تسبیح (ذکر)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تَسْبیح، اصطلاحی قرآنی و بسیار رایج در فرهنگ اسلامی، به معنای تنزیه و تقدیس
خداوند. به گفتن (
سبحاناللّه) و مانند آن از اذکار دلالت کننده بر
تنزیه خداوند و همچنین به دانههاى به نخ کشیده شده جهت گفتن ذکر خداوند تسبیح گفته میشود.
این واژه، مصدر
باب تفعیل از ریشۀ سبح و به معنای شنا در آب، حرکت سریع و یا دویدن با شتاب اسب است و اصطلاحاً به معنای تنزیه و تقدیس
خداوند از صفات سلبی و هر نوع ضعف و نیاز است.
در
قرآن کریم مشتقات ریشۀ «سبح» بارها به کار رفته است: شناوری افلاک،
حرکت و فعالیت انسان در روز،
گونهای از
عبادت که گاه بهخصوص به
نماز بازگـردانده شده است،
تعبیـر حـرکت ـ کنندگان (ساخت
اسم فاعل) برای ستارگان، کشتیها و اسبان،
استثناء (انشاءالله گفتن)،
سجده و به معنای مطلق آن یعنی تعظیم و تنزیه خداوند در بسیاری از جاهای قرآن کریم.
همچنین در قرآن کریم گاهی تسبیح همراه
حمد الاهی مطرح شده است، مانند تسبیح
ملائکه و رعد و غیر آن،
به این معنا که ما به خویش توان تسبیح نداریم، بلکه به
حمد و
جلال تو تسبیحت گوییم، یا آنکه اگر توفیق و لطف تو نبود، نمیتوانستیم تسبیحت گوییم.
تسبیح در قرآن کریم گاه مستقیماً
مفعول گرفته است
و گاه با حروف جرّ چون «باء»
یا «لام»
متعدی شده است. همچنین واژۀ «سُبْحانَ» که همواره
مفعول مطلق فرض شده، نیز به تکرار به کار رفته است.
افزون بر آیات پرشمار که در آنها موضوع تسبیح، خداوند است، گاهی نام خداوند نیز مورد تسبیح قرارگرفته است.
نزد مفسران، در اینجا مقصود تسبیح اسم است نه تسبیح خود رب، گرچه برخی نیز آن را خواندن خداوند به نامهایش دانستهاند.
تسبیحگویان از دیدگاه قرآن همۀ اجزاء هستیاند. اولین تسبیحگو
خدا ست،
سپس آنان که نزد پروردگارند
ملائکه یا به
حمد یا بدون واسطۀ
حمد تسبیح الاهی گویند که بیشتر تفاسیر آن را به
نماز تعبیر کردهاند.
همۀ اجزاء هستی،
کوهها و پرندگان،
تندر،
افلاک،
خورشید و ماه و ستارگان، جنبندگان و اکثر انسانها
نیز تسبیح میکنند.
حضور صفات تنزیهی همراه با تسبیح الاهی در عبارات قرآنی، نشان از مفهوم سلبی در تسبیح دارد: تسبیح از
شرک،
تسبیح از اینکه فرزندی بگیرد،
تسبیح از اینکه به وعدهاش عمل نکند
و سرانجام تسبیح از هر آنچه دربارۀ او گفته شود
و از هر وصفی دربارۀ او.
استثنای این قاعده «عباد مُخلَص» خدایاند، به این معنا که فقط آنان توان و لیاقت وصف خدا را دارند و خداوند از وصف ایشان مبرا نیست.
همچنین این برخورد تنزیهی، سیطرۀ جلال الاهی در تسبیح را نشان میدهد. به تعبیر قرآن بسیاری از مظاهر هستی از خوف او تسبیحش میگویند
و در تسبیح علاوه بر طوع، کُره هم وجود دارد.
پس تسبیح در اینجا، فعلی تکوینی، فطری و واکنش هستی در مقابل جلال الاهی است. در تفاسیر عرفانی تسبیح، تنزیه حق از لواحق مادی و نقائص تشبیهی و کمال معرفت آدمی دانسته شده است.
همچنین معنی تسبیح را تنزیهی «لابشرط» و تقدیس را تنزیهی «بشرط لا» دانستهاند که مانع تعطیل صفات خواهد بود.
تفاسیر علمی تلاش کردهاند تسبیح پرندگان و جمادات را با یافتههای زیستشناسی نوین مانند کوچ فصلی پرندگان و جنبش ذرات ماده منطبق کنند.
اما تسبیح بُعدی تشریعی نیز دارد که خداوند بندگانش را به آن امر میکند. نکتۀ قابل توجه در اینجا، زمانبندی تسبیح است. آیاتی به تسبیح در هر صبحگاه و شامگاه امر میکنند
که این، همیشگی بودن امر تسبیح را نشان میدهد. در جاهایی دیگر به تسبیح قبل از طلوع خورشید، قبل از غروب،
نیمهشب هنگامیکه برمیخیزید،
طول شب و اطراف روز
و بعد از سجده
امر شدهاست. اما بیشتر تأکید امر به تسبیح در هنگام
طلوع و
غروب است، یعنی گاه جابهجایی روز و شب که زمان تکوینی تسبیح است،
که با مفهوم عبور و تنزیه همخوانی دارد، هرچند برخی آنرا به مفهوم نماز که از ممتازترین اشکال تسبیح است، گرفتهاند.
معروف است تشریع ذکر رکوع بعد از نزول آیۀ ۷۴
سورۀ واقعه، و تشریع ذکر سجود با نزول آیۀ اول
سورۀ اعلی همراه بوده است
دو ذکری که بنیادیترین تسبیحات در نماز محسوباند.
در آداب اسلامی، تسبیح بیشتر ناظر به ذکر «سبحانالله» است، اما در کاربرد عام، از باب غلبه اذکار دیگر مانند
تکبیر،
تهلیل و
تحمید را نیز شامل میشود. شاخص آن تسبیحات اربعه، از اذکار واجب نماز است که هر ۴ ذکر را شامل است.
علاوه بر این مشهورترین ذکر شیعی
تسبیحات حضرت زهرا(علیهاالسلام) است که پراهمیتترین
تعقیبات نماز و آداب هنگام خواب است و شامل ۳۴ اللهاکبر، ۳۳
الحمد للٰه و ۳۳ سبحانالله است و در متون روایی بر آن تأکید شده، و فضایل فراوانی برای آن یاد گردیده است.
دیگر آنکه روایات سعی در تعمیم و توسعۀ مفهوم تسبیح دارند، برای همین، مذاکرۀ علم و با تأکید خاصی آه محزونی که از دل غمگین از ظلمهای رفته شده بر
اهل بیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باشد، تسبیح دانسته شده است.
در
روایات فضایل و خواص فراوان معنوی و مادی، اخروی و دنیایی برای تسبیح برشمردهاند.
منابع متنوعی نیز آداب، اذکار و اوقاتی برای تسبیح گزارش کردهاند
گفتنی است ۷ سوره از سورههای قرآن با تسبیح شروع میشوند که به «مسبحات» معروفاند. در افتتاح
سورۀ حشر،
صف،
اعلی و
حدید تسبیح با لفظ ماضی و در افتتاح
سوره جمعه و
تغابن به لفظ مضارع است، همچنین است در اختتام سورۀ حشر که برخی مفسران آن را به معنای فرا زمان بودن تسبیح گرفتهاند،
هفتمین
سورههای مسبحات «
اسراء» با افتتاحی متفاوت است.
به گفتن (سبحان اللّه) و مانند آن از اذکار دلالت کننده بر تنزیه خداوند و همچنین به دانههاى به نخ کشیده شده جهت گفتن ذکر خداوند تسبیح گفته می شود. از این عنوان در باب صلات سخن رفته است.
تسبیح به معناى نخست بر ذکرهایى اطلاق مىشود که با تسبیح و تنزیه خداوند آغاز مىگردد، مانند تسبیحات اربع و ذکرهاى
رکوع و
سجود.
در اینکه در رکوع و سجود، تنها تسبیح لازم است یا مطلق ذکر کفایت مىکند، اختلاف است. قول اوّل منسوب به مشهور است؛ بلکه بر آن ادّعاى
اجماع شده است.
بنابر قول به وجوب تسبیح، در مقدار لازم آن اختلاف است. برخى مطلق تسبیح را کافى دانستهاند هرچند با گفتن یکبار (سبحان اللّه)؛ لیکن برخى دیگر یکبار تسبیح کبرى (سبحان ربّىالعظیمو
بحمده، سبحانربّىالأعلىو
بحمده) را کافى دانستهاند. گروهى، بلکه بسیارى از فقها سه بار تسبیح صغرى (سبحاناللّه) یا یک بار تسبیح کبرى را کافى دانستهاند. از بعضى نیز وجوب سه تسبیح کبرى نقل شده است.
نمازگزار در رکعت سوم و چهارم
نماز واجب بین خواندن
حمد و ذکر تسبیح مخیر است.
در افضلیت هریک از
حمد و تسبیح بر دیگرى یا عدم افضلیت، اختلاف است.
گروهى براى امام،
حمد را افضل از تسبیح دانستهاند؛ بلکه این قول به مشهور نسبت داده شده است. برخى هیچیک از آن دو را بر مأموم واجب ندانستهاند. بعضى، تنها
حمد و بعضى دیگر تنها تسبیح را بر مأموم واجب دانستهاند. اقوال دیگرى نیز در مسئله وجود دارد.
گفتن سه بار تسبیحات اربع: (سبحاناللّه و
الحمدللّه ولاإلهإلّااللّه واللّهأکبر) به اتفاق فقها کفایت مىکند. در کفایت غیر آن اختلاف مىباشد و تا پانزده قول نقل شده است که مهمترین آنها عبارت است از:
۱. کفایت یک بار تسبیحات اربع.
بسیارى از فقها بر این قولاند؛ بلکه منسوب به مشهور است.
۲. کفایت تسبیحات یاد شده بدون تکبیر.
۳. تخییر میان گفتن سه بار (سبحاناللّه) یا سه بار (سبحاناللّه و
الحمدللّه ولاإلهإلّااللّه) یا یکبار تسبیحات اربع.
۴. تخییر میان همه صورى که در روایات آمده است.
ترتیب تسبیحات اربع بنابر قول مشهور همانگونه است که ذکر شد؛ یعنى نخست، تسبیح، سپس
تحمید، پس از آن تهلیل و در آخر، تکبیر گفته مىشود. برخى ترتیب یاد شده را واجب ندانستهاند.
در وجوب آهسته خواندن تسبیح اختلاف است. بر وجوب آن ادّعاى
شهرت، بلکه اجماع شده است.
عدول از تسبیح به
حمد و عکس آن جایز است؛ هرچند برخى در جواز آن تردید کردهاند.
در صورت شک در عدد تسبیحات- به تصریح بعضى- بنابر کمتر گذاشته مىشود
گفتن هفت بار (سبحاناللّه) پس از ذکر
تشهد، مستحب است.
در
نماز استسقاء، هنگامى که امام جهت خطبه بر روى منبر قرار مىگیرد، بعد از صد بار تکبیر مستحب است صد بار تسبیح بگوید
(۱) آلوسی
محمود، روح المعانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(۲) ابن بابویه
محمد، التوحید، به کوشش هاشم حسینی، تهران، ۱۳۸۷ق.
(۳) ابن بابویه
محمد، ثواب الاعمال، به کوشش حسین اعلمی، بیروت، ۱۴۱۰ق/۱۹۸۹م.
(۴) ابن حزم علی، المحلی، به کوشش احمدمحمد شاکر، بیروت، ۱۳۵۲ق.
(۵) ابن عربی محییالدین، تفسیرالقرآن الکریم، به کوشش مصطفی غالب، بیروت، ۱۹۷۸م.
(۶) ابن قدامۀ مقدسی عبدالله، المغنی، بیروت، عالم الکتاب.
(۷) ابن کثیر تفسیرالقرآن العظیم، قاهره، دارالاندلس.
(۸) ابن منظور لسان.
(۹) تفلیسی حبیش، وجوه قرآن، به کوشش مهدی محقق، تهران،) ۱۳۴۰ش (.
(۱۰) ابوحیان غرناطی
محمد، البحرالمحیط، ریاض، مکتبةالنصر الحدیثة.
(۱۱) تهانوی
محمد اعلی، کشاف اصطلاحات الفنون، به کوشش مولوی
محمد وجیه و دیگران، کلکته، ۱۸۶۲م.
(۱۲) خلیل بن
احمد العین، به کوشش مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، بغداد، ۱۹۸۱-۱۹۸۲م.
(۱۳) راغب اصفهانی حسین، المفردات فی غریب القرآن، به کوشش
محمد سیدکیلانی، قاهره، ۱۹۶۱م.
(۱۴) شهید ثانی زینالدین، الروضةالبهیة، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۱۵) طباطبایی محمدحسین، المیزان، بیروت، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۷م.
(۱۶) طبری
محمد بن جریر، تفسیر.
(۱۷) طنطاوی
محمد، الجواهر، قاهره، ۱۳۵۰ق.
(۱۸) طوسی
محمد، التبیان، به کوشش قصیر عاملی، نجف، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۴م بب.
(۱۹) علامۀ حلی حسـن، نهایةالاحکام، بهکـوشش مهدی رجایـی، قـم، ۱۴۱۰ق.
(۲۰) فخـرالدیـن رازی، تفسیر کبیر، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.
(۲۱) قرآن کریم.
(۲۲) قریب
محمد، تبیین اللغات لتبیان الآیات، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۲۳) کیاهراسی عمادالدین، احکام القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه.
(۲۴) گنابادی
محمد،
بیان السعادة، بیروت، ۱۹۸۸م.
(۲۵) متقی
هندی علی، کنزالعمال، به کوشش بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
(۲۶) مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
(۲۷) مفید
محمد، المقنعة، قم، ۱۴۱۰ق.
(۲۸) میبدی ابوالفضل، کشف الاسرار وعدةالابرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۱ش.
(۲۹) نسایی
احمد، السنن، قاهره، ۱۳۴۸ق.
(۳۰) نووی یحیی، الاذکار، به کوشش
احمد راتب حموش، دمشق، ۱۹۸۳م.
(۳۱) نووی یحیی، تهذیب الاسماء و اللغات، بیروت، دارالکتب العلمیه مهدی مطیع.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تسبیح»، شماره ۵۹۱۹، تاریخ بازیابی ۹۷/۰۱/۲۳. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۶۹، برگرفته از مقاله «تسبیح».