• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تشبیه به انعام (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خداوند در چند جای قرآن بعضی از انسان‌ها و جنیان را تشبیه به انعام کرده است.



کافران، در هدف قرار دادن خوردن و بهره‌گیری از امکانات دنیا در قرآن به انعام تشبیه شده‌اند:
... والذین کفروا یتمتعون ویاکلون کما تاکل الانعـم والنار مثوی لهم.
در حالى كه كافران از متاع زودگذر دنيا بهره مى‌گيرند و همچون چهارپايان مى‌خورند، و سرانجام آتش دوزخ جايگاه آنهاست‌.
از آنجا که آیات گذشته پیرامون پیکار مستمر حق و باطل و ایمان و کفر سخن می‌گفت آیات مورد بحث در یک مقایسه روشن سرنوشت مؤمنان و کفار را تشریح می‌کند، تا روشن شود که این دو گروه تنها در زندگی دنیا متفاوت نیستند بلکه در آخرت نیز فوق العاده با هم متفاوتند می‌فرماید: خداوند کسانی را که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وارد باغ‌هایی از بهشت می‌کند که نهرها از زیر درختان و قصرهایش جاری است (ان الله یدخل الذین آمنوا و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار).
در حالی که کافران از متاع زودگذر این دنیا بهره می‌گیرند، و همچون چهارپایان می‌خورند و سرانجام دوزخ جایگاه آنهاست! (و الذین کفروا یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام و النار مثوی لهم).
درست است که هر دو گروه در دنیا زندگی می‌کنند و از مواهب آن بهره‌مند می‌شوند، ولی تفاوت اینجا است که مؤمنان هدفشان انجام اعمال صالح است، اعمالی مفید و سازنده و برای جلب خشنودی پروردگار. ولی کافران تمام هدفشان همین خوردن و خوابیدن تمتع بردن از لذات حیات است. مؤمنان حرکتی آگاهانه دارند و کافران بی هدف زندگی می‌کنند، و بی هدف می‌میرند، درست مانند چهارپایان! مؤمنان در بهره‌گیری از مواهب حیات قید و شرط فراوان قائلند، و در مشروعیت و طرق تحصیل آن و چگونگی مصرفش دقیقا می‌اندیشند، اما کافران چون چهارپایانند که برای آنها تفاوت نمی‌کند این علف از زمین صاحب آنها است یا غصب؟ حق یتیم و بیوه زنی است یا نه؟
مؤمنان با استفاده از هر یک از مواهب مادی به بخشنده این مواهب می‌اندیشند آیات او را در آنها می‌نگرند و حق شکر منعم را بجا می‌آورند، در حالی که کافر غافل و بی خبر به هیچ یک از اینها نمی‌اندیشد، و پیوسته بار خود را از ظلم و گناه سنگین‌تر می‌کند، خود را به هلاکت نزدیک‌تر می‌سازد، همانگونه که گوسفندان پرواری هر قدر بیشتر می‌خورند و فربه‌تر می‌شوند به ذبح نزدیکتر می‌گردند.


تشبیه بسیاری از جن و انس به انعام، به سبب غفلت آنان در استفاده درست از ابزار شناخت : قلب، چشم و گوش است:
ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن والانس لهم قلوب لایفقهون بها ولهم اعین لایبصرون بها ولهم ءاذان لایسمعون بهآ اولـئک کالانعـم بل هم اضل اولـئک هم الغـفلون.
به یقین، گروه بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم آنها دلها (عقل‌ها)یی دارند که با آن (اندیشه نمی‌کنند، و) نمی‌فهمند و چشمانی که با آن نمی‌بینند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند آنها همچون چهارپایانند بلکه گمراه‌تر! اینان همان غافلانند (چرا که با داشتن همه گونه امکانات هدایت، باز هم گمراهند)!
اولـئک کالانعـم بل هم اضل اولـئک هم الغـفلون، این جمله نتیجه بیان سابق و شرح حال ایشان است، آنچه را که مایه امتیاز انسان از سایر حیوانات است از دست داده‌اند، و آن تمییز میان خیر و شر، و نافع و مضر در زندگی سعید انسان، به وسیله چشم و گوش و دل است. و اگر در میان همه حیوانات بی زبان به انعام تشبیه شدند با اینکه اینگونه اشخاص خوی و خصال درندگان را نیز دارا هستند، برای این است که در میان صفات حیوانیت تمتع به خوردن و جهیدن که خوی انعام است مقدم‌تر نسبت به طبع حیوانی است، چون جلب نفع، مقدم بر دفع ضرر است، و اگر در انسان قوای دافعه و غضبیه نیز به ودیعه سپرده شده باز بخاطر همان قوای جاذبه شهویه است، و غرض نوع انسان در زندگی حیوانیش اول به تغذی و تولید مثل تعلق می‌گیرد، و سپس برای حفظ و تحصیل این دو غرض، قوای دافعه را اعمال می‌کند، پس آیه مورد بحث از نظر مفاد نظیر آیه و الذین کفروا یتمتعون و یاکلون کما تاکل الانعام و النار مثوی لهم است.
و اما جمله (بلکه ایشان از چارپایان هم گمراه ترند) که لازمه‌اش وجود یک نحوه ضلالتی در چارپایان است دلیلش این است که ضلالتی که در چارپایان هست ضلالتی است نسبی و غیر حقیقی، برای اینکه چارپایان بحسب قوای مرکبه‌ای که آنها را وادار می‌کند به اینکه همه همت خود را در خوردن و جهیدن صرف کنند، در تحصیل سعادت زندگی‌ای که برایشان فراهم شده گمراه نیستند و در اینکه قدمی فراتر نمی‌گذارند هیچ مذمتی بر آنها نیست، و گمراه خواندنشان به مقایسه با سعادت زندگی انسانی است که آنها مجهز به وسائل تحصیل آن نیستند.
بخلاف کر و کورهای از افراد انسان که با مجهز بودن به وسائل تحصیل سعادت انسانی و با داشتن چشم و گوش و دلی که راهنمای آن سعادت است با این حال آن وسائل را اعمال نکرده و چشم و گوش و دل خود را نظیر چشم و گوش و دل حیوانات ضایع و معطل گذارده‌اند مانند حیوانات تنها در تمتع از لذائذ شکم و شهوت استعمال کرده‌اند به همین دلیل اینگونه مردم از چارپایان گمراه ترند، و بر خلاف چارپایان استحقاق مذمت را دارند.
اولئک هم الغافلون این جمله نتیجه کلام قبلی و بیان حال دیگری است برای آنان، و آن این است که حقیقت غفلت همان است که ایشان دچار آنند، چون غفلتی است که مشیت خدای سبحان مساعد آن است، و مشیت خدا با مهر زدن بر دل‌ها و چشم‌ها و گوش‌هایشان، ایشان را به آن مبتلا کرده، و معلوم است که غفلت ریشه هر ضلالت و باطلی است.


عدم فهم حقایق و معارف دین، ملاک تشبیه بسیاری از جن و انس به انعام است:
ولقد ذرانا لجهنم کثیرا من الجن والانس لهم قلوب لایفقهون بها ولهم اعین لایبصرون بها ولهم ءاذان لایسمعون بهآ اولـئک کالانعـم بل هم اضل...
بارها در قرآن مجید غافلان بی خبر به چهار پایان و حیوانات بی شعور دیگر تشبیه شده‌اند ولی نکته تشبیه آنها به انعام (چهارپایان) شاید این باشد که آنها تنها به خواب و خور و شهوت جنسی می‌پردازند، درست همانند ملت‌هایی که تحت شعارهای فریبنده انسانی آخرین هدف عدالت اجتماعی و قوانین بشری را رسیدن به آب و نان و یک زندگی مرفه مادی می‌پندارند. آن چنان که حضرت علی علیه‌السلام در نهج البلاغه می‌فرماید:
کالبهیمة المربوطه همها علفها او المرسلة شغلها تقممها: همانند حیوانات پرواری که تنها به علف می‌اندیشند و یا حیوانات دیگری که در چراگاه‌ها رها شده‌اند و از این طرف و آن طرف خرده علفی بر می‌گیرند.
به تعبیر دیگر گروهی مرفهند همچون گوسفندان پرواری، و گروهی نامرفه مانند گوسفندانی که در بیابان‌ها در بدر دنبال آب و علف می‌گردند و هر دو گروه هدفشان جز شکم چیزی نیست! آنچه در بالا گفته شد ممکن است در باره یک فرد صادق باشد و یا درباره یک ملت، ملت‌هایی که اندیشه‌های خود را از کار انداخته‌اند و به سرگرمی‌های ناسالم روی آورده‌اند و در ریشه‌های بدبختی خود نمی‌اندیشند و در عوامل ترقی فکر نمی‌کنند، نه گوش شنوا دارند و نه چشم بینا، آنها نیز دوزخی هستند نه تنها در دوزخ قیامت، بلکه در دوزخ زندگی این دنیا نیز گرفتارند.

‌ام تحسب ان اکثرهم یسمعون او یعقلون ان هم الا کالانعـم بل هم اضل سبیلا.
آيا گمان مى‌برى بيشتر آنان مى‌شنوند يا مى‌فهمند؟! آنان فقط همچون چهارپايانند، بلكه گمراهترند!


۱. محمد/سوره۴۷، آیه۱۲.    
۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۱، ص۴۳۳.    
۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۹.    
۴. روم/سوره۳۰، آیه۳۰.    
۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۸، ص۴۳۹.    
۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۹.    
۷. نهج البلاغه، نامه۴۵.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۲.    
۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۴.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۲۴۴، برگرفته از مقاله «تشبیه به انعام».    






جعبه ابزار