تسدید الأصول (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«تسدید الاصول»، به زبان عربی، حاوی سلسه درسهای آیة الله شیخ محمد مؤمن قمی میباشد که مشحون از تحقیقات علمی است و توسط خود مؤلف تحریر شده است.
کتاب، مشتمل بر دو جلد است و در یک مقدمه و هشت مقصد و خاتمهای در بیان
اجتهاد و
تقلید (مطابق
کفایة الاصول ) تدوین شده است.
در مقدمه، امور سیزدگانه زیر مورد بررسی قرار میگیرد: بحث پیرامون
موضوع علم ،
وضع ،
نیاز مجاز به وضع ،
اطلاقات لفظ ،
وضع مرکبات ،
علائم حقیقت و مجاز ،
تعارض احوال ،
حقیقت شرعیه ،
صحیح و اعم ،
اشتراک لفظی ،
استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا و بحث در باره
مشتق.
مقاصد هشت گانه کتاب، در باره
اوامر ،
نواهی ،
مفاهیم ،
عام و خاص ،
مطلق و مقید ،
امارات معتبر شرعی یا عقلی ،
اصول عملیه بحث میکند.
اینک به برخی از مباحث مطرح شده در کتاب، میپردازیم:
به نظر مرحوم
خویی ، ملاک مسئله اصولی این است که در طریق استنباط واقع گردد، بدون اینکه نیازی به انضمام مسئله اصولی دیگری باشد؛ بر این اساس، بحث پیرامون ظهور «
صعید » خارج از مسائل اصولی به شمار میرود، چون متوقف بر
حجیت ظواهر است. مؤلف، در جواب میفرماید: بر فرض فرمایش شما، تمامی مباحث تعیین ظهورات، از قبیل بحث امر، نهی، مفاهیم، عام و مطلق از مباحث اصولی خارج خواهد شد، چون در استنباط حکم از آنها، توقف بر مسئله حجیت ظواهر که از اهم مسائل
علم اصول محسوب میشود، وجود دارد.
در بحث معنای حرفی،
محقق اصفهانی و
مرحوم امام معتقدند که مفاد اکثر حروف همان نسبت خارجی است که حروف از آنها حکایت میکند و حقیقت نسبت، وجود رابط است که در طرفین مندک میباشد و استقلال مفهومی ندارد، لذا ماهیتی هم ندارد چون ثبوت ماهیت ملازم استقلال وجودی است؛ بنابراین، معنای حروف، در اکثر جاها جزئی حکایی و در برخی موارد، جزئی ایجادی است. مؤلف، در مقام مناقشه میفرماید: نمیتوان تصدیق کرد که نسبتهای خارجی یاد شده، وجوداتی رابطند و متحقق در خارج و مندک در اطراف خویش میباشند، زیرا بی تردید اطراف نسبت، از حدی وجودی که وجود آنها میباشد، برخوردارند؛ حال اگر نسبت، واقعیتی است داخل در این حد وجودی، که طبق فرض حد مزبور، وجود، برای اطراف میباشد، نه برای نسبت و اگر واقعیتی است زاید بر وجود اطراف و وابستگی شدید به اطراف دارد و مندک در اطراف است، که ناگزیر هر نسبتی، دو نسبت دیگر لازم دارد و آن دو نسبت، چهار نسبت دیگر و این امر تا بی نهایت ادامه مییابد و مستلزم
تسلسل است...
به مرحوم آیة الله خویی، منسوب است که وی، منکر
ترتب ثمره بر نزاع در مشتق بوده است؛ با این بیان که ظهور عناوین اشتقاقی که در
موضوعات احکام یا متعلقات آنها، به گونه قضایای حقیقی اخذ شدهاند، در این است که فعلیت احکام، دایر مدار فعلیت عناوین اشتقاقی از جهت
حدوث و بقاء ، است، پس ناگزیر با زوال آنها، احکام، زایل میشوند؛ گر چه ما قائل شویم که مشتق، برای اعم وضع شده است؛ آری، در برخی از موارد، به کمک قرینه داخلی یا خارجی، ثابت میشود که
حدوث عنوان، نسبت به حکم، هم علت محدثه است و هم علت مبقیه و در این مورد نیز تفاوتی میان دو قول مطرح در مشتق نیست؛ در هر حال، اثری که مخصوص یکی از دو قول مزبور باشد، وجود ندارد. مؤلف، در نقد کلام مزبور، میگوید: اولا، بیان مذکور، خود، بیان ترتب ثمره است، چون وقتی ما بپذیریم که با نبودن قرینه ویژه، کلام، ظهور در این دارد که فعلیت احکام، دایر مدار فعلیت عناوین اشتقاقی از جهت حدوثی و بقایی است، این خود، تصدیق به وجود ثمره است... ثانیا، همیشه این طور نیست که فعلیت احکام، دایر مدار فعلیت عناوین اشتقاقی از جهت حدوث و بقا باشد، بلکه برای ترتب ثمره کافی است که مدلول قضیهای، گر چه به برکت قرینه ویژه، این باشد که
حکم ، دایر مدار صدق عنوان اشتقاقی است.
نرم افزار جامع اصول فقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.