تفاخر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مقالات مرتبط:
فخر (مفردات
قرآن
)
،
فَخور (لغات
قرآن
)
،
فخر (مفرداتنهجالبلاغه)
،
فخر (مقالات مرتبط)
.
خود ستایی
و
فخر فروشی بر یکدیگر را تفاخر گویند.
فهرست مندرجات
۱ - معنای تفاخر
۲ - تعداد واژه تفاخر در
قرآن
۳ - نکوهش تفاخر در
قرآن
۳.۱ - تفاخر در جاهلیت
۳.۲ - تفاخر در اقوام دیگر
۳.۳ - نهی از تفاخر
۴ - نکوهش تفاخر در روایات
۵ - تفاخر ممدوح
۵.۱ - موارد تفاخر ممدوح
۶ - زمینه تفاخر
۷ - تفاخر زاییده تکبر
۸ - نتایج تفاخر
۹ - درمان تفاخر
۹.۱ - طرق علمی درمان تفاخر
۹.۲ - طرق عملی تفاخر
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع
۱ - معنای تفاخر
[
ویرایش
]
تفاخر از ریشه «ف-خ-ر» به معنای فخر فروختن، خود بزرگ بینی، به خویش بالیدن،
خود ستایی
کردن به صفات (
خصال
)،
[۱]
لسان العرب، ج۵، ص۴۸، «فخر».
مباهات کردن به
مکارم
و
مناقبی چون
اصل
و
نسب
و
غیر آن
[۲]
تاج العروس، ج۷، ص۳۴۱.
[۳]
مجمع البحرین، ج۳، ص۳۷۰-۳۶۹.
[۴]
المصباح، ص۴۶۴، «فخر».
، ادعای
عظمت
و
بزرگی
و
شرافت
در امور ذاتی یا خارج از ذات است.
[۵]
النهایه، ج۳، ص۴۱۸.
[۶]
التحقیق، ج۹، ص۳۸، «فخر».
برخی تفاخر را مخصوص مباهات به امور بیرون از ذات انسان از قبیل
مال
،
جاه
و
اولاد دانستهاند.
[۷]
مفردات، ص۳۷۶.
[۸]
بصائر ذوی التمییز، ج۴، ص۱۷۶.
[۹]
عمدة الحفاظ، ج۳، ص۲۰۶، «فخر».
تَفاخَرَ القومُ یعنی جمعیت بر یکدیگر فخرفروختند.
[۱۰]
مجمع البحرین، ج۴، ص۳۷۰-۳۶۹.
این کلمه در اصل به معنای بزرگی است، چنانکه به درخت
خرمای
تناور، نخله
فخور
گفتهاند.
[۱۱]
الصحاح، ج۲، ص۷۷۹.
[۱۲]
لسانالعرب، ج۱۰، ص۱۹۹، «فخر».
و
فخور، کسی است که
مناقب
و
خوبیهای خود را برای
خود نمایی
برمیشمرد.
[۱۳]
التبیان، ج۵، ص۴۵۴.
۲ - تعداد واژه تفاخر در
قرآن
[
ویرایش
]
واژه تفاخر در
قرآن
کریم
فقط یک بار در
آیه
۲۰
سوره حدید
[۱۴]
حدید/سوره۵۷، آیه۲۰.
در وصف زندگی
دنیا
به کار رفته است.
ولی هم خانواده آن یعنی
فخور
که از
صفات رذیله
است ۴ بار در
سورههای
[۱۵]
نساء/سوره۴، آیه۳۶.
[۱۶]
هود/سوره۱۱، آیه۱۰.
[۱۷]
لقمان/سوره۳۱، آیه۱۸.
[۱۸]
حدید/سوره۵۷، آیه۲۳.
آمده است.
همچنین از همین ریشه واژه «فخّار» فقط یکبار در
[۱۹]
الرحمن/سوره۵۵، آیه۱۴.
به کار رفته
و
به معنای گِل
[۲۰]
دائرة المعارف
قرآن
کریم، ج۶، ص۶۷۱.
خشک
و
پخته شده است.
در وجه نامگذاری آن گفته شده است: گویا با زبان حال بر سایر خاکها به سبب پختهشدن فخر میفروشد.
[۲۱]
التحقیق، ج۹، ص۳۸، «فخر».
۳ - نکوهش تفاخر در
قرآن
[
ویرایش
]
افزون بر این،
آیات
دیگری نیز از این عمل ناپسند یاد
و
آن را نکوهش میکنند، هرچند در آنها صریح از تفاخر یا واژههای هم معنای آن استفاده نشده است.
[۲۲]
کهف/سوره۱۸، آیه۳۴.
[۲۳]
قصص/سوره۲۸، آیه۷۹.
[۲۴]
تفسیر مراغی، ج۲۰، ص۹۸.
[۲۵]
المنیر، ج۲۰، ص۱۶۶.
[۲۶]
سبأ/سوره۳۴، آیه۳۵.
[۲۷]
زخرف/سوره۴۳، آیه۵۲-۵۱.
[۲۸]
مریم/سوره۱۹، آیه۷۳.
[۲۹]
فصّلت/سوره۴۱، آیه۱۵.
بنا به تفسیری معروف که سخنان
امیر مؤمنان
(علیه السلام) نیز آن را تأیید میکنند
[۳۰]
نهج البلاغه، خطبه ۲۲۱.
[۳۱]
شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۱۴۵.
واژه «
تکاثر
» در سوره تکاثر درباره این صفت ناپسند فرود آمده است.
[۳۲]
تفسیر بقاعی، ج۸، ص۵۱۶.
[۳۳]
المنیر، ج۳۰، ص۳۸۱.
[۳۴]
مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۱۲.
۳.۱ - تفاخر در جاهلیت
تفاخر به
امور مادی
نظیر
مال
،
جاه
،
حسب
و
نسب
، زیبایی از سنتهای رایج در میان
عرب
جاهلیبود.
آنها هرساله در
بازار
عکاظ گردمیآمدند
و
بایکدیگر مفاخره میکردند
[۳۵]
ترتیب العین، ج۲، ص۱۲۶۰.
[۳۶]
معجم ما استعجم، ج۳، ص۲۱۹.
[۳۷]
الصحاح، ج۳، ص۱۱۷۴، «عکظ».
همچنین بعد از
اعمال حج
با یادآوری
فضایل
و
مناقب
پدرانشان به مفاخرهمیپرداختند.
[۳۸]
تفسیر مراغی، ج۲، ص۱۰۴.
[۳۹]
المنیر، ج۲، ص۲۱۲.
[۴۰]
کنزالدقایق، ج۲، ص۲۹۶.
این
سنت
در میان اقوام دیگر نیز رواج داشته است.
۳.۲ - تفاخر در اقوام دیگر
قرآن
کریم
از
فخر
فروشیاشراف
قوم نوح
[۴۱]
هود/سوره۱۱، آیه۲۷.
[۴۲]
شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۵.
[۴۳]
شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۱.
،
قوم عاد
[۴۴]
فصّلت/سوره۴۱، آیه۱۵.
،
فرعون
[۴۵]
زخرف/سوره۴۳، آیه۵۳-۵۱.
، مترفان اقوام پیشین
[۴۶]
سبأ/سوره۳۴، آیه۳۵-۳۴.
، تفاخر
اهل
کتاب
و
مسلمانان
بر یکدیگر
[۴۷]
نساء/سوره۴، آیه۱۲۳.
[۴۸]
مجمع البیان، ج۳، ص۱۷۵.
و
... یاد کرده است.
۳.۳ - نهی از تفاخر
به هر روی، فخرفروشی به شرافت
و
بزرگی پدران، اصل
و
نسب
و
قبیله
به سبب شهرت یا هرگونه امتیاز دنیوی در
آیات
و
احادیث
[۴۹]
الکافی، ج۲، ص۳۲۸.
[۵۰]
میزان الحکمه، ج۳، ص۲۳۸۱.
فراوانی مذمت
و
پدیده جاهلی دانسته
و
از آن
نهی
شده است:
آیه
شریفه «فَاِذا قَضَیتُم مَنـسِککم فَاذکروا اللّه...»
[۵۱]
بقره/سوره۲، آیه۲۰۰.
و
نیز آیه ۱۳
سوره حجرات
[۵۲]
حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
: «یـاَیهَا النّاسُ اِنّا خَلَقنـکم مِن ذَکر
و
اُنثی...»
[۵۳]
مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۶.
برای جلوگیری از این
فرهنگ
جاهلی فرود آمده است که هر ساله بعد از
اعمال حج
انجام میگرفت
[۵۴]
تفسیر مراغی، ج۲، ص۱۰۴
؛ همچنین برخی جدال در آیه «لا جِدالَ فِی الحَجِّ»
[۵۵]
بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.
را تفاخر دانستهاند.
[۵۶]
تفسیر قرطبی، ج۲، ص۴۱۰.
در برخی
روایات
امامیه
«
فسوق
» در همین آیه به
دروغ
و
تفاخر
تفسیر
شده است.
[۵۷]
وسائل الشیعه، ج۹، ص۱۰۹.
[۵۸]
التحفة السنیه، ص۱۸۲.
[۵۹]
دائرة المعارف
قرآن
کریم، ج۶، ص۶۷۲.
خدا
(صلی الله علیه وآله) در
حجة الوداع
از این کار نهی فرمود.
[۶۰]
تفسیر مراغی، ج۲، ص۱۰۴.
۴ - نکوهش تفاخر در روایات
[
ویرایش
]
این پدیده آن قدر خطرناک است که در
دعاهای
معصومان
(علیهم السلام) از آن به
خدا
پناه برده شده
و
از او خواسته شده است تا
انسان
را از ابتلای به آن نگه دارد.
[۶۱]
صحیفه سجادیه، دعاء ۲۶.
[۶۲]
صحیفه سجادیه، دعاء ۵۵.
[۶۳]
صحیفه سجادیه، دعاء ۱۲۸.
رسول خدا
(صلی الله علیه وآله) در پاسخ مردی که با یادآوری اجدادش فخر میفروخت فرمود: خودت به سبب
تکبر
و
اجدادت برای
کفرشان
همگی در
جهنم
هستید.
[۶۴]
الکافی، ج۲، ص۳۲۹.
۵ - تفاخر ممدوح
[
ویرایش
]
یادآوری
نعمتها
و
احسان
پروردگار
به خودی خود فخر نیست
[۶۵]
شرح اصول کافی، ج۱۰، ص۸۴.
؛ چنانکه
قرآن
کریم
میفرماید: «واَمّا بِنِعمَةِ رَبِّک فَحَدِّث»
[۶۶]
ضحی/سوره۹۳، آیه۱۱.
از اینرو برخی فخر را دو قسم
باطل
و
غیر باطل دانستهاند
و
بیان صفاتی را که
عقلا
و
شرعاً
پسندیده
است بدون
خود ستایی
، تفاخر
باطل
نشمردهاند
[۶۷]
التحریر والتنویر، ج۲۷، ص۴۰۲.
، زیرا فخور کسی است که از روی خودبزرگ بینی
و
فخرفروشی
و
با انگیزه کوچک شمردن دیگران
[۶۸]
احکام
القرآن
، ج۳، ص۴۵۹.
مناقب
خود
و
داراییهای خدادادیاش
[۶۹]
جامع البیان، ج۲۱، ص۹۲.
را برمیشمارد؛ اما کسی که برای اعتراف به نعمتهای
پروردگار
آنها را میشمارد
شکور
است نه فخور.
[۷۰]
مجمع البیان، ج۳، ص۷۱.
۵.۱ - موارد تفاخر ممدوح
یادآوری فضایلی چون
ایمان
[۷۱]
الکافی، ج۲، ص۳۲۸.
[۷۲]
سجده/سوره۳۲، آیه۱۸.
[۷۳]
فصّلت/سوره۴۱، آیه۴۰.
[۷۴]
توبه/سوره۹، آیه۱۹.
،
تقوا
[۷۵]
الکافی، ج۱، ص۱۸۲.
[۷۶]
المجدی، ص۷۱.
[۷۷]
حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
،
جهاد
[۷۸]
توبه/سوره۹، آیه۱۹.
،
همت
بلند،
وفا
به
پیمان
، پافشاری در
کرم
و
جوانمردی
[۷۹]
غررالحکم، ج۲، ص۳۷۴.
[۸۰]
مسند الرضا(علیه السلام)، ص۸۴.
و
نیز برشمردن
فضایل
برای بیان
حق
و
روشنگری
[۸۱]
شرح الاخبار، ج۱، ص۱۹۵.
[۸۲]
شرح الاخبار، ج۱، ص۲۳۳.
[۸۳]
شرح الاخبار، ج۲، ص۲۳۱.
تفاخر
ممدوح
است
و
در
روایات
مواردی ازاین دست از ناحیه
امامان معصوم
(علیهم السلام)دیده میشوند.
[۸۴]
تحفة الاحوذی، ج۱۰، ص۱۳۶.
[۸۵]
مستدرک سفینة البحار، ص۱۴۴.
[۸۶]
المستطرف، ج۱، ص۲۲۰.
۶ - زمینه تفاخر
[
ویرایش
]
زمینهها
و
پیامدهای تفاخر:
در
آیات
و
روایات،
جهل
و
نادانی
[۸۷]
تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۵-۱.
، کمظرفیتی
و
کوته
فکری
[۸۸]
هود/سوره۱۱، آیه۱۰.
[۸۹]
نمونه، ج۹، ص۳۳.
، گذر از
گرفتاری
و
سختی
و
رسیدن به ناز
و
نعمت
و
آسایش
[۹۰]
هود/سوره۱۱، آیه۱۰.
،
بی خردی
و
عدم
تعقّل
[۹۱]
کهف/سوره۱۸، آیه۳۷.
[۹۲]
یس/سوره۳۶، آیه۷۷.
[۹۳]
جامع السعادات، ج۱، ص۳۹۸.
[۹۴]
معراج السعاده، ص۲۸۲.
، فزونی
مال
و
فرزند
و
خویشان
و
هواداران،
قدرت
[۹۵]
فصّلت/سوره۴۱، آیه۱۵.
[۹۶]
نمونه، ج۲۰، ص۲۳۳.
،
حسب
و
نسب
، موقعیت
اجتماعی
[۹۷]
کهف/سوره۱۸، آیه۳۴.
[۹۸]
زخرف/سوره۴۳، آیه۵۱.
[۹۹]
سبأ/سوره۳۴، آیه۳۵.
[۱۰۰]
مجمع البیان، ج۶، ص۸۱۳.
[۱۰۱]
نمونه، ج۱۳، ص۱۲۱.
،
حمیت
و
تعصّب
[۱۰۲]
نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
[۱۰۳]
شرح اصول کافی، ج۹، ص۳۲۲.
[۱۰۴]
دائرة المعارف
قرآن
کریم، ج۶، ص۶۷۳.
[۱۰۵]
حجر/سوره۱۵، آیه۳۱.
،
حماقت
و
کمارزشی
[۱۰۶]
مسندالرضا(علیه السلام)، ص۸۴.
[۱۰۷]
شرح نهجالبلاغه، ج۲۰، ص۱۵۰.
علل
و
زمینههای تفاخر دانسته شدهاند.
۷ - تفاخر زاییده تکبر
[
ویرایش
]
تفاخر
و
تکبّر
پیوند نزدیکی با هم دارند
و
در واقع، تفاخر بعضی از
اقسام تکبّر
است، از این رو
اخلاق
پژوهان معتقدند همه
اسباب تکبّر
، تفاخر نیز میآورند.
[۱۰۸]
جامع البیان، ج۱، ص۳۹۸.
[۱۰۹]
معراج السعاده، ص۲۸۲.
۸ - نتایج تفاخر
[
ویرایش
]
قرآن
کفر
، انکار
دعوت انبیا
و
معاد
و
غفلت
از آن
[۱۱۰]
فرهنگ
قرآن
، ج۸، ص۲۴۴.
[۱۱۱]
کهف/سوره۱۸، آیه۳۷-۳۶.
[۱۱۲]
نساء/سوره۴، آیه۳۷-۳۶.
[۱۱۳]
تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۲-۱.
،
محرومیت
از
محبت خدا
و
نداشتن یار
و
یاور در برابر
خداوند
، همراهی
و
دوستی
شیطان
[۱۱۴]
نساء/سوره۴، آیه۳۸.
[۱۱۵]
کهف/سوره۱۸، آیه۴۳.
[۱۱۶]
قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.
[۱۱۷]
قصص/سوره۲۸، آیه۷۹.
[۱۱۸]
قصص/سوره۲۸، آیه۸۱.
[۱۱۹]
لقمان/سوره۳۱، آیه۱۸.
، رعایت نکردن
حقوق
دوستان، خویشاوندان،
پدر
و
مادر
،
یتیمان
،
مسکینان
و
در
راه واماندگان
[۱۲۰]
نساء/سوره۴، آیه۳۶.
[۱۲۱]
نساء/سوره۴، آیه۳۸.
[۱۲۲]
تفسیر قرطبی، ج۵، ص۱۹۲.
تحقیر
مردم
و
بیاعتنایی به
عزّت
و
کرامت
آنها
[۱۲۳]
کهف/سوره۱۸، آیه۳۴.
[۱۲۴]
نهج البلاغه، خ ۱۹۲.
و
نیز
روایات
،
کینه
و
دشمنی
،
وسوسههای
شیطانی
و
افتادن در دام
شیطان
و
سقوط
[۱۲۵]
الخصال، ص۶۹.
،
هلاکت
[۱۲۶]
راهنما، ج۱۰، ص۳۸۱.
، ایجاد نظام طبقاتی، ناهنجاریهای
سیاسی
فرهنگی
در
جامعه
، ترویج
چاپلوسی
و
تملّق
[۱۲۷]
فرهنگ آفتاب، ج۳، ص۱۴۴۶.
، سیاهی چهره در
قیامت
[۱۲۸]
مستدرک سفینة البحار، ج۸، ص۱۴۱.
را از پیامدهای خودستایی دانستهاند.
۹ - درمان تفاخر
[
ویرایش
]
برخی
اخلاق
پژوهان به استناد
روایات
برای درمان این بیماری مهلک به روشهایی
علمی
و
عملی
سفارش کردهاند.
۹.۱ - طرق علمی درمان تفاخر
مهمترین راهکارهای درمان علمی مفاخره عبارت است از: توجه به
توحید
در
ذات
و
صفات
و
ناتوانی
و
مغلوب بودن
انسان
و
سایر موجودات در برابر ذات
پروردگار
[۱۲۹]
شرح اصول کافی، ج۹، ص۳۷۳-۳۶۹.
، خودآگاهی
و
درک
این حقیقت که انسان از پستترین چیزها یعنی خاک
و
نطفه
آفریده شده است
[۱۳۰]
جامع السعادات، ج۱، ص۳۹۹.
و
سرانجام به پستترین چیزها یعنی
مردار
بدل میشود
[۱۳۱]
المحاسن، ج۱، ص۲۴۲.
و
نیز بسیار ناتوان است
و
نفع
و
ضرر
،
مرگ
و
زندگی
و
حشر
و
نشرش در اختیارش نیست
و
پس از
مرگ
باید در برابر تک تک کردارش پاسخگو باشد
و
هیچ از سرنوشتش باخبر نیست
[۱۳۲]
شرح اصول کافی، ج۹، ص۳۷۰.
، یاد
قبر
،
قیامت
[۱۳۳]
نهج البلاغه، خ۱۹۲.
و
این حقیقت که
عزّت
،
افتخار
،
زینت
و
نعمت
دنیا
رو به زوالاند
[۱۳۴]
الخصال، ص۴۸۳.
و
رها کردن مفاخره از نشانههای
اهل
تقواست
[۱۳۵]
روضة الواعظین، ص۴۴۴.
و
اهل
آخرت
از مفاخره با
اهل
دنیا
دست شستهاند.
[۱۳۶]
نهج البلاغه، خبطه ۱۹۲.
[۱۳۷]
تحف العقول، ص۱۵۶.
[۱۳۸]
بحارالانوار، ج۷۴، ص۴۰۹.
۹.۲ - طرق عملی تفاخر
راهکارهای درمان عملی مفاخره نیز
[۱۳۹]
دائرة المعارف
قرآن
کریم، ج۶، ص۶۷۴.
فروتنی
،
اقتدا
به
سیره معصومان
(علیهم السلام)،
انفاق مالی
و
معنوی
در
راه خدا
[۱۴۰]
شرح اصول الکافی، ج۹، ص۳۷۰.
و
رها کردن مفاخره است.
[۱۴۱]
نهج البلاغه، خبطه ۱۹۲.
[۱۴۲]
تحف العقول، ص۱۵۶.
[۱۴۳]
بحارالانوار، ج۷۴، ص۴۰۹.
۱۰ - پانویس
[
ویرایش
]
۱.
↑
لسان العرب، ج۵، ص۴۸، «فخر».
۲.
↑
تاج العروس، ج۷، ص۳۴۱.
۳.
↑
مجمع البحرین، ج۳، ص۳۷۰-۳۶۹.
۴.
↑
المصباح، ص۴۶۴، «فخر».
۵.
↑
النهایه، ج۳، ص۴۱۸.
۶.
↑
التحقیق، ج۹، ص۳۸، «فخر».
۷.
↑
مفردات، ص۳۷۶.
۸.
↑
بصائر ذوی التمییز، ج۴، ص۱۷۶.
۹.
↑
عمدة الحفاظ، ج۳، ص۲۰۶، «فخر».
۱۰.
↑
مجمع البحرین، ج۴، ص۳۷۰-۳۶۹.
۱۱.
↑
الصحاح، ج۲، ص۷۷۹.
۱۲.
↑
لسانالعرب، ج۱۰، ص۱۹۹، «فخر».
۱۳.
↑
التبیان، ج۵، ص۴۵۴.
۱۴.
↑
حدید/سوره۵۷، آیه۲۰.
۱۵.
↑
نساء/سوره۴، آیه۳۶.
۱۶.
↑
هود/سوره۱۱، آیه۱۰.
۱۷.
↑
لقمان/سوره۳۱، آیه۱۸.
۱۸.
↑
حدید/سوره۵۷، آیه۲۳.
۱۹.
↑
الرحمن/سوره۵۵، آیه۱۴.
۲۰.
↑
دائرة المعارف
قرآن
کریم، ج۶، ص۶۷۱.
۲۱.
↑
التحقیق، ج۹، ص۳۸، «فخر».
۲۲.
↑
کهف/سوره۱۸، آیه۳۴.
۲۳.
↑
قصص/سوره۲۸، آیه۷۹.
۲۴.
↑
تفسیر مراغی، ج۲۰، ص۹۸.
۲۵.
↑
المنیر، ج۲۰، ص۱۶۶.
۲۶.
↑
سبأ/سوره۳۴، آیه۳۵.
۲۷.
↑
زخرف/سوره۴۳، آیه۵۲-۵۱.
۲۸.
↑
مریم/سوره۱۹، آیه۷۳.
۲۹.
↑
فصّلت/سوره۴۱، آیه۱۵.
۳۰.
↑
نهج البلاغه، خطبه ۲۲۱.
۳۱.
↑
شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۱۴۵.
۳۲.
↑
تفسیر بقاعی، ج۸، ص۵۱۶.
۳۳.
↑
المنیر، ج۳۰، ص۳۸۱.
۳۴.
↑
مجمع البیان، ج۱۰، ص۸۱۲.
۳۵.
↑
ترتیب العین، ج۲، ص۱۲۶۰.
۳۶.
↑
معجم ما استعجم، ج۳، ص۲۱۹.
۳۷.
↑
الصحاح، ج۳، ص۱۱۷۴، «عکظ».
۳۸.
↑
تفسیر مراغی، ج۲، ص۱۰۴.
۳۹.
↑
المنیر، ج۲، ص۲۱۲.
۴۰.
↑
کنزالدقایق، ج۲، ص۲۹۶.
۴۱.
↑
هود/سوره۱۱، آیه۲۷.
۴۲.
↑
شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۵.
۴۳.
↑
شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۱.
۴۴.
↑
فصّلت/سوره۴۱، آیه۱۵.
۴۵.
↑
زخرف/سوره۴۳، آیه۵۳-۵۱.
۴۶.
↑
سبأ/سوره۳۴، آیه۳۵-۳۴.
۴۷.
↑
نساء/سوره۴، آیه۱۲۳.
۴۸.
↑
مجمع البیان، ج۳، ص۱۷۵.
۴۹.
↑
الکافی، ج۲، ص۳۲۸.
۵۰.
↑
میزان الحکمه، ج۳، ص۲۳۸۱.
۵۱.
↑
بقره/سوره۲، آیه۲۰۰.
۵۲.
↑
حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
۵۳.
↑
مجمع البیان، ج۹، ص۲۰۶.
۵۴.
↑
تفسیر مراغی، ج۲، ص۱۰۴
۵۵.
↑
بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.
۵۶.
↑
تفسیر قرطبی، ج۲، ص۴۱۰.
۵۷.
↑
وسائل الشیعه، ج۹، ص۱۰۹.
۵۸.
↑
التحفة السنیه، ص۱۸۲.
۵۹.
↑
دائرة المعارف
قرآن
کریم، ج۶، ص۶۷۲.
۶۰.
↑
تفسیر مراغی، ج۲، ص۱۰۴.
۶۱.
↑
صحیفه سجادیه، دعاء ۲۶.
۶۲.
↑
صحیفه سجادیه، دعاء ۵۵.
۶۳.
↑
صحیفه سجادیه، دعاء ۱۲۸.
۶۴.
↑
الکافی، ج۲، ص۳۲۹.
۶۵.
↑
شرح اصول کافی، ج۱۰، ص۸۴.
۶۶.
↑
ضحی/سوره۹۳، آیه۱۱.
۶۷.
↑
التحریر والتنویر، ج۲۷، ص۴۰۲.
۶۸.
↑
احکام
القرآن
، ج۳، ص۴۵۹.
۶۹.
↑
جامع البیان، ج۲۱، ص۹۲.
۷۰.
↑
مجمع البیان، ج۳، ص۷۱.
۷۱.
↑
الکافی، ج۲، ص۳۲۸.
۷۲.
↑
سجده/سوره۳۲، آیه۱۸.
۷۳.
↑
فصّلت/سوره۴۱، آیه۴۰.
۷۴.
↑
توبه/سوره۹، آیه۱۹.
۷۵.
↑
الکافی، ج۱، ص۱۸۲.
۷۶.
↑
المجدی، ص۷۱.
۷۷.
↑
حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.
۷۸.
↑
توبه/سوره۹، آیه۱۹.
۷۹.
↑
غررالحکم، ج۲، ص۳۷۴.
۸۰.
↑
مسند الرضا(علیه السلام)، ص۸۴.
۸۱.
↑
شرح الاخبار، ج۱، ص۱۹۵.
۸۲.
↑
شرح الاخبار، ج۱، ص۲۳۳.
۸۳.
↑
شرح الاخبار، ج۲، ص۲۳۱.
۸۴.
↑
تحفة الاحوذی، ج۱۰، ص۱۳۶.
۸۵.
↑
مستدرک سفینة البحار، ص۱۴۴.
۸۶.
↑
المستطرف، ج۱، ص۲۲۰.
۸۷.
↑
تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۵-۱.
۸۸.
↑
هود/سوره۱۱، آیه۱۰.
۸۹.
↑
نمونه، ج۹، ص۳۳.
۹۰.
↑
هود/سوره۱۱، آیه۱۰.
۹۱.
↑
کهف/سوره۱۸، آیه۳۷.
۹۲.
↑
یس/سوره۳۶، آیه۷۷.
۹۳.
↑
جامع السعادات، ج۱، ص۳۹۸.
۹۴.
↑
معراج السعاده، ص۲۸۲.
۹۵.
↑
فصّلت/سوره۴۱، آیه۱۵.
۹۶.
↑
نمونه، ج۲۰، ص۲۳۳.
۹۷.
↑
کهف/سوره۱۸، آیه۳۴.
۹۸.
↑
زخرف/سوره۴۳، آیه۵۱.
۹۹.
↑
سبأ/سوره۳۴، آیه۳۵.
۱۰۰.
↑
مجمع البیان، ج۶، ص۸۱۳.
۱۰۱.
↑
نمونه، ج۱۳، ص۱۲۱.
۱۰۲.
↑
نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
۱۰۳.
↑
شرح اصول کافی، ج۹، ص۳۲۲.
۱۰۴.
↑
دائرة المعارف
قرآن
کریم، ج۶، ص۶۷۳.
۱۰۵.
↑
حجر/سوره۱۵، آیه۳۱.
۱۰۶.
↑
مسندالرضا(علیه السلام)، ص۸۴.
۱۰۷.
↑
شرح نهجالبلاغه، ج۲۰، ص۱۵۰.
۱۰۸.
↑
جامع البیان، ج۱، ص۳۹۸.
۱۰۹.
↑
معراج السعاده، ص۲۸۲.
۱۱۰.
↑
فرهنگ
قرآن
، ج۸، ص۲۴۴.
۱۱۱.
↑
کهف/سوره۱۸، آیه۳۷-۳۶.
۱۱۲.
↑
نساء/سوره۴، آیه۳۷-۳۶.
۱۱۳.
↑
تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۲-۱.
۱۱۴.
↑
نساء/سوره۴، آیه۳۸.
۱۱۵.
↑
کهف/سوره۱۸، آیه۴۳.
۱۱۶.
↑
قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.
۱۱۷.
↑
قصص/سوره۲۸، آیه۷۹.
۱۱۸.
↑
قصص/سوره۲۸، آیه۸۱.
۱۱۹.
↑
لقمان/سوره۳۱، آیه۱۸.
۱۲۰.
↑
نساء/سوره۴، آیه۳۶.
۱۲۱.
↑
نساء/سوره۴، آیه۳۸.
۱۲۲.
↑
تفسیر قرطبی، ج۵، ص۱۹۲.
۱۲۳.
↑
کهف/سوره۱۸، آیه۳۴.
۱۲۴.
↑
نهج البلاغه، خ ۱۹۲.
۱۲۵.
↑
الخصال، ص۶۹.
۱۲۶.
↑
راهنما، ج۱۰، ص۳۸۱.
۱۲۷.
↑
فرهنگ آفتاب، ج۳، ص۱۴۴۶.
۱۲۸.
↑
مستدرک سفینة البحار، ج۸، ص۱۴۱.
۱۲۹.
↑
شرح اصول کافی، ج۹، ص۳۷۳-۳۶۹.
۱۳۰.
↑
جامع السعادات، ج۱، ص۳۹۹.
۱۳۱.
↑
المحاسن، ج۱، ص۲۴۲.
۱۳۲.
↑
شرح اصول کافی، ج۹، ص۳۷۰.
۱۳۳.
↑
نهج البلاغه، خ۱۹۲.
۱۳۴.
↑
الخصال، ص۴۸۳.
۱۳۵.
↑
روضة الواعظین، ص۴۴۴.
۱۳۶.
↑
نهج البلاغه، خبطه ۱۹۲.
۱۳۷.
↑
تحف العقول، ص۱۵۶.
۱۳۸.
↑
بحارالانوار، ج۷۴، ص۴۰۹.
۱۳۹.
↑
دائرة المعارف
قرآن
کریم، ج۶، ص۶۷۴.
۱۴۰.
↑
شرح اصول الکافی، ج۹، ص۳۷۰.
۱۴۱.
↑
نهج البلاغه، خبطه ۱۹۲.
۱۴۲.
↑
تحف العقول، ص۱۵۶.
۱۴۳.
↑
بحارالانوار، ج۷۴، ص۴۰۹.
۱۱ - منبع
[
ویرایش
]
دانشنامه موضوعی
قرآن
ردههای این صفحه :
اخلاق اسلامی
|
رذایل اخلاقی
درج مطلب
درباره ما
صفحه نخست
اشتراکگذاری
ایتا
تلگرام
واتساپ
آخرین مطالب اضافه شده
بحث
مقاله
مدرسه فقاهت
کتابخانه
ویکی پرسش
جعبهابزار
صفحه تصادفی
فهرست الفبایی
راهنمای ویکیفقه
راهنمای تصویری
ورود به سامانه / ایجاد حساب کاربری
العربیة
|
اردو
|
Türkçe
آخرین مطالب اضافه شده
بحث
مقاله
پیشرفته
نمایش تاریخچه
ویرایش
خواندن
صفحه نخست
درج مطلب
آخرین مطالب اضافه شده
اشتراکگذاری
ایتا
تلگرام
واتساپ
مدرسه فقاهت
کتابخانه
ویکی پرسش
جعبهابزار
صفحه تصادفی
فهرست الفبایی
راهنمای ویکیفقه
راهنمای تصویری