ترجمه مختصر البلدان (کتاب)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
«ترجمه مختصر البلدان، بخش مربوط به ایران»، کتابی است که از روی متن
عربی کتاب «مختصر البلدان»، نوشته ابن فقيه، احمد بن محمد؛ به
فارسی برگردان شده است.
هدف از نگارش آثاری از این قبیل دادن آگاهیها و دانستههای جغرافیای اقتصادی، طبیعی، سیاسی و انسانی به مراکز خلافتهای اسلامی بوده تا سران کشورهای اسلامی و فرماندهان
سپاه و فرمانروایان بلاد و گردآورندگان
مالیات بدان راه یابند و در گرداندن کارهای خویش از آن یاری بگیرند، شمار مردم هر جا را بدانند و زبان و فرهنگشان را بشناسند و.... سخن
ابن ندیم درباره این کتاب مبنی بر اینکه این کتاب هزار برگ دارد که از آثار دیگران به ویژه کتاب جیهانی گرفته (سلخ) شده است، موجب بروز تردیدهایی در میان محققان شده است. مشکل عمده در این مساله مربوط به تاریخ نگارش البلدان است که اغلب آن را پس از مرگ
معتضد خلیفه عباسی در ۲۸۹ ق یا ۲۹۰ ق دانستهاند. محمد قزوینی که بنا را بر صحت نوشته ابن ندیم گذارده بود با توجه به این که تاریخ تالیف کتاب جیهانی حدود ۲۰ تا ۳۰ سال پس از ۲۹۰ ق بوده است، چنین پنداشت که لابد دخویه در تاریخ تالیف کتاب ابن الفقیه باید سهو فاحشی کرده باشد، ولی
کراچکوفسکی به حمایت از نظر
دخویه ، نوشته مؤلف
الفهرست را قابل تردید دانسته و متذکر شده است که در استفاده ابن فقیه از آثار دیگران جای تردید نیست؛ اما وی نمیتوانسته از کتاب جیهانی بهره گرفته باشد، زیرا ابن فقیه کتاب خود را پیش از جیهانی نوشته است. نزدیکی و همانندی در نوشتههای این دو تن از لحاظ مضمون و محتوا قطعی است و چه بسا همین نکته سبب بروز چنین گمانی از سوی ابن ندیم شده باشد. در این که ابن فقیه کتاب خود را در حدود ۲۹۰ ق. نوشته، کمتر تردید کردهاند، زیرا ابن فقیه از وقایع عهد خلافت معتضد (۲۷۹- ۲۸۹ ق) یاد کرده و او را «خلیفتنا» نامیده است. وی در ضمن، دوبار از مکتفی (خلافت: ۲۸۹- ۲۹۵ ق) ذکری به میان آورده، ولی به عنوان
خلیفه از او یاد نکرده است. معلوم میشود که به هنگام نگارش کتاب یا مکتفی هنوز به خلافت نرسیده بوده و یا اینکه ابن فقیه از آن آگاهی نداشته است.
کتاب حاضر؛ مشتمل بر مقدمه مترجم؛ آقای ح. مسعود، مقدمه مولف و چهارده گفتار و نیز توضیحات و تعلیقات است. عناوین گفتارهای چهارده گانه این کتاب به شرح زیر است: گفتار درباره
فارس ، گفتار درباره
کرمان ، گفتار درباره
کوهستان ، گفتار درباره
کرمانشاهان ، گفتار درباره
نهاوند ، گفتار درباره
اصفهان ، گفتار درباره
قم ، گفتار درباره
ری و دنباوند (
دماوند )، گفتار درباره
قزوین و
زنجان و
ابهر ، گفتار درباره
آذربایجان ، گفتار درباره
ارمنستان ، گفتار درباره
طبرستان و آخرین گفتار
خراسان .
البلدان را نمیتوان صرفا نوشتهای جغرافیایی به شمار آورد. در این کتاب علاوه بر
مطالب جغرافیایی،
احادیث ، داستانها و
مطالب عجیب و غریب نیز آمده است. ابن فقیه به هنگام بحث پیرامون نخستین سیر و سفرهای عهد اسلامی از حوادثی یاد کرده است که بیشتر جنبه داستان سرایی دارد. در اثر ابن فقیه نقل قولهایی از گذشتگان آمده است که نشانه ذوق و سلیقه اوست. مآخذ کتاب او متعدد بودهاند و به تقریب از اکثر مؤلفان پیشین به ویژه جاحظ،
ابن خردادبه و دیگران
مطالبی در کتاب وی آمده است. در کتاب از
سلیمان سیرافی بازرگان دریانورد
ایرانی مطالبی آمده که مورد توجه گابریل فران قرار گرفته است. مقدسی از فقدان نظم در کتاب ابن فقیه یاد کرده و نوشته است که وی جز شهرهای بزرگ را نام نبرده، روستاها و بخشها را مرتب نکرده و چیزهایی در کتاب آورده است که شایسته نیست. گاه از
دنیا پرهیز میدهد و گاه بدان میخواند، گاه میگریاند و گاه بازی میدهد و میخنداند. در کتاب او حشو و زواید نیز کم نیست. ابن فقیه میگوید که اینها را برای رفع خستگی خوانندگان آوردهام. هنگامی که به کتاب ابن فقیه مینگرم چنان در داستان هایش گم میشوم که نمیدانم سخن درباره کدام شهر است. کراچکوفسکی نیز در این مورد حق را به مقدسی میدهد. در تایید نظر مقدسی کافی است به سرفصلها و موضوعهای بخش نخستین مختصر کتاب البلدان (در متن عربی) پیرامون
آفرینش زمین و دریاهایی که زمین را احاطه کردهاند، شگفتیهای آن، تفاوت میان
چین و
هند ،
مکه ،
بیت الله الحرام ،
طائف ،
مدینه و
مسجد آن، تفاوت میان
تهامه و
حجاز ،
یمامه ،
بحرین ،
یمن ، جدی گرفتن هزلیات و هزل شمردن
مطالب جدی، ستایش خانه بدوشان و آوارگان،
مصر و
نیل ، سرزمینهایی؛ چون نوبه،
حبشه ، بجا (البجه)،
مغرب ،
بیت المقدس ،
دمشق ،
جزیره ،
بیزانس ، ستایش و نکوهش بناهای،
کوفه و قصر خورنق (همراه با نقل قولها و تذکرات تاریخی)،
بصره ،
فارس و غیره، توجه شود. به عنوان نمونه هنگام وصف یک
چشمه نزدیک
همدان به ۳ موضوع اشاره شده است: شرحی در ستایش
آب سرد، همنوایی میان عبدالقاهر و حسین بن ابی سرح در ستایش همدان و
عراق و نکوهش آنها و سرانجام موضوع میهن دوستی و حب الاوطان. صرف نظر از نقایص یاد شده، ابن فقیه به مسائلی اشاره کرده که گرچه افسانه آمیز به نظر میرسد؛ ولی از دیدگاه تاریخی قابل توجه است. به عنوان نمونه قدیمترین شرح پیرامون
سمرقند در عهد اسلامی از ابن فقیه است. به نوشته او گرد سمرقند همانند
بلخ و
بخارا دیواری به طول ۱۲
فرسنگ با ۱۲ دروازه وجود داشت که از
چوب ساخته شده بودند و هر یک دو لنگه داشت. در پشت هر دروازه، دو در دیگر وجود داشت. میان این دو در، جایگاه دروازه بانان بود. چنین به نظر میرسد که مساحت شهر سمرقند در آن روزگار ۵ هزار و با حومه آن ۶ هزار جریب بوده است. بن فقیه از وجود
مسجد جامع سمرقند نیز یاد کرده است. وی به نقل از اصمعی مینویسد که بر دروازه سمرقند با خط حمیری نوشته شده است که از این شهر تا
صنعا هزار فرسنگ و از
بغداد تا افریقیه هزار فرسنگ و از
سیستان تا
دریا ۲۰۰ فرسنگ است. یاقوت نیز به این نکته اشاره کرده است.
مطالب ابن فقیه در این باب مفصل تر از اصطخری است. همه آنان بر این عقیده بودهاند که خط حک شده بر دروازه آهنین سمرقند حمیری بوده است. بعضی محققان چنین اظهار نظر کردهاند که خط مزبور مشابه حروف
سنگ نبشته اورخون بوده که مشابهتهایی با خط حمیری داشته است. عربها معمولا خطوط بیگانه و ناشناخته را حمیری و یا مسند مینامیدند. ابن فقیه از وجود پرستشگاه بودایی نوبهار در بلخ که نزد
مسلمانان شهرت فراوان داشت، یاد کرده و شرح مبسوطی در این زمینه آورده است. به نوشته ابن فقیه فرمانروایان چین و
کابل به
زیارت این پرستشگاه میآمدند و زائران بسیار بدان روی میآوردند. وی مینویسد زمینهای اطراف نوبهار با ۷۰۰
نهر آب و روستای نزدیک آن ۸ فرسنگ در ۴ فرسنگ بود که برمکیان سرپرستی آن را برعهده داشتند. ابن فقیه ویرانی بلخ و نوبهار را در عهد
خلافت عثمان بن عفان نوشته است؛ ولی بلاذری آن را به عهد
خلافت معاویه مربوط میداند. بارتولد نوشته ابن فقیه درباره این پرستشگاه را تا اندازهای افسانه آمیز دانسته است. به نوشته او دروازه این پرستشگاه در
غرب شهر باستانی
افراسیاب قرار داشت. از مسائلی که تاکنون به درستی روشن نشده، اسلام آوردن برمک پدر خالد است. بسیاری از منابع این نکته را مشخص نکردهاند که برمک اسلام آورده بوده است یا نه؟ ولی ابن فقیه با صراحت از ورود برمک به مدینه در عهد خلافت عثمان و اسلام آوردن او یاد کرده و نوشته است که وی پس از مسلمان شدن، نام عبدالله برخود نهاد.
مطالبی که ابن فقیه به نقل از سلیمان سیرافی آورده، شایان توجه بسیار است، زیرا از این بازرگان مشهور
ایرانی که به سفرهای دریایی پرداخته بود، جز بعضی داستانهای افسانه آمیز، تقریبا هیچ اطلاعی در دست نیست. گروهی از محققان نسبت به صحت داستانها و سفر او به چین ابراز تردید کردهاند؛ ولی گابریل فران، به این نکته توجه نموده که ابن فقیه داستان او را با ذکر نام ارائه کرده است. بعضی محققان تاریخ، داستان سفر او را مربوط به ۲۳۷ ق. دانستهاند. هرگاه تاریخ نگارش کتاب ابن فقیه را منطبق با واقعیت بدانیم، در این صورت میتوان گفت که
مطالب مربوط به سفر سلیمان سیرافی حدود نیم قرن پس از نگارش یادداشتهای این بازرگان دریانورد بوده است.
در
دائره المعارف الاسلامیه آمده «او ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق، معروف به ابن فقیه همدانی کتابی جامع به نام البلدان در حدود سال ۲۹۰ ق. تالیف کرده است که مقدسی و یاقوت بسیار از آن، نام میبرند. این کتاب از میان رفته است. دخویه میگوید: احتمال دارد مختصری را که از روی این کتاب نوشته شده است، علی بن حسن شیزری، در حدود سال ۴۱۳ هجری نوشته باشد. کتاب حاضر ترجمه بخش مربوط به ایران «مختصر البلدان» است که به موضوع جغرافیای اسلامی شهرهای ایران میپردازد.
مطالب این کتاب تا اندازهای با نوشتههای
جاحظ نیز مرتبط و نزدیک است. بعضی از مؤلفان چون
مقدسی ،
ابن فقیه را مقلد جاحظ دانستهاند. البلدان را دارای ۵ مجلد و حاوی دو هزار صفحه معرفی کردهاند. مقدسی با
احتیاط از آن یاد کرده و نوشته است: «کتابی را که ابن فقیه همدانی مؤلف آن بود در ۵ مجلد دیدم». این کتاب برجا نمانده، ولی ظاهرا در حدود ۴۱۳ ق. شخصی به نام
ابوالحسن علی بن جعفر شزری (شیزری) آن را ملخص کرده است. در بعضی نوشتهها نسبت این شخص شیرازی ذکر شده است. از این تحریر خلاصه شده ۳ نسخه باقی است. در این نسخهها بسیاری از
مطالب حذف شده و بعضی
مطالب که
یاقوت از ابن فقیه نقل کرده، به صورتی فشرده آمده است. یکی از این نسخهها با عنوان مختصر کتاب البلدان، به کوشش دخویه در ۱۸۸۵ م انتشار یافت. وجود عنوان «تم الاختصار» در صفحه ۳۳۰ طبع دخویه نشانه ملخص بودن نسخهای است که توسط ابوالحسن شزری (شیزری) صورت گرفته است.
کتاب حاضر مشتمل بر پاورقیها و تعلیقات و توضیحات و نیز یادآوری و استدراک مترجم و فهرست
مطالب میباشد.
نرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور).