تقوا و تردید (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تقوا باعث
ایمان آوردن به
قدرت خدا و
ربوبیت مطلق
خدا و عدم
تردید در آنها میشود.
تقواپیشگی، عامل پرهیز از تردید درباره
قدرت و
ربوبیت مطلق
خدا میشود:
اذ قال الحواریون یـعیسی ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائدة من السماء قال اتقوا الله ان کنتم مؤمنین.
در آن هنگام که
حواریون گفتند: «ای
عیسی بن مریم! آیا پروردگارت میتواند مائدهای از
آسمان بر ما نازل کند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهیزید اگر با
ایمان هستید!».
مسلما این جمله در ابتدا چنین
معنی میدهد که حواریون در
قدرت خدا در نزول
مائده شک داشتند، ولی در
تفسیر آن مفسران اسلامی بیاناتی دارند، که چند قسمت آن از همه بهتر به نظر میرسد نخست اینکه این درخواست در آغاز کار آنها بود، که به تمام
صفات خدا کاملا آشنا نبودند، دیگر اینکه منظورشان این بوده آیا خداوند
مصلحت میبیند چنین مائدهای را بر ما نازل کند، همانطور که فی المثل کسی به دیگری میگوید من نمیتوانم تمام ثروتم را بدست فلان کس بدهم، یعنی صلاح نمیبینم نه اینکه قدرت ندارم، سوم اینکه یستطیع، به
معنی یستجیب بوده باشد زیرا ماده طوع به
معنی انقیاد است و هنگامی که به
باب استفعال برود چنین
معنی را میتوان از آن استفاده کرد، بنابراین
معنی جمله چنین میشود آیا پروردگار تو از ما میپذیرد که
مائده آسمانی بر ما نازل کند؟
در اینجا نکته مهمی است که باید به آن توجه داشت و آن اینکه هنگامی که ایمان به مرحله
شهود و
عین الیقین برسد یعنی
حقیقت را با
چشم مشاهده کند و جای هیچگونه
تردید و
وسوسه باقی نماند
مسئولیت او بسیار سنگینتر خواهد شد زیرا چنین کسی آن
انسان سابق که ایمانش بر پایه شهود نبود، و احیانا وسوسههایی در آن وجود داشت نیست، او وارد مرحله جدیدی از ایمان و مسئولیت شده است و کمترین تقصیر و
غفلت و کوتاهی او موجب مجازات شدیدی خواهد شد به همین دلیل مسئولیت
انبیاء و
اولیای خدا، سخت سنگین بود بطوری که همیشه از آن
وحشت داشتند، در زندگی روزانه نیز به نمونههایی از این مطلب برخورد میکنیم مثلا هر کس میداند که قاعدتا در
شهر و دیار او گرسنگانی وجود دارند که در برابر آنها مسئولیت دارد، اما هنگامی که با
چشم خود ببیند که
انسان بی گناهی از شدت گرسنگی ناله میکند، مسلما شکل مسئولیت او عوض میگردد.
ذکر انواع
معجزات انبیاء علیهمالسّلام و خصوصیت
معجزه مائده، و بیان وجه تهدید شدید حواریون در: فمن یکفر بعد منکم...،
توضیح اینکه معجزاتی که کلام الله مجید از آنها یاد کرده چند قسم است: یکی معجزاتی که پروردگار در همان اوان
بعثت انبیاء به آنان داده تا مؤید و
حجت بر
نبوت یا رسالتشان باشد، مانند ید بیضا و عصایی که به
موسی علیهالسّلام داد، و زنده کردن مردگان و
خلقت طیر و شفای
کور مادر زاد و
پیسی، که به
عیسی علیهالسّلام ارزانی داشت، و قرآنی که به
رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم نازل فرمود. و این نوع معجزات را به خاطر
دعوت انبیا و
اتمام حجت شان بر
کفار، خداوند به آنان داده است تا اگر کسی زیر بار نرفت و
گمراه شد حجت بر او تمام باشد و آن کس هم که پذیرفت و به
نور ایمان زندگی یافت با
حجت و
بینه زنده شده باشد.
قسم دیگر، معجزاتی است که کفار، انبیای خود را به ارائه آن
تکلیف کردهاند، مانند:
ناقه صالح و امثال آن و از همین قسم است عذابهای مخوفی که انبیا در دعوت خود استعمال کردهاند، مانند
ملخ،
شپش و
قورباغه و غیر اینها از عذابهای هفتگانهای که موسی علیهالسّلام درباره قوم
فرعون بکار برده و نیز مانند
طوفان نوح و
زلزله ثمود و
باد صرصر عاد و غیر اینها. و اینگونه معجزات مخصوص معاندینی بوده که زیر بار حق نمیرفتند.
قسم سوم معجزاتی است که خداوند متعال در مواقعی که احتیاج و ضرورتی ایجاب میکرده آن را ارائه میداده، مانند منفجر شدن
چشمه از شکم
سنگ و نزول
من و سلوی در بیابان بر
بنی اسرائیل و کندن
کوه طور از ریشه و نگهداشتنش بر بالای سر آنان و شکافتن
دریا برای نجاتشان از فرعون و ستمگریهای او، همه اینها معجزاتی بوده که به منظور ترسانیدن عاصیان و کسانی که از پذیرفتن حق استنکاف میورزیدند یا به منظور
تعظیم و تکریم
مؤمنین انجام میشده، تا شاید کلمه
رحمت، در حقشان تمام شود، گرچه خودشان درخواست نکرده باشند.
و از همین باب است مواعیدی که خدای تعالی در
قرآن کریم مؤمنین را به آنها
وعده داده تا کرامتی باشد برای رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، مانند وعده به فتح
مکه و خذلان
مشرکین از
کفار قریش و غلبه
روم و غیر آن.
این بود انواع معجزاتی که در
قرآن کریم و در تعلیمات الهی از آنها یاد شده، و اما اینکه بعضی از هوسبازان با دیدن معجزه باز مطالبه معجزه دیگری کردهاند (و ما آن را در این اقسام ذکر نکردیم) برای این بود که این
عمل به تعبیر قرآن و تعلیمات الهی هذیانهایی بوده که نباید به آنها اعتنا نمود، مانند مطالبه کردن
اهل کتاب از رسول الله صلیاللهعلیهوآلهوسلّم که با بودن قرآن در دسترسشان
کتاب دیگری بر ایشان نازل کند، قرآن به جواب آنها بی
اعتنایی میکرد.
و این بی اعتنائیهای قرآن همه برای این است که غرض از معجزه
ظهور حق و اتمام حجت است نه چیز دیگر، و معلوم است که برای ظهور حق و اتمام حجت، انجام یک
معجزه کافی است، و
سؤال از تکرار آن جز بازیچه گرفتن
آیات خدا و لعب با مقام ربوبی و تردید بی جا،
معنای دیگری ندارد و این خود بزرگترین
طغیان و
استکبار است، و اگر همین عمل زشت از مؤمنین سر بزند معلوم است که گناهش بیشتر و زشتیش نمودارتر است. مؤمن با اینکه ایمان به خدا دارد و خصوصا مؤمنی که معجزات و آیات خدا را به
چشم خود دیده آن گاه ایمان آورده است، چه کار با معجزه مجدد و نزول آیات آسمانی دارد؟ و آیا مطالبه معجزات مجدد را با این فرض جز به اقتراحات هواپرستان و درخواستشان از
شعبده بازان و
مرتاضین که برای سرگرمی و خوش گذرانی شان
عجیب و غریبترین نمایشها را بدهند، میتوان
تشبیه نمود؟ و چیزی که ظاهر آیه، اذ قال الحواریون یا عیسی ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائدة، آن را افاده میکند این است که حواریین از مسیح تقاضای معجزه مخصوصی کردهاند در حالی که خود از اصحاب و از خواص آن جناب بودهاند، و بارها معجزات باهره و کرامات ظاهرهای که داشت از او دیده بودند. آری مسیح مبعوث به قوم خود نشد مگر به همان معجزات، با این حال چگونه تصور میشود کسی که به مسیح ایمان آورده معجزات او را ندیده باشد؟ با اینکه مسیح خودش به خودی خود معجزه بود، زیرا خداوند او را بدون
پدر آفریده، و به
روح القدس تاییدش نمود، و در نتیجه در گهواره با مردم
تکلم میکرد، همانطوری که در
کهولت میکرد، و خداوند با معجزات پی در پی روز بروز به کرامتش میافزود تا آنکه بسوی درگاه خویش صعودش داد، و عاقبت امرش را هم به عجیبترین معجزات خاتمه داد، با این حال درخواست کردن حواریین معجزهای را که به سلیقه خود انتخاب کرده بودند (مائده) بعد از مشاهده آن همه آیات، عمل بسیار زشتی بود، و از همین جهت مسیح علیهالسّلام با این کلام خود، اتقوا الله ان کنتم مؤمنین، آنها را
توبیخ نموده است، و بخاطر همین زنندگی بود که خود آنها اقتراح و درخواست خود را توجیه کرده و مطالبی گفتند که آن حدت و صولتی را که در اطلاق کلامشان بود شکست و آن مطالب این بود که گفتند: غرض ما از این درخواست تنها خوردن و تفنن به امور
خارق العاده و بازیچه گرفتن
آیات الهی نیست بلکه اغراض دیگری در نظر گرفتهایم و آن عبارتست از تکمیل
علم خود و ازاله خاطرات سوء از دلهایمان و
گواه بودنمان بر آن معجزه.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اجتناب از تردید».