تسلط شیطان (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تسلط شیطان بر
انسان در آیاتی از
قرآن کریم بیان شده است و مراد از آن دعوت به
گناه، تزیین اعمال،
وسوسه و ... است.
(وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلا تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ...) اين سخن
شیطان است كه
روز قیامت به اغواشدگان خواهد گفت يعنى: «من بر شما تسلّطى نداشتم مگر آنكه من خواندم و شما دعوتم را پذيرفتيد، پس مرا
ملامت نكنيد كه چرا خواندم چون كار من آن بود و خودتان را ملامت كنيد كه چرا از من قبول كرديد؟!...» مراد از سلطان تسلّطى است كه
شيطان بتواند مردم را به
گناه مجبور كند. به صريح آيه
شيطان چنين
قدرتى ندارد و
قدرت شيطان همان
وسوسه و دعوت صرف است كه در صورت اهميت ندادن منكوب خواهد شد. از اين كلام و آيات ديگر كه در اين زمينه است روشن خواهد شد. كه
قدرت او يک جانبه است و در صورت قبول مردم، مؤثّر میشود.
(وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ • وَ ما كانَ لَهُ عَلَيْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِي شَكٍّ ...) (آرى به يقين،
ابلیس گمان خود را در باره آنها محقّق ساخت كه همگى از او پيروى كردند جز گروه اندكى از
مؤمنان. او هيچ سلطهاى بر آنان نداشت جز براى اينكه مؤمنان به آخرت را از آنها كه درباره آن در
شک هستند مشخص سازيم....)
مراد از سلطان در اين آيه به قرينه آيه سابق همان تسلّط بر دعوت و وسوسه است میفرمايد:
شيطان از جانب خود اين
قدرت را هم نداشت و ما به او تفويض كرديم تا روشن كنيم كدام شخص به آخرت ايمان میآورد و كدام در شک است و اهميت نداده و از دعوت
شيطان پيروى میكند و به تصريح اين آيه تسلّط
شيطان يک آزمون است. و ايضا روشن میكند كه
ظنّ شيطان درباره اطاعت از وى درست در آمده است.
(قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ • إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ• ... • إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ) (گفت: پروردگارا! به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من نعمتهاى مادّى را در زمين در نظر آنها جلوه مىدهم، و به يقين همگى را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص شدهات را. كه بر بندگانم هيچ تسلطى نخواهى يافت؛ مگر گمراهانى كه از تو پيروى مىكنند.)
از اين آيات نيز روشن است كه تسلّط
شيطان فقط بر
تزیین اعمال قبيح است كه در اثر آن مردم اغوا میشوند و ظاهرا غرض نفى چنين تسلّطى است و گرنه عباد مخلصين را نيز دعوت میكند ولى دعوت و تزيين او كارگر نمیشود.
شيطان در اين آيه فقط عباد خالص را استثنا كرده كه عبارت از
انبیا و
ائمّه و
اوصیا هستند ولى ظاهر «
إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ» آن است كه تسلّط بر بندگان مؤمن نيز ندارد و آنها هم از وى پيروى نمیكنند و در صورت اشتباه فورا جبران مینمايند.
(إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ) (
پرهیزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسههاى
شيطان شوند، به ياد خدا و
پاداش و
کیفر او مىافتند؛ و در پرتو ياد او، راه
حق را مىبينند و در اين هنگام بينا مىشوند.)
مورد تصديق
قرآن در تسلّط
شيطان فقط «
إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ» است آيات ذيل اين مطلب را تأييد میكند:
(فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ • إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ • إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ) (از شرّ
شيطان رانده شده (از درگاه خدا)، به خدا پناه بر (و بر او
توکل كن). زيرا او، بر كسانى كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكّل مىكنند، سلطهاى ندارد. سلطه او تنها بر كسانى است كه او را سرپرست خود قرار دادهاند، و كسانى كه او را شريک خدا در اطاعت و بندگى قرار مىدهند (و به فرمان
شيطان گردن مىنهند).)
آنانكه ايمان آورده و كار خود را به خدا واگذار نمودهاند
شيطان را بر آنها تسلّطى و دعوتى كه سبب اغوا شود نيست.
در
سوره اسراء نيز
مقدارى از دعوت و
اغواء او را بيان فرموده سپس میفرمايد:
(إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى بِرَبِّكَ وَكِيلًا) (امّا (بدان) تو هرگز سلطهاى بر بندگان من، نخواهى يافت (وآنها به دام تو گرفتار نمىشوند)! همين بس كه پروردگارت حافظ آنهاست.)
(هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ) (
قدرت من نيز از دست رفت!)
در
مجمع از زجاج نقل كرده كه ها در اين كلمه براى وقف است يعنى حجّت و دليل و يا تسلّطى كه در دنيا داشتم از من فوت شد و رفت.
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «سلط»، ج۳، ص۲۹۱.