تحریف قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
یکی از مسائل مهمی که در مورد
قرآن مطرح بوده و از حساسیت بیشتری برخوردار است مسئله
تحریف قرآن میباشد که پیوسته در حوزه
قرآنی،
ذهن هر مسلمانی بویژه دانشمندان این
علم را به خود مشغول داشته، البته هر چند که همه آنها اعم از
مسلمانان عادی و یا دانشمندانشان با نظر به
دلایل عقلی و گواهی
تاریخ ،
یقین و
اعتقاد بر عدم تحریف
قرآن را دارند و معتقدند که این
قرآنی که امروز در دست دارند عین همان
قرآنی است که دیروز بر
حضرت محمد صلی الله علیه و آله نازل شده و چیزی از آن کم و زیاد نگردیده، اما در این میان عدهای از افراد کوته بین و ظاهر نگر و عدهای نیز بر اساس دشمنی شان به
اسلام و
قرآن، میگویند همانطور که کتابهای پیشین تحریف شده است این کتاب نیز تحریف شده و در این میان به ظواهر برخی از
احادیث و
روایتها نیز اشاره میکنند.
شبهه تحریف
قرآن، از دیر زمان مطرح بوده و پیوسته مورد
انکار و رد علما ومحققین بزرگ
اسلام بـوده اسـت مـنشا این شبهه روایاتی است که در
کتب حدیث اهل سنت و
شیعه درج شده است و به
ظاهر تـحریف کلام الله را میرساند این روایات غالبا قابل
تاویل میباشد، و در صورت عدم امکان تـاویل، کنار گذاشته میشوند بررسی شبهه تحریف به دلیل ارتباط با
حجیت ظواهر قرآن اهمیت دارد،ازایـن رو لازم اسـت این مساله از ریشه مورد ارزیابی قرار گیرد و
صحت و سقم این روایات معلوم شود این بحث در سه بخش مطرح میشود: دلایل نفی
تحریف، آرای علمای بزرگ
اسلام در این باره و بررسی روایات منقول از
اهل سنت و شیعه.
تحریف در لغت از ریشه
حرف به معنای کناره گرفته شده و تحریف در
سخن یعنی کناره زدن از مسیر طبیعی سخن، به عبارت دیگر گوینده یک سخنی را به منظوری بگوید و ما اگر منظوری غیر از آنچه مورد نظر گوینده است به دیگری بگوئیم در واقع تحریف انجام دادهایم
در
سوره حج میخوانیم : «ومن الناس من یعبدالله علی حرف فان اصابه خیر اطمان به وان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا والآخرة ذلک هو الخسران المبین،
و بعضی از
مردم خدا را در کناره میپرستند( یعنی تنها با زبان
نیایش میکنند و
ایمان قلبیشان ضعیف است ) پـس اگـر(
دنیا بـه آنـان رو کـند و نفع و) خیری به آنان برسد بدان
اطمینان مییابند، اما اگر ناگواری برای
امتحان به آنان برسد،دگرگون میشوند(و به کفر رو میآورند)ـ».
زمخشری در تـفـسـیر این آیه میگوید: «ای علی طرف من الدین لا فی وسطه وقلبه، اینان پـیـوسته بر کناره
دین قرار دارند، نه در وسط و
قلب دین این بر اثر
اضطراب و تزلزل آنان در دین است و بدین لحاظ هیچ گاه
آرامش خاطر ندارند،همانند کسی که بر کناره لشکر حرکت میکند تا هرگاه پیروزی و
غنیمت نصیب گردید، پابرجا و با دیگران سهیم باشد و اگر شکست فرا رسید پا به فرار گذارده، راه
نجات خود را پی بگیرد».
تـحـریـف کـلام، کناره زدن از مسیر طبیعی آن است مسیر طبیعی الفاظ و عبارت هاهمان افاده مـعـانی حقیقی و مراد واقعی آن هاست و در صورت
انحراف از آن معانی ،تحریف تحقق مییابد لذا تـحریف کلام را چنین وصف نمودهاند: “تفسیره علی غیروجهه، تفسیرنمودن آن بر خلاف آن چه ظـاهـر آن اسـت “ایـن گـونـه تـفـسـیـر
نوعی تاویل نارواست، یعنی دگرگون ساختن کلام و بـرگـردانـدن آن بـه سـوی دیـگر است این گونه تحریف را
تحریف معنوی گویند، زیرا در واقع، تحریف معنوی،
دلالت لفظ رادگرگون میسازد و از مسیر خود منحرف میکند.
در
قـرآن هـر کـجـا واژه تـحـریـف آمده همین معنا (تحریف معنوی) اراده شده است طبرسی در تفسیرآیه «یحرفون الکلم عن مواضعه»
میگوید: “ای یفسرونه علی غیر ما انزل و هو سؤ التاویل،
آن را بر خلاف آن چه
خداوند اراده کرده تفسیر میکنند و آن بد
تاویل کردن اسـت. “
زمخشری در تفسیر آیه میگوید: “ای یمیلونها عن مواضعها،
لفظ را از موضع خـود مـنـحرف ساخته اند»، زیرا اگر
لفظ طبق معنای واقعی ـ که
ظاهر لفظ برآن
دلالت دارد ـ
تفسیر وتبیین نگردد، هرآینه از موضع اصلی خود منحرف شده است.
شعرانی ـ در حاشیه
مجمع البیان ـ میگوید: “مواضع لفظ همان معانی لفظ است ،زیرا هر لفظ بـرای مـعـنایی
خاص وضع شده و اگر از آن موضع زایل گردد و به معنای دیگر، که خواسته لفظ نـبـاشـد، تـفـسـیـر شود، هرآینه آن لفظ از موضع خود منحرف شده است “
زمخشری در این باره مـی گوید: “الفاظ مواضعی دارند که شایسته آن هااست و آن عبارت است از معانی که موضوع له الفاظ میباشد و سزاوار است الفاظ در همان معانی
استعمال شوند، لذا اگر از آن معانی دور شوند، وامـانده و
غریب خواهند بود»
از
امام باقر علیهالسّلام روایت شده است که فرمود: «آنان که کتاب خـدارا پشت سر انداخته کسانی هستند که حروف و الفاظ آن را استوار داشته و حدود و
احکام آن را تحریف کرده اند»،
یعنی به گونه دیگر تفسیر و تاویل نمودهاند.
تحریف در اصطلاح به هفت معنا آمده است:
۱. تـحریف در
دلالت کلام یعنی
تفسیر و
تاویل ناروا، به گونهای که لغت با تفسیرهم آهنگ نبوده و وضـع و قـرینهای برآن دلالت نداشته، صرفا طبق دل خواه تفسیر وتاویل گردیده باشد این گونه تـاویـل غـیر مستند را تاویل باطل و تفسیر به رای میشمرند
پیامبر اکرم فرموده است : «من فسر
الـقـرآن برایه فلیتبوا مقعده من النار،
هر کسی
قرآن را به دل خواه خود تفسیر کند، باید جایگاه خود را درآتش مشخص سازد».
۲. ثـبـت
آیه یا
سوره در مصحف برخلاف ترتیب نزول : درباره سورهها این گونه جابه جایی صورت گرفته است، ولی در آیات احتمال آن بسیار ضعیف است.
۳.
اختلاف قرائت که بر خلاف قرائت مشهور باشد: این کار از صدر اول تا قرنها ادامه داشته است و کسانی از قرا بر خلاف قرائت معروف
قرائت میکردهاند.
۴. اختلاف در
لهجه : هر یک از قبایل
عرب لهجه مخصوص به خود داشتند و برخلاف لهجه
قریش قـرآن را تـلاوت مـی کردند، در حالی که
قرآن به لهجه قریش نازل شده بود، البته پیامبر اکرم این اخـتـلاف لـهـجـه هـا را اجـازه فـرمـود حدیث «نزل
القرآن علی سبعة احرف » ناظر به اختلاف لهجه هاست. .
۵. تـبدیل کلمات : یعنی لفظی را از
قرآن برداشتن و مرادف آن را جایگزین کردن گویند
عبدالله بن مسعود تـعویض کلمات را جایز میدانست به شرط آن که به اصل معنا صدمه وارد نکند لذا کلمههای سخت و دشوار
قرآن را به کلمات سهل وآسان تر مبدل میکرد.
۶. افـزودن بر
قرآن : از
ابن مسعود روایت شده است که برخی کلمات را به عنوان تفسیر در خلال آیه مـی آورد تـا مـراد آیه را روشن تر سازد، چنان که در آیه تبلیغ، جمله «ان علیا مولی المؤمنین » را زیـاد نـمـوده و آیـه را چـنین میخواند: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک ـ ان علیا مولی الـمؤمنین ـ وان لم تفعل فما بلغت رسالته»
ونیز عجارده (برخی از خوارج که اتباع ابن عجردند) گمان داشتند که
سوره یوسف در
قرآن افزوده شده است.
۷. کـاسـتـن از
قـرآن : برخی گمان بردهاند
قرآن بیش از اندازه موجود بوده است و ازروی
سهو واشـتباه و یا عمدا از آن کاسته شده است بیش تر بحث پیرامون مساله تحریف در همین جاست آیا از
قـرآن چـیزی کم شده است یا نه؟
به دلیل برخی روایات اهل سنت ـ که
حشویه ( ازایـن جـهـت حـشـویـه نـامیده شدند که هرچه از احادیث به دست میآوردند در درون انـبـان هـای خـودمـی ریختند حشو یعنی درون. ابن جوزی میگوید: شیوه آنان چنین بود که احـادیث خود را رواج دهند گرچه انباشته از بیهودهها باشد و این کار ایشان بسیار
قبیح مینمود، زیرا
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است : هر کس حدیثی از من نقل کند که میداند
دروغ است، پس او خود یک دروغ پرداز است “
) آن را روایـت کـرده انـدـ و نـیز روایاتی از
شیعه ـ که
اخباریون(اخـبـاریـون در گـذشـتـه بـه کـسـانـی گفته میشد که بیش تر به جمع اخبار تاریخی مـی پـرداخـتـنـد، ولی از سده یازدهم تا کنون به آن دسته از محدثین گفته میشود که در جمع روایـات کمال
تساهل را به خرج دادهاند، رطب و یابس را در هم میریزند و از هر کس هر چیزی را روایت میکنند)
به آن دامن زدهاند ـ مساله کاستن از
قرآن مطرح شده است، ولی این موضوع مورد
اجماع امت است که هرگز بر
قرآن چیزی افزوده نشده است.
تحریف به چند صورت میتواند در
قرآن اتفاق بیفتد که در برخی از موارد در
قرآن اصلا واقع نشده و نسبت به برخی موارد احتمال وقوع آن هست که در زیر به بررسی
انواع تحریف میپردازیم.
اگر کلمهای از معنای اصلی خود
تغییر داده شده و در غیر معنای واقعیش به کار برده شود این عمل
نوعی تحریف است. همچنانکه در
سوره نساء آیه ۴۶ به این
نوع تعریف اشاره کرده میفرماید:«
گروهی از
یهودیان گفتار خدا را از معنای حقیقی آن به معناها و مواردی دیگر تغییر داده و تحریف میکنند.» که این
نوع تحریف، شایعترین
نوع تحریف در بین
انواع تحریف میباشد، و از این
نوع تحریف نیز قطعا در
قرآن واقع شده است. زیرا که
تفسیر آیات
قرآنی به غیر معناهایی که
هدف و
مقصود قرآن است چیزی غیر از تحریف نیست. بر این اساس است که ما را از
تفسیر به رای ممنوع کردهاند چرا که تفسیر به رای راهی است که ما را به این
نوع تحریف نزدیک میکند. چنانکه
امام باقر علیه السلام فرمودهاند: « آنان
قرآن را پشت سر انداختهاند و
حروف و
الفاظ آن را
حفظ نموده، ولی
حقوق و
حدود آن را رعایت نمیکنند کوته نظران از
قرآن به خواندن ظاهر آن خوشحالند ولی دانشمندان از اینکه حقوق و
احکام قرآن رعایت نمیشود بسیار غمگین و محزونند.»
چنانچه بعضی از حروف یا حرکت های کلمات
قرآنی تغییر داده شود اما بطوری که در معنای کلمه، کوچکترین تغییری رخ ندهد این نیز
نوعی تحریف میباشد این
نوع تحریف نیز در
قرآن صورت گرفته است که مهمترین دلیلها
اختلاف قرائتهایی است که
قاریان دهگانه در برخی موارد دارند چرا که ثابت شده است هیچ یک از این قرائتها به طور
متواتر از
پیامبر و یا
امامان معصوم نقل نگردیده و اجتهادی بیش نیستند و معلوم است که از این ده
قرائت یکی از آنها
صحیح بوده و بقیه غیر صحیح میباشند.
اگر کلمه یا کلماتی از
قرآن برداشته شود و یا بر آن اضافه گردد به طوری که در
معنی و
حقیقت قرآن کوچکترین اشکالی پیش نیاید و حقیقت
قرآن همانگونه که
نازل گردیده است
محفوظ بماند یک
نوع تحریف است که چنین تحریفی در صدر
اسلام به وقوع پیوسته اما در زمان
عثمان در جریان
توحید المصاحف، با سوزاندن همه مصفحهای تحریف شده به این مفهوم، تحریف به این معنا نیز از بین رفت و تنها
قرآنی که در زمان
رسول الله، رایج بوده و چیزی از آن کم نشده بود و بر عکس اضافه نیز نشده بوده در دست مسلمانان باقی ماند.
به معنی اینکه
آیه یا
آیات و
سوره یا سورههایی از
قرآن کم گردد و یا بر
قرآن توسط دیگران اضافه گردد به شرط عدم تغییر در مفهوم کلی و حقیقت
قرآنی، که تحریف به این معنی طبق نظر
اهل سنت صورت گرفته چرا که آنها «بسم الله الرحمن الرحیم» در اول سورهها به جز
توبه را
جزء قرآن نمیدانند و حتی
گروهی از آنها، خواندن آیه ذکر شده را در نمازها قبل از
سوره حمد جز در موارد مخصوصی،
مکروه میدانند. در حالیکه علما و دانشمندان
شیعه همه آنها، این آیه یاد شده را جز در سوره توبه، آیه
قرآنی میدانند. و حتی در حدیثی آمده که « خدا
لعنت کند به کسانی که بزرگترین آیه
قرآنی را حذف میکنند وقتی سوال میکنند کدام آیه است اشاره به بسم الله الرحمن الرحیم میفرمایند.»
اگر زیادتی به
قرآن وارد شود یعنی اینکه
آیات یا سورههای غیر
قرآنی، به
قرآن از طرف افراد دیگری که درست شده؛ وارد گردد به گونهای که ماهیت و واقعیت
قرآن را تغییر دهد و گفته شود که قسمتی از
قرآن موجود
جزء سخن
وحی الهی نیست، اینگونه تحریفی اصلا در
قرآن راه نیافته و
باطل بودن چنین تحریفی در میان همه فرقههای اسلامی از مسلمات و بدیهیات میباشد.
به این معنی که برخی از سورههای
قرآن در
قرآن نیامده است و قسمتی از سورهها و آیات
قرآنی که طی جمع کردن
قرآن و یا در طول آن از بین رفته که تحریف به این معنی نیز طی دلایل قوی عقلی و
روایتها و شواهد تاریخی قطعا در
قرآن رخ نداده است. لازم به توضیح که بیشتر طرفداران تحریف نظریاتشان در مورد تحریف
قرآن به این
نوع اشاره میکنند و این
نوع تحریف را معتقدند که در
قرآن به وقوع پیوسته است که همچنانکه گفته شد اکثر علما آن را مردود دانسته، به دور از حقیقت میدانند.
امام خمینی تحریف
قرآن را تغییر در الفاظ آن به زیادی یا نقصان میداند.
حضرت امام برای تحریف
قرآن اقسامی برمیشمارد:
۱-
تحریف معنوی: این تحریف غیر از تعریف اصطلاحی میباشد. به اعتقاد امام خمینی تحریف معنوی در
قرآن رخ داده است، یعنی ارائه و طرح آرای انحرافی و تفسیرهای بیضابطه و بدون معیاری که در تبیین
معارف قرآن به دست عدهای
مسلمان ناآگاه از مفاد
وحی صورت گرفته است.
۲-
تحریف لفظی: این تحریف همان تحریف در قرائت میباشد. امام خمینی تاکید میکند که تواتر قرائات به هیچوجه معنای صحیحی ندارد و امکان ندارد که همه قرائتها از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) صادر شده باشد. این قرائات متعدد و مختلف مستند به
استحسان و اجتهادهای لغوی و نحوه قُرّا است و هیچ اعتباری ندارد و حق مطلب این است که تنها قرائتی صحیح است که الان در دست
مسلمانان است که آن را از زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نسل به نسل دیگر منتقل کردهاند تا به دست مسلمانان امروزی رسیده است.
امام بر خلاف برخی
قرآنپژوهان که تحریف در قرائت و اعراب
قرآن را پذیرفتهاند، معتقد است
قرآن از تحریف در اعراب و قرائات مصون است و
قرآنی که اکنون نزد مسلمانان است، با همان اعراب و قرائتی است که بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) وارد شده است.
۳- تحریف در کلمات و جملات: امام خمینی تحریف به کاستی و زیاده را رد میکند و در مواردی بر مصونیت
قرآن از تحریف تاکید دارد.
۴-
تحریف تنزلی: بنابر نظر امام خمینی به غیر از
انسان کامل، کسی قدرت درک کامل
قرآن را ندارد. از اینرو برای اینکه
قرآن توسط عامه مردم قابل درک شود، باید از مقام غیب تنزل یابد و در کسوت الفاظ و حروف در آید. این تنزل
نوعی تحریف به شمار میرود، امام بر این باور است که تحریف
قرآن به این معنا دارای مراتب طولی میباشد. این اعتقاد امام خمینی ناشی از روایاتی است که دلالت بر وجود بطون برای
قرآن دارند. ایشان مراتب این
نوع تحریف را مطابق با مراتب تنزلی طولی
قرآن میداند که به اعتباری هفت مرحله است. امام خمینی معتقد است انسان برای رهایی از تحریف
قرآن باید به بطون آن دست یابد و از آنجایی که بطون
قرآن متفاوت است، پس
انسان هر اندازه
سلوک الیالله داشته باشد، به همان اندازه از تحریف مصون میماند.
با توجه به مطالب گفته شده در بالا، تحریف در
قرآن به دو صورت متصور است یا تحریف
قرآن به توسط اینکه افزودن
سوره یا آیاتی غیر
قرآنی صورت گرفته و این
آیات و سوره های افزوده شده را ما میشناسیم در این صورت ،چون ما آنها را میشناسیم پس حذف میکنیم پس در این صورت تحریفی از این
نوع در
قرآن نخواهد بود و یا تحریف در
قرآن بصورتی است که ما آن سورههای غیر
قرآنی را نمیشناسیم که این
نوع تحریف نیز با توجه به
اعجاز قرآن، برخلاف
عقل است که چنین تحریفی نیز در قران صورت نگرفته چون در غیر اینصورت باید نظیر
قرآن در متون عربی نیز وجود داشت که تا به حال چنین چیزی ثابت نشده است.
و آخر اینکه
اعتقاد بر عدم تحریف
قرآن علاوه بر اینکه یک
حجت عقلی است طبق آیات مختلف
قرآنی، از جمله
آیه نهم
سوره حجر که میفرماید:« إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» از هر گونه تحریفی توسط خداوند متعال محافظت شده میباشد.
۱.ابوالقاسم خویی، البیان، مترجمین محمد صادق نجمی و هاشم زاده هریسی، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی چاپ پنجم ۱۳۷۵.
۲. آیت الله محمدی هادی معرفت، تاریخ
قرآن، انتشارات سمت، چاپ دوّم.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تحریف قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۱. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی