تنوخ در شام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تنوخ،
اتحادیه و
پیمانی بین
قبایل عرب قبل از
اسلام بوده است که
نسب مشترکی را پذیرفته بودند.
تاریخ تنوخ در منطقه
شام، قسطنطنیه شرقی، به ویژه در دوره پیش از اسلام و نیز در
دوره اسلامی واضح و آشکار است.
ظاهراً بعضی از
تنوخیان به دنبال شکست از سپاه
ساسانیان، به قلمرو روم شرقی
مهاجرت کردند و آنان نخستین گروه
عرب بودند که برای خدمت به
دولت روم شرقی هم پیمان شدند و متحدان اصلی رومیان در
قرن چهارم میلادی به شمار میآمدند.
مسعودی از سه حاکم آنان به نامهای نعمان، عمرو و حَواری یاد کرده که نام آنان در منابع غیرعربی نیامده است.
اتحادیه عرب روم شرقی در قرن چهارم، در شرق دو چهره بزرگ داشت:
امرؤ القیس، سلطان تمامی اعراب (متوفی ۳۲۸ م) که وجودش با
کتیبه نَمارَه تأیید شده است، و
ملکه مَوِیَه (۳۷۰ م) که مورخان کلیسایی یونانی هویت تاریخی او را تأیید کردهاند.
امرؤ القیس از
لخمیانی بود که کمی
خون تنوخی در رگهایش جریان داشت، اما وابستگی قبیلهای مویه به تنوخیان نامعلوم و فقط یک احتمال است.
متحدان تنوخی،
مسیحیان راست دین (
ارتدوکس) و غیرتمند و متعصبی بودند و نبردهای مویه با والنس آریانی فقط اهداف اعتقادی و دینی داشت.
اگر ملکه به تنوخیان وابستگی قبیلهای داشت، باید در منابع اولیه و
اشعار حماسی که هنگام پیروزی او بر والنس سروده شده بود و نیز در سوزومن، یک منبع یونانی، به این وابستگی اشاره میشد.
این امر بعدها تنها در یک دیوان تنوخی در
دوره اسلامی، که در بر دارنده
اشعار سروده شده در پیش از
اسلام است، آمده است.
ارتباط تنوخیان با دولت مرکزی پرفراز و نشیب بود.
آنان ظاهراً حدود ۳۸۰ میلادی، بر دولت مرکزی شوریدند، اما سه سال بعد، فرانک ریکومر، فرمانده نظامی تئودوسیوس اول، این
شورش را سرکوب کرد.
این شکست مقدمه زوال نهایی تنوخیان به عنوان اتحادیهای برجسته در روم شرقی در قرن چهارم میلادی شد.
اما در سه قرن پیش از اسلام، تنوخیان هم پیمان روم شرقی باقی ماندند و در زمان
فتح بلاد شام، در
دومَةُ الْجَندَل و در نبرد یَرموک، با
مسلمانان جنگیدند
و در جنگ بی حاصل روم شرقی با حِمْص، در سال هفده، نیز شرکت داشتند.
بعد از نبرد یرموک، وقتی که ابوعُبَیْده جَرّاح در اطراف خلکیس (قِنَّسرین) و برویا (
حلب)، با تنوخیان درگیر شد، اتحاد آنان از بین رفت.
بعضی از آنان اسلام آوردند،
در حالی که گروهی دیگر قاطعانه به
آیین مسیحی وفادار ماندند.
در سال هفده، گروهی از تنوخیان در ترجمه
انجیل به عربی شرکت کردند.
اشاره منابع عربی ـ اسلامی، به دو گروه «حاضر» (مقیم/ ساکن) از تنوخیان در نزدیکی
حلب و قنّسرین، دالّ بر درستی گزارشهای منابعی است که در خصوص قلمرو اصلی سکونت تنوخیان در نواحی شرق روم شرقی، که در دوره اسلامی نیز همواره تحت اشغال آنان بود، سخن گفتهاند (برای نمونه به این منبع رجوع کنید
).
این امر مورد تأیید منابع غیرعربی سریانی، شامل مکتوب و غیرمکتوب، است.
با ایجاد نظم جدید در
بلاد شام توسط
خلفای اسلامی، آن گروه از تنوخیان که به آناطولی نرفته بودند، بخشی از سپاه شام را تشکیل داده، به خدمت
بنی امیه در آمدند.
آنان در
صِفّین، در کنار
معاویه با
علی علیهالسلام جنگیدند.
در مَرج راهِط نیز همراه
مروان بن حکم بودند.
احساس همدلی با اعراب جنوبی، آنان را به مقابله با
مروان دوم برانگیخت که سپاهیانش از اعراب شمالی بنوقیس بودند.
تنوخیان در ۱۲۷، هنگامی که مروان دوم از قنّسرین و خُناصِره میگذشت، به او حمله بردند.
با انتقال
خلافت از
دمشق به
بغداد، بخت و اقبال
امویان در بلاد شام کاملاً فرو خفت و در دوره خلافت
مهدی عباسی (۱۵۸ـ۱۶۹) به کلی مضمحل شدند.
وقتی که مهدی از شمال
سوریه دیدن میکرد، حدود پنج هزار سواره نظام تنوخی به فرماندهی لیث بن مَحَطَّه به استقبال او رفتند.
خلیفه از آنان خواست اسلام آورند.
تنوخیان ابتدا سرباز زدند، اما بعد از آنکه فرماندهشان به
قتل رسید، اسلام آوردند
و
معابدشان ویران گشت.
در اینجا نیز دادههای منابع عربی ـ اسلامی که مقرّ آنان را قنّسرین و
حلب معرفی کرده، مورد تأیید منابع سریانی غیرعربی است.
ابن عبری و میخاییل سریانی هنگام گزارش ماجرای برخورد آنان با مهدی، از تنوخیان به عنوان ساکنان منطقه سخن گفتهاند.
این نکته در یک کتیبه معاصر سریانی نیز آمده است.
برخورد آنان با مهدی، تنوخیان را به عنوان جامعه مستقل مسیحی در بلاد شام مطرح کرد.
از این زمان به بعد، تنوخیان در شرایط بحرانی و سخت، همچون یک
عرب مسلمان عمل میکردند.
ارتباط آنها با قنّسرین و
حلب، در دوره خلافت
هارون الرشید، نیز آشکار است.
در این دوره، شورشیانی به محل سکونت آنها در نزدیکی
حلب حمله کردند.
در نتیجه، تنوخیان قنّسرین و
حلب را ترک کردند و به جاهایی دیگر از قبیل لاذقیه، جبل بَهْراء و جبل تنوخ، یعنی رشته کوههایی که از لاذقیه تا حمص کشیده شده است، کوچیدند و
جغرافیدانان دوره اسلامی (مثلاً در این منبع
) آنان را در آنجاها یافتند.
در این دوران بزرگترین مشارکت تنوخیان در فرهنگ عربی و اسلامی ظهور
ابوالعلاء مَعَرّی،
فیلسوف و
شاعر بزرگ تنوخی، بود.
تنوخیان آخرین مرحله از تأثیر تاریخی خود در بلاد شام را، در منطقهای جدید یعنی در
لبنان ایفا کردند.
آنها ناگهان وارد منطقه «الغرب»، در جنوب بیروت شدند و تا زمان اشغال آن سرزمین توسط
عثمانیها، برتری خود را بر آن حفظ کردند.
بدینسان تنوخیانِ پیشتر مسیحی، نخستین گروه مسلمانی بودند که در لبنان مسیحی ساکن گشتند و جامعهای کوچک و ممتاز با عنوان بنَوبُحتُر پدید آوردند.
بعدها این گروه از
تنوخیان لبنان در سیر مذهبی خود گام دیگری برداشتند و وارد
جنبش دُروزیهای لبنان شدند.
آنان با ایستادگی در برابر
مارونیها در شمال لبنان و مقابله با روم شرقی که از غرب یعنی از
دریا به قلمرو
خلافت عباسی حمله میکرد، به
عباسیان خدمت کردند.
«الغرب» و بیروت، با
مدیریت روشنفکرانه تنوخیان پیشرفت کردند و بیروت به ویژه بعد از اختلافاتی با مراکز تجاری ایتالیایی، به عنوان بندری برای دمشق، رشد و توسعه یافت.
پیروزی سلطان سلیم اول عثمانی در مَرْج دابِق برای تنوخیان فاجعه آفرید و مَعْنیانِ (مَعْن) شوف، رهبران جدید لبنان مرکزی و شمالی، آنها را از دور خارج کردند.
مرحله نهایی
زوال تنوخیان،
قتل عام آنان در ضیافتی بود که در
کاخ خود آنان ترتیب داده بودند.
امروزه در لبنان، تنوخیان را به واسطه مقبرة السّید دروزی (تنوخی، عبداللّه بن سلیمان) میشناسند.
این
مقبره در عَبَیه به یک مرکز زیارتی تبدیل شده است که هر ساله هزاران
دروزی در آنجا گرد میآیند.
حضور تنوخیان در بیروت، که به دوره
جنگ صلیبی بر میگردد، اینک محدود به خیابانی است که «شارع التنوخیین» نام دارد.
(۱) ابن حائک، صفة جزیرة العرب، چاپ
محمدبن علی اکوع، بغداد ۱۹۸۹.
(۲) ابن عدیم، زبدة
الحلب من تاریخ
حلب، چاپ خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۳) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی.
(۴) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۵) بلاذری، فتوح البلدان.
(۶) طبری، تاریخ طبری (بیروت)).
(۷) مسعودی، مروج الذهب (بیروت).
(۸) یاقوت حموی، معجم البلدان.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنوخ در شام»، شماره۳۹۶۶.