تسلیم تکوینی موجودات (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تسلیم همه موجودات در برابر خداوند، دلیل لزوم پذیرش
دین و
تسلیم انسان در برابر او است:
افغیر دین الله یبغون وله اسلم من فی السمـوت والارض طوعـا وکرهـا والیه یرجعون.
آیا آنها غیر از
آیین خدا میطلبند؟! (آیین او همین
اسلام است) و تمام کسانی که در آسمانها و
زمین هستند، از روی
اختیار یا از روی
اجبار، در برابر (فرمان) او تسلیماند، و همه به سوی او بازگردانده میشوند.
منظور از اسلام (اسلم) در آیه شریفه، اسلام تکوینی است که تمام موجودات در مقام
آفرینش نسبت به امر الهی دارند.
و له اسلم من فی السماوات و الارض طوعا و کرها، این همان اسلامی است که تمامی ساکنان
زمین و آسمانها را (که
اهل کتاب هم طایفهای از ایشانند اهل کتابی که میگویند ما تسلیم خدا نمیشویم) شامل میشود. لفظ اسلم صیغه ماضی است، که
ظهور دارد بر اینکه ساکنان زمین و
آسمان در گذشته تسلیم خدا بودهاند، و این تسلیمی که در سابق محقق شده تسلیمی است تکوینی در برابر امر خدا، نه
اسلام به معنای
خضوع بندگی، مؤید و بلکه دلیل بر این معنا جمله طوعا و کرها در آخر آیه است.
بنابراین جمله و له اسلم، از قبیل مواردی است که گوینده به ذکر دلیل و سبب اکتفاء نموده و نامی از مدلول و مسبب نمیبرد. و تقدیر کلام چنین است:
افغیر الاسلام یبغون؟ و هو دین الله؟ لان من فی السماوات و الارض مسلمون له منقادون لامره، فان رضوا به کان انقیادهم طوعا من انفسهم، و ان کرهوا ما شاءه و ارادوا غیره کان الامر امره و جری علیهم کرها من غیر طوع.
یعنی: آیا غیر اسلام را میجویند؟ با اینکه اسلام
دین خدا است، چون هر کس که در آسمانها و زمین است، تسلیم او و منقاد امر اوست. پس اگر به امر او رضایت دهند، انقیادشان طوعی است از ناحیه خود آنان. و اگر آنچه را خدا میخواهد
کراهت داشته و غیر آن را بخواهند امر، امر اوست و امر خود را به کره جاری میفرماید. از اینجا روشن میشود که واو در جمله طوعا و کرها واو تقسیم است، و مراد از طوع رضایت ایشان به خواسته خدا در مورد خویش است. در صورتی که خدای تعالی چیزی درباره آنان خواسته باشد که دوستش بدارند. و مراد از کره این است که آنچه خدا در مورد ایشان خواسته، نخواهند و از آنان کراهت داشته باشند، نظیر
مرگ و میر،
فقر و بیماری، و امثال آن.
و الیه یرجعون این سبب دیگری است، برای اینکه اسلام را به عنوان دین ابتغا کنند و بطلبند، برای اینکه بازگشتشان به الله، مولای حقیقیشان است، نه به آن چیزی که کفرشان و شرکشان ایشان را به سوی آن
هدایت میکند.
در این
آیات بحث درباره اسلام آغاز میشود و توجه اهل کتاب و پیروان
ادیان گذشته را به آن جلب میکند. میفرماید: آیا آنها غیر از آیین خدا میطلبند؟ آیین او همین اسلام است (ا فغیر دین الله یبغون).
سپس میافزاید: تمام کسانی که در آسمانها و زمیناند چه از روی
اختیار یا
اجبار اسلام آوردهاند (و در برابر فرمان او تسلیماند) و همه به سوی او باز گردانده میشوند بنابراین اسلام آیین همه
جهان هستی و
عالم آفرینش است (و له اسلم من فی السماوات و الارض طوعا و کرها و الیه یرجعون).
در اینجا
قرآن مجید اسلام را به معنی وسیعی
تفسیر کرده و میگوید: تمام کسانی که در آسمان و زمیناند و تمام موجوداتی که در آنها وجود دارند مسلماناند یعنی در برابر فرمان او تسلیماند زیرا
روح اسلام همان تسلیم در برابر
حق است منتها گروهی از روی اختیار (طوعا) در برابر
قوانین تشریعی او تسلیماند و گروهی بی اختیار (کرها) در برابر
قوانین تکوینی او.
توضیح اینکه: خداوند دو گونه فرمان در
عالم هستی دارد یک سلسله از فرمانهای او به صورت قوانین طبیعی و ما فوق طبیعی است که بر موجودات مختلف این جهان
حکومت میکند و همه آنها مجبورند در برابر آن زانو زنند و لحظهای از این قوانین سرپیچی نکنند و اگر فرضا سرپیچی کنند ممکن است محو و نابود گردند یک نوع اسلام و تسلیم در برابر فرمان خدا است، بنابراین اشعه
آفتاب که به دریاها میتابد و بخار
آب که از
دریا بر میخیزد و قطعات
ابر که به هم میپیوندند دانههای
باران که از آسمان فرو میریزد، درختانی که بر اثر آن نمو میکنند و گلها که در پرتو آن شکفته میشوند همه مسلماناند زیرا هر کدام در برابر قانونی که
آفرینش برای او تعیین کرده است تسلیماند. نوع دیگری از فرمان خدا هست که فرمان تشریعی نامیده میشود یعنی قوانینی که در تشریع آسمانی و
تعلیمات انبیاء وجود داشته است تسلیم در برابر آنها جنبه اختیاری دارد و تنها افراد با ایمان هستند که به خاطر تسلیم در مقابل آنها شایسته نام
مسلمان میباشند البته سرپیچی از این قوانین نیز بالمال
دست کمی از سرپیچی از قوانین
آفرینش ندارد که این هم باعث انحطاط و عقب ماندگی و یا نابودی است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۹۴، برگرفته از مقاله «تسلیم تکوینی موجودات».