تعطیل حج (دانشنامهحج)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تعطیل حج به معنای توقف سفر
حج مسلمانان یک یا چند کشور است. ناامنی راههای حج و گرفتار شدن به حمله راهزنان، درگیری و
جنگ در
مکه،
قحطی و بی آبی یا
طوفان و رواج بیماریهای فراگیر از عوامل بازماندن کاروان حج از رسیدن به
کعبه یا تکمیل اعمال
حج تمتع بود. از آنجا که تشکیل کاروانهای بزرگ حج به حمایت حکومتها نیاز داشت، گاهی به دلیل جنگهای داخلی در درون یک سرزمین، این کاروانها از مبداء تشکیل نمیشد. از قرن سوم قمری گاهی حج برخی کاروانها تعطیل میشد که در منابع
تاریخی به تفصیل ذکر شده است.
تعطیل حج به معنای برگزار نشدن حج از سوی همه یا شماری از مسلمانان است.
پس از نزول آیه حج، وجوب حج به سال
۱۰ ق. تشریع شد و
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با برگزاری
حجة الوداع، وجوب حج را اعلام کرد.
قرآن کریم از
ترک حج به
کفر تعبیر کرده است.
روایات نیز تسویف و تاخیر حج را نهی کرده
و آن را از
گناهان بزرگ و مایه خسارت دنیوی و اخروی دانستهاند.
ترک حج جنبه فردی دارد و به رغم اهمیت و
وجوب آن، گاهی به سببهای گوناگون، حج در برخی مناطق برگزار نشده است. اگر این مساله در میان همه یا شماری از مسلمانان شایع گردد، تعطیل عمومی حج رخ میدهد. کتابهای حدیثی و فقهی با اختصاص دادن بابی به موضوع «اجبار الناس علی الحج»
تصریح کردهاند که اگر ترک حج از سوی مسلمانان موجب تعطیل حج گردد،
حاکم اسلامی باید مسلمانان را به حج ناچار کند و هزینه برگزاری حج را از
بیت المال در اختیار ایشان قرار دهد و از تعطیل حج پیشگیری کند.
از دیدگاه فقهی، اگر حجگزار پس از رسیدن به مواقیت حج و
احرام و حتی انجام برخی اعمال، به جهت پیدایش مانع یا رویدادی، امکان ادامه مناسک حج را از دست دهد و ناچار حج خود را ناتمام نهاد، اصطلاحاً
احصار و صدّ خوانده میشود که احکام ویژه خود را دارد. این امر مصداقهای فردی و گروهی متعدد در گذر زمان داشته است؛ از جمله، پیشگیری
عبدالله بن زبیر از
طواف کعبه و
سعی میان
صفا و مروه در حج سال
۷۲ق
پیش از
احرام نیز به سببهای گوناگون، برگزاری حج امکان نداشته است. از جمله، در مورد ناسازگاری حج با پرداخت
بدهی و
خمس و
زکات،
انجام
حرام یا ترک
واجب برخی
استطاعت را حاصل نمیدانند. با اینحال، برخی از سببها، امکان برگزاری حج از افراد منطقه خاص را سلب میکند که مصداق تعطیل حج به شمار میرود. فقیهان در مورد ناسازگاری حج با حفظ نفس و جایی که آدمی در معرض هلاک باشد، انجام حج را مجاز ندانستهاند. از همینروی، نرسیدن به مکه به سبب رویدادی طبیعی، ناامن بودن راه حج، هراس حجگزار از درندگان یا دشمنان در
حفظ جان و
مال و
آبروی خود،
تحمیل هزینه مالی سنگین به سبب
مالیات یا باجخواهی،
نبرد یا درگیری مانع رسیدن حجگزاران به مکه، و مانند آنها استطاعت طریقی و امنیتی را که از شرایط وجوب حج است، از میان میبرد.
نیز به باور برخی از فقیهان، اگر حج مستلزم پیمودن مسیر دور و نامتعارف باشد، استطاعت طریقی وجود ندارد.
مسلمانان مناطق گوناگون برای رسیدن به مکه در قالب کاروانهای یکپارچه به سوی
مکه رهسپار میشدند. از جمله، حجگزاران ایرانی در چند سده با پیوستن به حجگزاران
عراق، در قالب محمل عراقی به حج میرفتند. حاجیان مغربی واندلسی نیز با رفتن به
مصر، در قالب محمل مصری، خود را به
حرم میرساندند.
کاروانهای
شام، مصر، عراق،
یمن و
عثمانی از بزرگترین و معروفترین این کاروانها بودند که از آنها با تعبیر «محمل» نیز یاد میشد. از همینرو، گزارشهای مربوط به کاروان حج مصر یا عراق میتواند شامل همه کاروانهای
خراسان یا مغرب و یا
اندلس باشد که در قالب کاروان اصلی به حج میرفتند.
گاهی کاروان حج به سببهای گوناگون از رسیدن به حرم مکه یا مناسک حج بازمیماند و حج آن کاروان تعطیل میشد. این امر موجب کاهش شمار حجگزاران میگشت که کتابهای
تاریخی با عنوان «تعطیل حج» از آن یاد کردهاند. این گزارشها گاهی به صورت مطلق و با عباراتی چون «لَم یحج احد» آمده است که از آن برمیآید که حج در آن سال برگزار نشده است؛ از جمله گزارش مربوط به تعطیل حج در سال
۳۱۷ ق اما این گزارشها منحصر به منطقهای است که نویسنده از آن گزارش میدهد و به معنای تعطیل عمومی حج نیست و برخی منابع از برگزاری حج در همان هنگام یاد کردهاند.
منابع گاهی تعطیل حج را بدون یادکرد علت آن آوردهاند؛ از جمله گزارش تعطیل حج در سال
۳۹۸ق و
۵۶۲ق و
۶۹۹ق از مصر
که سبب آن یاد نشده است. بر پایه گزارش منابع، مهمترین سببهای تعطیل حج، ناامنی راه حج، باجخواهی قبایل در مسیر حج، ناامنی حرم، اختلافهای حاکمان در مناطق گوناگون، اختلافهای مذهبی،
قحطی، و رواج
بیماری بوده است.
وجود غارتگران و حمله قبایل به کاروانهای راه حج، از عوامل تعطیل حج است. ناامنی راه حج، برآمده از ضعف حکومتها بوده است. در سالهای پایانی سده چهارم ق با ضعف
آل بویه، کوشش قبایل راهزن
عرب در راه حج بالا گرفت و سبب شد که در برخی سالها حج کاروان عراق تعطیل گردد.
از جمله، به سال
۳۹۳ق به جهت نگرانی از شخصی به نام
اصِفر اعرابی، حج عراق تعطیل گشت
و در
۳۹۷ق به سبب تعرض
ابن جَراح طائی به کاروان عراق، کسی نتوانست به حج برود.
به سال
۴۰۹ق نیز حاجیان از
بغداد بیرون شدند؛ ولی با هجوم بعضی قبایل عرب ناچار به بازگشت شدند.
نا امنی راه حج تا اندازهای فراگیر بود که
طغرل سلجوقی به سال
۴۴۷ق وارد بغداد شد و در توجیه کار خود، خطاب به خلیفه عباسی، یکی از اهداف این کار را تامین امنیت راه حج عراق دانست
که ۳۰ سال تعطیل شده بود.
البته وی توفیق چندانی در این امر نیافت.
در دوران حکومت
ابوالفتوح(حک:
۴۰۳-
۴۳۰ق) بر مکه، به دلیل درگیریها و
شورش و
راهزنی برخی از قبایل
بادیهنشین، در بسیاری از سالها خواستاران حج از این توفیق محروم شدند.
در حکومت فرزندش
محمد شکر (حک:
۴۳۰-
۴۵۳ق) نیز به سبب شورش بادیهنشینها، شمار حجگزاران کاهش یافت.
حاکمان حرم از حاجیان وجوهی دریافت میکردند که گاه به جهت عدم پرداخت این وجوه، از ورود کاروان به حرم پیشگیری میشد. از جمله، به سال
۹۱۴ق شریف برکات حاجیان یمن را که از راه خشکی رهسپار مکه بودند، به نزدیکی مکه بازگرداند، بدین دلیل که در سال پیش بسیاری از ایشان بدون آگاهی عاملان شریف بیآنکه وجهی پرداخت کنند، وارد مکه شده بودند.
در سدههای پسین نیز فقدان امنیت جانی و مالی در راه حج که با دریافت
رشوه و باجخواهی فزاینده بادیه نشینان و شیوخ محلی که معروفترین ایشان
امیر جبل بود، باعث تعطیل حج میگشت و از همینرو، فقیهان برخی از این راهها را تحریم کردند.
میرزای قمی (
۱۱۵۱-
۱۲۳۱ق) که به سال
۱۲۱۲ق به حج رفته بود، سالها بعد با دریافت گزارش رفتار
وهابیان در مسیر حج با
شیعیان، در پاسخ به
استفتاء یکی از دانشوران معاصر خود، امنیت را از شروط حج دانست و هر چند وجود امنیت را از موضوعات وابسته به تشخیص
مکلف دانست، تصریح کرد که در آن وضعیت، نه خود به حج میرود و نه به دیگری اجازه سفر میدهد.
همچنین
شیخ فضلالله نوری به سال
۱۳۱۹ق سفر از راه جبل را تحریم کرد. وی که خود از این مسیر به حج رفته بود، در پی بازگشت، نه تنها سفر حج از این راه را
حرام دانست؛ بلکه مراجع تقلید شیعه را نیز قانع کرد که سفر از این راه را تحریم کنند. این فتاوا در کتاب
فتاوی العلماء فی حرمة السفر الی الحج من طریق الجبل گرد آمده است.
ناامنی راه، منحصر به حج عراق نبود و حج مصر نیز به همین سبب تعطیل میگردید. از جمله، در سال
۴۷۸ق به سبب حمله شماری از بادیهنشینان به کاروان مصری، شماری فراوان کشته شدند و باقیمانده افراد به مصر بازگشتند.
نیز در سالهای
۶۴۳-
۶۵۰ق به دلیل ضعف خلفای عباسی و ناامنی راهها، از مناطق اسلامی عراق تا مصر حج رسمی انجام نگرفت.
حجگزاری از راه
دریا نیز به علت ازدحام و مشکلات سفر که کشتیبانان پدید میآوردند، تحریم میشد. به گزارش
فیفائی، پس از شرح مشکلات سفر با کشتی نزد یکی از اقطاب مالکی مصر با نام ابوعبدالله عایش، وی سفر دریایی به حج را تحریم کرد.
درگیری حاکمان یا مدعیان حکومت در مکه نیز از دیگر سببهای تعطیل حج، خوانده شده است. شاید کهنترین گزارش تعطیل گسترده حج به همین سبب باشد که به تسلط
عبدالله بن زبیر بر مکه (
۶۴-
۷۳ق) و خواندن خطبه به نام خود بازمیگردد. سپس
عبدالملک مروان که خود را
خلیفه میدانست، مردم را از رفتن به حج بازداشت و در برابر، به سالهای
۶۶-
۷۲ق مسجد قبة الصخره در
قدس را بنا کرد و آن را به جای کعبه، محل حج مردم ساخت.
نیز شورش
اسماعیل بن یوسف علوی به سال
۲۵۱ق در مکه باعث تعطیل حج گشت.
حمله
قرامطه به مکه نیز از علل تعطیل حج بود که در منابع
تاریخی بازتاب فراوان یافته است. منابع از برگزار نشدن حج در سال
۳۱۷ق به سبب حمله و کشتار
ابوطاهر قرمطی در مکه یاد کردهاند.
در حمله قرمطیان به مکه در سال
۳۱۷ق تا سال
۳۲۷ق حج تعطیل بود و کسی نتوانست به حج برود.
البته یورشهای گوناگون ایشان به کاروان حاجیان پیش از تصرف مکه به سال
۳۱۳ق و پس از آن نیز حرکت چند حج عراقی را با مشکل روبهرو کرد و بسیاری از سالها حج ایشان تعطیل شد.
به سال
۴۰۳ق نیز به سبب حمله یکی از
قرمطیان به نام
ابوعیسی به
کوفه و محاصره این شهر، مردم عراق و
خراسان ایام حج را از دست دادند و نتوانستند حج را به جا آورند.
ستیز میان
اخشیدیان مصر و
ابن رائق، از امیران عباسی، بر سر حکومت حرمین، موجب تعطیل حج در سالهای
۳۳۲ تا
۳۳۸ق شد.
درگیری
هَزّاع و برکات، فرزندان
محمد بن برکات، بر سر حکمرانی مکه در
وادی مُرّ به سال
۹۰۶ق افزون بر مضطرب کردن حاجیان در مکه، باعث شد حجگزارانی که از مسیر دریایی قصد حج داشتند، با شنیدن این گزارش بازگردند و حج آن سال با جمعیتی اندک برگزار شود.
درگیری سیاسی در
حرمین و اختلاف به جهت وابستگی به دستگاههای خلافت، از دیگر سببهای تعطیل حج بود. از جمله این درگیریها، ستیز بر سر خواندن
خطبه در
منا به نام افراد ویژه بود که جایگاه آن شخص در دستگاه خلافت را نشان میداد. برای نمونه، در روزگار نفوذ
آل بویه بر دستگاه خلافت، اصحاب
معزالدوله بویهی مانع
نمازگزاری و
خطبهخوانی اخشیدیان در منا شدند. آنها نیز در سالهای
۳۴۱-
۳۳۴ق از ورود کاروان عراق به مکه و انجام مناسک پیشگیری کردند.
محمد شَکر، حاکم مکه در سالهای
۴۳۰-
۴۵۳ق سالها حاجیان عراقی را از آمدن به حج بازداشت؛ زیرا وی مردم را به
فاطمیان دعوت میکرد و با
عباسیان میانهای نداشت.
نیز به سال
۵۱۴ق افضل بن امیر جُیوش (
۵۱۵ق) وزیر فاطمیان مانع حجگزاری عراقیان به سبب گرایش به
عباسیان گشت.
ستیز بر سر محمل که نشاندهنده جایگاه فرستنده آن بود، نیز از سببهای تعطیل حج به شمار میرفت. از جمله، به سال
۸۷۷ق امیر الحاج مصری مانع ورود محمل عراقی و حاجیان عراق به مکه شد و سرانجام تنها به حاجیان اجازه حجگزاری داد و از آن سال، ورود محمل عراقی ممنوع شد.
نیز به سال
۱۳۴۶ق/ ۱۹۲۸م. پیشگیری از ورود محمل مصر، باعث تعطیل حج مصری گشت.
نبرد و آشفتگی اوضاع داخلی ممالک اسلامی نیز سببی دیگر برای تعطیل حج در برخی مناطق بود. درگیری و اختلافهای مصر و عراق، به سال
۳۷۲ق و به نقلی تا
۳۸۰ق حج عراق را به تعطیل کشاند.
به سال
۴۹۲ق درگیریهای حاکمان مصر و فقدان امنیت، موجب تعطیل حج گشت.
در سال
۵۶۳ق به سبب درگیری داخلی در مصر حج برگزار نشد.
در سال
۶۴۸ق به جهت درگیری و آشفتگی امور، حاجیان مصر و شام نتوانستند حج بگزارند.
نیز در سالهای
۶۵۴-
۶۵۸ق تنها بخشهایی از حجازیان توفیق حجگزاری یافتند.
تعطیلی حج ایرانیان نیز بیشتر برخاسته از درگیری پادشاهان محلی با یکدیگر بوده است. اختلافهای
خاندان آل بویه در شهرهای مرکزی و شرقی
ایران، کشورگشایی
محمود غزنوی در
هند، و دستاندازی به سرزمینهای زیر سلطه
آل بویه در شرق
از این موارد است. همچنین درگیریهای فرزندان
ملکشاه سلجوقی پس از وفاتش (
۴۸۵ق) و اختلافات حاکمان دیگرمناطق، موجب تعطیل حج خراسان و
عراق میشد.
حمله
مغول به ایران نه تنها حج ایران را به سال
۶۳۳ق تعطیل کرد؛ بلکه تا سال
۶۳۹ق حج عراق را نیز متوقف ساخت.
به سال
۶۵۶ق بغداد به دست
هلاکو خان مغول سقوط کرد و با فروپاشی خلافت عباسی، حجگزاری عراقی در پرتو این رویداد بود. با مرگ
ابوسعید ایلخان (
۷۳۶ق) حرکت کاروان حج عراق قطع شد و یازده سال بعد به سال
۷۴۸ق محمل عراق دیگر بار به حج رفت. پس از آن حج ایرانیان به طور متناوب به سببهای متفاوت تعطیل میشد. این وضع بیش از هر چیز برآمده از درگیریهای داخلی و ناپایداری سیاسی در ایران بود.
کشورگشایی برخی از حاکمان این دوره همانند
تیمور نیز در تعطیل حج مؤثر بود. در سالهای
۸۰۳-
۸۰۶ق به سبب حمله
تیمور به
شام، حج عادی کاروان شام تعطیل گشت.
اختلافهای سیاسی و مذهبی میان ایران و
عثمانی از
دوره صفویه، در تعطیل حج اثرگذار بوده است. در دوران صفویه، مسیر حج ایرانیان از کشور عثمانی میگذشت و سفر ایرانیان به کشور متخاصم به ویژه هنگام نبرد میان دو دولت، با موانع و مشکلاتی روبهرو بود. به سال
۱۰۴۲ق به دلیل تصرف بغداد به دست ایرانیان، دولت عثمانی ایشان را از سفر حج بازداشت و در سال
۱۰۴۷ق به فرمان
سلطان سلیم عثمانی، ایرانیان از مکه اخراج شدند.
شاه عباس صفوی حجگزاری ایرانیان را مایه سرازیر شدن اموال فراوان به کشور دشمن میدید و با این توجیه که اهمال مباشرانِ راه در ورود و خروج، ایجاد تاخیر در حرکت کاروانها، و ایجاد وقفه در سفر حاجیان از سوی اعراب میان راه، موجب از دست رفتن فرصت حج و درک
وقوف عرفه و
مشعر میشود، سفر حج را برای چند سال ممنوع کرد.
مشکلات حج ایرانیان در این دوره و موانع راه حج، در نامهنگاریهای دولت عثمانی و صفوی بازتاب یافته است.
مخالفت دولت عثمانی و دانشمندان متعصب سنی با حاجیان ایرانی و دانشوران
شیعه مقیم
حرمین از دوره
صفویه به بعد، به بدرفتاری با ایرانیان شیعه و قتل دانشورانی مانند
استرآبادی (
۹۴۵ق) ،
معصوم بیک صفوی (
۹۷۶ق) و
میرزا زین العابدین کاشانی (
۱۰۴۰ق) گشت. بر اثر این دشمنیها به سال
۱۰۴۲ق یا
۱۰۴۳ق به حاجیان ایرانی حاضر در مکه اعلام شد که در سال آینده، حق آمدن به حج را ندارند.
البته برخی سبب این امر را نامعلوم میدانند.
نیز به سال
۱۰۴۷ق حاجیان ایرانی از سرزمین حج اخراج شدند و به آنان اعلام شد که از سال بعد، اجازه برگزاری حج را ندارند.
در سالهای بعد نیز این بدرفتاری تداوم یافت و در سال
۱۰۸۸ق به بهانه آنکه شیعیان
پرده کعبه را
نجس کردهاند، در این شهر شیعهکشی به راه افتاد و دانشمندی با نام
سید محمد مؤمن رضوی را در پشت
مقام ابراهیم کشتند. به سال
۱۱۰۱ق یا
۱۱۰۵ق دانشوری دیگر با نام
شیخ حسین بن ابراهیم تنکابنی را در حالی که پرده کعبه را گرفته بود، سخت
کتک زدند که
بیمار شد و در راه
مدینه درگذشت.
این اختلافها در
دوره افشاریه سختتر شد و به سال
۱۱۵۷ق که
نادر شاه با دولت عثمانی درگیر بود، در حرمین اعلام شد که همه خطیبان به طور رسمی در منابر شیعیان را
لعن کنند.
این مشکلات در دوره قاجاریه نیز ادامه یافت و در سالهای آغازین این حکومت، مایه تعطیلی حج ایرانیان گشت. تامین امنیت حاجیان، رفتار مناسب، و نگرفتن مالیات راه از حاجیان ایرانی، از مفاد مذاکرات و تعهدات دولت قاجار با دولت عثمانی بود.
به علت سقوط یا مرگ حاکم که اعزام کاروان حج بر عهده او بوده، نیز حج تعطیل میشده است. درگیری
آل جلایر با همسایگان و نیز مشکلات داخلی ایشان که از سال
۷۴۰ق حدود یک سده حکومت عراق و تجهیز کاروان حج را بر عهده داشتند، موجب تعطیل متناوب حج میشد.
از جمله، از سال
۷۹۵ق حرکت محمل عراق چند سال قطع شد که گویا به دلیل حمله
تیمور به ایران بود.
فروپاشی حکومت
جلایریان به دست
قَرایوسف قَراقویونُو(۸۱۰-۸۲۳ق.) به سال
۸۱۳ق چند سال ارسال کاروان حج عراق را به تعطیلی کشاند.
به سال
۸۲۱ق نبرد قرایوسف با
شاهرخ تیموری و حاکم شام، باعث تعطیلی حج شد.
درگذشت قرایوسف به سال
۸۲۳ق نیز حج را مدتی با تعطیلی روبهرو کرد.
در دورههای گوناگون اسلامی، حجگزاری ایرانیان با حج عراقی آمیخته است. در منابع
تاریخی، از حاجیان سرزمینهای شرق اسلامی و
خراسان و
ماوراء النهر به عنوان کاروان حج عراقی یاد شده است.
حج این مناطق در حجگزاری عراق بسیار موثر بود؛ شاید از اینرو که عمل الحرمین (منصب انجام امور حرمین و حج) بر عهده خراسانیان بوده است. از اینرو، بارها به سبب تاخیر یا تعطیل حج خراسان، حج عراق نیز تعطیل گشت.
از جمله، در سالهای
۳۷۱-
۳۷۸ق مشکلات طبیعی و تاخیر کاروانها از موسم مناسک، سبب تعطیلی حج عراق و خراسان گشت. در سالهای
۴۰۷،
۴۱۰،
۴۱۳ و
۴۲۱ق کاروان خراسان دیر به عراق رسید و کاروان عراق نیز که منتظر کاروان خراسان بود، فرصت درک مناسک حج را نیافت.
البته این بدان معنا نیست که کسی از عراق به حج نمیرفت؛ بلکه برخی افراد رهسپار حج میشدند. از جمله، به سال
۴۲۱ق که حج عراق به دلیل تاخیر خراسانیان تعطیل شده بود و کاروان مصر نیز به حج نیامده بود، شماری از کوفیان با یک کاروان راهی حج شدند.
ظهور
وهابیت و درگیریهای دامنهدار آنان برای تسلط بر حرمین، به طور متناوب موجب تعطیل حج مناطق گوناگون گشت. تصرف شهرهای
طائف و مکه و مدینه به سال
۱۲۱۷ق در دوره اول آل سعود (
۱۲۱۹-
۱۲۲۳ق) موجب مخالفت و واکنش کشورهای اسلامی، از جمله ایران، و تعطیل حج گشت.
حمله وهابیان به مکه در سال
۱۲۱۹ق مانع عزیمت بسیاری از افراد به
حج گشت.
از جمله، اهل
حجاز به جهت سلطه وهابیان بر راه حج، نتوانستند حج به جا آورند.
سلطه وهابیت بر مکه و پیشگیری از حجگزاری مسلمانان به شکل مرسوم و همراه آوردن محمل نیز از موارد تعطیل حج بود. به سال
۱۲۲۳ق حجگزاران مصر و شام به همین سبب از حج باز ماندند.
به گفته برخی، تعطیل حج تا دو یا سه سال
و حتی ۱۰ سال به درازا انجامید.
حج کاروان عراقی نیز چهار سال تعطیل شد.
نیز در سالهای بعد، از جمله به سالهای
۱۲۲۸ق،
۱۳۳۸ق و
۱۳۳۹ق امیران مکه از حجگزاری نجدیان، به جهت نگرانی از جنجال وهابیت پیشگیری کردند. آنان به سبب حکم دانشمندان مکه به فساد عقیده
محمد بن عبدالوهاب و پیروان وی از سال آغاز دعوتش در سال
۱۱۴۲ق تا
۱۲۰۵ق حجگزاری پیروان محمد بن عبدالوهاب را منع نمودند.
پس از استقرار حکومت
آل سعود (
۱۳۱۹ق) تاکنون به رغم تلاشهای ایشان برای جلب اعتماد حجگزاران و کشورهای اسلامی، بارها به دلیلهای گوناگون حجگزاری تعطیل شده است. در سال
۱۳۴۳ق به علت نبرد میان آل سعود و
شریف علی که در
جده مستقر بود، مراسم حج تعطیل گشت. در سال بعد نیز مردم همه سرزمینهای تابع عثمانی از رفتن به حج منع شدند و تنها مردم مناطق زیر سلطه سعودیها در سرزمینهای
جزیرة العرب و شماری اندک از حاجیان مغربی حج به جا آوردند.
رفتار نامناسب آل سعود با حاجیان، در چند نوبت موجب تعطیل حج ایران گشت. به سال
۱۳۴۲ق/۱۳۲۲ش. پس از آنکه
ابوطالب یزدی در مکه به اتهام آلوده ساختن
خانه خدا اعدام گشت،
دولت ایران روابط خود با
عربستان را قطع کرد
و سه سال حج ایرانیان تعطیل گشت.
همچنین پس از کشتار حجگزاران در مراسم
برائت از مشرکان به سال
۱۴۰۷ق/۱۳۶۶ش. در شهر مکه به دست رژیم سعودی، روابط میان ایران و عربستان قطع شد و تا سه سال
حجگزاری ایرانیان تعطیل گشت و پس از آن با پذیرش برگزاری مراسم برائت از مشرکان، حجگزاری ایرانیان از سوی عربستان مجدداً آغاز شد.
پیشگیری استعمارگران از حجگزاری مسلمانان در مناطق گوناگون، از جمله کشورهای زیر استعمار ایشان، در شمار عوامل تعطیل حج بوده است. به سال
۱۲۱۳ق/۱۷۹۹م. به سبب یورشهای فرانسویان و فقدان امنیت راه، حج مصری تعطیل گشت.
در اواخر سده ۱۹م. با گسترش تفکر اسلامی، کشورهای غربی مانند
انگلستان و
روسیه که مستعمراتی فراوان در سرزمینهای اسلامی داشتند، نگران شدند و برای پیشگیری از سفر مسلمانان به حج، به بهانههای گوناگون مانند رواج
وبا در میان حاجیان، به رغم وجود
قرنطینه، پس از سال ۱۸۹۰م. از سفر حج پیشگیری میکردند.
از جمله، در پی قیام سال ۱۹۰۳م. در
فرغانه، دولت روسیه حج ترکستانیها را ممنوع اعلام کرد تا گزارشهای این
قیام میان مسلمانان پخش نشود.
وقوع
جنگ جهانی اول (۱۹۱۴-۱۹۱۸م./
۱۳۳۳-
۱۳۳۶ق) و درگیری خاور میانه، به ویژه
عراق، در این جنگها، حجگزاری ایرانیان و دیگر کشورهای منطقه پنج سال جز سال
۱۳۳۴ق قطع شد.
رواج بیماری در حرمین نیز از عوامل تعطیل حج بوده است. در سال
۳۵۷ق به سبب رواج بیماری در میان حاجیان
شام و
مصر، بیشتر شتران ایشان تلف شدند و حاجیان از رسیدن به مکه بازماندند. برخی از ایشان نیز که به مکه رسیدند، در آن شهر جان باختند و حج مصر و شام تعطیل گشت.
به سال
۱۲۳۵ق نیز به سبب وبا در مکه، حاجیان فراوان کشته شدند.
این بیماری در سالهای ۱۸۹۰، ۱۸۹۲، ۱۸۹۳، ۱۸۹۵، ۱۹۰۲م./
۱۳۰۷،
۱۳۰۹،
۱۳۱۰،
۱۳۱۲،
۱۳۱۹ق در موسم حج و میان حاجیان با شدت بیشتر رواج یافت. بر پایه گزارش سفرنامهنویسان، این بیماری جان افراد فراوان را گرفت.
این مشکل موجب تعطیل حج نگشت؛ ولی از آمار حاجیان در برخی سالها کاست. رواج بیماری
آنفولانزای مرغی در جهان و احتمال سرایت آن به حاجیان در سال ۲۰۱۰م./
۱۴۳۱ق موجب کاهش پنجاه درصد زائران مصر و نیز کاسته شدن شمار حاجیان دیگر کشورها، از جمله ایران، گشت. در این سال، حجگزاری کشور
تونس تعطیل شد و ۰۰۰/۳۰ تن به علت پیشگیری دولت تونس، از سفر حج بازماندند.
قحطی و نبود
آب نیز از دیگر عوامل تعطیل حج بوده است. به سال
۳۶۳ق کاروان عراق که
محمد بن عمر علوی امیر الحاج آن بود، به سبب نداشتن آب، از مکه به مدینه تغییر مسیر دادند و ناچار شدند حج را تعطیل کنند.
به سال
۳۹۰ق به دلیل قحطی شدید، حج مصر تعطیل شد.
کاروان حج عراق در سال
۴۰۶ ق از بیم
عطش و بیآبی، حج نگزارد.
در پایان سال
۴۱۶ق نیز قحطی بزرگی در مکه رخ داد که موجب تعطیل حج گشت.
همچنین قحطی به سال
۸۱۵ق در مکه و تاثیر آن بر حج گزارش شده است.
اهمیت دینی و سیاسی و اقتصادی حج برای حاکمان مکه بهاندازهای بوده که در گذر زمان، تعطیل حج به عنوان حربهای برای تهدید آنها به کار میرفته است. از جمله، پس از رسیدن گزارش حمله سربازان شریف مکه به کشتیهای تجاری
فاطمیان در حجاز و
قتل و
غارت آن، وزیر
افضل بن بدر جمالی، یاری مالی به مکیان را قطع کرد و از حج مصریان به سال
۵۱۴ق پیشگیری کرد و دستور داد تا زمانی که شریف مکه همه اموال را بازنگرداند، سفر بازرگانان به حجاز ممنوع گردد. این کارها وضعیت اقتصادی حجاز را آشفته کرد و شریف مکه نیز ناچار به پذیرش خواستههای فاطمیان و عذرخواهی شد و اموال بازرگانان و
دیه مقتولان را پرداخت کرد.
در پی قتل
ابوطالب یزدی در مکه، اعتراضات مردم و رسانههای ایران بالا گرفت و برخی در صدد برآمدند که با اعزام هیئتی نزد
مرجع تقلید وقت،
آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی (
۱۲۸۴-
۱۳۶۵ق) تقاضا نمایند تا مادام که دولت سعودی شیوه خود را تغییر نداده و این اقدام را جبران نکرده، حج را برای ایرانیان و
شیعیان تحریم نمایند.
وزارت امور خارجه ایران نیز اعلام کرد در صورت جبران نشدن این رفتار دولت سعودی و تامین نشدن امنیت ایرانیان، از حجگزاری ایرانیان جلوگیری خواهد کرد.
۱. آثار اسلامی مکه و مدینه: رسول جعفریان، قم، مشعر، ۱۳۸۶ش. آشنایی با عربستان: عبدالله نصیری، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
۲. آهنگ حجاز: علیرضا حجازی، قم، فارس الحجاز، ۱۳۸۷ش.
۳. ابوطالب یزدی شهید مروه: سید علی قاضی عسکر، تهران، مشعر، ۱۳۸۸ش.
۴. اتحاف الوری: عمر بن محمد بن فهد (م۸۸۵ق)، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعةام القری، ۱۴۰۸ق.
۵. اسناد و روابط ایران و عربستان سعودی ۱۳۰۴-۱۳۵۷ش: علی محقق، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۷۹ش.
۶. اسناد و مکاتبات سیاسی ایران: عبدالحسین نوایی، تهران، بنیاد فرهنگ، ۱۳۶۰ش.
۷. اعانة الطالبین: سید بکری دمیاطی (م۱۳۱۰ق)، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
۸. الانباء فی
تاریخ الخلفاء: ابن العمرانی (۵۸۰ق)، به کوشش سامرائی، قاهره، الآفاق العربیه، ۱۴۱۹ق.
۹. الانس الجلیل
بتاریخ القدس و الخلیل: مجیرالدین حنبلی (م۹۲۸ق)، به کوشش عدنان یونس، عمان، مکتبة دنیس، ۱۴۲۰ق.
۱۰. الاهرام (روزنامه): مصر.
۱۱. البدایة و النهایه: ابن کثیر (م۷۷۴ق)، به کوشش علی شیری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق.
۱۲. پنجاه سفرنامه حج قاجاری: به کوشش رسول جعفریان، تهران، نشر علم، ۱۳۸۹ش.
۱۳.
تاریخ الشحر و اخبار القرن العاشر: محمد بن عمر طیب، به کوشش حبشی، صنعاء، الارشاد، ۱۴۱۹ق.
۱۴.
تاریخ امراء البلد الحرام عبر عصور الاسلام: عبدالفتاح حسین رواه، طائف، مکتبة المعارف، ۱۴۰۷ق.
۱۵.
تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر: ذهبی (م۷۴۸ق)، به کوشش عمر عبدالسلام، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۰ق.
۱۶.
تاریخ امراء مکة المکرمه: عارف عبدالغنی، دمشق، دار البشائر، ۱۴۱۳ق.
۱۷.
تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی: برتولد اشپولر، ترجمه: میراحمدی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۳ش.
۱۸.
تاریخ حجگزاری ایرانیان: اسراء دوغان، تهران، مشعر، ۱۳۸۹ش.
۱۹.
تاریخ صنعاء: اسحاق بن یحیی طبری (م۴۵۰ق)، به کوشش حبشی، صنعاء، مکتبة السنحانی.
۲۰.
تاریخ طبری (
تاریخ الامم و الملوک): طبری (م۳۱۰ق)، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۲۱.
تاریخ مکه: احمد السباعی (م۱۴۰۴ق)، نادی
مکة الثقافی، ۱۴۰۴ق.
۲۲.
تاریخ المملکة العربیة السعودیه: عبدالله صالح عثیمین، ریاض، ۱۹۹۷م.
۲۳.
تاریخ منتظم ناصری: محمد حسن خان اعتماد السلطنه (م۱۳۱۳ق)، به کوشش رضوانی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۷ش.
۲۴. جامع الشتات: میرزا ابوالقاسم قمی (م۱۲۳۱ق)، به کوشش رضوی، تهران، مؤسسه کیهان، ۱۴۱۳ق.
۲۵. حج ۳۰: سید جواد ورعی و جواد منصوری، تهران، مشعر.
۲۶. الحدائق الناضره: یوسف بحرانی (م۱۱۸۶ق)، به کوشش آخوندی، قم، نشر اسلامی، ۱۳۶۳ش.
۲۷. حسن الصفا و الابتهاج: احمد رشیدی (م۱۰۹۶ق)، به کوشش عبداللطیف، مصر، مکتبة الخانجی، ۱۹۸۰م.
۲۸. خاطرات سفر مکه: محمد علی هدایتی، تهران، ناشر: مؤلف، ۱۳۴۳ش.
۲۹. خلاصة الکلام فی بیان
امراء البلد الحرام: احمد بن زینی دحلان (م۱۳۰۴ق)، مصر، المطبعة الخیریه، ۱۳۰۵ق.
۳۰. الدرر الفرائد المنظمه: عبدالقادر بن محمد جزیری (م۹۷۷ق)، به کوشش محمد حسن، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
۳۱. الذریعة الی تصانیف الشیعه: آقا بزرگ تهرانی (م۱۳۸۹ق)، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق.
۳۲. روابط ایران و عربستان در سده بیستم: حمید احمدی، تهران، وزارت امور خارجه، ۱۳۸۶ش.
۳۳. روح المعانی: آلوسی (م۱۲۷۰ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۳۴. سفرنامه حجاز: محمد لبیب بتنونی، ترجمه: انصاری، تهران، مشعر، ۱۳۸۱ش.
۳۵. سلسلههای اسلامی جدید راهنمای گاهشماری و تبارشناسی: ادموند کلیفورد باسورت، ترجمه: بدرهای، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۱ش.
۳۶. السلوک لمعرفة دول الملوک: مقریزی (م۸۴۵ق)، به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۸ق.
۳۷. سمط النجوم العوالی: عبدالملک بن حسین عصامی (م۱۱۱۱ق) به کوشش عادل احمد و معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
۳۸. سنن الترمذی: ترمذی (م۲۷۹ق)، به کوشش عبدالوهاب، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۲ق.
۳۹. سنن الدارمی: دارمی (م۲۵۵ق)، احیاء السنة النبویه.
۴۰. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در بستر منافع ملی با نگاهی بر روابط ایران و عربستان: احمد معنوی، تهران، کتاب دانشجو، ۱۳۸۷ش.
۴۱. شفاء الغرام: محمد فاسی (م۸۳۲ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
۴۲. صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست: رسول جعفریان، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹ش.
۴۳. العبر فی خبر من غبر: ذهبی (م۷۴۸ق)، به کوشش محمدسعید، بیروت، دار الکتب العلمیه.
۴۴. عجائب الآثار: عبدالرحمن جبرتی (م۱۲۲۷ق)، بیروت، دار الجیل.
۴۵. العروة الوثقی: سید محمد کاظم یزدی (م۱۳۳۷ق)، قم، النشر الاسلامی، ۱۴۲۰ق.
۴۶. العقد الثمین فی
تاریخ البلد الامین: محمد فاسی (م۸۳۲ق) به کوشش محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
۴۷. فرقهای برای تفرقه: نجم الدین طبسی، تهران، مشعر، ۱۳۸۶ش.
۴۸. الفقه الاسلامی و ادلته: وهبة زحیلی، دمشق، دار الفکر، ۱۴۱۸ق.
۴۹. الکافی: کلینی (م۳۲۹ق)، به کوشش غفاری، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۵ش.
۵۰. الکامل فی
التاریخ: علی ابن اثیر (م۶۳۰ق)، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
۵۱. الکشاف: زمخشری (م۵۳۸ق)، مصطفی بابی، ۱۳۸۵ق.
۵۲. کشف الارتیاب: سید محسن امین (م۱۳۷۱ق)، به کوشش امین، مکتبة الحریس، ۱۳۸۲ق.
۵۳. مجمع البیان: طبرسی (م۵۴۸ق)، به کوشش گروهی از علما، بیروت، اعلمی، ۱۴۱۵ق.
۵۴. المجموع شرح المهذب: نووی (م۶۷۶ق)، دار الفکر.
۵۵. مرآة الحرمین: ابراهیم رفعت پاشا (م۱۳۵۳ق)، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۴۴ق.
۵۶. مرآة الزمان فی
تاریخ الاعیان: سبط ابن جوزی (م۶۵۴ق)، به کوشش هموندی، بغداد، الدار الوطنیه، ۱۳۶۹ق.
۵۷. مروج الذهب: مسعودی (م۳۴۶ق)، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق.
۵۸. مستمسک العروة الوثقی: سید محسن حکیم (م۱۳۹۰ق)، قم، مکتبة النجفی، ۱۴۰۴ق.
۵۹. مستند الشیعه: احمد نراقی (م۱۲۴۵ق)، قم، آل البیت:، ۱۴۱۵ق.
۶۰. مغنی المحتاج: محمد شربینی (م۹۷۷ق)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۳۷۷ق.
۶۱. المغنی: عبدالله بن قدامه (م۶۲۰ق)، بیروت، دار الکتب العلمیه.
۶۲. مفتاح
الکرامه: سید محمد جواد عاملی (م۱۲۲۶ق)، به کوشش خالصی، قم، نشر اسلامی، ۱۴۱۹ق.
۶۳. مقالات
تاریخی: رسول جعفریان، قم، دلیل ما، ۱۳۸۷-۱۳۸۸ش.
۶۴. من لا یحضره الفقیه: صدوق (م۳۸۱ق)، به کوشش غفاری، قم، نشر اسلامی، ۱۴۰۴ق.
۶۵. مناسک حج (محشی): به کوشش محمودی، تهران، مشعر، ۱۳۷۸ش.
۶۶. منائح
الکرم: علی بن تاج الدین سنجاری (م۱۱۲۵ق)، به کوشش مصری، مکه، جامعةام القری، ۱۴۱۹ق.
۶۷. المنتظم: ابن جوزی (م۵۹۷ق)، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق.
۶۸. مواهب الجلیل: حطاب رعینی (م۹۵۴ق)، به کوشش زکریا عمیرات، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
۶۹. میقات حج (فصلنامه): تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
۷۰. النجوم الزاهره: یوسف بن تغری بردی (م۸۷۴ق)، قاهره، به کوشش شلتوت و دیگران، وزارة الثقافة و الارشاد القومی، ۱۳۹۲ق.
۷۱. وسائل الشیعه: حر عاملی (م۱۱۰۴ق)، به کوشش ربانی شیرازی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
ابوذر جعفری، دانشنامه حج و حرمین شریفین، برگرفته از مقاله «تفث»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۱/۲/۲۹.