تصوف روسیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در بررسی
تاریخ تصوف در مناطق تحت تصرف روسیه، بهطور کلی چنین به نظر میرسد که این پدیده همواره دارای دو جنبۀ آشکار و پنهان بوده است.
وجه آشکار
تصوف ــ که بیشتر مورد توجـه محققان روسـی قرار گرفته است ــ نقش پویای آن در حرکتهای اجتماعی و سازماندهی قیامهای مختلف است و وجه پنهان آن، روابط خاص
مرید و
مرادی، شیوۀ
سلوک معنوی، آداب و آیینهای فرقهای خاص و ویژگیهای محلی در هر ناحیه را در بر میگیرد که بسیار کم به آن توجه شده است.
چندین
سده پیش از آنکه
دولت روسیه گسترش خود را در سدۀ ۱۰ق/۱۶م در شرق، جنوب و غرب، آغاز کند، اقوام متعدد و گوناگونی که در آسیای مرکزی، اطراف رود ولگا، شرق و غرب دریای خزر، قفقاز، داغستان و... میزیستند، و بیشتر از شاخههای مختلف نژاد ترک بودند،
اسلام آوردند، و
تمدن و
فرهنگ اسلامی ـ ترکی خاص خـود را داشتند.
در این حـوزۀ گستردۀ جغرافیایی ــ که از آن سوی ماوراءالنهر تا دریای سیاه را در بر میگرفت و در آن امواج جمعیتی متناوب، اقـوام ترک زبان گـوناگون را از شـرق به سوی غـرب میراند ــ تصوف از جمله عوامل پر قدرت اجتماعی بود که سابقۀ تاریخیآن به ظهور نخستین صوفی برجستۀ ترک، یعنی
احمد یسوی (د۵۶۲ق/ ۱۱۶۷م) و پیروانش باز میگشت که پس از درگذشت او،
طریقۀ یسویه را نه تنها در این مناطق، بلکه در آسیای صغیر نیز منتشر نمودند.
در سدههای پس از آن نیز
طریقۀ نقشبندیه در آسیای مرکزی به ظهور رسید که به نوبۀ خود با کوشش
صوفیان نقشبندی در سرزمینهای مختلف گسترش یافت.
افزون بر این دو
طریقه،
طریقۀ قادریه نیز در دورۀ متأخر به این منطقه راه پیدا کرد که گرچه پیروان کمتر و حضور محدودتری داشت، اما در جنبشهای اجتماعی نقش مهمی را ایفا نمود.
در بررسی
تاریخ تصوف در مناطق تحت تصرف روسیه، بهطور کلی چنین به نظر میرسد که این پدیده همواره دارای دو جنبۀ آشکار و پنهان بوده است.
وجه آشکار
تصوف ــ که بیشتر مورد توجـه محققان روسـی قرار گرفته است ــ نقش پویای آن در حرکتهای اجتماعی و سازماندهی قیامهای مختلف است و وجه پنهان آن، روابط خاص
مرید و
مرادی، شیوۀ
سلوک معنوی، آداب و آیینهای فرقهای خاص و ویژگیهای محلی در هر ناحیه را در بر میگیرد که بسیار کم به آن توجه شده است.
آنچه دربارۀ این وجه پنهان میتوان گفت آن است که همچون دیگر سرزمینهای اسلامی، مرید طی آیین تشرفی که ظاهراً چندان پیچیده نبوده است، به عضویت
طریقه در میآمد و چگونگی
ذکر و شیوۀ ادای آن، و نیز نحوۀ
مراقبه و دیگر تعالیم مربوط به
سلوک را از پیر خود میآموخت و در جلسات ذکر جمعی شرکت میکرد.
این رابطۀ معنوی از بُعد بیرونی، در رابطۀ
شیخ با پیروانش تجلی مییافت که از طریق شبکهای از نوابان خود با مریدان متعددش در نقاط مختلف در ارتباط بود و این چنین، اعضای این جامعۀ به ظاهر پراکنده را به هم میپیوست و از اینرو، خطر سیاسی بالقوهای مییافت.
وی همچنین نقش
طبیب،
معلم دین و مشاور این
جامعه را نیز ایفا میکرد و با طبقات پیشهور و اصناف و قشرهای مختلف اجتماع در ارتباط بود.
این چنین بود کـه صوفیان ــ که از همان ابتدا با سلطۀ روسها مخالف بودند ــ در طـی سدههای ۱۷-۱۹م آغازگـر جنبشها و نهضتهای سیاسی ـ اجتماعی در نقاط مختلف روسیه و قفقاز گشتند.
طریقۀ نقشبندیه در سدههای ۹-۱۰ق/۱۵-۱۶م از ناحیۀ
بخارا به منطقۀ ولگای میانه راه یافت و به تدریج پیروان طریقههای
یسوی و قادری را در خود جذب کرد.
این طریقه در سدۀ ۱۲ق/۱۸م از طریق کردستان و شیروان به داغستان رسید و در آنجا حضوری آشکار از خود نشان داد و از اواسط سدۀ ۱۳ق/۱۹م نیز در ناحیۀ چچنها و غرب و میانۀ قفقاز پیروان پرشمار پیدا کرد.
نخستین
رهبر دینی که در قفقاز برضد روسها اعلان جهاد کرد و پیروانش را به بازگشت به
دین و
وحدت دعوت نمود،
امام منصور اُشورما (د ۱۲۰۸ق/ ۱۷۹۳م)، از ائمۀ چچن بود.
نهضت او که در چچن، شمال داغستان و کوبان گسترش یافت، سرانجام در قبارطه (کاباردین) با شکست روبهرو شد. اشورما در ۱۷۹۱م در اناپا دستگیر گردید و پس از چندی در زندان درگذشت.
هر چند که روایتهای محلی و برخی محققان او را از جملۀ ائمۀ
نقشبندیه در چچن به شمار میآورند و بر نقش این طریقه در به راه انداختن این
قیام تأکید میکنند، اما برخی دیگر بر آن باورند که این نهضت بیشتر جنبۀ قبیلهای داشت و نقشبندیه، به سبب آنکه هنوز دارای شبکۀ گسترده و فعالی در این منطقه نبود، در این قیام نقشی ایفا نکرد.
در هر حال، در جنبشی که دومین رهبر دینی این منطقه آغاز نمود، این طریقۀ صوفیه به یقین نقش اساسی داشت.
شیخ
محمدافندی یراغی (یایراغلری) از
پیران نقشبندیه بود که در جنوب داغستان بر ضد روسها اعلان جهاد کرد و دعوت مردم به پایبندی جدی به
شریعت اسلام و مبارزه با سلطۀ غیرمسلمانان را هدف
جنبش خود قرار داد.
وی
مرشد غازی محمد و
شیخ شامل، اولین و سومین رهبران نقشبندیۀ داغستان بود که نهضت آنان در تاریخ روسیه به «
مریدیسم» (
مریدیه) شهرت یافته است، نهضتی که تاریخنگاران روسی آن را جنبشی متفاوت از دیگر قیامها و جدای از
تصوف و حتی مخالف با آن به شمار آوردهاند.
این مرحله از
جهاد در ۱۸۳۰م به رهبری غازی
محمد آغاز شد و پس از رکودی کوتاه، توسط شیخ شامل، سومین امام نقشبندی شمال قفقاز، ادامه یافت.
شیخ شامل در مناطق تحت حکومت خود
شریعت را برقرار کرد و قوانین جدیدی وضع نمود و از اینرو سالهای حکومت او در داغستان با عنوان «عصر شریعت» شناخته میشود.
وی قلمرو خود را به ۳۲ منطقه تقسیم کرد و ادارۀ هر یک را به یکی از نایبان خود سپرد. با اینهمه، اختلافات داخلی و جداییطلبیهای قبیلهای از قدرت حکومت مرکزی او کاست و سرانجام، جنبش او در ۱۸۵۹م توسط روسها در هم شکست.
شیخ شامل پس از شکست دستگیر و زندانی شد، اما چند سال بعد اجازه یافت تا به
مکه سفر کند. وی پس از ادای
حج به
مدینه رفت و در ۱۲۸۷ق/۱۸۷۱م در همانجا درگذشت.
پس از شکست شیخ شامل و یاران نقشبندی او، و اشغال داغستان توسط نیروهای روسیه، رهبران طریقۀ نقشبندیه مورد تعقیب قرار گرفتند و برخی از آنها به سیبری
تبعید شدند. از اینرو، این طریقه فعالیت مخفی و زندگی نهانی خود را آغاز نمود.
با اینهمه، میراث نقشبندی در دورههای بعد در چچن و داغستان نقش مهمی در شکلدهی به
هویت دینی و پایداری قومی مردم این منطقه ایفا کرد.
در سالهای پس از سرکوبی جنبش شیخ شامل،
صوفی دیگری به نام کونتا حاجی کِشیِف شروع به
تبلیغ برای طریقۀ قادریه در شمال قفقاز نمود و در فاصلۀ سالهای ۱۸۶۱-۱۸۶۳م در میان ساکنان مناطق کوهستانی چچن پیروان زیادی پیدا کرد و بسیاری از اینگوشها را نیز به
اسلام درآورد.
بر خلاف فعالیتها و تبلیغات نقشبندیه در دورههای پیش از او، کونتا حاجی با پیام
صلح و جهاد درونی، ترک پلیدیهای دنیوی و روی آوردن به ذکر و
سلوک باطنی، مردم را به طریقۀ قادریه دعوت میکرد.
اما وحشت روسها از قیامی دیگر سرانجام منجر به دستگیری او در ۱۸۶۴م، و
مرگ وی در
اسارت، و نیز کشته شدن صدها نفر از پیروانش گردید. این امر به نوبۀ خود، طریقۀ قادریه را که در ابتدای حضور خود در این منطقه به دنبال اهداف معنوی بود، به سوی مقاومت و مقابله با نیروهای روسی راند.
از آن پس، در قیامهای مختلفی که یکی پس از دیگری تا میانۀ سدۀ ۲۰م رخ مـیداد، گاه
قادریه به تنهایـی، و گاه قادریه همراه با نقشبندیه ــ کـه بیشتر در میـان ساکنـان دشتها رواج داشت ــ در مقـابل نیروهای روسی ایستادگی میکردند.
از جملۀ این قیامها میتوان به شورشهای گستردۀ ۱۸۷۷-۱۸۷۸م در چچن و داغستان، قیام شیخ نجمالدین گوتسویی و شیخ اوزون حاجی در ۱۹۱۸م و پس از آن، و نیز مبارزات مردم قفقاز با بولشویکها در سالهای پس از ۱۹۲۰م اشاره کرد.
سرانجام، در ۱۹۴۱م استالین که به سبب درگیری با آلمانها، نگران قیامهای احتمالی در چچن و داغستان بود، جمعیت بزرگی از چچنها و اینگوشها را به سیبری تبعید کرد که نیمی از آنان هرگز به مقصد نرسیدند.
پس از مرگ استالین هنگامی که بقایای مردم شمال قفقاز اجازه یافتند به وطن خود بازگردند، در آسیای مرکزی گروههای صوفی سازمانیافتهای از خود به جا گذاردند.
به علاوه، در سالهای تبعید در قزاقستان، گروههای صوفیۀ جدیدی در میان چچنها ظاهر شدند که محبوبترین آنها گروه ویس حاجی بود و بعدها، با بازگشت تبعیدیان، در قفقاز پیروان بسیار یافت.
به گزارش مطبوعات روسیه در ۱۹۵۰م
طریقههای صوفیانه در قفقاز بار دیگر مورد حمله قرار گرفتند، اعضای آنها به عنوان جنایتکار دستگیر شدند و به جرم مبارزه با نظام شوروی، خرابکاری اقتصادی،
راهزنی،
تروریسم و
شورش مسلحانه متهم گشتند. در طی این دوره، شیوخ و مریدان بسیاری محاکمه شدند.
در دوران خروشچف نیز حملات بر ضد اسلام بر اساس سیاست بازگشت به دورۀ لنین آغاز گردید و بیش از ۱۰ سال به طول انجامید.
محققان بر این باورند که امروزه دو طریقۀ نقشبندیه و قادریه در این منطقه بیشترین فعالیت را دارند.
نقشبندیه تقریباً در تمام مناطق مسلماننشین روسیه منتشر است و در داغستان، شمال آذربایجان و شرق چچن پیروان بسیار دارد، اما نفوذ آن در سرزمین چرکسهای شمال غربی قفقاز از میان رفته است و شواهد اندکی مبنی بر باقی ماندن آن پس از
انقلاب ۱۹۱۷م در قلمرو تاتار و باشقیر ولگای میانه ــ که قبلاً از مکانهای اصلی آن بود ــ وجود دارد.
طریقۀ قادریه که در چچن و اینگوش بیشترین پیروان را دارد، در اواخر سدۀ ۱۹م به ۵ شاخه تقسیم شد که عبارتاند از:
۱. شاخۀ کونتاحاجی در داغستان و چچن؛ ۲. شاخۀ بَمَّتگرای در چچن؛ ۳. شاخۀ بطّال حاجی در اینگوش؛ ۴. شاخۀ چیم میرزا در چچن و اینگوش؛ ۵. شاخۀ ویس حاجی در شمال داغستان، اوسِتیا و کاباردین.
از همان اواخر سدۀ ۱۸ و نیز طی سدۀ ۱۹م صوفیان به تدریج ادارۀ مزارهای مقدسان محلی و کشتهشدگان در نبرد با نیروهای روسی را در دست گرفتند و از آنها به عنوان محلهایی برای برگذاری مراسم ذکر و نیز ارتباط با مردم عادی استفاده کـردند. از اینرو، این مزارها اندکاندک جای خانقاهها را ــ که طبـق قانـون فعـالیت آنها ممنـوع بـود ــ گـرفتند.
این رونـد در دهههای آغازین سدۀ ۲۰م نیز ادامه داشت، چندان که مقامات شوروی یکی از اهداف تبلیغات ضد اسلامی خود را مبارزه با فرهنگ
زیارت مزارها و گردهمایی در آنجا قرار دادند و در موارد بسیار با ویران کردن یا تغییر کاربری مزارها به
موزه یا باشگاه، در حذف آنها کوشیدند. آنان همچنین در برنامههای رادیویی و تلویزیونی به محکوم کردن این شیوه پرداختند و حتی از روحانیان محلی بر ضد آن
فتوا گرفتند.
با اینهمه، چنین به نظر میرسد که هیچیک از این ابزارها از علاقۀ مردم به زیارت این مزارها نکاسته، و در رابطۀ مردم با صوفیان خللی وارد نکرده است، و این مزارها نیز همچنان مورد توجه صوفیان و مردم عادی هستند.
برخی از این آرامگاهها عبارتاند از: مزار شیخ
محمد بَلَخانی، از مشایخ نقشبندیۀ شمال قفقاز؛ زیارتگاه «قرخلر» (چهل تن) که در ۱۸۷۷-۱۸۷۸م در مبارزه با روسها کشته شدند؛ مزار مادر کونتا حاجی در ناحیۀ ودن؛ مزار شیخ اومال آخاد در روستای سیرجان ـ یورت در ناحیۀ شالی؛ مزار تاشو حاجی در روستای سایسـان در ناحیۀ نوژی ـ یورت؛ مزار اوزون حاجی در روستای شامل ختار در ناحیۀ ودن؛ مزار دکّو شیخ در ناحیۀ گروزنی؛ و مزار بَمَّتگرای میتایف و پسر و جانشینش، شیخ علی در ناحیۀ شالی.
علاوه بر
تصوف رسمی که در طول سدهها در روسیه حضور داشته است، از اوایل
سدۀ ۲۰م اشکال نوین تصوف که از نهضتهای صوفیانۀ عصر جدیدند، نیز در روسیه شکل گرفتهاند که از آن جمله میتوان به جنبش بینالمللی صوفی که به وسیلۀ عنایت خان در ۱۹۲۰م ایجاد گردید، اشاره کرد. مرکز این جنبش در روسیه در نووسیبریسک است.
در دهۀ ۱۹۶۰م نیز اشکال دیگری از تصوف به روسیه راه یافت که تحت تأثیر هیپـیگرایی غربی همـراه با موزیک راک و
معنویت هندی بود.
در دهۀ ۱۹۷۰م نیز تصوف روسی به
ذن بودایی و هنرهای رزمی شرق گرایش یافت و در این کشور رهبران متعددی از این دست به ظهور رسیدند.
در هر حال، چنین به نظر میرسد که امروزه تصوف روسیه دو گرایش کاملاً متفاوت را دنبال میکند: نخست گرایشی که تلفیقی از ذن بودایی، آیین هندویی،
بهائیت، آثار گورجیف و بلاو اتسکایا، و برداشت شخصی رهبران این گرایش از
اسلام است؛ و دیگری گرایشی که مصرانه به دنبال آن است که روشی صوفیانه در درون اسلام رسمی روسیه بیابد.
(۱) آکینر، شیرین، اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ترجمۀ محمدحسین آریا، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۲) اسلام و مسلمانان در آسیای مرکزی و قفقاز، وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۷۱ش.
(۳) بارتولد، و و، گزیدۀ مقالات تحقیقی، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، ۱۳۵۸ش.
(۴) بنیگسن، الکساندر و مری براکساپ، مسلمانان شوروی، گذشته، حال و آینده، ترجمۀ کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۵) بیات، کاوه، مقدمه بر شیخ شامل داغستانی.
(۶) سریّه، الیزابت، صوفیان و ضدصوفیان، ترجمۀ مجدالدین کیوانی، تهران، ۱۳۸۱ش.
(۷) مک لین، فیتس روی، شیخ شامل داغستانی، ترجمه و تلخیص کاوه بیات، تهران، ۱۳۷۰ش.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تصوف»، ج۱۵، ص۵۹۵۷.