تمییز اعداد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تمییز اعداد،
از مجموعه مباحث "تمییز" است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد؛ ازاینرو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و
شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل
تمییز (نحو) و مطالب مذکور در آن مراجعه کند.
اعداد،
الفاظ مبهمی هستند که نیاز به
تفسیر و رفع
ابهام دارند و این
رفع ابهام ممکن است با تمییز و غیر آن صورت گیرد. بحث از تفسیر و رفع ابهام عدد با توجه به اینکه عدد بر دو گونه "عدد صریح" و "عدد کنایی" است، در دو بخش مورد بررسی قرار میگیرد:
عدد در این نوع، اسمی است که به صراحت بر کمیت،
ترتیب و یا نسبت اشیاء معدود و قابل شمارش دلالت دارد.
تفسیرکننده (مفسِّر) و رفعکننده ابهام در عدد صریح بر سه گونه است:
در برخی موارد
تمییز مفرد و منصوب از عدد صریح، رفع ابهام میکند:
مانند: «وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقیباً»؛ «و از آنها، دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم».
در این
آیه شریفه "اثْنَیْ عَشَرَ" از اعداد مرکب بوده که توسط تمییز مفرد منصوب (نَقیبا) تفسیر شده است.
مانند: « إِنَّ هذا أَخی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً»؛ «این برادر من است و او نود و نه میش دارد».
در این آیه شریفه "تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ" از اعداد معطوف بوده که توسط تمییز مفرد منصوب (نَعْجَةً) تفسیر شده است.
مانند: «وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَة»؛ «و ما با
موسی، سی شب وعده گذاشتیم سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم به این ترتیب، میعاد پروردگارش (با او)،
چهل شب تمام شد».
در این آیه شریفه "ثَلاثینَ" و "أَرْبَعینَ" از اعداد عقود بوده که توسط تمییز مفرد منصوب (لَیْلَةً) تفسیر شده است.
از عدد "ثلاثة" تا "عشرة" در اعداد مفرد
مفسر جمع و به جهت اضافه، مجرور بوده و از جهت مذکر و مؤنّث بودن، مخالف عدد است؛
مانند: «سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُوماً»؛ «(خداوند) این تندباد بنیانکن را هفت شب و هشت روز پی در پی بر آنها مسلّط ساخت».
در این آیه شریفه "سَبْعَ" و "ثَمانِیَةَ" از اعداد مفرد بوده که توسط مفسِّر جمع و مجرور ("لَیالٍ" و "أَیَّامٍ") تفسیر شدهاند.
"المأة"، "الألف"، مثنای این دو
، جمع این دو
، "الملیون" و "الملیار" از اعداد مفرد هستند که برای مذکر و مؤنث یکسان بوده و مفسِر آنها مفرد و مجرور است؛
مانند: «فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ»؛ «
خدا او را یکصد سال میراند».
در این آیه شریفه "مِائَة" از اعداد مفرد بوده که توسط مفسر مفرد و مجرور (عام) تفسیر شده است.
اعداد کنایی، الفاظ مخصوصی هستند که از عدد
کنایه آورده میشوند
و عبارتند از: "کَم"، "کأیِّن"، "کذا"، "بِضع" و "بِضعة" و "نَیِّف".
در ادامه به نحو مستقل به مفسِّر هر یک از این
اعداد اشاره میشود:
"کم" بر دو قسم "کم استفهامی" و "کم خبری" بوده که در ادامه به مفسِّر هر یک اشاره میشود:
مفسِّر "کَم استفهامی" بر دو گونه است:
۱. مفرد و منصوب؛
مانند: «کَم عبداً مَلَکتَ»؛ در این مثال "کَم" استفهامی توسط مفسِّر مفرد و منصوب (عبداً) تفسیر شده است.
۲. مفرد و مجرور
و این تنها در صورتی که "کَم" به حرف جرّ، مجرور شده باشد، جایز است؛
مانند: «علی کَم جذعٍ بُنی بیتک»؛ در این مثال "کَم" استفهامی با حرف جرّ "علی" مجرور شده و توسط مفسِّر مفرد و مجرور (جذعٍ) تفسیر شده است.
مفسِّر "کَم خبریّة" بر چهارگونه است:
۱. مفرد و مجرور به اضافه؛
مانند: «کَم أجیرٍ فی بیت أبی»؛ در این مثال "کَم" خبری توسّط مفسِّر مفرد و مجرور به اضافه (أجیرٍ)
تفسیر شده است.
۲. جمع و مجرور به اضافه؛
مانند: «کَم کُتبٍ لی»؛ در این مثال "کَم" خبری توسط مفسِّر جمع و مجرور به اضافه (کُتبٍ) تفسیر شده است.
۳. مفرد و مجرور به "مِن"؛
مانند: «کَم مِن مرَّةٍ شاهدتهُ»؛ در این مثال "کَم" خبری توسط مفسِّر مفرد و مجرور به "مِن" (مرَّةٍ) تفسیر شده است.
۴. مفرد و منصوب؛
مانند: «کَم عَمةً لَکَ یَا جَریرُ و خَالةً فَدْعَاءُ قَدْ حلَبَتْ علیَّ عِشَارِی»؛ در این مثال "کَم" خبری توسط تمییز مفرد و منصوب (عَمةً) تفسیر شده است.
مفسِّر "کَأیّن" بر دو گونه است:
۱. مفرد و مجرور به "مِن"؛
مانند: «وَ کَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها»؛ «و چه بسیار نشانهای (از خدا) در
آسمانها و
زمین که آنها از کنارش میگذرند».
در این مثال "کَأیّن" توسّط مفسِّر مفرد و مجرور به "مِن" (آیَة) تفسیر شده است.
۲. مفرد و منصوب؛
مانند: «...فکأیِّن آلِماً حُمَّ...»؛ در این مثال "کَأیّن" توسط تمییز مفرد و منصوب (آلِما) تفسیر شده است.
مفسِّر "کذا" مفرد و منصوب است؛
مانند: «اشتَرَیتُ کذا و کذا کتاباً»؛ در این مثال "کذا" توسط تمییز مفرد و منصوب (کتاباً) تفسیر شده است.
مجرور شدن مفسِّر "کذا" به حرف جرّ "من" به اتفاق عالمان نحو جایز نیست؛ اما بعضی
جرّ آن را به سبب اضافه در صورت عدم تکرار و عطف نشدن، جایز دانستهاند؛ همچون "کذا ثوبٍ" و "کذا أثوابٍ".
مفسِّر "بِضع" و "بِضعَة" جمع و مجرور است؛
مانند: « غُلِبَتِ الرُّومُ• فی أَدْنَی الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ• فی بِضْعِ سِنین»؛ «رومیان مغلوب شدند! • (و این شکست) در سرزمین نزدیکی رخ داد اما آنان پس از (این) مغلوبیت بهزودی غلبه خواهند کرد... • در چند سال»
در این آیه شریفه "بِضع" توسّط مفسِّر جمع و مجرور (سِنین) تفسیر شده است.
مفسِّر "نیّف" مفرد و منصوب است؛
مانند: «ثلاثونَ و نیِّف رجلاً»؛ در این مثال "نیّف" توسط تمییز مفرد و منصوب (رجلاً) تفسیر شده است.
پژوهشکده باقرالعلوم.