• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تعلیم‌پذیری حیوانات (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در میان حیوانات وحشی، بعضی توسط انسان برای شکار و صید تعلیم دیده و اسلام صید این حیوانات را با شروطی حلال دانسته است.



تعلیم پذیر بودن دسته‌ای از حیوانات حتی درندگان:
• « یسـلونک ماذا احل لهم قل احل لکم الطیبـت وما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم الله فکلوا مما امسکن علیکم...؛ از تو مى‌پرسند چه چیزى بر آنها حلال شده؟ بگو: همه پاكیزه‌ها (هر چه كه مطلوب عقل و مرغوب طبع باشد از خوراكى و پوشاكى و سایر وسایل زندگى) بر شما حلال گردیده؛ و (نیز صید) آنچه از حیوانات شكارى كه تعلیم داده و تأدیب نموده‌اید (براى شما حلال است)- در حالى كه از آنچه خدا به شما آموخته به آنها مى‌آموزید- (پس) از هر حیوانى كه براى شما بگیرند و نگه دارند بخورید و نام خدا را (هنگام فرستادن آنها به سوى شكار) بر آن ببرید، و از خدا پروا كنید، كه بى‌تردید خداوند زودرس به حساب است.»


جُرح بر وزن قفل به معنای زخم است و جمع آن‌ جُرُوح‌ است‌. (وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَ السِّنَّ بِالسِّنِّ وَ الْجُرُوحَ‌ قِصاصٌ‌) راغب در مفردات گوید: قدح شاهد را جرح گویند گوئى قادح زخمى باو می‌زند، حیوان شكارى را جارحه نامیده‌اند زیرا زخمى می‌كند و یا كسب می‌كند، اعضاء بدن را كه كار می‌كنند جَوَارِح گویند زیرا اثر می‌گذارند و یا كسب می‌كنند.
علامه طبرسی در مجمع البیان فرموده: جوارح بمعنى كواسب است از طیور و درّنده‌ها، واحد آن جارحه است و علّت این تسمیه آنست كه براى اربابان خود در اثر شكار كردن طعام كسب می‌كنند. ناگفته نماند كسب یك نوع اثر گذاردن است. و آنگاه كه جارحة بمعنى كاسب بكار میرود، معناى اوّلى ملحوظ است. بنابراین جوارح در اصل از ماده جرح گرفته شده كه گاهى به معنى كسب و گاهى به معنى زخم است، و به همین دلیل به حیوانات صیاد اعم از پرندگان و غیر پرندگان را جارحه مى‌گویند، و جمع آن جوارح است یعنى حیوانى كه به صید خود زخم وارد مى‌كند، و یا حیوانى كه براى صاحب خود كسب مى‌نماید.


جمله‌ (وَ ما عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوارِحِ)‌ تمام حیواناتى را كه براى شكار كردن تربیت مى‌شوند شامل مى‌شود، ولى قید مكلبین كه به معنى تربیت كنندگان سگ‌هاى شكارى است و از ماده كلب به معنى سگ گرفته شده است، آن را اختصاص به سگ‌هاى شكارى مى‌دهد و به همین دلیل صید كردن با غیر سگ‌هاى شكارى مانند صید بوسیله بازهای شکاری و امثال آن را شامل نمى‌شود، به همین جهت در فقه شیعه تنها صید به وسیله سگ‌هاى شكارى مجاز است اگر چه جمعى از مفسران دانشمندان اهل تسنن، همه را مجاز مى‌دانند و قید مكلبین را بمعنى وسیعى تفسیر كرده‌اند كه اختصاصى به سگ‌ها ندارد، ولى همانطور كه گفتیم ماده اصلى این لغت [[|مفهوم]] آن را مخصوص به تربیت سگ‌های شکاری مى‌كند. پس با عنایت به كلمهى‌ «مُكَلِّبِینَ» از ریشه‌ «كلب»، به معناى تعلیم دهندگان سگ‌هاى شكارى است، تنها صید سگ‌هاى آموزش دیده حلال است، نه صید حیوانات شكارى دیگر آن هم شكارى كه سگ، در پى آن گسیل شده و آن را نگهداشته است، نه آنكه براى خودش شكار كرده باشد كه خوردن آن حرام است.


جمله‌ (تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ)‌ اشاره به چند مطلب مى‌كند:
۱- نخست اینكه باید تعلیم این گونه حیوانات استمرار یابد و اگر تعلیم خود را فراموش كنند و همانند یك سگ ولگرد حیوانى را بدرند، گوشت آن صید حلال نخواهد بود چون فعل تعلمونهن مضارع است و مضارع دلالت بر استمرار دارد.
۲- شرط دیگر اینكه باید تعلیم و تربیت سگ مطابق اصول صحیحى باشد كه با مفهوم (مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ‌) سازگار باشد، و دیگر اینكه سرچشمه همه علوم هر چند ساده و كوچك باشد از ناحیه خدا است و ما بدون تعلیم او علمى نداریم.
۳- تعلیم سگ‌هاى شكارى باید بگونه‌ای باشد كه به فرمان صاحبان آنها حركت كنند و به فرمانشان باز گردند و در پایان براى رعایت تمام این دستورات، مى‌فرماید: از خدا بپرهیزید زیرا خداوند، سریع الحساب است.


۱. مائده/سوره۵، آیه۴.    
۲. مائده/سوره۵، آیه۴۵.    
۳. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۲، ص۲۴.    
۴. أصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۱۹۱.    
۵. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۶۸.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۲۷۶.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۷۴.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۷۴.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۷۵.    



فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تعلیم‌پذیری حیوانات».    



رده‌های این صفحه : حیوانات | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار