بسیط عقلی؛ عبارت است از چیزی که در ذهن جزء ندارد و چیزی که جزء ندارد حد نخواهد داشت، زیرا حد از ذاتیات تشکیل میشود و بسیط عقلی، ذاتی (جنس و فصل) ندارد، ولی میتوان آن را تعریف اسمی یا لفظی کرد؛ مانند: اجناس عالیه.
بسیط خارجی؛ چیزی است که در خارج جزء ندارد، ولی در ذهن، دارای اجزا و مرکب است و ازاینرو قابلیت تعریف حدی و رسمی را دارد؛ مانند: عقل و نفس و سواد و بیاض. حد داشتن، ملازم با ترکیب محدود نیست، زیرا جنس و فصل، اجزای حد در قول هستند، نه اجزای محدود در خارج و نفسالامر.
مرکب خارجی؛ سهگونه است: یا هیچیک از اجزائش به تنهایی قوام ندارد، بلکه قوام هر یک به دیگری وابسته است؛ مانند: ماده و صورت در جسم، یا هر جزء به تنهایی قوام دارد؛ مانند: سرکه و انگبین در سکنجبین و یا دستکم یکی از اجزائش به تنهایی قوام دارد؛ مانند: جسم و بیاض در ابیض. هرسه قسم مرکب خارجی، قابل تعریف حدی و رسمیاند. برای تعریفمرکبات خارجیه باید به ذکر اجزای آن پرداخت و همان اجزا را در تعریف آورد و خود اجزا اگر شناخته شده باشند، محتاج تعریف نیستند، وگرنه باید اجزا را به حد و اگر ممکن نباشد به رسمتعریف کرد و معرِّفهای آنها را ضمن تعریفمرکب بیان کرد.