تفسیر من وحی القرآن (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تفسیر «من وحی القرآن»، سلسله درسهای قرآنی علامه
سید محمد حسین فضل الله برای جمعی از دانش آموختگان حوزه و غیر حوزه میباشد.
این تفسیر از
تفاسیر علمی، ارشادی تربیتی و حرکت زاست، که به روش نوین به سبک تفسیر «
فی ظلال القرآن»
سید قطب مطالب را ارائه داده است، با این تفاوت که دیدگاه
اهل بیت عصمت و طهارت «علیهم السلام» را مطرح مینماید.
شخصیت علمی، اجتماعی، سیاسی مصنف که از اوان تحصیل با مسائل روز مسلمانان درگیر و آشنا بوده،
هجرت او به
لبنان و
خطیب جمعه بودن نیز که بیش از پیش او را با مسائل اجتماعی و فکری مسلمانان پیوند زد، جو لبنان و درگیریهای فکری، فرهنگی، سیاسی بین ادیان، اقوام و ملیتهای مختلف، و انگیزه مصنف در ایجاد حرکتی جهت زنده کردن روح حیات بخشی قرآنی و استمداد از آن در مسائل و مشکلات زندگی انسانی، این تفسیر را به تفسیری زنده و امروزی با در نظر گرفتن مقتضیات زمانی و مکانی، جهت هدایت انسان حاضر، تبدیل کرده است.
مؤلف در مقدمه چاپ اول مینویسد: این کتاب به عنوان تفسیر قرآن نگاشته نشد، بلکه به شکل مباحثی قرآنی، جهت ایجاد روح
بیداری در جامعه اسلامی، مطرح شده، و از آنجا که
فرهنگ قرآن، عنصر اساسی، در عمل بر مبنای
اسلام است و قرآن منبع
معصوم این فرهنگ، مبادرت به این بحثها نمودم.
در ادامه مینویسد: مبنای بحث خود را بر دو چیز نهادم:
۱- قرآن منحصر به واقعه
شان نزول نمیشود، بلکه
آیات آن به امتداد زمان و مکان استمرار خواهد داشت، کما اینکه ائمه «علیهم السلام» فرمودهاند: «قرآن به مانند ماه و آفتاب در جریان است.»
۲- معانی
آیات قرآنی در توسعه خود، ما را به معانی دیگری غیر از معانی لغوی، اما هماهنگ با آن میکشاند، و از آن به نوعی
تاویل در روایات نام برده شده است، برای نمونه در
کافی از
امام محمد باقر «علیه السلام» در مورد آیه "و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا "
میفرماید: من حرق او غرق قلت: فمن اخرجها من ضلال الی هدی؟ قال ذاک تاویلها الاعظم. امام فرمود: مراد نجات از غرق شدن یا آتش گرفتن است، راوی پرسید: اگر فردی را از ضلالت نجات دهد و هدایت کند، آیا مصداق زنده کردن است؟ امام فرمود: این معنا، تاویل اعظم آیه است.
مصنف مینویسد: «ما در دروس تفسیری خود از این نکته در تطبیق اوضاع، مسائل و مشکلات امروز بر
آیات قرآن، استفاده فراوان نمودیم.»
در ادامه مینویسد: «ادعای تفسیر جدید را نداریم، بلکه غالب مطالب ما از بیانات مفسرین و محققین قرآنی است، فقط انطباقات و استنتاجات به آن اضافه گردیده است.
سلسله این دروس، توسط طلاب و دانش پژوهان از نوار پیاده شده و من با توجه به فرصت اندک، نظر اجمالی بر آنها نموده و به دست چاپ سپرده شد.»
تفسیر شامل همه
آیات قرآن میباشد و طبق ترتیب سور قرآنی به پیش رفته است.
در ابتدای سورهها، با ذکر نام سوره و احیانا معنا و وجه تسمیه آن آغاز میکند، مکی یا مدنی بودن را به همراه تعداد
آیات، به دنبال آن ذکر مینماید.
در ابتدای سورهها فصلی به نام «فی اجواء السوره» باز نموده که در توضیح خطوط کلی که
آیات سوره بر آن دلالت دارند، میباشد. سپس به تفسیر دسته
آیات میپردازد در این بخش، بحثی اجمالی حول برخی
مفردات آیات، بحثی بعنوان «مناسبة النزول» در
شان نزول آیات نموده و سپس به تفسیر
آیات میپردازد، در انتها نیز نتیجه گیری از
آیات را در قالب «استیحاء» یا «ایحاءات» مطرح میکند، که غالبا نتیجه گیری تربیتی و یا اجتماعی است که متناسب با شرایط روز مسلمانان میباشد.
رنگ تربیتی بر تفسیر غلبه دارد و توجه خاص به جایگاه انسان در حالات مختلف دارد و سعی وافری در تبیین تعامل انسان با محیط طبیعی و اجتماعی او از خود نشان میدهد.
مفسر در فهم مدلول کلام، بهترین و نزدیکترین راه را که اعتماد به ظواهر الفاظ میباشد، انتخاب کرده و آن را طریق عقلایی برای این منظور میداند. در
مینویسد: «روشی که تفسیرم را بر آن استوار کردهام، عمل به ظاهر قرآن میباشد که در این مورد، فهم معنایی است که طبیعت کلمه آن را بیان میکند و لفظ برای آن وضع شده است، یا فهم معنا با کمک قرائنی که لفظ را احاطه کردهاند، مگر اینکه
دلیلی عقلی یا نقلی خلاف آن را ثابت کند.»
از جمله امور قابل توجه در این تفسیر، ذکر شبهاتی که در مورد برخی
آیات قرآن مطرح شده و رد آنها با بیانی مناسب است، مانند،
ایمان به غیب، انکار عقل، اعتماد بر تجربه و برخی سؤالات دیگر.
مصنف در تقریب به ذهن نظریه خود از قضایای عقلی، اخلاقی، آراء
محموده و بیانات مختلف استفاده کرده است.
در بحثهای خود آراء مفسرین دیگر را نیز ذکر میکند، گاهی برای توضیح مطلب و نظریهای آنها را نقل میکند و گاهی برای نقد و پاسخ به آنها، به همین جهت از تفسیر «البیان» مرحوم
آیت
الله خویی، تفسیر
المیزانعلامه طباطبائی،
تفسیر مجمع البیان، تفسیر
زمخشری، تفسیر طبری،
شان نزول واحدی،
المنثورسیوطی،
تفسیر البرهان، تفسیر «فی ظلال القرآن» و تفاسیر دیگر مطالبی را بازگو میکند.
در این بین نسبت به تفسیر «المیزان» توجه خاصی از خود نشان داده و حتی اضافات در تفسیر خود را در چاپ سوم بر مبنای تفسیر «المیزان» قرار داده و تا اوائل
سوره اعراف پیش رفته، وعده تکمیل را در چاپهای بعدی داده است. به عقیده ایشان تفسیر المیزان از بهترین تفاسیر جدید از جهت غناء، تنوع فکری و تفسیر
آیات، میباشد. به همین جهت ملاحظات و مناقشاتی نیز بر تفسیر المیزان، مطرح مینماید.
از وجوه دیگر این تفسیر تحلیلی بودن آن است، بیان مطالب همواره با
تحلیل همراه است، به همین رو، در نقل
اسباب نزول با تحلیل با آنها مواجه شده و در بسیاری موارد ملاحظاتی (که گاه به ۵ ملاحظه هم میرسد) بر آن دارد. این وجهه تفسیر، نقد
روایات را نیز در پی دارد، که ایشان به این امر مهم مبادرت ورزیده است.
از نقل
روایات موضوعه و ضعیف در فضائل سور و
آیات و در تفسیر، خصوصا روایات
اسرائیلیات اجتناب کرده و مسلمانان را از اینگونه افکار بر حذر داشته است، روایاتی را نیز که اثری در فهم تفسیری
آیات نداشته، نقل ننموده است.
مسائل مرتبط با عقاید و کلام را در محل خود بدون بسط و تفصیل متعرض میشود و بر طبق مذهب
امامیه، مشی مینماید و نظرات خود را مستدل و منطقی مطرح کرده به گونهای که مذاهب دیگر میتوانند از آن بهره ببرند. در مسائل خلافی بین
شیعه و سنی مانند مسئله
امامت،
عصمت،
جبر و اختیار،
رؤیت الله و... ضمن بیان دیدگاه شیعه، با ادب و احترام نظرات
اهل سنت را نقد مینماید. از جمله نقدهای عقیدتی ایشان، متوجه
وهابیون است که در مسئله
عبادت،
توحید و
شرک،
توسل،
شفاعت،
تبرک به قبر
ائمه «علیهم السلام» به آن پرداخته است.
مسائل فقهی را نیز به طور اختصار ذیل
آیات مربوط متعرض میشود و تفصیل و
اجتهاد و بیان و نقد ادله را به کتب فقهی ارجاع میدهد. مانند بحث قرائت «بسم
الله الرحمن الرحیم» در
حمد نماز که در
مطرح شده است. با توجه به تسلط کامل مصنف بر زبان عربی، ادیب و خطیب بودن ایشان، و القاء شفاهی مطالب، تفسیر از نثری روان، شیوا و دلنشین برخوردار است، عبارتهای خشک و بی روح، کلیشهای و تکراری بعض تفاسیر، در آن مشاهده نمیشود. مؤلف توانسته است زنده بودن
آیات قرآنی را در تفسیر آیه، آیه آن به مخاطب بنمایاند، و با مطالعه آن، این معنا در خواننده القاء میشود. مصنف با تعبیرهای متفاوت، منظور خود را توضیح و تحلیل مینماید به همین جهت اثری از پیچیدگی و
اغلاق در عبارتها، یافت نمیشود.
بدلیل امروزی بودن تفسیر، گوشه چشمی نیز به مباحث علمی و دست آوردهای علوم تجربی به تناسب
آیات جهت رسوخ مطلب در ذهن مخاطب، دارد، اما استفاده زیادی از آنها در تفسیر
آیات، نمینماید، بلکه بر صحت این نظریات، از
آیات، استشهادی نمیآورد و بالاتر اینکه از مفسرینی که وجهه تفسیر خود را بیانی از علوم تجربی قرار دادهاند، دفاع نمیکند.
در مقدمه خود بر چاپ دوم تفسیر توسط دار الملاک بیروت، بحثی در مورد
ظاهر و
باطن، فهم قرآن، و اسلوب لغوی و ادبی آن مطرح میکند و در خاتمه مینویسد: «در این تفسیر تلاش کردم که با عقل، قلب و حیاتم با قرآن زندگی کنم و در فهم
آیات و
استنباط افکار قرآنی و جریان دادن آن در تمام زوایای فکری و عملی زندگی، در مسیر مستقیم سعادت انسانی، تلاش مستمری داشته باشم و چاره این کار را، این یافتم که مفاهیم قرآن را به روش نظریه و تطبیق مطرح کنم تا بتوانم در مشکلات و مسائل امروز زندگی بشری از او پاسخ دریافت کنم.»
چهار جزء اول این تفسیر بنا به توصیه دار التوحید تهران توسط آقای دکتر
عقیقی بخشایشی، ترجمه و چاپ و انتشار یافته است.
چاپ تفسیر از سال ۱۳۹۹ هجری توسط دار الزهراء بیروت آغاز گردید که نهایت به ۲۵ جزء در ۱۱ مجلد رسید، چاپ دوم در سال ۱۴۰۲ هجری ۱۹۸۲ م، و چاپ سوم در سال ۱۴۰۵ هجری ۱۹۸۵ میلادی صورت گرفت.
چاپ دیگری توسط دار الملاک بیروت در ۲۴ جلد به همراه یک جلد فهرستهای تفسیر، انجام گرفته که منقح و دارای اضافاتی میباشد. نوبت دوم این چاپ در سال ۱۴۱۹ هجری، ۱۹۹۸ میلادی صورت گرفته است.
جلد فهرستهای همراه این چاپ، عمدتا به فهرست موضوعات بر طبق حروف الفبا اختصاص دارد، موضوعهای عامی که در تفسیر، مورد بحث قرار گرفت با ذکر شاخههای فرعی آن طبق ترتیب الفبا به مجلدات مختلف آدرس داده شده است. و در انتهاء نیز فهرست اجزاء ۲۴ گانه تفسیر ارائه شده است.
۱-
التفسیر و المفسرون فی ثوبه القثیب
آیت
الله معرفت انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی جلد دوم چاپ اول ۱۳۷۷ ش، ۱۴۱۹ ق مشهد
۲- دانشنامه قرآنی و قرآن پژوهی به کوشش
بهاء الدین خرمشاهی جلد اول و دوم انتشارات دوستان، تهران چاپ اول پاییز ۱۳۷۷ ش.
۳-
طبقات مفسران شیعه دکتر
عقیقی بخشایشی جلد ۵ چاپ اول دفتر نشر نوید اسلام، قم بهار ۱۳۷۶ ش.
۴-
المفسرون حیاتهم و منهجهمسید محمد علی ایازی، مؤسسه نشر و چاپ وزارت ارشاد اسلامی چاپ اول تهران ۱۳۱۴ ه ۱۳۷۳ ش.
۵- مجله حوزه
دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم شماره ۲۵ فروردین و اردیبهشت ۱۳۶۷، مصاحبه با
آیت
الله سید محمد حسین فضل الله۶- مقدمه مؤلف بر چاپ اول و دوم ۲۴ جلدی دار الملاک بیروت، لبنان، ۱۴۱۹ ه ۱۹۹۸ م
نرم افزار جامع التفاسیر، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).
[