تاریخچه مسجد جمکران
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مسجد مقدس جمکران نامی آشنا و باصفا برای كسانی است كه
روز و
شب، با
ایمان و
اخلاص و علاقه و
مودّت و
محبّت،
امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) را میخوانند. برای آشنایی بیشتر شیفتهگان امام زمان با این مكان به معرفی این مكان میپردازیم.
واژه
مسجد در
لغت،
اسم مکان و به معنای جایگاه
سجده و محل
عبادت است و در
اصطلاح، مسجد عبادتگاه خاص
مسلمانان است. و این واژه ۲۸ بار در
قرآن کریم ذكر شده است.
در
روایات و
نصوص پیرامون
سیره و برخورد
اهل بیت (علیهمالسّلام) میبینیم كه آن بزرگواران اهتمام ویژهای به این امر مقدس داشتند حتی به دست خودشان مسجد میساختند و
اصحاب را به این امر ترغیب و
تشویق میكردند.
یكی از آن مساجدی كه به دستور
امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) ساخته شده است،
مسجد مقدس جمکران میباشد كه دارای اهمیت و جایگاهی بزرگ در میان مردم و طبق اخبار نقل شده
امیر مؤمنان علی (علیهالسّلام) از این مسجد و مكان و جایگاه مقدس آن پیشگویی كرده است. و شخص
امام عصر (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) با بیان جایگاه والای معنوی این سرزمین،
شیعیان را به حضور در آن جا و عزیز داشتن آن
امر فرمودند.
محمد بن
محمد بن هاشم حسینی رضوی كتاب ارزشمندی در پیرامون
فضیلت شهر در سال ۱۱۷۹ هـ تألیف كرده است و در این كتاب خبری از وجود مقدس علی (علیهالسّلام) در رابطه با مسجد جمكران خطاب به فرزند
یمانی آورده است كه ما خلاصه آن
حدیث را در این جا میآوریم و
شیخ صدوق در كتاب
مونس الحزین از علی (علیهالسّلام) نقل میكند كه فرمود: «ای پسر یمانی، در اوّل
ظهور خروج نماید
قائم آلمحمد (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) از شهری كه آن را
قم میگویند و مردم را دعوت كند به
حق و همه خلایق از
شرق و
غرب به آن شهر قصد كنند و
اسلام تازه گردد... كه كوه سفید به نزدیك دهی كهن در جنب مسجد است و قصری كهن كه قصر
مجوس است و آن را
جمکران خوانند كه از زیر یك
مناره آن مسجد بیرون آید.
پس طبق این حدیث علی (علیهالسّلام) وجود چنین محلی را در قم و بنای مسجدی در آن را پیشبینی كرده است.
مسجد مقدس جمكران در ۶ كیلومتری شهر مقدس قم واقع شده و همواره پذیرای زائرینی از نقاط مختلف
ایران و
جهان میباشد.
این مكان مقدس، تحت توجهات خاصه
حضرت بقیه الله الاعظم (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) قرار دارد و آن حضرت از شیعیانشان خواستهاند كه به این مكان مقدس روی آورند، چرا كه این مكان، دارای
زمین شریفی است و حق تعالی آن را از سرزمینهای دیگر برگزیده است.
لذا سزاوار است كه زائرین عزیز، از بركات این مكان مقدس، حداكثر استفاده را ببرند و مراقب باشند كه مسائل فرعی توجهشان را به خود جلب نكند و خود را در برابر حضرت مهدی (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) حاضر ببینند و از انجام اعمالی كه
قلب مبارك آن حضرت را آزرده میسازد خودداری كنند.
شایان توجه است كه
علما و شیفتگان آن حضرت استفادههای فراوان از این مسجد مقدس بردهاند؛ بنابراین سعی كنید در این مكان مقدس، لحظاتی را با یاد آن عزیز بگذرانید و خالصانه برای ظهور مقدس حضرتش
دعا كنید، چرا كه برطرف شدن گرفتاریها تنها با ظهور آقا امكان پذیر است.
شما ای زائران عزیز كه به این محل نورانی مشرف شدهاید! در نظر داشته باشید كه مسجد مقدس جمكران، احتمالاً محل رفت و آمد امام مهدی (ارواحنا فداه) است و آن حضرت بر اعمال همه ما در این مكان نظارت دارند، لذا به گونهای در این مسجد باشیم كه آقا از ما خشنود شود و الطاف و عنایاتش شامل حالمان گردد.
مسجد مقدّس جمکران، روز هفدهم
رمضان ۳۷۳ هجری به فرمان حضرت بقیة الله (ارواحنافداه)، در کنار روستای جمکران تاسیس شد، تاریخچهی آن (به طوری که در این نوشتار به تفصیل آمده) به دست
شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱
هجری) در کتاب
مونس الحزین بیان گردیده و کیفیت
نماز تحیّت و
نماز استغاثه به حضرت بقیة الله (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) در ضمن آن آمده است.
آن چه مسلّم است، این است که این مسجد بیش از یک هزار سال پیش به فرمان حضرت بقیة الله (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) در بیداری، (نه در
خواب) تاسیس گردید و در طول قرون و اعصار، پناهگاه شیعیان و پایگاه منتظران و تجلیگاه حضرت صاحب الزمان (علیهالسّلام) بوده است.
علامهی بزرگوار،
میرزا حسین نوری، (متوفّای ۱۳۲۰ هجری) در کتاب ارزشمند
نجم الثاقب (که به فرمان میرزای بزرگ، آن را تالیف کرد و میرزای شیرازی، در تقریظ خود، از آن
ستایش فراوان کرد و نوشت: برای تصحیح عقیدهی خود، به این کتاب مراجعه کنند تا از لمعانِ انوار هدایتاش، به سر منزل
یقین و
ایمان برسند.) تاریخچهی تاسیس مسجد مقدس جمکران به شرح زیر آورده است.
شیخ فاضل،
حسن بن
محمّد بن حسن قمی، معاصر شیخ صدوق، در کتاب
تاریخ قم از کتابِ مونس الحزین فی معرفة الحقّ و الیقین (از تالیفات شیخ صدوق) بنای مسجد جمکران را به این عبارت نقل کرده است.
شیخ عفیف صالح
حسن بن مُثلهی جمکرانی میگوید: شب سهشنبه، هفدهم
ماه مبارک رمضان ۳۷۳ هجری، در سرایِ خود خفته بودم که جماعتی به درِ سرای من آمدند، نصفی از شب گذشته بود، مرا بیدار کردند و گفتند: «برخیز و امر امام محمّد مهدی صاحب الزّمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف)، را اجابت کن که ترا میخواند.»
حسن بن مثله میگوید: «من، برخاستم و آماده شدم»، چون به درِ سرای رسیدم، جماعتی از بزرگان را دیدم،
سلام کرد، جواب دادند و خوشآمد گفتند و مرا به آن جایگاه که اکنون مسجد (جمکران) است، آوردند.»
چون نیک نگاه کردم، دیدم تختی نهاده و فرشی نیکو بر آن تخت گسترده و بالشهای نیکو نهاده و جوانی سیساله، بر روی تخت، بر چهار بالش، تکیه کرده، پیرمردی در مقابل او نشسته، کتابی در دست گرفته، بر آن جوان میخواند.
بیش از شصت مرد که برخی جامهی سفید و برخی جامهی سبز بر تن داشتند، بر گرد او روی
زمین نماز میخواندند.
آن پیرمرد که
حضرت خضر (علیهالسّلام) بود، مرا نشاند و حضرت امام (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) مرا به نام خود خواند و فرمود: «برو به
حسن بن مسلم بگو: «تو، چند سال است که این زمین را عمارت میکنی و ما خراب میکنیم، پنج سال
زراعت کردی و امسال دیگر باره شروع کردی، عمارت میکنی، رخصت نیست که تو دیگر در این زمین زراعت کنی، باید هر چه از این زمین منفعت بردهای، برگردانی تا رد این موضع مسجد بنا کنند.»
به حسن بن مسلم بگو: «این جا، زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمینهای دیگربرگزیده و شریف کرده است، تو آن را گرفته به زمین خود ملحق کردهای!
خداوند، دو پسر جوان از تو گرفت و هنوز هم متنبّه نشدهای! اگر از این کار بر حذر نشوی،
نقمت خداوند، از ناحیهای که گمان نمیبری بر تو فرو میریزد.»
حسن بن مثله عرض کرد: «سیّد و مولای من! مرا در این باره، نشانی لازم است؛ زیرا، مردم، سخن مرا بدون نشانه و
دلیل نمیپذیرند.»
امام (علیهالسّلام) فرمود: «تو برو
رسالت خود را انجام بده، ما، در اینجا، علامتی میگذاریم که گواه گفتار تو باشد، برو به نزد سیّد ابوالحسن، و بگو تا برخیزد و بیاید و آن مرد را بیاورد و
منفعت چند ساله را از او بگیرد و به دیگران دهد تا بنای مسجد بنهند، و باقی وجوه را از
رهق در ناحیهی
اردهال که ملک ما است، بیاورد، و مسجد را تمام کند، و نصفِ رهق را بر این مسجد
وقف کردیم که هر ساله وجوه آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد کنند.
مردم را بگو تا به این موضع رغبت کنند و عزیز بدارند و چهار
رکعت نماز در این جا بگذارند: دو رکعت
نماز تحیّت مسجد، در هر رکعتی، یک بار
سورهی حمد و هفت بار
سورهی قل هو الله احد (بخوانند) و
تسبیح رکوع و
سجود را، هفت بار بگویند.
و دو رکعت
نماز صاحب الزمان بگذارند، بر این نسق که در (هنگام خواندن سورهی) حمد چون به «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» برسند، آن را صد بار بگویند، و بعد از آن،
فاتحه را تا آخر بخوانند، رکعت دوم را نیز به همین طریق انجام دهند، تسبیح رکوع و سجود را نیز هفت بار بگویند، هنگامی که نماز تمام شد،
تهلیل (یعنی، لا اله الاّ الله) بگویند و
تسبیح فاطمهی زهرا (علیهاالسّلام) را بگویند، آن گاه سر بر سجده نهاده، صد بار
صلوات بر
پیغمبر و آلاش (صلواتاللهعلیهم) بفرستند.»
و این نقل، از لفظ مبارک امام (علیهالسّلام) است که فرمود: «فَمَنْ صَلاّهُما، فَکَاَنَما صَلّی فِی الْبَیْتِ الْعَتیقِ؛ هر کس، این دو رکعت (یا این دو نماز) را بخواند، گویی در
خانهی کعبه آن را خوانده است.»
حسن بن مثله میگوید: «در دل خود گفتم که تو این جا را یک زمین عادی خیال میکنی، اینجا مسجد حضرت صاحب الزمان (علیهالسّلام) است.»
پس آن حضرت به من اشاره کردند که برو! چون مقداری راه پیمودم، بار دیگر مرا صدا کردند و فرمودند: «در گلّهی
جعفر کاشانی (چوپان) بُزی است، باید آن بز را بخری، اگر مردم پولاش را دادند، با
پول آنان خریداری کن، و گرنه پولاش را خودت پرداخت کن، فردا شب آن بز را بیاور و در این موضع
ذبح کن، آن گاه روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارک رمضان، گوشت آن بز را بر بیماران و کسانی که مرض صعب العلاج دارند،
انفاق کن که حق تعالی همه را
شفا دهد.
آن بز، ابلق است، موهای بسیار دارد، هفت نشان سفید و سیاه، هر یک بهاندازهی یک درهم، در دو طرف آن است که سه نشان در یک طرف و چهار نشان در طرف دیگر آن است.»
آنگاه به راه افتادم، یک بار دیگر مرا فرا خواند و فرمود: «هفت روز یا هفتاد روز در این محل اقامت کن.»
حسن بن مثله میگوید: «من، به خانه رفتم و همهی شب را در
اندیشه بودم تا صبح طلوع کرد،
نماز صبح خواندم و به نزد
علی منذر رفتم و آن داستان را با او در میان نهادم.
همراه علی منذر، به جایگاه دیشب رفتیم، پس او گفت: «به خدا
سوگند که نشان و علامتی که امام (علیهالسّلام) فرموده بود، این جا نهاده است و آن، این که حدود مسجد، با میخها و زنجیزها مشخّص شده است.»
آنگاه به نزد
سیّد ابوالحسن الرّضا رفتیم.چون به سرای وی رسیدیم، غلامان و خادمان ایشان گفتند: «شما از جمکران هستید؟» گفتیم: «آری». پس گفتند: «از اوّل بامداد، سیّد ابوالحسن در انتظار شما است.»
پس وارد شدم و سلام گفتم، جواب نیکو داد و بسیار
احترام کرد و مرا در جای نیکو نشانید، پیش از آن که من سخن بگویم، او سخن آغاز کرد و گفت: «ای حسن بن مثله! من خوابیده بودم، شخصی در عالم
رؤیا به من گفت: «شخصی به نام حسن بن مثله، بامدادان، از جمکران پیش تو خواهد آمد، آن چه بگوید،
اعتماد کن و گفتارش را
تصدیق کن که سخن او، سخن ما است، هرگز، سخن او را ردّ نکن.» از
خواب بیدار شدم و تا این ساعت در انتظار تو بودم.
حسن بن مثله، داستان را مشروحاً برای او نقل کرد، سیّد ابوالحسن، دستور داد بر اسبها زین نهادند، سوار شدند، به سوی دِه (جمکران) رهسپار گردیدند.
چون به نزدیک دِه رسیدند، جعفر شبان را دیدند که گلهاش را در کنار راه به چرا آورده بود، حسن بن مثله، به میان گلّه رفت، آن بز که از پشت سرِ گلّه میآمد، به سویش دوید، حسن بن مثله، آن بز را گرفت و خواست پولش را پرداخت کند که جعفر گفت: «به خدا سوگند! تا به امروز، من این بز را ندیده بودم و هرگز در گلّهی من نبود، جز امروز که در میان گلّه آن را دیدم و هر چند خواستم که آن را بگیرم، میسر نشد.»
پس آن بز را به جایگاه آوردند و در آن جا سر بریدند.
سیّد ابوالحسن الرّضا به آن محلّ معهود آمد و حسن بن مسلم را احضار کرد و منافع زمین را از او گرفت، آنگاه وجوه رهق را نیز از اهالی آن جا گرفتند و به ساختمان مسجد پرداخت و سقف مسجد را با چوب پوشانیدند.
سیّد ابوالحسن الرّضا، زنجیرها و میخها را به قم آورد و در خانهی خود نگهداری کرد، هر بیمار صعب العلاجی که خود را به این زنجیرها میمالید، در حال، شفا مییافت.
ابوالحسن محمّد بن حیدر گفت: «به طور
مستفیض شنیدم، پس از آن که سیّد ابوالحسن الرّضا وفات کرد و در محلّهی موسویان (خیابان آذر فعلی) مدفون شد، یکی از فرزندانش بیمار گردید، داخل اطاق شده سرِ صندوق را برداشت زنجیرها و میخها را نیافت.»
مسجد مقدس جمكران از دیدگاه علمای بزرگ
شیعه و مؤلفین گرانقدر و مبلغین بلند آوازه و بندگان وارسته
پروردگار موقعیت ممتازی داشته و همواره ملجأ و پناه آنان به هنگام احساس نیاز به دستگیری در رسیدن به كمالات و حل مشكلات به شمار میرفته است.
عارف بزرگوار و
معلم اخلاق حضرت آیت الله بهاء الدینی میفرمودند: هر مشكلی كه برای
حوزه علمیه قم و مؤسس محترمش
آیت الله حائری پیش میآمد با مشرف شدن به مسجد مقدس جمكران برطرف میگردید.
مراجع بزرگ تقلید به این پایگاه عظیم تشیع و مركز انوار
ولایت اهتمام ویژه مبذول میداشتند و چه بسا فاصله ۶ كیلومتری را با پای پیاده همراه با قلبی آكنده از ایمان و ارادت به ولی الله اعظم، طی میكردند.
آیات عظام حاج
سید محمد تقی خوانساری،
محمد علی اراکی،
مرتضی حائری،
مرعشی نجفی،
محمد تقی بهجت،
فاضل لنکرانی،
مکارم شیرازی،
صافی گلپایگانی و... خاطراتی از عنایت حضرت ولی عصر (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) به این مكان مقدس و قداست آن دارند.
آیت الله مرعشی نجفی میگویند: حقیر خودم مكرر كراماتی در آن جا «مسجد جمكران» مشاهده كردم، چهل شب چهارشنبه مكرر موفق شدم كه در آن مسجد
بیتوته كنم و جای
تردید نیست كه از امكنهای كه مورد توجه و منزول
برکات الهی است این مسجد است.
آیت الله بروجردی فرمودند: اگر موفق بشوم، در قم دو كار بزرگ انجام خواهم داد. اوّل این كه: راه مسجد جمكران را باز خواهم كرد و دوّم این كه بیمارستانی در شهر قم بنا خواهم نمود.
مقام معظم رهبری میفرمایند: مسجد جمكران گنجینه فناناپذیر شیعه میباشد و باید از آن بهرهمند شویم.
در این مسجد مقدس كرامات بزرگی دیده شده كه مجال تعریف آن نیست و همه این كرامات در واحد كرامات مسجد مقدس جمكران به ثبت رسیده است.
منابع تاسیس مسجد مقدّس جمکران به فرمان
حضرت صاحب الزّمان (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) بر اساس تسلسل زمانی، به شرح زیر است:
۱ـ نخستین کسی که این
داستان را در کتاب خود آورده،
ابوجعفر محمّد بن
علی بن بابویه، مشهور به شیخ صدوق (متوفای ۳۸۱ هجری) است، ایشان، مشروح آن را در کتاب مونس الحزین فی معرفة الحق و الیقین درج کرده است.
با توجّه به این که تاسیس این مسجد در عصر شیخ صدوق (رحمهالله) واقع شده، و ایشان در
قم زندگی میکرد، طبعاً، همهی جزئیات آن را بدون واسطه از حسن بن مثله، و سید ابوالحسن الرضا و دیگر شاهدان عینی، شنیده و نقل کرده است.
کتاب مونس الحزین، همانند دهها اثر گرانبهای دیگر شیخ صدوق، در طول زمان، از بین رفته و به دست ما نرسیده است.
۲ـ
حسن بن
محمّد بن حسن قمی ، معاصر شیخ صدوق، صاحب کتاب گران سنگ
تاریخ قم، شرح آن واقعه را از کتاب شیخ صدوق نقل کرده است.
کتاب تاریخ قم در عصر شیخ صدوق، به سال ۳۷۸ هجری، در بیست باب به رشتهی تحریر درآمده است.
۳ـ
حسن بن
علی بن
حسن بن عبدالملک قمی، به سال ۸۶۵ هجری آن را به فارسی ترجمه کرده است.
۴ـ متن عربی کتاب، به دست مولی
محمّد باقر مجلسی، (متوفّای ۱۱۰ هجری) نرسیده، ولی ترجمهی فارسی آن به دست ایشان رسیده
و احادیث مربوط به قم را در جلد
السّماء و العالم از آن
روایت کرده است.
۵ـ
سید نعمت الله جزائری، صاحب
انوار نعمانیّه (متوفّای ۱۱۱۲ هجری) ترجمهی فارسی آن را دیده و داستان تاسیس مسجد مقدّس جمکران را با خوط خود، از آن
استنساخ کرده است.
۶ـ شاگرد فرزانهی علّامه مجلسی،
میرزا عبدالله افندی، (متوفای ۱۱۳۰ هجری) نسخهای از ترجمهی فارسی آن در بیست باب، در قم مشاهده کرده و گزارش آن را در تالیف گرانبهای خود آورده و تصریح کرده است که این ترجمه، به سال ۸۶۵ هجری، به دستور
خواجه فخر الدین ابراهیم، انجام یافته است.
۷ـ
سیّد امیر محمّد اشرف، معاصر و شاگرد علاّمه مجلسی، صاحب کتاب
فضائل السّادات (متوفّای ۱۱۴۵ هجری) متن عربی آن را دیده و از آن نقل کرده است.
۸ـ
سیّد محمّد بن
محمّد بن هاشم رضوی قمی، به سال ۱۱۷۹ هجری، بنا به خواهش
محمد صالح معلم قمی، کتابی در این رابطه تالیف کرده و آن را
خلاصة البلدان نام نهاده است، این کتاب، احادیث مربوط به شرافت قم و تاریخچهی تاسیس مسجد مقدّس جمکران را در بر دارد.
۹ـ شایستهی تامّل است که آقا
محمّدعلی کرمانشاهی، فرزند
وحید بهبهانی، (متوفّای ۱۲۱۶ هجری) به متن عربی تاریخ قم دسترسی داشته و در حاشیهی خود بر کتاب
نقد الرجال تفرشی، شرح حال «حسن بن مثله» و خلاصهی داستان تاسیس مسجد مقدّس جمکران را به نقل از متن عربی آن آورده است.
۱۰ـ محقّق و متتبّع بینظیر،
میرزا حسین نوری، متوفّای ۱۳۲۰ هجری، پس از جستوجوی فراوان، به هشت باب از ترجمهی تاریخ قم دست یافته
و مشروح داستان تاسیس مسجد مقدّس جمکران را از ترجمهی تاریخ قم، از روی دست خط سیّد نعمت الله جزائری، در آثار ارزشمند خود آورده است:
۱ـ
جنة المأوی، چاپ بيروت، دار المحجّة البيضاء، ۱۴۱۲ هجري، ص۴۲ـ۴۶.
۲ـ جنة المأوي، مجلسی، محمدباقر بن محمدتقی،
بحارالأنوار، ج۵۳، ص۲۳۰ـ۲۳۴، چاپ بيروت، مؤسسة الوفاء ۱۴۰۳ هجري.
۳ـ
نجم الثاقب، چاپ تهران، علميهي اسلاميه، بيتا، ص۲۱۲ـ۲۱۵.
۴ـ
کلمهی طیبه، چاپ سنگي، بمبئي، ۱۳۰۳ هجري، ص۳۳۷.
۵ـ
مستدرک الوسائل، چاپ قم، مؤسسهي آلالبيت (عليهمالسّلام)،۱۴۰۷ هجري، ج۳، ص۴۳۲ و ۴۴۷.
(۱)
انوار المشعشعین.
(۲) حسین نوری، نجم الثاقب.
(۳) ناصر الشریعه، تاریخ قم.
(۴) سید جعفر میر عظیمی، جمکران،
تجلیگاه صاحب الزمان.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تاریخچهی مسجد مقدس جمکران»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۰۳.