• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تبع اسعد حمیری

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



اسعد بن ملکی کرب حمیری از پادشاهان یمن (۳۸۵-۴۲۰ق.) معروف به تبع اسعد حمیری؛ تبع سوم پادشاه یمن و به عقیده برخی مورخان او نخستین کسی بود که در عصر جاهلی کعبه را ابتدا با پوششی از چرم و سپس با پارچه‌های مخطط حریر یمنی پوشاند.



در دو موضع قرآن ، صراحتا به قوم تبع اشاره می کند؛ مورد اول آیه ۱۴ سوره ق «وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ ۚ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّ‌سُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ»«و «اصحاب الایکه» و قوم تبّع (که در سرزمین یمن زندگی می‌کردند)، هر یک از آنها فرستادگان الهی را تکذیب کردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق یافت! » و مورد دوم نیز آیه ۳۷ سوره دخان است.« أَهُمْ خَيْرٌ‌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ أَهْلَكْنَاهُمْ ۖ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِ‌مِينَ »«آیا آنان بهترند یا قوم «تبّع» و کسانی که پیش از آنها بودند؟! ما آنان را هلاک کردیم، چرا که مجرم بودند! » شماری از مفسران، تبع یاد شده در آن آیات را همین تبان اسعد دانسته‌اند. برخی تبع را از نام‌های عمومی حاکمان حمیری یمن (تبابعه) شمرده‌اند که در میان سال‌های ۳۰۰ تا ۵۲۵م. حکومت کرده‌اند.


ابوکرب تبع تبان اسعد بن ملکی کرب حمیری مشهور به تبع سوم از پادشاهان یمن موسوم به تبابعه در نیمه اول سده پنجم پیش از میلاد بود. به احتمالی، تبع اسعد در اواخر نیمه دوم سده چهارم م. در خمر در ۶۰ کیلومتری شمال صنعا زاده شد.
[۱۴] الاکلیل، الحسن بن حائک، ص۱۱۴.
[۱۵] تاریخ مدینة صنعاء، احمد بن عبدالله الرازی، ص۵۷۷.
چندی به اشتراک با پدرش ملکی کرب بر یمن حکم راند و در حدود سال ۳۷۸م./۴۰۰م. به تنهایی بر تخت نشست. سال‌های ۴۱۵، ۴۲۰ و ۴۳۰م. را زمان پایان حکومت وی دانسته‌اند.با توجه به کتیبه‌ای مربوط به سال ۴۲۸م. که در آن از نذر برای سلامت تبع اسعد و فرزندانش سخن رفته، به احتمال حکومت وی تا سال ۴۳۰م. و حتی پس از آن ادامه داشته است.
[۱۷] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر بجنوردی، ج۱۴، ص۴۹۴.
از باقی مانده دوران حکومت تبع در یمن گزارشی در دست نیست. در برخی از منابع، مدت پادشاهی او ۸۴ سال یاد شده است.
[۱۸] مروج الذهب، المسعودی، ج۲، ص۶۱.
شماری از منابع، عمر وی را بسیار بلند و حدود ۳۲۰ سال برشمرده‌اند
[۲۰] التیجان، وهبة بن منبه، ص۳۰۸.
که با توجه به نگاشته‌های کتیبه‌های یافت شده، صحیح به نظر نمی‌رسد. همچنین منابع از دو فرزند وی به نام عمرو و حسان یاد کرده‌اند.


گزارش‌های تاریخی در باره زندگی و حکومت تبع سوم، آکنده از افسانه سرایی یهودیان است و در بیشتر آن‌ها رد پای فضیلت تراشی آنان آشکارا دیده می‌شود. کلی گویی و عدم تفکیک دقیق رویدادهای تاریخی در منابع و اختلاف مورخان در نسبت دادن رخدادهای یکسان به افراد گوناگون، از دیگر مشکلاتی است که در بررسی تاریخ تبابعه با آن روبه رو هستیم. آگاهی‌های مربوط به زندگی تبع اسعد و نواده وی، تبع بن حسان بن تبع اسعد، با هم درآمیخته و کارهای هر یک به دیگری نسبت داده شده است. تضاد قحطانیان (عرب جنوبی) و عدنانیان (عرب شمالی) پس از ظهور اسلام نیز ادامه یافت و قحطانیان که با سیادت عدنانیان روبه رو بودند، تلاشی گسترده را برای تاریخ سازی و تثبیت برتری خویش در زمینه‌های گوناگون از جمله حکومت داری آغاز کردند.تاریخ نگاران عدنانی نیز بدون دقت کافی، این گزارش‌ها را در متون تاریخی خویش ثبت کردند. تاریخ زندگی تبع، نمونه‌ای آشکار از این تلاش‌ها است. فتوحات بی شمار نسبت داده شده به تبع همچون حمله به شهرهای حیره، انبار، موصل و آذربایجان و سپس نبرد با ترکانو نیز تهاجم به چین به تحریک فرستاده پادشاه هند و تصرف آن و اسکان ۱۲هزار تن از سپاهیان در تبت را می‌توان رهاورد همین گونه تاریخ نگاری دانست.با پذیرش رگه‌هایی از حقیقت در گزارش‌های یاد شده، باید گفت که فاصله فراوان چین با یمن، یاد نشدن از سرنوشت سرزمین‌های میان یمن و چین و نیز تعداد انبوه سربازان، پذیرش این گزارش‌ها را دشوار می‌نماید.


بر اساس این گزارش‌ها، وی در مسیر بازگشت از تهاجم به چین، از یثرب گذشت و پسرش را به حکمرانی آن جا گمارد.افزون بر این که نام پسر تبع در این گزارش‌ها یاد نشده، وجود نظام قبیله‌ای در یثرب و نابرخورداری از مدنیت و حکومت در این شهر،
[۳۰] یثرب قبل الاسلام، محمد السید الوکیل، ص۱۲۵ به بعد.
پذیرش این گزارش را دشوار می‌سازد. برخی منابع لشکرکشی تبع به یثرب را در پی تعدی و ستم یهودیان ساکن در یثرب به اوس و خزرج که خود از مهاجران جنوبی بودند و شکایت مالک بن عجلان خزرجی به تبع دانسته‌اند.
[۳۱] تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۷.
بر پایه این گزارش‌ها، کشته شدن پسر تبع بر اثر دسیسه‌ای در یثرب، موجب شد تا تبع به قصد ویرانی یثرب و کشتار مردم آن با لشکری انبوه رهسپار آن جا شود.
[۳۲] تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۷.
آورده‌اند که یثربیان روزها با تبع نبرد می‌کردند و شب‌ها برای وی و لشکریانش به عنوان میهمان غذا می‌بردند. این کار تعجب تبع را برانگیخت و سبب شد که ایشان را ستایش کند.یک امپراتوری بزرگ که کشورهای دوردست همچون چین را درنوردیده و ۱۲ هزار تن نیرو در تبت بر جای نهاده، بعید است با یثربیان کم جمعیت و فاقد حکومت و ارتش مرکزی به نبرد برخیزد.


بر پایه برخی گزارش‌ها، دو کاهن یهودی از قبیله بنی قریظه به نام کعب و اسد به وساطت نزد تبع رفتند و با این توجیه که یثرب در آینده موطن پیامبری از قریش خواهد بود، او را از حمله به آن بازداشتند. وی با پذیرش نصیحت ایشان به آیین یهود گروید و به یمن بازگشت.آگاهی کاهنان یهود از آینده دور و اشاره به مکان مهاجرت و نیز طایفه پیامبر که حتی در تورات نیز به آن اشاره نشده، از نکات تامل برانگیز این گزارش است. در مسیر بازگشت تبع به یمن از مسیر مکه، افرادی از هذیل (از قبایل عدنانی) او را برای حمله به کعبه تشویق کردند. آورده‌اند که هذیلیان باور داشتند که حمله کننده به کعبه جان سالم به در نخواهد برد. از این رو، با تشویق تبع امیدوار بودند که زمینه نابودی وی را فراهم نمایند. اما تبع با دو کاهن یاد شده مشورت کرد و آن‌ها با برشمردن فضیلت‌های کعبه، او را به حفظ حرمت آن و انجام مناسک زیارت تشویق کردند. او از آن دو پرسید که چرا یهودیان به زیارت کعبه نمی‌روند. آنان در پاسخ، به وجود بت‌ها و ریختن خون قربانی‌ها در آن مکان اشاره کردند.
[۴۰] التیجان، وهبة بن منبه، ص۳۰۵-۳۰۷.
سپس تبع دست و پای هذیلیان را قطع کرد و به زیارت کعبه شتافت
[۴۲] تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۸.
و ضمن بزرگداشت آن، به انجام مناسکی چون طواف و قربانی کردن و تراشیدن سر پرداخت.
[۴۵] تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۸.
آن گاه در رویایی چندباره، به پوشاندن خانه کعبه ماموریت یافت. وی پوششی از الیاف خرما برای خانه خدا فراهم کرد؛ ولی آن پوشش پس از چندی از میان رفت و او بار دیگر کعبه را با پارچه‌های راه راه و برد یمانی پوشاند.
[۴۶] تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۸.
از آن پس، تبع با همراهی شماری از بزرگان یمن که به آیین یهود گرویده بودند، به یمن بازگشت. وی مردم یمن را به دین یهود فراخواند؛ ولی مردم نپذیرفتند. پس نزد آتشی که به باور ایشان بی گناهان را نمی‌سوزاند، داوری بردند و یهودیان از این آزمایش سربلند بیرون آمدند و بدین سان، یمنیان آیین یهود را پذیرفتند.
[۴۸] التیجان، وهبة بن منبه، ص۳۰۷.
این بخش از گزارش نیز به دلیل همانندی این اعتقاد با باور یهودیان در باره قبة السلسله در بیت المقدس و نیز اسطوره‌های باستانی دیگر، درخور تامل است.اهتمام یهودیان و یمنیان به حفظ حرمت و کرامت کعبه که برای عدنانی‌ها، اهمیت حیاتی دارد، با آن که یهودیان در مکان‌هایی جز کعبه حج می‌نهادند، و نیز تحریک تبع برای حمله به کعبه از جانب هذیلی‌های عدنانی، جای تامل دارد.


برخی از منابع تبع را نخستین پوشاننده کعبه و اولین سازنده در و قفل و بندی پارسی برای آن دانسته‌اند.
[۵۱] اخبار مکه، الازرقی، ج۱، ص۶۴.
[۵۲] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۲، ص۴۶۸.
و شعری نیز به او نسبت داده‌اند:
«واقمنا به من الشهر عشراو جعلنا لبابه اقلیدا»«ده روز در آن جا ماندیم و برای در کعبه کلیدی ساختیم.»در شعری عربی که به تبع نسبت داده شده، او مدعی انجام کارهایی چون پوشاندن خانه، تقسیم گوشت شش هزار قربانی میان مردم، پیشگیری از وارد کردن مردار و خون آن به کعبه، هفت ماه اقامت در مکه، سجده در مقام ابراهیم ، و ساختن کلیدی برای در کعبه شده است.
[۵۸] تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۷.
گفتاری از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم نقل شده که به سبب خدمات تبع به کعبه، از نکوهش وی نهی کرده است.
[۶۱] اخبار مکه، الازرقی، ج۱، ص۲۴۹.
در شعر عربی دیگر که به تبع نسبت داده‌اند، وی آرزوی دیدار با پیامبر و وزارت وی را دارد.
[۶۳] المعارف، ابن قتیبه، ص۶۰.
[۶۴] مروج الذهب، المسعودی، ج۱، ص۸۲.
افزون بر تعداد بسیار قربانی‌ها، تسلط تبع به زبان عربی و سرودن دو شعر به این زبان، با وجود تاکید منابع بر تفاوت زبان یمن و حجاز از نکات درخور توجه است. شگفت آن که در شعر یاد شده، وی پیامبر را با لقب احمد می‌خواند و خود را پسر عموی او می‌داند.
[۶۸] المعارف، ابن قتیبه، ص۶۰.
شماری دیگر از منابع با توجه به معنای لغوی اجیاد (اسبان تیزرو) نام گذاری منطقه اجیاد در مکه را به سبب گرد آمدن اسب‌های تبع در آن جا شمرده‌اند. نیز نام گذاری کوه قعیقعان (از ریشه قعقع به معنای صدای برخورد اسلحه) را به دلیل گرد آمدن سلاح‌های لشکریان تبع در آن سرزمین دانسته‌اند.
[۷۰] اخبار مکه، الازرقی، ج۱، ص۱۳۳.
[۷۱] الامکنة و المیاه، نصر بن عبدالرحمن الاسکندری، ج۱، ص۷۰.
[۷۲] التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۳، ص۵۴۷.
برخی این کارهای تبع را مربوط به دوره آغازین حکومت خزاعه بر مکه شمرده‌اند.
[۷۳] اخبار مکه، الازرقی، ج۱، ص۱۳۲.
شماری از منابع، کارهای تبع اسعد را به نواده اش تبع فرزند حسان نسبت داده‌اند. به باور ایشان، وی خانه خدا را با پارچه‌ای از جنس جامه فاخر و گران بهای خود پوشاند
[۷۴] تاریخ بلعمی، بلعمی، ج۱، ص۵۷۳.
و به دلیل جای داشتن آشپزخانه وی در دره‌ای میان دو کوه در عرفات و اطعام حاجیان در موسم حج، این دره به شعب المطابخ شهرت یافت.تنبیه یهودیان یثرب و نیز اشتهار منطقه اجیاد به سبب گرد آمدن اسب‌های تبع، به وی نسبت داده شده است. در برخی پژوهش‌های تازه، نسبت یافتن برخی از این کارها به تبع بن حسان، برداشتی اشتباه از منابع نخستین شمرده شده است؛ مانند آن چه ابن هشام در باره تبع اسعد آورده و دیگران با اشتباه در فهم گزارش وی، آن کارهای انجام شده در مکه را به نواده تبع نسبت داده‌اند.
[۷۸] دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر بجنوردی، ج۱۴، ص۴۹۲.



شماری از منابع، داستانی مفصل در باره اسلام آوردن تبع پیش از بعثت پیامبر و نیز نگارش نامه‌ای به پیامبر و سپردن آن به فرزندانش و رسیدن آن نامه به پیامبر به دست فردی از انصار نقل کرده‌اند.
[۸۰] بهجة النفوس، عبدالله المرجانی، ج۱، ص۵۳۶.
نیز شماری از منابع، از گرویدن تبع به آیین حضرت ابراهیم علیه‌السّلام گزارش داده‌اند.برخی گزارش‌ها پا را از این نیز فراتر نهاده و تبع را پیامبر خوانده‌اند. برخی دیگر او را همان ذوالقرنین دانسته‌اندو شماری نیز تردید پیامبر در باره نبوت تبع را یادآور شده‌اند.گمان می‌رود ساختن این روایات در نهی از نکوهش تبع نیز از ستیزه جویی عدنانی‌ها و قحطانی‌ها نشان دارد و نسبت دادن اسلام به تبع و ادعای نسبتش با پیامبر و حتی نبوت وی، تلاش برای ایجاد پیشینه تدین و اسلام برای یمنیان در مسیر پیشگیری از برخورد خصمانه عدنانی‌ها بر ضد ایشان، صورت گرفته است. روایت شدن این گزارش‌ها از جانب افرادی چون کعب الاحبار، وهب بن منبه، عبدالله بن سلام، و ابوهریره که وابستگی آنان به آیین یهود و تعصب یمنی ایشان آشکار است، اعتماد به روایت‌های یاد شده را دشوارتر می‌نماید.


اخبار مکه: الازرقی (م. ۲۴۸ق.) ، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق؛ الاکلیل من اخبار الیمن و انساب حمیر: الحسن بن حائک (م. ۳۳۴ق.) ، بیروت، دار الیمنیه، ۱۴۰۸ق؛ الامکنة و المیاه و الجبال و الآثار: نصر بن عبدالرحمن الاسکندری (م. ۵۶۱ق.) ، ریاض، مرکز الملک فیصل، ۱۴۲۵ق؛ البحر المحیط: ابوحیان الاندلسی (م. ۷۵۴ق.) ، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۲ق؛ البدایة و النهایه: ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، بیروت، مکتبة المعارف؛ بهجة النفوس و الاسرار: عبدالله المرجانی (م. ۶۹۹ق.) ، به کوشش محمد عبدالوهاب، بیروت، دار الغرب الاسلامی، ۲۰۰۲م؛ تاریخ ابن خلدون: ابن خلدون (م. ۸۰۸ق.) ، به کوشش خلیل شحاده، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۸ق؛ تاریخ بلعمی (تاریخنامه طبری): بلعمی (م. ۳۲۵ق.) ، به کوشش روشن، سروش، ۱۳۷۸ش. و البرز، ۱۳۷۳ش؛ تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک): الطبری (م. ۳۱۰ق.) ، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ التاریخ القویم: محمد طاهر الکردی، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۲۰ق؛ تاریخ مدینة دمشق: ابن عساکر (م. ۵۷۱ق.) ، به کوشش علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق؛ تاریخ مدینة صنعاء: احمد بن عبدالله الرازی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش العمری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق؛ تاریخ الیعقوبی: احمد بن یعقوب (م. ۲۹۲ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۴۱۵ق؛ التبیان: الطوسی (م. ۴۶۰ق.) ، به کوشش العاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ تفسیر ابن ابی حاتم (تفسیر القرآن العظیم): ابن ابی حاتم (م. ۳۲۷ق.) ، به کوشش اسعد محمد، بیروت، المکتبة العصریه، ۱۴۱۹ق؛ تفسیر ابن کثیر (تفسیر القرآن العظیم): ابن کثیر (م. ۷۷۴ق.) ، به کوشش شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق؛ تهذیب الاسماء و اللغات: النووی (م. ۶۷۶ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ التیجان فی ملوک حمیر: وهبة بن منبه، صنعاء، مرکز الدراسات الیمنیه؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی: زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، ۱۳۷۲ش؛ السیرة النبویه: ابن هشام (م. ۲۱۳ق./۲۱۸ق.) ، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛ الصافی: الفیض الکاشانی (م. ۱۰۹۱ق.) ، بیروت، اعلمی، ۱۴۰۲ق؛ الکامل فی التاریخ: علی ابن اثیر (م. ۶۳۰ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق؛ مجمع البحرین: الطریحی (م. ۱۰۸۵ق.) ، به کوشش الحسینی، بیروت، الوفاء، ۱۴۰۳ق؛ مجمع البیان: الطبرسی (م. ۵۴۸ق.) ، بیروت، دار المعرفه، ۱۴۰۶ق؛ مروج الذهب: المسعودی (م. ۳۴۶ق.) ، به کوشش اسعد داغر، قم، دار الهجره، ۱۴۰۹ق؛ المعارف: ابن قتیبه (م. ۲۷۶ق.) ، به کوشش ثروت عکاشه، قم، الرضی، ۱۳۷۳ش؛ المفصل: جواد علی، دار الساقی، ۱۴۲۴ق؛ المنتظم: ابن الجوزی (م. ۵۹۷ق.) ، به کوشش محمد عبدالقادر و دیگران، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۲ق؛ یثرب قبل الاسلام: محمد السید الوکیل، جده، دار المجتمع، ۱۴۰۶ق.


۱. ق/سوره۵۰، آیه۱۴.    
۲. دخان/سوره۴۴، آیه۳۷.    
۳. المفصل، جواد علی، ج۲، ص۱۵۳.    
۴. التبیان، الطوسی، ج۹، ص۳۶۲.    
۵. مجمع البیان، الطبرسی، ج۹، ص۲۱۶.    
۶. تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی، ج۴، ص۴۰۸.    
۷. تفسیر الصافی، الفیض الکاشانی، ج۶، ص۴۲۳.    
۸. تهذیب الاسماء، النووی، ج۲، ص۶۵.    
۹. تفسیر التبیان، الطوسی، ج۹، ص۲۳۶.    
۱۰. تاریخ طبری، الطبری، ج۱، ص۵۶۶-۵۶۷.    
۱۱. تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۲، ص۲۵.    
۱۲. تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۲، ص۵۰.    
۱۳. تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۲، ص۵۳.    
۱۴. الاکلیل، الحسن بن حائک، ص۱۱۴.
۱۵. تاریخ مدینة صنعاء، احمد بن عبدالله الرازی، ص۵۷۷.
۱۶. المفصل، جواد علی، ج۴، ص۲۲۳.    
۱۷. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر بجنوردی، ج۱۴، ص۴۹۴.
۱۸. مروج الذهب، المسعودی، ج۲، ص۶۱.
۱۹. تاریخ الطبری، الطبری، ج۱، ص۵۶۹.    
۲۰. التیجان، وهبة بن منبه، ص۳۰۸.
۲۱. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۸.    
۲۲. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۱۱۵.    
۲۳. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۲، ص۱۶۷.    
۲۴. المفصل، جواد علی، ج۲، ص۱۵۳.    
۲۵. المفصل، جواد علی، ج۸، ص۲۶.    
۲۶. تاریخ طبری، الطبری، ج۱، ص۵۶۶-۵۶۸.    
۲۷. تاریخ طبری، الطبری، ج۱، ص۵۶۷.    
۲۸. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۱۰۵.    
۲۹. الکامل، علی ابن اثیر، ج۱، ص۴۱۶.    
۳۰. یثرب قبل الاسلام، محمد السید الوکیل، ص۱۲۵ به بعد.
۳۱. تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۷.
۳۲. تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۷.
۳۳. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۱۰۵.    
۳۴. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۱.    
۳۵. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، ج۷، ص۲۵۷.    
۳۶. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۱-۲۲.    
۳۷. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۱۰۵.    
۳۸. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۱۰-۱۳.    
۳۹. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۱۰۷-۱۰۸.    
۴۰. التیجان، وهبة بن منبه، ص۳۰۵-۳۰۷.
۴۱. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۱۰۷.    
۴۲. تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۸.
۴۳. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۲، ص۱۶۴-۱۶۵.    
۴۴. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۴.    
۴۵. تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۸.
۴۶. تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۸.
۴۷. تاریخ طبری، الطبری، ج۲، ص۱۰۸-۱۰۹.    
۴۸. التیجان، وهبة بن منبه، ص۳۰۷.
۴۹. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۲، ص۱۶۶.    
۵۰. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، ج۷، ص۲۵۷.    
۵۱. اخبار مکه، الازرقی، ج۱، ص۶۴.
۵۲. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۲، ص۴۶۸.
۵۳. مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۳۴.    
۵۴. تاریخ طبری، الطبری، ج۱، ص۵۶۶.    
۵۵. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۱۶.    
۵۶. مکه، ازرقی، ج۱، ص۱۳۴.    
۵۷. تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ج۲، ص۵۴.    
۵۸. تاریخ یعقوبی، احمد بن یعقوب، ج۱، ص۱۹۷.
۵۹. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، ج۷، ص۲۵۷.    
۶۰. التبیان، الطوسی، ج۹، ص۳۶۲.    
۶۱. اخبار مکه، الازرقی، ج۱، ص۲۴۹.
۶۲. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۵.    
۶۳. المعارف، ابن قتیبه، ص۶۰.
۶۴. مروج الذهب، المسعودی، ج۱، ص۸۲.
۶۵. المفصل، جواد علی، ج۱۶، ص۱۹۶.    
۶۶. المفصل، جواد علی، ج۱۷، ص۲۶.    
۶۷. المفصل، جواد علی، ج۱۷، ص۲۸.    
۶۸. المعارف، ابن قتیبه، ص۶۰.
۶۹. البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۲، ص۱۶۶.    
۷۰. اخبار مکه، الازرقی، ج۱، ص۱۳۳.
۷۱. الامکنة و المیاه، نصر بن عبدالرحمن الاسکندری، ج۱، ص۷۰.
۷۲. التاریخ القویم، محمد طاهر الکردی، ج۳، ص۵۴۷.
۷۳. اخبار مکه، الازرقی، ج۱، ص۱۳۲.
۷۴. تاریخ بلعمی، بلعمی، ج۱، ص۵۷۳.
۷۵. تاریخ طبری، الطبری، ج۱، ص۶۳۱.    
۷۶. تاریخ طبری، الطبری، ج۱، ص۶۳۱.    
۷۷. المنتظم، ابن الجوزی، ج۲، ص۷۶.    
۷۸. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر بجنوردی، ج۱۴، ص۴۹۲.
۷۹. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۲۰.    
۸۰. بهجة النفوس، عبدالله المرجانی، ج۱، ص۵۳۶.
۸۱. تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج۱۱، ص۱۱.    
۸۲. تاریخ الطبری، الطبری، ج۱، ص۵۶۶.    
۸۳. البحر المحیط، ابوحیان الاندلسی، ج۹، ص۴۰۶.    
۸۴. مجمع البحرین، الطریحی، ج۴، ص۳۰۵، «تبع».    
۸۵. تفسیر ابن ابی حاتم، ابن ابی حاتم، ج۱۰، ص۳۲۸۹.    
۸۶. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، ج۷، ص۲۵۶.    
۸۷. المفصل، جواد علی، ج۲، ص۶۱-۶۲.    
۸۸. المفصل، جواد علی، ج۲، ص۱۵۳.    



حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«تبع اسعد حمیری».    



جعبه ابزار