تجربه (پزشکی)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
این مقاله برآن است تا به اهمیت
تجربه در پزشکی و کاربرد
قیاس در کنار آن بپردازد و به نظریات پزشکان معروف جهان در این دو مقوله اشاره نماید؛ همچنین روش اطباء اسلامی در این مقوله مورد بررسی قرار گیرد.
در
اصطلاح اهل علم،
تجربه عبارت است از اینکه امری مکرر مورد مشاهده و رؤیت و رصد قرار گیرد و این تکرار به حدی برسد که سندیت و حجیت علمی پیدا کند و این سندیت و حجیت همان است که دانشمندان از آن تعبیر به «اِحکام صناعی» میکردند. شمار این تکرار بستگی به موارد آن دارد، همچون
حدیث متواتر در شرعیات که شمار راویان خبر متواتر در موارد مختلف فرق میکند.
پزشکان یونانی در شناسایی بیماریها و روش درمان آنها از تجربه و
قیاس هر دو استفاده میکردند و یکی را به تنهایی کافی نمیدانستند.
بقراط کتاب فصول خود را با این عبارت آغاز کرده است: «العمر قصیر و الصناعة طویلة و الوقت ضیّق و التجربة خطر و القضاء عسر»، یعنی عمر کوتاه و دامنه علوم دراز است و وقت تنگ و تجربه خطرناک و قیاس دشوار است.
شارحان فصول بقراط درباره خطر تجربه چنین بیان داشتهاند که: خطرناک بودن تجربه از آن جهت است که بدنهای آدمی با وجود شرافت آن فسادپذیر است و تجربه آزمایش فعلهایی است که بر
بدن وارد میشود و گاه برای محقق ساختن قیاس است. مانند آنکه اگر قیاس دلالت بر سردی دارویی بکند و ما خواسته باشیم با تجربه آن را محقق سازیم، در این صورت خطر کردهایم.
ابوسلیمان سجستانی و (ظاهراً به پیروی از او) ابن فاتک، در بندهایی که از تاریخ الاطباء یحیی نحوی نقل میکنند -این بندها به وضوح از روایت منتشر شده تاریخ الاطباء اسحاق بن حنین که رساله یحیی نحوی را نیز در بردارد، افتاده-، آورده است که: اسقلیبیوس اول، نخستین پزشک از ۸ پزشک برجسته باستان، پزشکی را بر تجربه بنیاد نهاد (در روایتی که تنها
ابن ابی اصیبعه آورده است:
غورس نیز از وی پیروی کرد). پس از وی مینوس دریافت که تجربه به تنهایی خطرناک است. پس قیاس را نیز بدان افزود و گفت «تجربه بیقیاس خطر است». بعدها برمانیدس طبیب آمد که تجربه را خوار و نادرست شمرد و قیاس بهتنهایی را برگزید. او ۳ شاگرد برجای گذاشت که یکی تجربه تنها و دیگری قیاس تنها را پذیرفت و سومی نیز بر آن بود که پزشکی چارهجویی است: الطب انما هو حیلة. سپس
افلاطون طبیب آمد و در سخنان ایشان نگریست و دید که تجربه تنها خطرناک و قیاس به تنهایی نادرست است. پس به جمع میان این دو رأی داد و همه آثار مخالف با این دیدگاه را بسوخت. بعدها نیز اسقلیبیوس دوم و بقراط
کوسی همین راه را پی گرفتند.
در روایت عربی فی فرق الطب جالینوس، ۳ مکتب پزشکی پدید آمده پس از برمانیدس، «اصحاب التجارب» و «اصحاب القیاس» و «اصحاب الطب الحِیَلی» نامیده شدهاند.
جالینوس که مکتب سوم را قبول ندارد، درباره مکتب تجربه و مکتب قیاس چنین گوید: پزشک باید چیزهایی را بداند که با آن سلامتی از دست رفته را باز آورد و سلامتی موجود را نگه دارد و این علم به وسیله تجربه به دست میآید و این نظریه پیروان تجربه است و برخی گفتهاند که قیاس باید تجربه را کمک کند و اینان را پیروان قیاس گویند....
فرق میان روش پیروان قیاس و پیروان تجربه این است که قیاسیون عارضهها را دلیلی بر سبب آنها میگیرند و با علم به سببها
درمان و مداوا را انجام میدهند و تجربیون از آنچه که پیش از این چند بار دیده، و آن را رصد و حفظ کردهاند، برای درمان و
دارو استمداد میجویند. او همچنین در فی التجربة الطبیه نظرها و نقضهای هر یک از این دو مکتب را برضد یکدیگر بیان کرده است.
اصحاب تجارب و اصحاب قیاس در برنامههای درسی نیز با هم اختلاف داشتند. اصحاب تجارب در درسهای خود از طب عملی شروع میکردند و سپس به طب نظری میپرداختند و اصحاب قیاس برعکس از نظری شروع، و به عملی ختم میکردند.
و از اینجا میتوان دریافت که
قطبالدین شیرازی که بیش از ۱۴ سالگی به حدس صائب و نظر ثاقب در درمان بیماران مشهور گردیده، و سپس به خواندن
کتاب قانون نزد شمسالدین کیشی و شرفالدین بوشکانی پرداخته، برپایه برنامههای اصحاب تجارب تحصیلات خود را انجام داده است.
دامنه مناقضات این دو مکتب به دورههای اسلامی نیز کشیده شد، چنانکه اسحاق بن حنین در تاریخ الاطباء و الفلاسفه خود اشاره به اهمیت قیاس و تجربه کرده است.
الواثقبالله،
خلیفه عباسی پزشکان زمان خود را گرد آورد تا آنان نظر دهند که آیا تجربه باید ملاک استواری در نظرهای علمی باشد یا قیاس و یا هر دو.
مسعودی داستان
مشاوره واثق با این پزشکان را به تفصیل یاد کرده است.
کسب تجربههای نوین پزشکی، به ویژه در زمینه کالبدشناسی، به سبب موانع مذهبی مربوط به تشریح،
با مشکلات عدیدهای مواجه بود.
ابن ماسویه، پزشک نامدار جندیشاپوری در این زمینه بسیار پرتلاش بود. بر اساس دو حکایت که ابن ابی اصیبعه و قفطی، از ابن دایه، پزشک و تاریخنگار معاصر ابن ماسویه نقل کردهاند، یوحنا قصد داشت تا فرزند کند ذهن (بلید) خود، ماسویه را زنده زنده تشریح کند، همانگونه که جالینوس مردمان و بوزینگان را تشریح میکرد، تا بتواند علت کند ذهنی او را دریابد و نتیجه این تشریح را در کتابی درباره ترکیب بدن، رگها، وریدها و اعصاب بیاورد (احتمالاً همان کتاب ترکیب خلق الانسان که از میان رفته است)، اما سلطان –
مأمون- وی را از این کار باز داشت. بر اساس روایت دوم ــ کـه تنها ابن ابـی اصیبعه از آن یـاد کرده است ــ یوحنا در ۲۲۱ق در حضور یوسف بن ابراهیم، مشهور به ابن دایه
خطاب به فرستاده
معتصم گفت که بر آنم که این بوزینه را تشریح کنم و همچون جالینوس کتابی در تشریح بنویسم... اما لاغری این بوزینه موجب نازکی رگها و عصبها و وریدهای آن بود، امید نداشتم که تشریح آن مانند تشریح بوزینه درشت اندام سودمند و روشنگر باشد. بدینجهت او را نگه داشتم تا تنومند گردد و چون کار این بوزینه به ثمر رسد، امیرالمؤمنین بداند که برای وی کتابی نوشته باشم که در
اسلام بیمانند باشد. یوسفبن ابراهیم افزوده است که یوحنا با توفیق در این کار کتابی -احتمالاً فی التشریح، که آن نیز از میان رفته است- پدید آورد که دشمنانش بیش از دوستان زبان به آفرین وی گشودند.
محمد بن زکریای رازی برای اثبات مسائلی که مورد تجربه قرار گرفته، به مشاهده و رؤیت خود استناد میکند و با عبارتی نظیر «رأیتُ غیرمرّة» و «رأینا الف مرّة» و «کم قد ترصّدتُ» حجیت و سندیت و صناعیت مسائل را بیان میدارد.
اخوینی بخاری، شاگردِ شاگردِ رازی نیز بر اهمیت تجربه در
علم پزشکی تأکید کرده، و در مقدمه هدایة المتعلمین فی الطب به فرزند خود گفته است: «و لکن من ترا آن چیزها گفتم بدین کتاب کی من آزمودهام. مگر آنکه چیزی که گویم فلان چنین میگوید، آن نیازموده بُوَم، این بدان گفتم تا ترا غلط نیفتد».
ابن سینا پایههای علم خود را بر مشاهده که منبع مهم برای تجربه است، قرار داده، از جمله مشاهده او گلهایی را که در کنار نهر جیحون در کودکی دیده، و پس از سالیان دراز که در مشاهده دوم دیده که آن گلها تبدیل به سنگ سست شده است
و عبارت «وقد تواترت منّی هذا التجربة» در سخنان علمی او فراوان دیده میشود.
داروشناسان اسلامی نیز با استناد بر «امتحان» و «تجربه» خواص داروها را با قاطعیت بیان داشتهاند. بسیاری از پزشکان برجسته دوره اسلامی در ساخت داروهای مرکب زبردست، و تجارب بسیاری در این زمینه اندوخته بودند؛ از جمله میتوان به کوششهای آنان برای تکمیل تریاق فاروق
که آن را درمان هر
درد میدانستند، اشاره کرد. از جمله گویند که
محمد بن احمد تمیمی،
ترکیبهایی را که در آثار پزشکان پیشین برای تریاق فاروق، و احتمالاً برخی تریاقهای مشهور دیگر نقل شده بود، آزمود تا بهترین ترکیب را برای هر کدام به دست آورد و مثلاً چند داروی مفرد –ساده- بر ترکیب تریاق فاروق افزود. وی در مادة البقاء به ترکیب این تریاق، به وجهی که خود اصلاح کرده است، اشاره دارد.
به همین سبب، پزشکان بعدی همگی او را کامل کننده ترکیب این تریاق میدانستند.
گزارشهای بسیار دقیق تمیمی در المرشد الی جواهر
الاغذیة و القوی المفردات من الادویة (از منابع مهم
ابن بیطار در
الجامع) درباره محل رویش و نامهای محلی برخی
گیاهان دارویی در نواحی مختلف
شام و به ویژه
بیتالمقدس و نیز وصف مشخصات ظاهری گیاهـ داروها بیشتر مبتنی بر تجربیات شخصی خود او بوده، و به همین مناسبت، شمار استنادهای او به دیوسکوریدس، در مقایسه با ارجاعاتش به جالینوس بسیار کمتر است
.
ابن بیطـار نیز در مقدمـه الجامع، معتبرتـرین گیاهـ دارونامه دوره اسلامی، «تکیه کردن بر تجربه به جای نقل» و «اعتماد بر تجربه و مشاهده» را از مبانی کار خود دانسته است: -... و ثبت لدیّ بالخِبَر لا الخَبَر... و اعتمادی علی التجربة و المشاهدة... -.
عطار هارونی نیز گفته است که آنچه در
منهاج الدکان آورده، یا از گیاهشناسان اخذ کرده و یا آنکه خود آن را تجربه و امتحان نموده و یا از فرد موثقی فرار گرفته که او خود آن را تجربه کرده بوده است.
در اهمیت تجربه در علم پزشکی همین بس که از آن برای نام کتابهایی که داروهای مجرب در آنها نقل شده، استفاده گردیده است، از جمله کتابهایی به نام المجربات و خلاصة التجارب.
غذاشناسان نیز تجربه را یکی از وسایل شناخت غذاها قرار داده بودند.
با توجه به
مراتب یاد شده، میتوان نتیجه گرفت که دانشمندان اسلامی عنایت فراوانی به امر تجربه در پژوهشهای علمی خود داشتهاند و آن را در علوم مختلف و با روشهای گوناگون به کار میبردهاند.
(۱) ابن ابی اصیبعه، احمد، عیون الانباء، به کوشش آوگوست مولر، قاهره، ۱۲۹۹ق/۱۸۸۲م.
(۲) ابن بیطار، عبدالله، الجامع لمفردات الادویة، بولاق، ۱۲۹۴ق.
(۳) ابن رضوان، علی، «التطرق بالطب الی السعادة»، به کوشش سلیمان قطایه، مجلة تاریخ العلوم العربیة، حلب، ۱۹۷۸م، شم ۲.
(۴) ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفاء، طبیعیات، المعادن و الآثار العلویه، به کوشش محمود قاسم، قم، ۱۴۰۴ق.
(۵) ابن فاتک، مبشر، مختار الحکم و محاسن الکلم، به کوشش عبدالرحمان بدوی، بیروت، ۱۹۸۰م.
(۶) ابن نفیس، علی، شرح فصول ابقراط، به کوشش یوسف زیدان و ماهر عبدالقادر، قاهره، ۱۴۱۱ق/۱۹۹۱م.
(۷) ابوسلیمان سجستانی، محمد، صوان الحکمة، به کوشش عبدالرحمان بدوی، تهران، ۱۹۷۴م.
(۸) اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، مشهد، ۱۳۴۴ش.
(۹) ابن حنین، اسحاق، تاریخ الاطباء.
(۱۰) ابن سلیمان اسرائیلی، اسحاق،
الاغذیة، چ تصویری، فرانکفورت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
(۱۱) تمیمی، محمد، مادة البقاء فی اصلاح فساد الهواء و التحرز من ضرر الاوباء، به کوشش یحیی شعار، قاهره، ۱۹۹۹م.
(۱۲) جالینوس، فی التجربة الطبیة، به کـوشش ریچارد والزر، آکسفرد، ۱۹۴۴م.
(۱۳) جالینوس، فی فرق الطب المتعلمین، ترجمه حسیـن بن اسحاق، بهکـوشش محمـد سلیم سالم، قاهره، ۱۹۷۸م.
(۱۴) مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی.
(۱۵) رازی، محمـد بن زکـریا، الشکوک علی جالینوس، به کوشش مهدی محقق، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۱۶) عطارهارونی، داوود، منهاج الدکان و دستور الاعیان، قاهره، ۱۲۸۷ق.
(۱۷) شیرازی، قطبالدین، التحفة السعدیة (شرح کلیات القانون)، نسخه خطی موجود در کتابخانه مرکز، شم ۵۲۵.
(۱۸) قفطی، علی، تاریخ الحکما، به کوشش یولیوس لیپرت، لایپزیگ، ۱۹۰۳م.
(۱۹) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، بیروت، دارالمعرفه.
(۲۰) Rosenthal, F,» Ishaq b Hunayn's Tarikh al-Atibba «, Oriens, ۱۹۵۴, vol VII.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تجربه (پزشکی)»، شماره۵۷۸۲.