• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تقارن دنیا و آخرت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تقارن ایمان به آخرت با ایمان به خدا و ایمان به پیامبران (علی نبینا وآله و علیهم السلام) نشان دهنده اهمّیت آن است.



قرآن کریم دنیا و آخرت را در ده‌ها آیه در کنار هم آورده و اموری را مورد توجّه قرار داده است:

۱.۱ - رابطه دنیا و آخرت

۱. رابطه دنیا و آخرت: اعتقاد به آخرت در صورتی در کردار آدمی تأثیر می‌گذارد که بین زندگی دنیا و زندگی آخرت رابطه ای وجود داشته باشد. در غیر این صورت، تأثیری بر کردار او در زندگی دنیا نخواهد داشت.
از دیدگاه قرآن، دنیا و آخرت از یک دیگر جدا نیستند، بلکه پیوستگی و رابطه تنگاتنگی میان آن‌ها برقرار است. این رابطه بین اعمال اختیاری آدمیان در دنیا و سعادت یا شقاوت آخرت است.
[۱] معارف قرآن، ص ۵۰۲.
[۲] مجموعه آثار، مطهری، ج ۲، حیات اخروی، ص ۵۲۰.
این رابطه از نوع رابطه های قراردادی نیست، بلکه رابطه ای تکوینی بین عمل و نتیجه آن در آخرت وجود دارد.
[۳] مجموعه آثار، مطهری، ج ۱، عدل الهی، ص ۲۳۷.
برخی این رابطه را فراتر از رابطه علّی و معلولی دانسته و از آن به رابطه عینیت و اتّحاد یاد کرده اند.
[۴] مجموعه آثار، مطهری، ص ۲۳۸.

از روایات فراوانی نیز به دست می‌آید که اعمال دنیایی ما دارای صورت‌هایی آخرتی است که در آخرت به صورت نعمت و یا عذاب ظاهر می‌شود،
بنابر این میان دنیا و آخرت ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. دنیا رَحِم آخرت و محلّ تربیت انسان‌ها و پرورش استعداد آن‌ها است.
[۷] مجموعه آثار، مطهری، ج ۱، عدل الهی، ص ۲۰۲ - ۲۰۴.
عقاید، اخلاق و اعمال ما در دنیا، تعیین کننده سرنوشتمان در آخرت بوده، چهره آن جهانی ما همان صورتی است که در دنیا برای خویش ساخته ایم،
[۸] المظاهر الالهیه، صدر المتالهین شیرازی، ص ۸۶.
[۹] پادشاهی خدا، بازرگان، ص ۱۲۷.
زیرا‌ به‌طور کلّی، آخرت چیزی جز باطن دنیا نیست: «یعلَمونَ ظهِراً مِن الحَیوةِ الدُّنیا و هُم عَنِ الأَخِرةِ هُم غفِلونَ.»
از این‌که در آیه پیشین آخرت در مقابل ظاهر زندگی دنیا قرار گرفته، روشن می‌شود که آخرت باطن زندگی دنیا است. دنیا و آخرت مانند دو فصل از یک سالند، در یکی به کشت ، و در دیگری به درو می‌پردازیم.
در روایتی از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، دنیا مزرعه آخرت دانسته شده است، از این رو انسان در دنیا باید زمینه برخورداری از نعمت های آخرتی را فراهم سازد: «مَن کانَ یریدُ حرثَ الأَخِرةِ نَزِد لَه فِی حَرثِهِ» چنان که به قارون سفارش شده از سهم دنیایی خویش برای آخرتش بکوشد: «وَابتَغِ فِیمَا ءَاتَک اللّهُ الدّارَالأَخِرَةَ وَ لاتَنسَ نَصِیبَک مِن الدُّنیا.»
به گفته بسیاری از مفسّران، مقصود آن است که در دنیا برای آخرت بکوشی، زیرا سهم انسان از دنیا چیزی جز کار برای آخرت نیست و امام علی (علیه‌السلام) در تفسیر آیه فرمود: فراموش مکن که از سلامت، نیرو، فراغت، جوانی ، نشاط و ثروت خودبرای کسب آخرت بهره گیری،
[۱۵] مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۶.
از این رو مؤمنان، با اعمال شایسته نظیر جهاد ، زکات و... در دنیا، زمینه برخورداری از ثمره آن در آخرت را فراهم می‌سازند.
امام‌ خمینی در مقایسه دنیا و آخرت، معتقد است موجودات عالم طبیعت و دنیا در تغییر و تدرج هستند و با حرکت جوهری، هر لحظه صورت نوعیه‌ای به آنها افاضه می‌شود، دنیا نیز دار تضاد و تزاحم است، برخلاف عالم آخرت که تعارض و تزاحم در آن راه ندارد؛ زیرا تام و مستقل است و جهت ندارد، ازاین‌رو تزاحمی که در دنیا است، در آنجا راه ندارد همچنین عالم دنیا عالم شرور است؛ زیرا شرور در این عالم زاییده این تزاحم است، اما در عالم آخرت تزاحم راه ندارد و سعه و گستره بیشتری دارد. به اعتقاد امام‌ خمینی جسم دنیوی با حرکت جوهری ترقی و قوت می‌یابد و وارد نشئه برزخ می‌شود اما جسم اخروی، با تمام همت و فعالیت نفس، قوام و ظهور یافته و نفس با تمام قدرت و احاطه خود جسم را ظاهر می‌سازد، ازاین‌رو می‌تواند سختی‌ها و عذاب‌های غیرقابل‌تحمل در دنیا را تحمل کند و از هم فرو نپاشد. همچنین ایشان در مقایسه دنیا و آخرت، معتقد است دنیا حجاب است و وقوع در طبیعت و بهره از آن نیز برای اولیای الهی (علیه‌السّلام) حجاب به شمار می‌رود و استغفار رسول حمل بر این می‌باشد و ممکن است خطیئه‌ حضرت آدم نیز به‌ معنای همین توجه قهری به تدبیر عالم دنیا باشد. البته به باور امام‌ خمینی رابطه دنیا و آخرت، رابطه ظاهر و باطن است از این‌ روست که اعمال و نیاتی که در انسان در دنیا دارد، در آخرت صورت می‌یابد و به شکل نعمت یا عذاب مجسم می‌شود. پس نشئه آخرت، ظهور همان حقایق دنیا به‌صورت قوی‌تر و شدیدتر است ازاین‌رو انسان با افعال و ملکات خود، درحقیقت همان صور اخروی خویش را می‌سازد و این افعال و ملکات در آن عالم ظهور و بروز می‌یابد.
[۲۹] خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۴۳۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۱.۲ - خالق دنیا و آخرت

۲. خالق و حاکم دنیا و آخرت: خداوند همان گونه که این جهان را آفریده، آخرت را نیز پدید می‌آورد: «فَانظُروا کیفَ بَدأَالخَلقَ ثُمَّ اللَّهُ ینشِئُ النَّشأَةَ الأخِرَةَ.» با توجّه به واژه «ینشئ» (از ریشه انشاء)، می توان فهمید که سرای آخرت غیر از عالم مادّی بوده، با آن مباینت دارد.
[۳۱] الحکمة المتعالیه، ملاصدرا، ج ۹، ص ۱۵۳.
دنیا و آخرت از آنِ خداوند و ستایش و فرمان روایی در هر دو سرا مخصوص او است.

۱.۳ - ترجیح آخرت بر دنیا

۳. خدا، خواهان ترجیح آخرت بر خواسته های زودگذر دنیایی: در حالی که انسان‌ها خواستار نعمت های زودگذر دنیا (مانند غنیمت های جنگی) هستند، خداوند آخرت را برایشان برمی گزیند: «تُرِیدونَ عَرَضَ الدُّنیاواللَّهُ یرِیدُالأَخِرة.» تعبیر «عرض»، نشانه غیر اصلی و گذاریی بودن دنیا است و نیز از آیه ۳۲ سوره انعام که از اندیشیدن درباره حقیقت دنیا و آخرت سخن رفته، بر می‌آید که ترجیح آخرت بر دنیا به حکم عقل است، چنان که آیه ۶۴ سوره عنکبوت برگزیدن آخرت بر دنیا را به مقتضای دانش دانسته است. خداوند کسانی را که به جای آخرت به زندگی دنیا راضی شده‌اند سرزنش کرده است: «أرضیتم بالحیوة الدّنیا من الأخرة».

۱.۴ - تفکر در دنیا و آخرت

۴. تفکر در دنیا و آخرت: اندیشیدن در کار دنیاو آخرت، تشویق شده است: «کذلِک یبَینُ اللّهُ لَکمُ الأَیتِ لَعَلَّکم تَتَفکرون فِی الدُّنیا وَالأَخِرَةِ.» ابن عبّاس می‌گوید: یعنی در زوال و فنای دنیا و در روی آوردن و ماندگاری آخرت بیندیشید.
[۳۹] جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، طبری، مج ۲، ج ۲، ص ۵۰۲.


۱.۵ - برتری آخرت بر دنیا

۵. برتری آخرت بر زندگی دنیایی: قرآن ، در موارد متعدّدی، زندگی دنیایی را « لهو » (سرگرمی) و « لعِب » (بازیچه) و آخرت را برای پرهیزگاران بهتر معرّفی کرده است: «وَ مَا الحَیوةُ الدُّنیا إلاّ لَعِبٌ وَ لَهوٌ وَ لَلدّارُ الأخِرَةُ خَیرٌ لِلَّذِینَ یتَّقُونَ أفَلاَ تَعقِلوُنَ».
به نظر طبرسی ، « لهو و لعب » اموری است که برای دست یابی به نعمت های آخرت وسیله قرار نگیرد و پروردگار با آن نافرمانی شود. برخی احتمال داده‌اند دنیا از آن رو «لهو» و «لعب» است که همانند بازی کودکانه خیلی زود به پایان می‌رسد و چون نعمت های آخرت فنا ناپذیر است، برای پرهیزگاران بهتر است.
[۴۱] مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۵۳.

در آیات ۶۴ سوره عنکبوت و ۲۰ سوره حدید نیز دنیا لهو و لعب معرفی و به انتخاب آخرت و ترجیح آن بر دنیا سفارش شده است. ترجیح آخرت از آن رو است که باقی و جاودانه می‌ماند. لذّت های آن مخلوط با درد و رنج نیست و سعادت آن، جسمی و روحی و به دور از هرگونه شقاوت است.
[۴۲] التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج ۳۱، ص ۱۴۹.


۱.۶ - خریداری آخرت با دنیا

۶. خریداری آخرت با زندگی دنیایی: گروهی از مردم خواستار آخرت بوده: «وَ مِنکم مَن یرِیدُ الأخِرَةَ» آن را با فروش زندگی دنیایی می‌طلبند: «فَلیقتِل فِی سَبیلِ اللّهِ الَّذِینَ یشرونَ الحَیوةَ الدُّنیا بِالأَخِرةِ.» اینان با فروش زندگی دنیا و بذل جان و مال در راه خدا، زندگی و نعمت های جاودانه به دست می‌آورند، امّا گروهی دیگر، دنیا را برگزیده، آن را با فروش آخرت به دست می‌آورند: «أُولئِک الَّذینَ اشترَوُا الحَیوةَ الدُّنیا بِالأَخِرةِ.».

۱.۷ - علاقه به دنیا وفراموشی آخرت

۷. علاقه به دنیا عامل واگذاری آخرت: قرآن کریم ، کسانی راکه دوست دار دنیای زودگذر بوده، آخرت را رها می‌کنند، سرزنش کرده است: «کلاّبَل تُحِبُّونَ العَاجِلَةَ وَ تَذَرُونَ الأَخِرَةَ» ونیز می‌فرماید: اینان دنیای زودگذر را دوست دارند و روزی گران بار را (به غفلت) پشت سر می‌افکنند..

۱.۸ - ترجیح دنیا بر آخرت

۸. ترجیح زندگی دنیایی بر آخرت، نشانه کفر : قرآن، ترجیح زندگی دنیایی بر آخرت را از صفات کافران دانسته و آن را نشانه گمراهی صاحبانش معرّفی کرده است: «و وَیلٌ لِلکفرینَ مِن عَذاب شَدید الَّذِینَ یستَحِبُّونَ الحَیوةَ الدُّنیا عَلَی الأَخِرَةِ... أُولئِک فِی ضَلل بَعید».
از کلام علاّمه طباطبایی بر می‌آید که برگزیدن دنیا، موجب ترک آخرت است، زیرا در این صورت، دنیا هدف قرار گرفته، نفی آخرت را در پی دارد، ولی برگزیدن آخرت و هدف قرار دادن آن، موجب ترک دنیا به صورت کلّی نمی‌شود، بلکه در این صورت، دنیا وسیله و مقدمه ای برای رسیدن به آخرت است .

۱.۹ - محرومیت طالبان دنیا از آخرت

۹. محرومیت طالبان زراعت دنیا از آخرت: خداوند، ضمن تشبیه اعمال به بذر و نتیجه آن‌ها به زراعت، بیان داشته که هرکس نتیجه اعمالش را در آخرت بخواهد، ثوابش را چند برابر می‌کند و هرکس نتیجه اعمالش را در دنیا بطلبد، خداوند مقداری از دنیا را به او می‌دهد، ولی در آخرت برای وی هیچ نصیبی نخواهد بود : «مَن کانَ یرِیدُ حَرثَ الدُّنیا نُؤتِهِ مِنها وَ ما لَهُ فِی الأَخِرَةِ مِن نَصِیب.»
امیر مؤمنان (علیه‌السلام) در حدیثی می‌فرماید: هر کس دنیا را دوست بدارد، به آخرت کینه می ورزد و با آن دشمنی می‌کند و دنیا و آخرت مانند مشرق و مغربند که نزدیک شدن به هر یک، موجب دوری از دیگری است.
[۵۶] نهج البلاغه، امام علی (علیه السلام) ،حکمت ۱۰۳، ص ۶۷۲.

برخی گفته‌اند: درباره دنیا و آخرت، چهارگونه رابطه متصوّر است: نخست برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت، دوم هدف قرار گرفتن دنیا و هدف قرار گرفتن آخرت، سوم هدف قرار گرفتن آخرت و برخورداری از دنیا و چهارم هدف قرار گرفتن دنیا و برخورداری از آخرت.
در رابطه اوّل و سوم، هیچ گونه تضادّی وجود ندارد و جمع میان دو طرف در آن‌ها ممکن است، ولی در رابطه دوم و چهارم، جمع میان دو طرف ممکن نیست.
[۵۷] مجموعه آثار، مطهری، ج ۱۶، سیری درنهج البلاغه، ص ۵۸۴.
قرآن نیز همیشه برگزیدن دنیا و آخرت را در برابر هم قرار داده است: «مِنکم مَن یریدُ الدُّنیا و مِنکم مَن یریدُ الأخِرةَ».

۱.۱۰ - فناپذیری دنیا و ماندگاری آخرت

۱۰. فناپذیری زندگی دنیایی و ماندگاری در آخرت: زندگی دنیا فقط کالایی ناچیز بوده، در حقیقت، آخرت سرای پایدار است: «إنَّما هذِهِ الحَیوةُ الدُّنیا مَتعٌ وَ إنَّ الأَخِرَةَ هِی دارُالقَرارِ.»

۱.۱۱ - کوری دنیا موجب کوری آخرت

۱۱. کوری در دنیا موجب کوری در آخرت: هرکس در این دنیا کور دل باشد، در آخرت هم کور دل و گمراه تر خواهد بود: «وَ مَن کانَ فِی هذِهِ أَعمی فَهُوَ فِی الأَخِرَةِ أَعمی وَ أضَلُّ سَبِیلاً.»
به نظر علاّمه طباطبایی ، این آیه در صدد بیان مطابقت حال دنیا و آخرت است. وی با استناد به جمله «وَ أضلُّ سَبِیلاً» آن را کوری در بینش دانسته، می گوید: آن کس که در دنیا پیشوای حق را نشناسد و راه حق را نپیماید، در زندگی آخرت نیز سعادت و رستگاری نمی‌یابد، البتّه برخی از مفسران، کوری در دنیا را به کوری در بصیرت و کوری در آخرت را به کوری چشم معنا کرده اند.
[۶۶] مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۶۳.
[۶۷] مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۶۴.


۱.۱۲ - برخورداری از نعمات دنیا و آخرت

۱۲. امکان برخورداری از نعمت های دنیا و آخرت: برخی پنداشته‌اند برخورداری از دنیا و بهره مندی از آخرت با یک دیگر قابل جمع نیست و هر خوشی دنیا باعث ناخوشی در آخرت خواهد بود، در حالی که محرومیت دنیایی رابطه ای با سعادت آخرتی ندارد.
[۶۸] معارف قرآن، ص ۵۰۲.
[۶۹] معارف قرآن، ص ۵۰۳.

در بسیاری از آثار اسلامی تصریح شده، بلکه از مسلّمات و ضروریات اسلام است که جمع میان دنیا و آخرت از نظر برخوردار شدن ممکن است و برخورداری از دنیا، مستلزم محرومیت از آخرت نیست.
[۷۰] مجموعه آثار، مطهری، ج ۱۶، سیری درنهج البلاغه، ص ۵۸۳.

چنان که قرآن از کسانی مانند حضرت سلیمان (علیه السلام) و برخی از ملوک بنی اسرائیل یاد می‌کند که در دنیا بهره های فراوانی داشته، در آخرت هم سعادت مند هستند ونیز به ستایش از مؤمنانی می‌پردازد که در دعای خود، نیکی دنیا و آخرت را می‌طلبند: «رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الأخِرَةِ حَسَنةً».
در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) گشایش در روزی و خوش خلقی در دنیا و خشنودی خداوند، و بهشت در آخرت، از مصادیق حسنه شمرده شده است. انس و قتاده نیز «حسنه» را به نعمت های دنیا و آخرت تفسیر کرده اند.
در برخی روایات هم بر «همسر شایسته» در دنیا و آخرت تطبیق شده است،
[۷۲] مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۳۰.
هم چنین حضرت موسی (علیه‌السلام) از خداوند، زندگانی نیکو در دنیا و آخرت را می‌طلبد: «وَ اکتُب لَنا فِی هذِهِ الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الأخِرَةِ» و خداوند، مهاجران را از نعمت دنیا و آخرت بهره مند می‌سازد: «وَالَّذینَ هَاجَروا فِی اللّهِ مِن بَعدِ ماظُلِموا لَنُبوِّئنَّهُم فِی الدُّنیا حَسنةً و لاََجرُ الأَخِرةِ أَکبَرُ...» ونیز به قارون سفارش شده که دنیا را به فراموشی نسپارد: «و با آن چه خدایت داده، سرای آخرت را بجوی و سهم خود را از دنیا فراموش مکن».
برخی درتفسیرآیه گفته‌اند: قارون با خانواده اش سخت گیر و بخیل بود، از این رو بدو گفته شد: از آن چه خدا به تو داده، بخور، بیاشام و از امور مباح بهره ببر.
[۷۶] مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۱۶.

درباره مجاهدانی که همراه پیامبران به جهاد برخاستند، می گوید: خداوند، پاداش این دنیا، وپاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد چنان که درباره حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) نیز می‌فرماید:ما به او در دنیا «حسنه» دادیم و او در آخرت هم از شایستگان خواهد بود: «و ءاتینه فی الدّنیا حَسَنَةً و إنّه فِی الأخِرَةِ لَمِنَ الصّلحین».

۱.۱۳ - زیان کاران دنیا و آخرت

۱۳. زیان کاران دنیا و آخرت: برخی از انسان‌ها در دنیا و آخرت زیان کار شمرده می‌شوند: «خَسِرَ الدُّنیا وَالأخِرَة.» درباره کافران آمده است:در دنیا برای آنان رسوایی، و در آخرت عذابی بزرگ خواهد بود و نیز اعمال کافران در دنیا و آخرت تباه است..


۱. معارف قرآن، ص ۵۰۲.
۲. مجموعه آثار، مطهری، ج ۲، حیات اخروی، ص ۵۲۰.
۳. مجموعه آثار، مطهری، ج ۱، عدل الهی، ص ۲۳۷.
۴. مجموعه آثار، مطهری، ص ۲۳۸.
۵. بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۲۸.    
۶. بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۲۹.    
۷. مجموعه آثار، مطهری، ج ۱، عدل الهی، ص ۲۰۲ - ۲۰۴.
۸. المظاهر الالهیه، صدر المتالهین شیرازی، ص ۸۶.
۹. پادشاهی خدا، بازرگان، ص ۱۲۷.
۱۰. روم/سوره۳۰، آیه۷.    
۱۱. عوالی اللئالی، ج ۱، ص ۲۶۷.    
۱۲. شوری/سوره۴۲، آیه۲۰.    
۱۳. المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۸، ص ۴۰.    
۱۴. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۱۵. مجمع البیان، ج۷، ص۴۱۶.
۱۶. المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۶، ص ۷۶.    
۱۷. توبه/سوره۹، آیه۴۴.    
۱۸. نساء/سوره۴، آیه۱۶۲.    
۱۹. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۱، ص۶۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۰. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۵۹۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۱. خمینی، روح الله، شرح دعاء السحر، ص۲۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۲۲. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۲۴۵، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۳. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۲۱۵-۲۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۴. خمینی، روح الله، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۰۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۲۵. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۱۲۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۶. خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، ص۱۲۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۲۷. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۴، ص۲۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۲۸. خمینی، روح الله، صحیفه امام، ج۱۲، ص۴۳۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹.    
۲۹. خمینی، روح الله، دانشنامه امام خمینی، ج۵، ص۴۳۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۳۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۰.    
۳۱. الحکمة المتعالیه، ملاصدرا، ج ۹، ص ۱۵۳.
۳۲. قصص/سوره۲۸، آیه۷۰.    
۳۳. نجم/سوره۵۳، آیه۲۵.    
۳۴. لیل/سوره۹۲، آیه۱۳.    
۳۵. انفال/سوره۸، آیه۶۷.    
۳۶. توبه/سوره۹، آیه۳۸.    
۳۷. بقره/سوره۲، آیه۲۱۹.    
۳۸. بقره/سوره۲، آیه۲۲۰.    
۳۹. جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، طبری، مج ۲، ج ۲، ص ۵۰۲.
۴۰. انعام/سوره۶، آیه۳۲.    
۴۱. مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۵۳.
۴۲. التفسیر الکبیر، فخر رازی، ج ۳۱، ص ۱۴۹.
۴۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۲.    
۴۴. نساء/سوره۴، آیه۷۴.    
۴۵. اعلی/سوره۸۷، آیه۱۶.    
۴۶. بقره/سوره۲، آیه۸۶.    
۴۷. قیامت/سوره۷۵، آیه ۲۰.    
۴۸. قیامت/سوره۷۵، آیه ۲۱.    
۴۹. انسان/سوره۷۶، آیه۷.    
۵۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۲.    
۵۱. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳.    
۵۲. المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۲، ص ۱۳.    
۵۳. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۷.    
۵۴. المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۸، ص ۴۰.    
۵۵. شوری/سوره۴۲، آیه۲۰.    
۵۶. نهج البلاغه، امام علی (علیه السلام) ،حکمت ۱۰۳، ص ۶۷۲.
۵۷. مجموعه آثار، مطهری، ج ۱۶، سیری درنهج البلاغه، ص ۵۸۴.
۵۸. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۲.    
۵۹. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۹.    
۶۰. بقره/سوره۲، آیه۲۰۰.    
۶۱. هود/سوره۱۱، آیه۱۵.    
۶۲. هود/سوره۱۱، آیه۱۶.    
۶۳. غافر/سوره۴۰، آیه۳۹.    
۶۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۷۲.    
۶۵. المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱۳، ص ۱۶۹.    
۶۶. مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۶۳.
۶۷. مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۶۴.
۶۸. معارف قرآن، ص ۵۰۲.
۶۹. معارف قرآن، ص ۵۰۳.
۷۰. مجموعه آثار، مطهری، ج ۱۶، سیری درنهج البلاغه، ص ۵۸۳.
۷۱. بقره/سوره۲، آیه۲۰۱.    
۷۲. مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۳۰.
۷۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۶.    
۷۴. نحل/سوره۱۶، آیه۴۱.    
۷۵. قصص/سوره۲۸، آیه۷۷.    
۷۶. مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۱۶.
۷۷. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۸.    
۷۸. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۲.    
۷۹. حج/سوره۲۲، آیه۱۱.    
۸۰. مائده/سوره۵، آیه۴۱.    
۸۱. آل عمران/سوره۳، آیه۲۲.    



دانشنامه موضوعی قرآن کریم، برگرفته از مقاله «آخرت».    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار