تحلیل (منطق)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
تحلیل یکی از
اصطلاحات بهکار رفته در
علم منطق بوده و به معنای شناسایی اجزای
مرکب تصوری و یا تصدیقی است.
هرگاه شیء واحد مرکب -از اجزای خارجی یا ذهنی- تجزیه شود این عمل را «تحلیل» میگویند، چنانکه از
عکس چنین عملی با نام «ترکیب» یاد میشود. در
منطق از تحلیل یک
ماهیت برای دستیابی به
ترکیب حدی یا رسمی و از تحلیل نتیجه
قیاس برای تعیین صورت حقیقی قیاس کمک گرفته میشود.
تحلیل بر دو قسم است: ذهنی و خارجی.
تحلیل ذهنی عبارت است از: تحلیل معانی کلی برای تحصیل
ذاتیات (
جنس و
فصل) و
عرضیات (
عرض عام و
خاص) مانند تحلیل
انسان به «حیوان ناطق» و تحلیل
حیوان به «
جسم نامیِ حساسِ متحرک» تا برسد به اولیاتی که ترکیب و یا مشارکت و مباینتی در آن نباشد؛ مثل
جوهر. نام دیگر تحلیل ذهنی، تحلیل عقلی است.
تحلیل خارجی عبارت است از: تحلیل موجودات خارجی به اجزای آنها که دو صورت دارد:
۱.
تحلیل طبیعی که در موجودات طبیعی انجام میگیرد؛ مانند تحلیل بدن به اخلاط اربعه و تحلیل آنها به عناصر مختلف.
۲.
تحلیل صناعی که در موجودات صناعی صورت میگیرد؛ مانند تحلیل سکنجبین به سرکه و عسل.
تحلیل خارجی را «تحلیل به عکس» و «تحلیل وجودی» نیز میگویند.
تحلیل معتبر در
منطق، تحلیل ذهنی است نه خارجی. تحلیل ذهنی در
تصورات، همان
تحلیل حدی (تحلیل محدود) و
تحلیل رسمی است. این امر از طریق شناسایی اجزای معرَّف و سپس ترکیب آنها در قالب
حد یا
رسم انجام میگیرد.
در تحلیل تصورات نخست توجه میشود امری که تحدید آن مطلوب است در کدام یک از
اجناس عالیه مندرج است، آنگاه انواعی دیگر بررسی میشود که با این امر دراندراج تحت آن جنس عالی اشتراک دارند. از آن پس به جهات مشارکت و مباینت این انواع نظر میشود و این جهات، تجزیه و تحلیل شده، و جهات مختص به هر یک حذف و جهات مشترک میان آنها حفظ میشود تا اینکه ذاتیات و
مقومات محدود به دست آید.
برای مثال برای تحصیل ذاتیات «حیوان»، ابتدا توجه میشود که از مقوله «جوهر» است، آنگاه به دست میآید که در میان انواع تحت جوهر از نوع «
جسم نامی» است، سپس از تحلیل ذاتیات انواعی مثل حیوان ناطق، حیوان صاهل و حیوان ناهق که در حقیقتِ حیوانیت با هم شریکاند، معلوم میشود حد مشترک آنها «جسم نامی حساس متحرک به اراده» است و حد مختص یکی ناطق، دیگری ناهق، و سومی صاهل است. در ادامه، حد مختص هر یک کنار گذاشته و حد مشترک آنها اخذ میشود که باقیمانده به اضافه جوهر که در جسم مندرج است تمام ذاتیات حیوان را تشکیل میدهد.
مثال دیگر اینکه برای شناخت ذاتیاتِ «انسان»، ابتدا انسان به «حیوان ناطق» تحلیل میشود، آنگاه حیوان به «جسم نامی متحرک با اراده» و همچنین جسم نامی به اجزایش تحلیل میشود تا اینکه با رسیدن به «جوهر» که
جنس الاجناس و
بسیط است، فرایند تحلیل پایان یابد. برای رسیدن به تعریف حدی باید انسان با سایر انواع -که آنها نیز تحلیل شدهاند- مقایسه شود تا مشترکات و مختصات هر یک معلوم شود، سپس با دستیافتن به
جنس قریب و
فصل قریب و ترکیب خاص آنها تعریف حدی محقق شود.
تحلیل در
تصدیقات، همان تحلیل قیاس است و علت لزوم آن، این است که گاهی قیاسهایی ایراد میشود که نتیجه آنها صحیح است و حال اینکه ظاهر آن قیاسها -بر اثر
انحراف از
تالیف طبیعی یا اضمار بعضی از مقدمات و یا الحاق مقدمهای زاید- موافق یکی از اقسام قیاس نیست؛ پس برای اینکه دانسته شود صورت حقیقی این قیاس، موافق کدام یک از اقسام قیاس است به قانون تحلیل توسل میشود.
بدینسان تحلیل قیاس، عبارت است از اینکه مطلوب با مقدمات موجود در قیاس مزبور مقابله شود، یا این است که تمام مطلوب با حفظ
هیئت و
ماده در قیاس مزبور موجود است یا نه. در صورت اول، قیاسی که این مطلوب از آن استنتاج شده قیاسی «
استثنائی» و در صورت دوم «
اقترانی» است، آنگاه برای آنکه دانسته شود
اقترانی بسیط است یا مرکب، فرایند تحلیل ادامه مییابد، به اینگونه که دو طرف نتیجه از هم تفکیک میشود، سپس اجزای هر یک از مقدمات برای شناسایی
صغرا و
کبرا بررسی میشود. هر مقدمهای که شامل موضوع نتیجه باشد صغراست؛ پس از آن،
محمول نتیجه با جزئی دیگر از صغرا سنجیده میشود، اگر با آن
مقترن بود آن جزء «
حدوسط» و این قضیه کبرا و قیاس
اقترانی بسیط و هیئت موافق یکی از اشکال و
قرینه نیز موافق یکی از قراینِ آن شکل خواهد بود و اگر محمول نتیجه با آن جزء
مقترن نباشد معلوم میشود که قیاس مرکب است؛ پس عمل تحلیل تکرار میشود تا اینکه مقدمات اصلی و هیئت تالیفی شناخته شود.
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:
• مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
•
مظفر، محمدرضا، المنطق. • ابوالبركات ابنملكا، هبهالله بن علي، الکتاب المعتبر فی الحکمة.
•
حلی، حسن بن یوسف، الجوهر النضید. •
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «تحلیل»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۱۲/۳.