تعصب قوم عاد (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حرف اصلى
کفّار متعصب در برابر
حضرت هود ع این بود که ما به خاطر این که «حرف تو» دست از بت هايمان بر نمى
داريم، نه به جهت نبودن
دلیل. «بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ».
قوم عاد، مردمی
متعصب و
لجوج در برابر
دعوت توحیدی
هود علیهالسّلام :
•«والی عاد اخاهم هودا... قالوا اجئتنا لنعبدالله وحده ونذر ما کان یعبد ءاباؤنا فاتنا بما تعدنا ان کنت من الصـدقین قال قد وقع علیکم من ربکم رجس وغضب اتجـدلوننی فی اسماء سمیتموها انتم وءاباؤکم...:و به سوى قوم عاد
برادر (نسبى يا قبيله اى) آنها هود را (فرستاديم)، گفت: اى قوم من، خدا را بپرستيد، شما را جز او معبودى نيست، آيا (از
غضب او) پروا نمى كنيد؟!گفتند: آيا به سوى ما آمده اى كه ما تنها خدا را بپرستيم و آنچه را كه پدران ما مى پرستيدند رها كنيم؟! پس آنچه (از عذاب الهى)
وعده مى دهى بياور اگر از راستگويانى.گفت: مسلّما بر شما از جانب پروردگارتان عذاب و غضبى ثابت و مقرر شده است. آيا درباره نام هايى كه شما و پدرانتان (بت ها را) بدان ناميده ايد (مانند اله، معبود و
رازق) و خداوند هيچ
حجت و برهانى بر (حقانيت) آنها نازل نكرده با من محاجه و ستيز داريد؟ پس منتظر (عذاب) باشيد كه من نيز حتما با شما از منتظرانم.»
•«والی عاد اخاهم هودا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره ان انتم الا مفترون قالوا یـهود ما جئتنا ببینة وما نحن بتارکی ءالهتنا عن قولک وما نحن لک بمؤمنین:و به سوى قوم عاد برادر (نسبى يا قبيله اى) آنها هود را (فرستاديم) گفت: اى قوم من، خداى يكتا را بپرستيد، كه شما را جز او خدايى نيست، همانا شما (در
شریک كردن بت ها به خدا)
افترا گويانى بيش نيستيد.گفتند: اى هود، براى ما
دلیل روشنى (نشانى كه ما بپسنديم) نياوردى، و ما هرگز رها كننده خدايان خود به گفته تو نيستيم و ما هرگز باور دارنده تو نيستيم.».
•«الم یاتکم نبؤا الذین من قبلکم قوم نوح وعاد... قالت رسلهم افی الله شک فاطر السمـوت والارض یدعوکم لیغفر لکم من ذنوبکم ویؤخرکم الی اجل مسمی قالوا ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد ءاباؤنا فاتونا بسلطـن مبین:آيا
خبر كسانى كه پيش از شما بودند مانند قوم
نوح و
عاد و
ثمود و آنان كه بعد از آنها بودند كه (شمار و احوال) آنها را جز خدا كسى نمىداند، به شما نرسيده است؟! كه فرستادگانشان دلايل روشن (
توحید و
نبوت خويش را) بر آنان آوردند، پس دست هاى رسولان را به دهانشان بازگرداندند (كه
ساکت باشيد؛ يا دست هاى خود را بر دهان هاى خود نهادند كه خاموش شويد و يا دست ها را در دهان ها كرده از
خشم فشردند) و گفتند: ما به آنچه شما بدان فرستاده شده ايد كافريم و حتما از آنچه به سوى آن مى خوانيد (توحيد و بطلان شركا) در شكّى ترديدزا و ابهام آوريم (دين و كتابتان را منكريم و بيّنه توحيدتان را نارسا مىدانيم). فرستادگان آنها گفتند: آيا در خدايى كه آفريننده آسمانها و زمين است شكى است؟! او شما را مىخواند تا از برخى از گناهان تان درگذرد و شما را تا مدت معينى (از عمر)
مهلت دهد؟! گفتند: شما جز بشرى همانند ما نيستيد، مى خواهيد ما را از آنچه پدران مان مى پرستيدند بازداريد، پس براى ما
برهان روشنى (غير از اين كه داريد) بياوريد.».
قوم هود براى اينكه او را به نوعى از
استهزاء ساكت كنند، مساله
تقلید از پدران را به رخ او كشيدند." قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ ..."" رجس" و" رجز" چيزى است كه اگر با چيزى ديگر برخورد بكند بايد از آن چيز صرف نظر نموده، آن را دور انداخت.
مدفوع انسان را هم از همين جهت
رجس و
رجز گفته اند، هود (ع) نيز در اين كلام خود،
عذاب را رجس خوانده، چون طبعا انسان از عذاب
تنفر داشته و شخص معذب خود را از اشخاص ايمن از عذاب دور مى سازد. هود (ع) در جواب قوم خود گفت: اين اصرارى كه شما در پرستش بت ها و تقليد كوركورانه از پدران خود مىورزيد، باعث دورى شما از خدا و
غضب خدا بر شما گشت، و سبب شد آن عذابى كه از در
انکار مى گفتيد: چه وقت نازل مى شود؟ به همين زودى بر شما نازل گردد، پس منتظر آن باشيد و من هم با شما انتظار آن را
دارم.
از نظر
لجاج و
استهزاء در مقام تعجيز هود پيامبر بر آمده گفتند چنانچه در دعوت بخود صادق هستى ما را به هر چه تهديد مي نمائى عقوبت بنما.قالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ رِجْسٌ وَ غَضَبٌ:هود پيامبر (ع) در پاسخ سخنان تعجيز آميز قوم خود بآنها خبر داد كه عقوبتى كه شما را بآن تهديد مي نمايم بطور حتم از جانب پروردگار بر شما نازل مي شود و
آینده نزديكى است كه عذاب همه شما قوم عاد را فرا خواهد گرفت و در انتظار آن باشيد همچنان كه من نيز از نظر شهود و
یقین به وعده پروردگار در انتظار آن هستم.
اين قوم متعصب و
مغرور يعنى قوم عاد در برابر برادرشان
هود ع و نصائح و اندرزها و راهنمايي هاى او " گفتند: اى هود تو
دلیل روشنى براى ما نياورده اى" (قالُوا يا هُودُ ما جِئْتَنا بينة)." و ما هرگز به خاطر سخنان تو دست از دامن بت ها و خدايان مان بر نمى
داريم" (وَ ما نَحْنُ بِتارِكِي آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِكَ)." و ما هرگز به تو
ایمان نخواهيم آورد"! (وَ ما نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ).و پس از اين سه جمله غير منطقى، اضافه كردند:" ما فكر مى كنيم تو ديوانه شده اى و علتش اين بوده كه مبغوض خدايان ما گشته اى و آنها به
عقل تو آسيب رسانده اند" (إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَراكَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ.) بدون
شک هود- همان گونه كه برنامه و وظيفه تمام پيامبران است-
معجزه يا معجزاتى براى اثبات حقانيت خويش به آنها عرضه داشته بود، ولى آنها به خاطر كبر و غرورى كه داشتند مانند ساير اقوام لجوج، معجزات را
انکار كردند و آنها را
سحر شمردند، يا يك سلسله تصادف ها و حوادث اتفاقى كه نمى تواند دليلى بر چيزى بوده باشد.
شمردن قوم
نوح و
عاد و
ثمود، در
آیه از باب مثال است، و جمله" لا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ" بيان است براى جمله" من قبلكم" و اينكه فرمود: جز خدا كسى ايشان را نمى شناسد و وضع ايشان را نمى داند، مقصود ندانستن حقيقت حال ايشان و بى اطلاعى از جزئيات تاريخ زندگى ايشان است.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تعصب قوم عاد».