تقوا و ترک جهاد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تقوا، نه تنها باعث
تشویق انسان به
جهاد میشود بلکه باعث عدم تخلف در امر جهاد میشود.
تقوا، سبب اجتناب از
تخلف در
جهاد با
مال و
جان میشود:
لا یستـذنک الذین یؤمنون بالله والیوم الاخر ان یجـهدوا بامولهم وانفسهم والله علیم بالمتقین.
آنها که به خدا و
روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه برای ترک جهاد (در
راه خدا) با اموال و جانهایشان، از تو
اجازه نمیگیرند و خداوند
پرهیزگاران را میشناسد.
لا یستاذنک الذین یؤمنون بالله و الیوم الآخر... یترددون. این آیه و آیه بعد یکی از علائم
نفاق که
منافقین را از
مؤمنین جدا میسازد بیان میکند، و آن این است که
منافق از
پیغمبر اجازه تخلف از جهاد میگیرد، ولی مؤمن در جهاد در
راه خدا پیشدستی نموده، هرگز به تخلف راضی نمیشود.
خداوند در این دو آیه میخواهد بفرماید: جهاد در راه خدا با جان و مال از لوازم ایمان واقعی و درونی به خدا و
روز جزا است، چون چنین ایمانی آدمی را به تقوی وا میدارد، و مؤمن بخاطر داشتن چنین ایمانی نسبت به
وجوب جهاد بصیرتی بدست میآورد و همین
بصیرت نمیگذارد که در امر جهاد تثاقل و کاهلی کند، تا چه رسد به اینکه از ولی امر خود اجازه تخلف و معافیت از جهاد بخواهد. بخلاف منافق که او بخاطر نداشتن ایمان به خدا و روز جزا دارای چنین تقوایی نگشته، دلش همواره در تزلزل و
تردید است و در نتیجه در مواقف دشواری که پای جان و مال در میان است دلش میخواهد به هر وسیله ممکن طفره برود و خود را کنار بکشد، و برای اینکه از رسوایی خود نیز جلوگیری به عمل آورده باشد و صورت قانونی بدان بدهد از ولی امرش درخواست معافیت میکند.
این
آیه به شرح یکی از نشانههای مؤمنان و منافقان پرداخته میگوید: آنها که ایمان به خدا و سرای دیگر دارند هیچگاه از تو اجازه برای عدم
شرکت در جهاد با اموال و جانها، نمیخواهند (لا یستاذنک الذین یؤمنون بالله و الیوم الآخر ان یجاهدوا باموالهم و انفسهم). بلکه هنگامی که فرمان جهاد صادر شد بدون تعلل و سستی به دنبال آن میشتابند و همان ایمان به خدا و مسئولیتهایشان در برابر او، و ایمان به
دادگاه رستاخیز آنان را به این راه
دعوت میکند و راه عذرتراشی و بهانه جویی را به رویشان میبندد. خداوند به خوبی افراد پرهیزکار را میشناسد و از
نیت و اعمال آنها کاملا آگاه است (و الله علیم بالمتقین).
سپس در آیه بعد میگوید: تنها کسانی از تو اجازه برای عدم شرکت در میدان جهاد میطلبند که ایمان به خدا و روز جزا ندارند (انما یستاذنک الذین
لا یؤمنون بالله و الیوم الآخر)، سپس برای تاکید عدم ایمان آنها میگوید: آنها کسانی هستند که دلهایشان مضطرب و آمیخته با
شک و
تردید است! (و ارتابت قلوبهم). به همین دلیل در این شک و تردید گاهی قدم به پیش میگذارند و گاهی باز میگردند و پیوسته در
حیرت و سرگردانی به سر میبرند، و به همین جهت منتظر پیدا کردن بهانه و کسب اجازه از پیامبرند (فهم فی ریبهم یترددون) گرچه صفات فوق به شکل
فعل مضارع ذکر شده است ولی منظور از آن بیان صفات و حال منافقان و مؤمنان است و ماضی و حال و مضارع در آن تفاوت نمیکند.
به هر حال مؤمنان در پرتو ایمانشان تصمیم و ارادهای محکم و خلل ناپذیر دارند راه را به روشنی دیدهاند، مقصدشان معلوم، و هدفشان مشخص است، به همین دلیل با عزمی راسخ و بدون تردید و دودلی با گامهایی استوار به پیش میروند. اما منافقان چون هدفشان تاریک و نامشخص است گرفتار حیرت و سرگردانی هستند و همیشه به دنبال بهانهای برای فرار از زیر بار مسئولیتها میگردند. این دو نشانه مخصوص مؤمنان و منافقان صدر
اسلام و میدان
جنگ تبوک نبود بلکه هم امروز نیز مؤمنان راستین را از مدعیان دروغین با این دو صفت میتوان شناخت، مؤمن،
شجاع و مصمم است و منافق بزدل و ترسو و متحیر و عذرتراش!
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اجتناب از ترک جهاد».