تنگ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تُنگ، ظرف مخصوص نگهداری و حمل مایعات، شامل سه قسمت اصلی بدنه، گردن و دهانه میباشد.
از وجه تسمیه آن اطلاع دقیقی در دست نیست. به سبب شباهتش با کوزه، برخی واژه نامهها آن را کوزهای سفالین یا
بلورین بیضی شکل که لوله و نایژه آن بر سرش قرار دارد یا کوزهای که «شکمش کلان و گردنش کوتاه و دهانش تنگ باشد»، معرفی کردهاند.
این ظرف به اَشکال گوناگون دیده شده است: بدنه مدور، شَلْجَمی، گلابی شکل، مکعب و غیره با گردن کوتاه، بلند، باریک یا قطور با لبههایی به اشکال گوناگون، همچنین تنگهایی با دسته یا بیدسته، پایهدار یا بیپایه و جز آن. این تنوع، سبب شباهت و همانندی تنگها با بعضی ظروف دیگر گردیده و گاه تشخیص تنگ و غیر آن را مشکل کرده است. از جمله پارچ، مشربه و نیز ابریق که هم به معنای تنگ و کوزه هم به معنای آفتابه به کار رفته است.
تنگ با اینکه از نظر کارکرد با صُراحی و آفتابه و گلابدان و قوری و قمقمه فرق دارد اما گاه تفکیک آنها آسان نیست. تنگ ممکن است از
سنگ،
عاج و
چوب نیز ساخته شود.
بنابر یافتههای باستان شناسی، این ظرف از پیش از تاریخ کاربرد داشته است. امروزه نیز از آن استفاده میکنند یا برای تزئین به کار میبرند. استفاده از تنگ در معابد و در نقوشی با مفاهیم اساطیری و دینی روی بدنه آن و ارتباط آن با
آب و مفهوم
برکت بخشی میتواند زمینه کاربردهای آیینی و نمادین آن باشد. چنانکه بر مُهری استوانهای در چغازنبیل از اوایل هزاره دوم پیش از میلاد الاهه آب میان تنگهایی نشسته که آب از آنها فوران میکند.
بر مهر دیگری از شوش، مردوک (خدای بزرگ بابلی) بر تخت نشسته و تنگی به دهان نزدیک کرده است.
تنگ سفالینی نیز از پیش از تاریخ منسوب به بین النهرین با نقشزنی بر روی گردن آن
و نیز گوشوارهای طلا به شکل تنگ از دوره پارتیان
به دست آمده است.
تنگهای کشف شده از تمدنهای باستانی در محدوده سرزمینهای اسلامی، از جمله بین النهرین و
مصر، فراوان است.
در
ایران قدیمترین نمونه های شناخته شده آن از قبور پارچینه در لرستان (شمال دِهلُران) به دست آمده که به دوره مس میانه تعلق دارد که تنگی سفالی با بدنه و گردن منقوش با خطوط هندسی سیاه رنگ است.
از نیمه دوم هزاره دوم و هزاره اول پیش از میلاد انواع فراوانی از تنگهای فلزی، سفالی و بدْل چینی از مناطق گوناگون ایران، از جمله چندار یا شندار در منطقه ساوجبلاغ
و هفت تپه خوزستان به شکل مدور با کف نوکدار
به جا مانده است. یکی از نمونه های جالب توجه این ظرف، پنج تنگ بدل چینی از تپه مارلیک در گیلان است که بعضی قسمتهای آنها، به سبب نوع
خاک و پخت آن، به صورت
شیشه در آمده و احتمالاً از نخستین نمونه های ظروف شیشه ای است.
اطلاعات شایان توجهی درباره تنگهای عصر آهن (نیمه دوم هزاره دوم و هزاره اول قبل از میلاد) در گزارشهای کاوشهای تپه قیطریه تهران وجود دارد. از این محل سه نوع تنگ سفال خاکستری به دست آمده، شامل تنگهایی با دو گوشواره، یکی در کنار دهانه تنگ و دیگری در انحنای بدنه شلجمی آن، که احتمالاً از این دو گوشواره برای عبور دادن ریسمان و حمل تنگ بر ترک
اسب یا بر دوش افراد استفاده میشده است.
گروه دیگر تنگهایی است با بدنه ای ظریف و باریک و با پوششی درخشانتر و شفافتر از گروه پیشین که مانند فلز به نظر میآیند. در تمام نقاط باستانی ایران از هزاره دوم پیش از میلاد تنگهایی که با این گروه قابل مقایسه باشد، به دست نیامده است. گروه دیگر تنگهایی است با گردن بسیار باریک و بدنه شلجمی دارای تزئینات مدور تکمهای شکل که نماد سینه زن یا پستان گاو شیرده با مفهوم برکت بخشی است.
از دوره هخامنشیان سفالهای کمی باقیمانده و در میان آنها کمتر ظرفی شبیه به تنگ میتوان یافت.
در بین آثار کشف شده از بَردِنِشانده (۲۵ کیلومتری شمال شرق
مسجدسلیمان) نیز تنگهایی متعلق به اوایل دوره پارتها و از کنگاور و ری و آذربایجان شرقی تنگهایی متعلق به اواسط و اواخر این دوره به دست آمده است.
از دوره ساسانی نیز در بین آثار سفالین و فلزی و شیشهای، نمونه های زیبایی از این ظروف باقیمانده که نمونه های فلزی آن از شاهکارهایی است که گاه با اضافه کردن دسته و پایه آثاری درخور توجه پدید آورده است
در بین آثار سفالی نیز نمونه ای چشمگیر از نوع بدون لعاب با نقشِ کنده معروف به فلس
ماهی وجود دارد.
پس از
اسلام با گسترش و تکامل هنرها و صنایع دستی، تنگها تنوع بیشتری در شکل و جنس و تزئینات یافتند؛ اما مانند پیش از اسلام، تنگهای سفالین از این نظر چشمگیرتر بودند. سفالگری
ایران را نقطه اوج این
هنر در کشورهای اسلامی دانسته اند.
نمونه هایی عالی از تنگهای سفالی با انواع تزئینات در ایران یافته شده است. انواع تنگ سفالی بدون لعاب متعلق به سه
قرن نخست اسلامی، از
عراق و
سوریه و ایران به دست آمده است
از قرن پنجم، تنگهای سفالی بدون لعاب با تزئینات نقشِکنده، نقش قالب زده و نقش افزوده دیده میشود که بیشتر به شکل شلجمی دستهدار با دهانه باز ساخته شدهاند.
علاوه بر این نوع، تعدادی تنگهای تزئینی لعابدار مانند تنگی با دهانهای غیرمعمول و حلقه های تزئینی مانند گوشواره یا تنگ سیاهی شبیه به یک
گربه از این دوره باقیمانده است.
قرن ششم و هفتم دوره رونق کم سابقه سفالگری اسلامی بود. رقابت سفالگران و فلزکاران نیز سبب تنوع هنری در ساخت انواع ظرفها، از جمله تنگها، گردید.
نمونههای بسیار زیبایی از تنگهای لعابدار از ایران، سوریه،
ترکیه،
افغانستان و آسیای مرکزی در مجموعههای هنری
دنیا وجود دارد.
از شاهکارهای سفال این دوره با شیوهای نادر، تنگهای دو پوشه لعابدار از ایران با بدنه بیرونی مشبک است.
در همین دوره، زیباییِ تنگهای زرین فام آبریزدار یا لولهدار شبیه به ابریق ساخت
گرگان، چشمگیر است.
در قرن دهم و یازدهم ساخت تنگهای لعابدار در ایران و ترکیه رواج بسیار پیدا کرد
کثرت تنگهای سفالین ایران در موزه های دنیا ــ با اینکه سفالگری در برخی نقاط مانند سوریه و مصر در دوره فاطمی به اوج خود رسیده بود
ــ رواج و کاربرد فراوان اینگونه ظروف را در ایران و نیز گرایش سفالگران ایرانی را به ایجاد تنوع در ساخت ظروف نشان میدهد.
از دوره های گوناگون اسلامی تنگهای شیشهای بسیاری به دست آمده که با توجه به
اهمیت و قدمت شیشهگری در سوریه و مصر و بین النهرین، ابتدا به نظر میرسید فقط محدود به آن مناطق بوده است اما یافتههای باستان شناسی از
ری، گرگان،
نیشابور و سمرقند، اهمیت این
صنعت را در شرق سرزمینهای اسلامی نشان داد. تنگهای شیشهای تا
قرن سوم از نظر شکل نسبت به انواع سفالی آن در همین دوره، تنوع بیشتری دارند. این تنگها اغلب با شیشه های نیمه شفاف و گاه دو رنگ ساخته میشد، مانند تنگی از نیشابور که قسمت بالای آن لاجوردی و قسمت پایینش نباتی رنگ است. از تنگهای این دوره نمونه های بسیاری از ایران و سوریه موجود است
همچنین از شیوه تراش یا برش با خطوط افقی و موجدار با دست یا چرخ و گاه کتابت به خط کوفی، برای تزئین تنگها و ابریقهای شیشهای استفاده میشد که نمونه های آن از ایران، سوریه و مصر در موزه متروپولیتن نگهداری میشود.
تنگهای قرن چهارم و پنجم ایران از نظر شکل متنوعاند ولی تزئین ندارند یا تزئینات آنها
محدود به تراش سطحی است.
علاوه بر اینها، تنگهای متفاوتی از این دوره با نقشهای قالبی و رشته شیشه های افزوده در جرجان به دست آمده است.
از قرن چهارم تا ششم، هنر دوره فاطمی به سبب ساخت آبخوریها و ظروف
بلوریِ رنگی با تزئینات برجسته، طرحهای هندسی و طوماری و کتابت کوفی که در میان آنها تنگهای کوچک سبز یا قرمز دیده میشود، قابل توجه است.
ظروف و تنگهای این دوره به قدری ظریف و نازک بودهاند که به نظر میرسد بیشتر جنبه تزئینی داشتهاند تا کاربردی.
از جمله عالیترین آنها در این دوره چند تنگ با نقش
حیوان و
گیاه، از جنس «
بلور کوهی» است.
از قرن ششم تا نهم اگرچه ظروف شیشه مینایی در مصر و شاید
عراق و ایران نیز ساخته میشد لیکن قسمت عمده ظروف این عصر در سوریه ساخته شده است.
دوره ایوبی و ممالیک، دوره اوج ساخت ظروف شیشهای مذهَّب یا مینایی آبدانها و جامها و تنگهایی است که از زیباترین آثار شیشهای دوره اسلامی محسوب میشوند.
شیشهگری ایران، که پس از دوره
مغول رو به افول نهاده بود، در دوره
صفویه احیا شد و ساخت تنگ دوباره رواج یافت.
از قرن دهم تا سیزدهم تنگهای
بلوری زیبایی به رنگ سفید و عسلی و بنفش و سبز و آبی، که تعدادی از آنها نقاشی شده و جنبه تزئینی آن بیش از جنبه کاربردی آن بوده، از ایران و مصر و
هند باقیمانده است.
از سه قرن اول تنگهایی فلزی به شکل جانور یا پرنده به دست آمده که ضمن حفظ کردن سبک ساسانی، با ظرافت بیشتر ساخته شده است.
از دیگر الگوهای دوره ساسانی، که در دوره
اسلام نیز رواج داشته، تنگی مفرغی با بدنه ای گلابی شکل و گردنی بلند و دسته ای کشیده است.
الگوی دیگر تنگ برنزی با بدنه ای مدور و پایه دار و گردنی بلند، دسته کشیده شبیه به آفتابه بدون لوله منسوب به اوایل
قرن ششم است که رواج اولیه آن را به اوایل قرن نسبت میدهند.
نمونههایی از آن در آسیای مرکزی نیز دیده شده است.
در قرن سوم و چهارم تنگهای فلزی به شکل صورتهای تمثیلی حیوانات، مانند کله گاو نر، ساخته میشد، شاید به این سبب که گمان میکردند نوشیدن از ظرفهایی به شکل یکی از حیوانات نیرومند، سبب انتقال نیروی آن به فرد میگردد.
از همین دوره تنگهایی به شکل گوزن و غاز و
خروس در موزه ارمیتاژ نگهداری میشود. فریه نمونههای اولیه این نوع تنگ را به قلمرو مرکزی عباسیان نسبت داده است. همچنین او نمونه دیگری با بدنه گلابی شکل، پایه کوتاه و دهانه گرد و دستهدار را به عراق در سده سوم نسبت داده و معتقد است که این الگو بعدها به مشرق رفت و تا سده هفتم در ایران معمول بود.
تنگهای قرن سوم و چهارم و حتی پنجم فقط محدود به نوع گلابی شکل آن نیست بلکه نمونههای دسته دار با بدنه سبوشکل و گردن و دهانه گشاد از الگوهای رایج دیگر است.
در آثار فلزی دوره سلجوقی بسیاری از شکلهای قدیمی بویژه مفرغهای قالبی با تزئینات قلم زنی، شامل تنگها و کوزه ها، حفظ شد.
از قرن ششم و هفتم چند تنگ با بدنه تَرْکدار و گردن و دسته بلند کندهکاری شده بسیار ظریف و مرصع، که احتمالاً در
خراسان ساخته شدهاند، در موزه شهر کلیولند ایالت اوهایو در
امریکا و مجموعه مورگان (مجموعه شخصی) وجود دارد که اوج صنعت فلزکاری تنگها را نشان میدهند. این تنگها مانند کوزه های فلزی سنگین نیست، زیرا ریخته نشده بلکه با چکش و از ورقههای فلزی ساخته شدهاند. قطعاتی از نقره روی زمینه آن به شکل شاخ و برگهای مارپیچی حکاکی شده است. بر لبه تنگ مجموعه مورگان، طوطیهایی پشت به هم داده دور ظرف را فرا گرفتهاند. این نقش یکی از نقوش خاص دوره سلجوقی است.
نمونههای دیگر از این نوع تنگ با شباهتها و تفاوتهایی از قرن هفتم از موصل به دست آمده که در موزه ویکتوریا و آلبرت و موزه بریتانیا نگهداری میشود.
از مصر دوره فاطمی ایوبی، ممالیک
و
ایران دوره تیموری تنگهای فلزی کمی باقیمانده است. نمونه آن تنگی نقره ای مطلا از اواخر سده هشتم یا اوایل سده نهم در موزه ارمیتاژ است.
از دوره
صفویه چند نمونه تنگ در موزه طوپقاپی سرای موجود است، از جمله یک تنگ مرصع و نیز تنگ مطلای
شاه اسماعیل (اول)
در
کاخ عالی قاپو در
اصفهان و حتی در بنای مذهبی چینی خانه در بقعه شیخ
صفی الدین اردبیلی، طرح تنگ را به صورت محفظههای توخالی بر روی سقفی
کاذب در آوردهاند.
(۱) لوئی واندن برگ، باستان شناسی ایران باستان، با مقدمه رمن گیرشمن، ترجمه عیسی بهنام، تهران ۱۳۴۸ ش.
(۲) علی بلوکباشی، «صنایع قومی، محل انتقال هنجارها و ارزشهای فرهنگی»، دستها و نقشها، ش ۳ (تابستان ۱۳۷۴).
(۳) ارتور اپهام پوپ، شاهکارهای هنر ایران، با همکاری فیلیس آکرمن و اریک شرودر، اقتباس و نگارش پرویز ناتل خانلری، تهران ۱۳۸۰ ش.
(۴) ادیت پورادا، حکاکی ها، در چغازنبیل (دور ـ اونتاش)، ترجمه اصغر کریمی، ج ۴، تهران: سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۷۵ ش.
(۵) گالینا آناتولیونا پوگاچنکووا و اکبر حکیموف، هنر در آسیای مرکزی، مترجم ناهید کریم زندی، تهران ۱۳۷۲ ش.
(۶) فائق توحیدی، فن و هنر سفالگری، تهران ۱۳۷۸ ش.
(۷) زکی محمد حسن، اطلس الفنون الزخرفیه و التصاویر الاسلامیه، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱ الف.
(۸) زکی محمد حسن، فنون الاسلام، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱ ب.
(۹) زکی محمد حسن، هنر ایران در روزگار اسلامی، ترجمه محمدابراهیم اقلیدی، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۱۰) کارل جی دوری، هنر اسلامی، ترجمه رضا بصیری، تهران ۱۳۶۳ ش.
(۱۱) موریس اسون دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمه عبدالله فریار، تهران ۱۳۶۵ ش.
(۱۲) مجتبی رضازاده اردبیلی، «مقبره شیخ صفی الدین اردبیلی»، در مجموعه مقالات کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران (۱۲ـ۷ اسفند ماه ۱۳۷۴: ارگ بم ـ کرمان)، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۴ـ۱۳۷۶ ش.
(۱۳) سامی رزق بشای، فاروق وجدی ابراهیم و محمد عبدالفتاح عبدالمجید، تاریخ الزخرفه للصف الثالث للصناعات الزخرفیه و النسجیه، چاپ قدری محمد احمد، قاهره ۱۹۹۲.
(۱۴) هلن علی اکبرزاده کرد مهینی، شیشه: مجموعه مرز بازرگان، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۱۵) علی هاشم خیری و انعام عون احمد، «تقریر اولی عن تنقیبات بسمایه الاثریه»، سومر، ج ۴۵، ش ۱ و ۲ (۱۹۸۷ـ ۱۹۸۸).
(۱۶) شینجی فوکائی، شیشه ایرانی، ترجمه انگلیسی از ادنا بیکرافورد، ترجمه فارسی از آرمان شیشه گر، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۱۷) سیف الله کامبخش فرد، تهران سه هزار و دویست ساله: بر اساس کاوشهای باستان شناسی، تهران ۱۳۷۰ ش.
(۱۸) فاطمه کریمی و محمدیوسف کیانی، هنر سفالگری دوره اسلامی ایران، (تهران) ۱۳۶۴ ش.
(۱۹) مهشید مشیری، فرهنگ زبان فارسی: الفبائی ـ قیاسی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۲۰) محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران ۱۳۷۱ ش.
(۲۱) مفرغ های لرستان و صنایع فلزی اسلامی، مجموعه موزه خرم آباد، (بی جا: بی نا، بی تا).
(۲۲) ملکه ملک زاده (بیانی)، تاریخ مهر در ایران: از هزاره چهارم تا هزاره اول، تهران ۱۳۶۳ ش ـ.
(۲۳) علی اکبر نفیسی، فرهنگ نفیسی، تهران ۱۳۵۵ ش.
(۲۴) عزت الله نگهبان، «جام موزائیک مارلیک»، مجله باستانشناسی و تاریخ، سال ۷، ش الف و ۲ (اسفند ۱۳۷۲ الف).
(۲۵) عزت الله نگهبان، حفاری هفت تپه دشت خوزستان، تهران ۱۳۷۲ ش ب.
(۲۶) ارنی هرینک، سفال ایران در دوران اشکانی، ترجمه حمیده چوبک، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۲۷) J W Allan، "Metalwork"، in The Arts of Persia، ed Ronald W Ferrier، New Haven: Yale University Press، ۱۹۸۹.
(۲۸) L Vanden Berghe، "Luristan، Pusht i-kuh au chalcolith-ique moyen"، Prإhistoire de la Mإsopotamie، Paris: C N R S، ۱۹۸۷.
(۲۹) R Charleston، "Gloss"، in The Arts of Persia، ibid.
(۳۰) Ronald W Ferrier، "Jewellery"، in ibid.
(۳۱) Ernst J Grube، Cobalt and lustre: the first centuries of Islamic pottery، London ۱۹۹۴.
(۳۲) Assadullah Souren Melikian-Chirvani، Islamic metalwork from the Iranian world: ۸th-۱۸th centuries، London ۱۹۸۲.
(۳۳) David Talbot Rice، Islamic art، London ۱۹۷۵.
(۳۴) Topkapi palace، tr Ender Gدrol، Istanbul: Akbank culture and art directorate، ۲۰۰۰.
(۳۵) Hans E Wulff، The traditional crafts of Persia، Cambridge، Mass ۱۹۶۶.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنگ»، شماره۳۹۸۵.