد و حکومت زَبید (مرکز تهامه) مجدداً به بنو نجاح رسید.
برخی تاریخ قتل وی را ۴۷۳ دانستهاند.
در حدود ۴۶۰، احمد بن علی بن محمد صلیحی هَمْدانی برای اینکه مادرش را از چنگ بنو نجاح نجات دهد، به تهامه یورش برد و پس از کشتار عظیم حبشیان هوادار بنو نجاح تهامه را مجدداً تصرف کرد.
در ۴۷۹، بار دیگر بنو نجاح توانستند زَبید را تصرف کنند و بر تهامه تسلط یابند.
در همین سال، سعید بن نجاح حبشی عربهای تهامه را در واقعه کَظائِم قتل عامل کرد.
در ۴۸۱، سعید بن نجاح، معروف به اَحْوَل، با توطئه همسر احمد بن علی بن محمد صلیحی در حصن یا جبل الشعر کشته شد و تهامه بار دیگر زیر فرمان اسعدبن شهاب صلیحی قرار گرفت و همان
سیاست خوش رفتاری را با مردم تهامه ادامه داد.
جیّاش بن نجاح (متوفی ۴۹۸ یا ۵۰۰)، مؤلف کتاب المفید فی اخبار زبید و ملقب به
ملک مکین، مشهورترین فرمانروای بنو نجاح، پس از کشته شدن برادرش مدتی به
هند رفت.
وی در ۴۸۲ یا ۴۸۳، بر تهامه چیره شد و تا زمان مرگش بر زبید و دیگر شهرهای تهامه فرمان راند.
پس از مرگ جیّاش، دولت بنو نجاح به مدت نیم قرن دچار تزلزل و اختلافات داخلی شد، تا اینکه در ۵۵۴، علی بن مهدی رُعینی حِمْیَری آن را منقرض کرد.
علی بن مهدی رُعینی ، بنیانگذار دولت نوپای
بنی مهدی ، پس از چهار ماه فرمانروایی، در شوال ۵۵۴ وفات یافت و حکومت تهامه به فرزندش مهدی رسید.
پس از مرگ مهدی در ۵۵۸، دولت بنی مهدی به مدت ده سال دچار تشتت شد.
این خاندان نیز در ۵۶۹ به دست
ایوبیان مصر منقرض گردید و افراد خاندان بنی مهدی در ۵۷۰ قتل عام شدند.
در ۵۶۹، شمس الدوله
ملک معظم توران شاه بن ایوب، برادر
صلاح الدین ایوبی ، فاتحانه وارد زبید شد.
وی در ۵۷۱ به مصر بازگشت و حکومت تهامه را به ابومیمون سیف الدوله مبارک بن کامل بن علی بن مُقلَّدبن مُنقِذ کِنانی و او نیز حکومت را به برادرش، خطّاب، سپرد.
در ۵۷۹، سیف الاسلام طُغتکین بن ایوب حاکم تهامه شد و پس از چهارده سال فرمانروایی درگذشت.
در اواخر قرن ششم، مردم تهامه علیه ظلم و ستم
ملک مُعِز اسماعیل بن طُغتکین (حک: ۵۹۳ ـ۵۹۹) قیام کردند.
در این قیام، معز در حومه شهر زبید کشته شد.
در اوایل قرن هفتم، حکومت تهامه به
ملک ناصر ایوب بن طغتکین رسید و چون خردسال بود ناگزیر اتابکش، سیف الدین سُنْقُر، اداره امور را به عهده گرفت.
با کشته شدن
ملک ناصر در ۶۱۱ یا ۶۱۵ به دست وزیرش بدرالدین غازی، حکومت تهامه به
ملک مسعود صلاح الدین
یوسف بن کامل، آخرین حاکم ایوبی، رسید.
ملک مسعود در ۶۲۵ تهامه را به قصد شام ترک کرد و نورالدین عمر بن علی بن رسول را به جانشینی خویش در تهامه گماشت.
نورالدین با شنیدن خبر مرگ
ملک مسعود در راه
مکه ، اعلام استقلال کرد و دولت
بنو رسول (حک: ۶۲۶ـ ۸۵۸) را بنیان گذارد.
در ۶۴۷،
نورالدین عمر بن رسول کشته شد و پسرش،
ملک مظفر یوسف بن عمر ، جانشین وی شد و در اندک زمانی تمامی سرزمین تهامه را تصرف کرد.
پس از او پسرش،
ملک اشرف، به حکومت رسید و تقریباً تا اواخر قرن هفتم حکومت کرد
و
ملک مؤید
داود بن یوسف رسولی غسّانی (حک: ۶۹۶ـ۷۲۱) پس از او فرمانروای تهامه شد.
در دوره حکومت
ملک مجاهد ابوالحسن علی بن داود رسولی (حک: ۷۲۱ـ۷۶۴)، در تهامه تزلزل و ناامنی ایجاد شد، به طوری که در ۷۲۴، نفوذ بنو رسول در اکثر مناطق تهامه از بین رفت.
در ۷۵۴، قبایل مَعازِبه تعدادی از شهرهای تهامه را سوزاندند و در ۷۶۳، نورالدین محمد بن میکائیل، کارگزار
ملک مجاهد ایوبی، در بخشهایی از تهامه علیه بنو رسول قیام کرد.
در دوره
ملک افضل عباس بن علی غسانی جَفْنی (حک: ۷۶۴ـ ۷۷۸) نیز تهامه ناآرام بود.
از دیگر فرمانروایان رسولی تهامه،
ملک اشرف اسماعیل بن عباس غسانی جفنی بود که تألیفات متعددی نیز داشت.
در قرن نهم، شورشهای متعددی در تهامه رخ داد که از آن جمله است:
فتنه قبیله معازبه در زَبید در ۸۰۶، قیام مردم علیه حاکم تهامه در ۸۳۶ و نیز قیام آنها در ۸۴۳ و ۸۴۴، و تخریب و سوزاندن شهرهایی چون مَهجَم و قَحَمَه و کَدراء در ۸۵۵.
در زمان دولت بنو رسول، در تهامه نهضت علمی و ادبی و فرهنگی ایجاد شد و بزرگانی چون
خَزْرَجی (مورخ) و
فیروزآبادی (ادیب و زبان شناس و مؤلف کتاب مشهور
القاموس المحیط ) از حمایت فرمانروایان بنی رسول بر خوردار شدند.
با سقوط دولت بنو رسول در ۸۵۸، دولت
بنو طاهر (حک: ۸۵۸ ـ ۹۲۳) در تهامه تأسیس شد.
در دوره
ملک مجاهد شمس الدین بن طاهر (حک: ۸۵۸ ـ ۸۸۳)، مردم تهامه در ۸۷۱ و ۸۷۵ بر ضد وی قیام کردند و حکومت به
ملک منصور تاج الدین عبدالوهاب بن داود (حک: ۸۸۳ ـ ۸۹۴) رسید.
پس از مرگ
ملک منصور،
ملک ظافر عامر، نامدارترین و آخرین حاکم خاندان بنو طاهر، به حکومت رسید.
در زمان وی، شورشهای زیادی در تهامه رخ داد که منجر به انقراض دولت بنو طاهر به دست
ممالیک چَرْکَسی
مصر گردید.
در ۹۲۳، حکومت
ممالیک مصر به دست سلطان
سلیم عثمانی از بین رفت و
ممالیک حاکم بر تهامه ناگزیر با سلطان جدید عثمانی بیعت کردند و تا ۹۴۵ در
یمن فرمان راندند.
در ۹۵۲،
عثمانیها وارد تهامه شدند و تا ۱۰۴۵ بر مناطق گوناگون تهامه تسلط داشتند.
از اوایل سده یازدهم تا اواسط سده سیزدهم، تهامه همانند سایر نواحی یمن زیرفرمان امامان
زیدیه قرار گرفت.
در ۱۲۴۹،
ابراهیم پاشا ، فرزند
محمدعلی پاشا و والی عثمانی مصر، تهامه را فتح کرد و دوره دوم حکومت ترکها بر تهامه آغاز شد که تا ۱۳۳۷ ادامه یافت.
در ۱۳۱۹، قبیله زَرانیق (از قبایل بزرگ منطقه) در تهامه شورش کرد و دولت عثمانی با دشواری بسیار توانست این شورش را سرکوب کند.
در ۱۳۲۸،
سیدمحمد بن علی ادریسی در تهامه عسیر بر ضدّ عثمانیها قیام کرد و با کمک ایتالیاییها به امام
یحیی بن محمد حمیدالدین ، از امامان زیدی یمن که از اوایل قرن چهاردهم سلسلهای موروثی در آنجا تأسیس کرده بود، یورش برد و در ۱۳۳۱ امارت ادریسیان را در تهامه تأسیس کرد.
انگلیسیها، پس از تصرف تهامه در جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ـ ۱۹۱۸)، آن را در ۱۳۰۰ ش/ ۱۹۲۱ به سید محمد بن علی ادریسی سپردند که با مرگ وی به فرزندانش رسید.
در ۱۳۰۳ ش/ ۱۹۲۴ سپاه امام یحیی برای مصاف با سپاهیان
سید حسن ادریسی به تهامه آمد.
در ۱۳۰۷ ش/ ۱۹۲۸،
قبیله زرانیق بار دیگر در تهامه بر ضد امام یحیی شورش کرد.
در ۱۳۰۹ ش/ ۱۹۳۰ تهامه عسیر و امارت ادریسیان جزو قلمرو سعودیها شد و در ۱۳۱۳ ش/ ۱۹۳۴، میان سعودیها و سپاهیان امام یحیی زیدی در تهامه جنگ در گرفت.
از تهامه بزرگان بسیاری برخاستهاند که برخی از مشهورترین آنان عبارتاند از:
حُصَین بن نَضْله ، معروف به کاهن، که در
دوران جاهلیت به بزرگ اهل تهامه مشهور بود؛
عبدالرحمان غافِقی تِهامی (متوفی ۱۱۴)، فاتح بخشی از فرانسه
ابوقُرّه موسی بن طارق زَبیدی ، شاگرد
مالک بن اَنَس و مؤلف اولین مسند حدیث در تهامه
و بزرگان دیگری که به زَبید منسوباند، از جمله
عبدالرحمان بن علی دَیْبَع زبیدی ، مورخ قرن دهم و مؤلف قرّة العیون بأخبار الیمن المیمون و نیز بغیة المستفید باخبار مدینة زبید،
محمد مرتضی حسینی زبیدی مؤلف تاج العروس من جواهر القاموس،
محمد بن ابی بکر ، معروف به ابن حَطّاب زبیدی، فقیه؛
علی بن عبدالرحمان حداد ، ترویج کنندة
طریقت قادریه ؛ علی بن عمر بن دَعْسین، مروّج
طریقه شاذلیه در تهامه
ابوبکر بن عیسی بن عثمان اشعری ، معروف به ابن حَنْکاس،
فقیه حنفی بزرگ تهامه
ابوالحسن علی بن محمد تهامی (متوفی ۴۱۰ یا ۴۱۶)،
شاعر مشهور
عرب حسن بن محمد تهامی، شاعر سده چهارم و پنجم
و حسین بن علی قمی معروف به ابن قم، شاعر صلیحیها.
همچنین
صحابیان و محدّثان و
فقها و متکلمانی که با عنوان اشعری شناخته میشوند (مثلاً
ابوموسی اشعری ،
ابوالحسن اشعری و
سعد بن عبداللّه اشعری ) همه به تهامه منسوباند.
(۱) محمود شکری آلوسی، بلوغ الارب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت (۱۳۱۴).
(۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ.
(۳) ابن حائک، صفة جزیرة العرب، چاپ محمد بن علی أکوع، صنعاء ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۴) ابن حائک، کتاب الاکلیل، ج ۲، چاپ محمد بن علی أکوع، قاهره ۱۳۸۶/۱۹۶۶.
(۵) ابن حبیب، کتاب المحبّر، چاپ ایلزه لیشتن شتتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۶) ابن حبیب، کتاب المنمّق فی اخبار قریش، چاپ خورشید احمد فارق، حیدرآباد دکن ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۷) ابن حوقل.
(۸) ابن خرداذبه.
(۹) ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون یا العبر.
(۱۰) ابن خلّکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان.
(۱۱) ابن درید، کتاب الاشتقاق، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بغداد ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
(۱۲) ابن دیبع، کتاب قرّة العیون بأخبار الیمن المیمون، چاپ محمد بن علی أکوع، (بیروت) ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸.
(۱۳) ابنسعد، الطبقات الکبرى.
(۱۴) ابن سعید مغربی، نشوة الطرب فی تاریخ جاهلیة العرب، چاپ نصرت عبدالرحمان، عمان ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
(۱۵) ابن قاسم، غایة الامانی فی اخبار القطر الیمانی، چاپ سعید عبدالفتاح عاشور، قاهره ۱۳۸۸/ ۱۹۶۸.
(۱۶) ابن کلبی، کتاب الاصنام، چاپ احمد زکی پاشا، قاهره ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴.
(۱۷) ابن مجاور، صفة بلاد الیمن و مکة و بعض الحجاز، المسماة تاریخ المستبصر، چاپ اسکار لوفگرن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۱۸) ابن منظور، لسان العرب.
(۱۹) ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: داراحیاء التراث العربی، (بی تا).
(۲۰) عبداللّه طیب بن عبداللّه ابومخرمه، تاریخ ثغرعدن، چاپ اسکار لوفگرن، لیدن ۱۹۳۶ـ (۱۹۵۰).
(۲۱)محمد بن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الافاق، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیه، (بی تا).
(۲۲) مطهرعلی اریانی، نقوش مسندیة و تعلیقات، یمن ۱۹۹۰.
(۲۳) اصطخری.
(۲۴) عبدالملک بن قریب اصمعی، تاریخ العرب قبل الاسلام، چاپ محمدحسن آل یاسین، بغداد ۱۳۷۹/ ۱۹۵۹.
(۲۵) اطلس المملکة العربیة السعودیة، ریاض: وزارة التعلیم العالی، ۱۴۲۰/۲۰۰۰.
(۲۶) سعید عوض باوزیر، معالم تاریخ الجزیرة العربیة، عدن ۱۳۸۵/۱۹۶۶.
(۲۷) عبدالرحمان بعکر، کواکب یمنیة فی سماء الاسلام، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
(۲۸) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، کتاب المسالک و الممالک، چاپ ادریان فان لیوفن و اندری فری، تونس ۱۹۹۲.
(۲۹) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماءالبلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۳۰) میخائیل ب پیوتروفسکی، الیمن قبل الاسلام و القرون الاولی للهجرة: القرن الرابع حتی العاشر المیلادی، تعریب محمد شعیبی، بیروت ۱۹۸۷.
(۳۱) عبداللّه جرافی یمنی، المقتطف من تاریخ الیمن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۳۲) محمد بن
یوسف جندی کندی، السلوک فی طبقات العلماء و الملوک، چاپ محمد بن علی أکوع، صنعاء، ج ۱، ۱۴۱۴/۱۹۹۳، ج ۲، ۱۴۱۶/ ۱۹۹۵.
(۳۳) محمد بن احمد حجری یمانی، مجموع بلدان الیمن و قبائلها، چاپ اسماعیل بن علی أکوع، صنعاء ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
(۳۴) محمد یحیی حداد، تاریخ الیمن السیاسی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۳۵) فؤاد حمزه، قلب جزیرة العرب، ریاض (۱۳۵۲/۱۹۳۳).
(۳۶) محمد بن عبداللّه حمیری، الرّوض المعطار فی خبر الاقطار، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۸۴.
(۳۷) احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد (بی تا).
(۳۸) محمد بن محمد زباره یمنی، ائمة الیمن بالقرن الرابع عشر للهجرة، (قاهره) ۱۳۷۵ـ.
(۳۹) عرام بن اصبغ سلمی، کتاب أسماء جبال تهامه و سکانها و ما فیها من القری و ما ینبت علیها من الاشجار و ما فیها من المیاه، در نوادر المخطوطات، ج ۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره: شرکة مکتبة و مطبعة مصطفی البابی الحلبی، ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
(۴۰) ایمن فؤاد سید، تاریخ المذاهب الدینیة فی بلاد الیمن حتی نهایة القرن السادس الهجری، قاهره ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۴۱) عبدالرحمان عبدالواحد شجاع، الیمن فی صدرالاسلام: من البعثة المحمدیة حتی قیام الدولة الامویة، دمشق ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
(۴۲) عبدالرحمان عبدالواحد شجاع، الیمن فی عیون الرحالة، بیروت ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۴۳) ایوب صبری پاشا، مرآة جزیرة العرب، ترجمه و تعلیق احمد فؤاد متولّی و صفصافی احمد مرسی، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۴۴) طبری، تاریخ (بیروت).
(۴۵) علی بن محمد عباسی علوی، سیرة الهادی الی الحق یحیی بن الحسین علیه و آله السلام، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۶) عبد اللّه عبدالسلام حداد، مدینة حیس الیمنیة: تاریخها و آثارها الدینیة، قاهره ۱۴۱۹/۱۹۹۹.
(۴۷) حسین بن احمد عرشی، کتاب بلوغ المرام، فی شرح مسک الختام فی من تولّی
ملک الیمن من
ملک و امام، چاپ انستاس ماری کرملی، (قاهره ۱۹۳۹)، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۴۸) جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
(۴۹) عماره یمنی، تاریخ الیمن، المسمّی المفید فی أخبار صنعاء و زبید، چاپ محمد بن علی أکوع، صنعاء ۱۹۸۵.
(۵۰) سلوی سعد سلیمان غالبی، الامام المتوکل علی اللّه اسماعیل بن القاسم و دوره فی توحید الیمن: ۱۰۵۴ـ۱۰۸۷ ه/ ۱۶۴۴ـ۱۶۷۶ م، (بی جا: بی نا)، ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۵۱) عمر رضا کحّاله، جغرافیة شبه جزیرة العرب، چاپ احمدعلی، مکه ۱۳۸۴/۱۹۶۴.
(۵۲) عمر رضا کحّاله، معجم المؤلفین، دمشق ۱۹۵۷ـ۱۹۶۱، چاپ افست بیروت (بی تا).
(۵۳) فاطمه محمد محجوب، الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیة، ج ۱۰، قاهره: دارالفکر العربی، (بی تا).
(۵۴) ابراهیم احمد مقحفی، معجم البلدان و القبائل الیمنیة، صنعاء ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
(۵۵) مقدسی.
(۵۶) الموسوعة الیمنیة، زیر نظر احمد جابر عفیف و دیگران، صنعاء ۱۴۱۲/۱۹۹۲، ذیل «الاشعر» (از معجم مقحفی)، «الادویة» (از م اسماعیل محمد متوکل)، «تاج العروس» (از حسین عبداللّه عمری و ابراهیم محمد صلوی)، «تاریخ الیمن فی ظل الدولة الامویة و العباسیة» (از حسین عبداللّه عمری)، «تهامه» (از فرانسین استون).
(۵۷) عبدالواسع بن یحیی واسعی یمانی، تاریخ الیمن، المسمّی فرجة الهموم و الحزن فی حوادث و تاریخ الیمن، صنعاء ۱۹۹۱.
(۵۸) احمد وصفی زکریا، رحلتی الی الیمن، دمشق ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۵۹) حافظ وهبه، جزیرة العرب فی القرن العشرین، (قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۶).
(۶۰) یاقوت حموی،معجم البلدان.
(۶۱) یعقوبی، البلدان.
(۶۲) یعقوبی، تاریخ.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تهامه»، شماره۴۰۹۸.