• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تأسیس دانشگاه تهران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دانشگاه تهران، از معتبرترین مراکز آموزشی و وابسته به آموزش عالی ایران است و از آن با تعابیر دانشگاه مادر و نماد آموزش عالی یاد می‌شود.
دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ ه. ش در مساحتی به وسعت ۲۱ هکتار تأسیس شد. در این مجموعه ساختمان دانشکده‌های هنرهای زیبا، ادبیات و علوم انسانی، علوم، فنی، حقوق و علوم سیاسی، پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و ساختمان کتابخانه مرکزی و مسجد دانشگاه واقع شده است. سازمان مرکزی دانشگاه، اداره امور دانشجویی، مرکز بهداشت و درمان دانشجویان، دانشکده محیط زیست، جغرافیا و … نیز در خیابان‌های اطراف دانشگاه قرار دارند.
برخی تأسیس دانشگاه تهران را از جمله اقدامات رضاشاه در راستای توسعه آموزش عالی در کشور مطرح کرده و دانشگاه تهران را اولین نهاد آموزش عالی در ایران برشمرده‌اند، برخی دیگر نیز محمود حسابی را به‌عنوان موسس دانشگاه تهران معرفی کرده‌اند. تاسیس دانشگاه تهران تنها با هدف تجمیع موسسات آموزش عالی در تهران و ایجاد تشکیلات و تنظیماتی برای کنترل هرچه بیشتر فعالیت‌های دانشجویان در دوره پهلوی اول انجام گرفت.
به‌جهت داشتن سابقه و قدمت، تدریس استادان بنام و بلند مرتبه، تحصیل دانشجویان ممتاز، کثرت دانشجویان، استادان و کارکنان، ارزش مدارک تحصیلی در کشور و خارج از آن، پیوند و تعامل با دستگاه‌های اجرایی و موسسات و شرکت‌های صنعتی، اداری، اجرایی و …، داشتن کتابخانه‌ها و آزمایشگاه‌های غنی و مجهز، تعدد رشته‌ها و دانشکده‌ها و موسسات پیوسته و وابسته، واقع شدن در پایتخت و در مرکز شهر و ... معتبرترین و مهم‌ترین مرکز آموزشی کشور محسوب می‌شود.



افتخارات عظیم و باشکوه تاریخ تمدن و فرهنگ ایران زمین، بیانگر وجود مراکز دانش، معارف، مطالعه و تحقیق در انواع علوم بوده است. مراکز برجسته علمی همچون مدرسه نصیبین و دانشگاه جندی‌شاپور در ایالت خوزستان که در سال پانصد و سی میلادی به فرمان خسرو انوشیروان تاسیس یافت و تا زمان عباسیان دوام داشت، دلیلی بر این مدعاست. همچنین دانشمندان دوره اسلامی همچون: ابن سینا، زکریای رازی، ابوریحان بیرونی و … در ارتقای تفکر و تعالی مدارج سیر و سلوک جامعه بشری در سطح جهان شناخته‌ شده هستند. از دوران صفویه انتقال اصول علوم و معارف جدید از اروپا آغاز شد، تا اینکه اولین مدرسه جدید در سال ۱۲۱۲ در ارومیه آغاز به‌کار کرد.
اندیشه ایجاد مرکزی برای آموزش عالی در ایران و به تعبیر دیگر دانشگاه، نخستین بار با تاسیس دارالفنون در سال ۱۲۳۰ ه. ش. با رشته‌های مهندسی، داروسازی، طب و جراحی، توپخانه، پیاده‌نظام، سواره‌نظام و معدن‌شناسی به همت میرزا تقی‌خان امیرکبیر عملی گردید. دارالفنون گرچه توسعه نیافت اما تجربه مغتنمی پیش‌روی کسانی که در آرزوی آشنایی ایرانیان با دانش‌های جدید و پیشرفت‌های اروپائیان در صنعت، اقتصاد، سیاست و … بوده‌اند، قرار داد.


هرچند ادعا می‌شود اولین دانشگاه در زمان رضاشاه ساخته شد، اما پیش از آن، موسسات آموزش عالی در ایران فعالیت داشتند و تنها در آن زمان با تجمیع آن موسسات، نام دانشکده و دانشگاه در ایران مرسوم شد. از این‌رو برخی از پژوهشگران تاریخ، ساخته شدن دانشگاه توسط رضاخان را یکی از بزرگترین دروغ‌های تاریخ می‌دانند.
تا پیش از تاسیس دانشگاه تهران، کلمه "دانشگاه" در واژگان فارسی وجود نداشت و این کلمه همراه با کلمه "دانشکده" از آن زمان در ایران مرسوم شد. در کتاب استاد عشق به نقل از پرفسور حسابی آمده است که او نام دانشگاه و دانشکده را در ایران معادل‌سازی کرد و در طرح پیشنهادی خود برای وزیر فرهنگ به‌کار برد.
در سال ۱۲۹۷ و دو سال پیش از کودتای انگلیسی رضاخان، دانشگاهی که امروز معروف به دانشگاه خوارزمی است، تاسیس شد. مدرسه عالی طب نیز سال‌ها پیش از روی‌کار آمدن رضاشاه فعالیت داشت و پزشک تربیت می‌کرد. پزشکان فارغ‌التحصیل این مدرسه در درجه تخصص و استادی بودند. این مدرسه در سطح تخصصی در دو رشته امراض نسوان (بیماری زنان) و کحالی (چشم‌پزشکی) پذیرش دانشجو داشت. در رابطه با دیگر رشته‌ها نیز دانشجویان پس از گذراندن دوره عمومی، برای اخذ مدرک تخصصی موردنظر به خارج از کشور می‌رفتند. در دارالفنون نیز که توسط امیرکبیر بنا نهاده شد، دانشجویان در رشته‌های مهندسی معدن و مهندسی شیمی، تحصیل می‌کردند. دارالفنون اولین موسسه آموزش عالی و به‌عبارت دیگر اولین دانشگاه ایران به‌ حساب می‌آید.
همچنین ادعا می‌شود که دبیرستان توسط رضاشاه در ایران تاسیس شد، در حالی که پیش از روی‌کار آمدن رضاشاه و پیش از کودتای سوم اسفند، در تهران حداقل ۱۷ دبیرستان وجود داشت که سه تای آن دخترانه بود. ایران پیش از کودتا، دارالمعلمات (دانش‌سرای تربیت معلم) داشت. هدف از تاسیس درالمعلمات تربیت دبیران لیسانسه برای آموزش در دبیرستان‌ها بود.
بدین‌ترتیب توسعه آموزش عالی نیز پیش از کودتا انجام گرفت. ایجاد و توسعه دبیرستان‌ها موجب شد تا تعداد داوطلبان ورود به موسسات آموزش عالی افزایش یابد و مدرسه عالی طب، مدرسه عالی تجارت، مدرسه عالی فلاحت و ... دانشجویانشان بیشتر شود. در نتیجه آموزش عالی در ایران توسعه پیدا کند. رضاشاه تنها کاری که انجام داد، دانشکده علوم و دانشکده ادبیات که مربوط به دانشگاه خوارزمی بود، دانشکده فنی که همان دارالفنون بود، مدرسه عالی طب، مدرسه عالی علوم و حقوق سیاسی که در زمان مظفرالدین شاه تاسیس شده بود و چند مدرسه دیگر را در یک مکان مجتمع کرد که البته چند سالی طول کشید تا دانشگاه تهران جنبه فیزیکی پیدا کند.


اما هدف از تجمیع نهادهای آموزشی و ایجاد دانشگاه چه بود و رضاشاه به چه دلیل و با چه انگیزه‌ای اقدام به تجمیع موسسات آموزش عالی (دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها) و تاسیس دانشگاه تهران کرد؟
در خصوص اینکه رضاشاه از تجمیع موسسات آموزش عالی چه هدفی داشت، نظرات متفاوتی بیان شده است. اما با بررسی روندها و اتفاقات رخ داده در همین رابطه تاحدودی می‌توان به انگیزه رضاشاه پی‌برد.
در سال ۱۹۲۸ میلادی دانشجویان ایرانی مقیم اروپا در جریان حضور تیمورتاش وزیر دربار در آلمان، تظاهرات‌هایی علیه رضاشاه برگزار کردند. آنان همچنین گزارش‌هایی با موضوع جنایات پهلوی اول به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی تهیه و برای مطبوعات آلمان ارسال کردند. انتشار این گزارش‌ها موجب تیرگی روابط ایران و آلمان شد. در نتیجه مرتضی علوی (برادر بزرگ علوی) از آلمان اخراج شد و با مرگ مشکوکی از دنیا رفت.
مرتضی علوی به همراه تقی ارانی، احمد اسدی و ایرج اسکندری نشریه‌ای به نام "پیکار" در آلمان منتشر می‌کرد. محتوای نشریه پیکار ضددیکتاتوری و نشر‌ اندیشه جمهوری‌خواهی بود. آنان در این نشریه، مردم را به سرپیچی از پرداخت مالیات و قیام بر ضد حکومت رضاشاه تشویق می‌کردند. همچنین در این نشریه تمام اقدامات عمرانی در کشور مانند احداث خط راه‌آهن سراسری به‌عنوان یک توطئه برای فریب افکار با هدف استفاده استعمارگونه انگلیس برای حملات آتی و ایجاد کمربند امنیتی علیه روسیه قلمداد می‌شد.
رضاشاه در پی اعتراضات دانشجویان ایرانی در آلمان که منجر به تیرگی روابط ایران با آلمان شد، تصمیم به ایجاد محدودیت‌هایی در اعزام دانشجو به خارج و تشدید کنترل بر فعالیت‌های دانشجویان داخل کشور کرد.
تیمورتاش از طرف دولت ایران به سفارت آلمان رفت و خشم رضاشاه از فعالیت‌های علوی و دیگر دانشجویان در آلمان را اعلام و از دولت آن کشور درخواست کرد تا از انتشار و پخش نشریه "پیکار" در برلین جلوگیری شود. در نتیجه دولت آلمان اقدام به توقف انتشار این نشریه و دستگیری مرتضی علوی کرد. علوی پس از گذراندن ماجراهایی، با روی‌کار آمدن هیتلر به شوروی رفت.
این اتفاقات موجب شد تا رضاشاه فعالیت‌های دانشجویان را کنترل کند. از این‌رو او در سیاست اعزام دانشجو به خارج از کشور که از دوران قاجار آغاز شده بود، تجدیدنظر کرد و محدودیت‌هایی به‌وجود آورد.
در داخل کشور نیز موسسات آموزش عالی را تحت کنترل‌های شدیدی قرار داد و در این راستا اقدام به تجمیع ۶ موسسه آموزش عالی تحت عنوان دانشگاه تهران کرد. افشین متین در پژوهش تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی به این موضوع اشاره‌هایی کرده است. ترجمه این پژوهش از انگلیسی به فارسی توسط ارسطو آذری انجام گرفته است. او تعطیلی موقت دانشکده فنی در سال ۱۳۱۶ در پی اعتراضات دانشجویان را نمونه‌ای از این کنترل شدید عنوان کرده است.


تاسیس دانشگاه تهران تنها با هدف تجمیع موسسات آموزش عالی در تهران و ایجاد تشکیلات و تنظیماتی برای کنترل هرچه بیشتر فعالیت‌های دانشجویان انجام گرفت. تا پایان دوره پهلوی اول به جز ایجاد ساختمان برای دانشکده‌هایی که پیش از تاسیس دانشگاه تهران، فعالیت داشتند، هیچ اقدام دیگری صورت نگرفت. دانشکده‌های معدود جدیدی هم که به‌وجود آمد، رشته‌های تحصیلی‌شان همان رشته‌هایی بود که در موسسات آموزش عالی تدریس می‌شد.
اعتباراتی که دولت به دانشگاه تهران اختصاص می‌داد، در راستای ایجاد ساختمان‌های جدید بود. در سایت دانشگاه تهران آمده است: «از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۷ دولت هر ساله اعتبار قابل توجهی برای ساخت دانشکده‌های دیگر دانشگاه اختصاص داد. در این میان ساخت دانشکده فنی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بود، ساختمان عظیم این دانشکده به صورت مقاطعه به یک شرکت ساختمانی از کشور سوئد به نام «سانتاپ» واگذار شد. نقشه دانشکده را معماری فرانسوی به نام «سیرو» طراحی و دو مهندس دیگر تحت فرمان او کار اجرای ساختمان را دنبال و آن را در سال‌های بعد آماده بهره‌برداری کردند.»
البته دانشگاه تهران در این‌دوره پیشرفت‌های علمی هم داشت که به‌همت اساتید و دانشجویان بود؛ چرا که رضاشاه اهتمامی به پیشرفت علمی نداشت و بیشتر به فکر نظم دادن به دانشگاه و ساخت ساختمان برای کنترل هرچه بهتر فعالیت‌ها و تحرکات بود.


در سال ۱۳۰۷ ه. ش دکتر محمود حسابی پیشنهاد راه‌اندازی مرکزی جامع همه یا اغلب دانش‌ها را با وزیر وقت فرهنگ، دکتر علی‌اصغر حکمت، در میان نهاد.
در بهمن‌ماه سال ۱۳۱۲ شمسی، جلسه هیات دولت وقت تشکیل و در آن در زمینه آبادی تهران و زیبایی و شکوه ابنیه، عمارات و کاخ‌های زیبای آن سخن به میان آمد. محمدعلی فروغی که در آن روز ریاست وزراء را برعهده داشت از یک سو و دیگر وزیران از سوی دیگر زبان به تحسین و تمجید شهر گشودند و برخی از آنان برای جلب رضایت شاه در این مقال، عنان از کف بدادند اما در این میان مرحوم علی‌اصغر حکمت، کفیل وزارت معارف، بی آنکه پیشرفت‌های پایتخت را نادیده انگارد با لحنی محتاطانه چنین گفت: «البته که در آبادی و عظمت پایتخت شکی نیست» ولی تنها نقص آشکار آن اینست که «انیورسته» ندارد و حیف است که در این شهر نوین از این حیث از دیگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند».
این سخنان ارزشمند تاثیر خود را برجای نهاد و بی‌درنگ مقبول همگان افتاد. از این‌رو آنان با تخصیص بودجه اولیه‌ای به میزان ۲۵۰،۰۰۰ تومان به وزارت معارف اجازه دادند تا زمین مناسبی برای تاسیس دانشگاه بیابد و ساختمان آن‌را در اسرع وقت پدید آورد.


علی‌اصغر حکمت بی‌درنگ دست به‌کار شد و جستجو برای مکان‌یابی مناسب دانشگاه را با کمک و مشاوره آندره گدار، معمار چیره‌دست فرانسوی که در آن روزگار به‌عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغاز کرد. آنان پس از جستجوی بسیار در میان ابنیه، باغ‌ها و زمین‌های فراوان آن روز اطراف تهران باغ جلالیه را برای احداث دانشگاه برگزیدند. در همین‌حال برخلاف امروز که یافتن زمین مناسب در شهر تهران برای ایجاد دانشگاهی عظیم تقریباً ناممکن است، در آن روزها زمین‌های فراوانی وجود داشت که صاحبان آنها نه‌تنها در فروش آنها امساکی نداشتند بلکه برای واگذاری به‌چنین مؤسساتی که مسلماً سود کلانی هم به دنبال داشت، سر و دست می‌شکستند. از همین رو بود که گروهی از مالکین اراضی بهجت‌آباد با سوء استفاده‌هایی نظر وزیر مالیه وقت را جلب کرده بودند که زمین‌های آنها را برای تاسیس دانشگاه خریداری نماید.
در حالی که به‌نظر موسیو گدار عرصه آن زمین‌ها تنگ و موقعیت آنها سیل گیر بود و برای تاسیس دانشگاه به هیچ روی مناسب نبود. با این‌همه مرحوم داور رجحان در جلسه هیات دولت به‌سختی بر خرید اراضی بهجت‌آباد پای فشرد و نظر بیشتر اعضاء را جلب کرده و سرانجام دولتیان، بهجت‌آباد را برگزیدند. در همین‌حال که علی‌اصغر حکمت دل‌شکسته و ناامید ناظر ماجرا بود، رضاشاه وارد شد و پس از اطلاع از موضوع با قلدری خاص خود اوضاع را برهم زد و گفت: «باغ جلالیه را برگزینید. بهجت‌آباد ابداً شایسته نیست عرصه آن کم و اراضی آن سیل‌گیر است. دولتیان در برابر این سخنان قاطع، زبان در کام کشیدند و احدی دم برنیاورد.
باغ جلالیه در شمال تهران آن روز ما بین قریه امیرآباد و خندق شمالی تهران قرار داشت. این باغ زیبا که پوشیده از درختان کهنسال مثمر و غیر مثمر بود، در حدود ۱۳۰۰. ق در واپسین سال‌های حکومت ناصرالدین‌شاه قاجار به فرمان شاهزاده‌ای به نام جلال‌الدوله بنا یافته و در آن روز در مالکیت تاجری ترک به نام حاج رحیم آقای اتحادیه تبریزی بود. به هر حال باغ جلالیه از قرار متری ۵ ریال و جمعاً به مبلغ ۱۰۰،۰۰۰ (صد هزار) تومان از این تاجر خریداری شد.


موسیو گدار به‌سرعت مامور تعیین حدود، نرده‌گذاری، طراحی و اجرای عملیات ساختمانی در آن شد. در همین‌حال پانزدهم بهمن‌ ماه ۱۳۱۳. ش لوح یادبود تاسیس دانشگاه با حضور مقامات دولتی در محلی که اکنون پلکان جنوبی دانشکده پزشکی است در دل خاک به امانت گذاشته شد.
طراحی پردیس دانشگاه را نیز همان معمار فرانسوی برعهده گرفت. وی نخست طرح خیابان‌های اطراف و داخل دانشگاه را ارائه کرد و پس از تایید در پانزدهم بهمن ۱۳۱۳، عملیات اجرایی با کاشت نهال‌های درختان سایه گستر و باشکوه چنار در کنار خیابان‌ها آغاز شد.
طرح ساخت دانشکده‌های مختلف دانشگاه تهران بر اساس معماری مؤسسات آموزش عالی فرانسه بود. حکمت در خاطراتش تاکید کرده است: «نقشه عمومی دانشگاه را یک معمار عالی مقام فرانسوی موسوم به آندره گدار، رئیس‌کل باستان‌شناسی و موزه ایران باستان، دیپلمه مـدرسه عـالی صنایع ظریفه پاریس طرح کرد و نگارنده روز مبارک ۱۵ بهمن ۱۳۱۳ در تالار تشریح آن را به عرض شاه رسانیده و ضمنا توضیحات لازم را تقدیم نمودم و مورد تصویب قرار گرفت».
طراحانی که برای ساخت دانشکده‌ها و ساختمان‌ها انتخاب شدند نیز بیشتر فرانسوی بودند و رونارلد دوبرل، ماکسیم سیرو، آلکساندر موزر، آندره گدار به همراه مارکف و محسن فروغی دانشکده مختلف دانشگاه تهران را طراحی و ساختند.


تاسیس دانشگاه تهران که با آغاز آشنایی جدی ایرانیان با مغرب زمین مقارن افتاده بود این دانشگاه را به بستر اصلی ارتباط با تمدن مغرب زمین و علوم جدید تبدیل کرد. از آغاز فعالیت‌های آموزشی دانشگاه تهران، تاکنون، همواره افراد شایسته و شخصیت‌های برجسته و چهره‌های صاحب‌نامی در آن به تدریس یا تحصیل پرداخته‌اند که در اینجا با صرف‌نظر از اسامی فعالان کنونی در عرصه‌های سیاست، اجتماع، علم و هنر، فقط به نام چند تن از درگذشتگان اشاره می‌شود.

استاد جلال‌الدین همایی، عبدالعظیم قریب، بدیع‌الزمان فروزانفر، پروفسور محمود حسابی، استاد علی‌اکبر دهخدا، دکتر محمد معین، مهندس مهدی بازرگان، شهید دکتر مصطفی چمران، دکتر یدالله سحابی، شهید دکتر محمد مفتح، استاد شهید مرتضی مطهری، دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، دکتر کریم ساعی، دکتر احمد حامی و ....


پردیس دانشگاه تهران که از جنوب به خیابان انقلاب، از شمال به خیابان پور سینا و از شرق و غرب به ترتیب به خیابان‌های قدس و ۱۶ آذر محدود است در سال ۱۳۱۳ ه. ش در مساحتی به وسعت ۲۱ هکتار تاسیس شد. در این مجموعه ساختمان دانشکده‌های هنرهای زیبا، ادبیات و علوم انسانی، علوم، فنی، حقوق و علوم سیاسی، پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی و ساختمان کتابخانه مرکزی (که از مهم‌ترین کتابخانه‌های کشور به‌شمار می‌آید) و مسجد دانشگاه واقع شده است. سازمان مرکزی دانشگاه، اداره امور دانشجویی، مرکز بهداشت و درمان دانشجویان، دانشکده محیط زیست، جغرافیا، و… نیز در خیابان‌های اطراف دانشگاه قرار دارند.
دانشکده‌های علوم اجتماعی، علوم تربیتی، کوی دانشگاه، اقتصاد، الهیات و معارف اسلامی به ترتیب در امیرآباد شمالی و خیابان مطهری واقع شده‌اند. هم‌چنانکه شماری دیگر از دانشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی دانشگاه تهران در بیرون از تهران در شهرهای قم، کرج، پاکدشت، ساری، چوکا و نشتارود واقع شده‌اند. در سال ۱۳۷۰ ه. ش دانشکده‌های: پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی از دانشگاه تهران جداً شدند و دانشگاه علوم پزشکی تهران را تشکیل دادند.


افتتاح رسمی دانشگاه تهران در روز جمعه ۲۴ اسفند ۱۳۱۳ یک‌ ساعت و نیم قبل از ظهر در دانشکده حقوق انجام گرفت. نخست‌ وزیر وقت محمدعلی فروغی در نطق خود درباره مقام علم و دانش گفت و از افتتاح دانشگاه به‌عنوان یک اتفاق فرخنده در تاریخ فرهنگ ایران یاد کرد. همزمان با افتتاح دانشگاه تهران، شورای دانشگاه تهران با حضور چهره‌هایی که قرار بود دانشکده‌های مختلف را راه‌اندازی کنند، تشکیل شد. در این شورا این افراد حضور داشتند: «دانشکده‌ها طب دکتر لقمان‌الدوله و دکتر امیراعلم، حقوق دهخدا و صدیق حضرت، ادبیات و علوم صدیق اعلم و میرزا غلامحسین‌خان رهنما و دکتر سیاسی، معقول و منقول حاج سید نصرالله تقوی و بدیع‌الزمان فروزانفر، دانشکده فنی امین رئیس اداره کل صناعت و دکتر حسابی».
دانشگاه تهران با ادغام مؤسسه‌های دارالفنون، مدرسه علوم سیاسی، طب، مدرسه عالی فلاحت، مدرسه صنایع و هنر، مدرسه عالی معماری و دانش‌سرای عالی در ۲۴ اسفند ۱۳۱۳ کار خود را آغاز کرد. اولین جلسه شورای دانشگاه قبل از ظهر شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۱۳ تشکیل شد. از آغاز تاسیس دانشگاه تا ۱۵ بهمن ۱۳۲۱ ریاست دانشگاه به وزرای فرهنگ سپرده می‌شد. نخستین مدیر دانشگاه تهران وزیر معارف یعنی علی‌اصغر حکمت بود. بعد از آن دکتر علی‌اکبر سیاسی تا نیمه دهه ۳۰ سرپرستی دانشگاه را برعهده گرفت.
نخستین دانشکده‌هایی که افتتاح شد دانشکده طب و دانشکده علوم سیاسی و دانشکده معقول و منقول که بعد‌ها به دانشکده الهیات و ادبیات و علوم انسانی تقسیم شد، بودند. دانشگاه تهران نه فقط نخستین دانشگاه ایران و تهران که دانشگاه مادر ایران است. جدا از این دانشکده‌ها بخش‌هایی از دانشگاه نیز در بخش‌های دیگری از تهران ساخته شد.


آرم و نشان دانشگاه تهران
نقشی که امروز به‌عنوان نشان رسمی دانشگاه تهران انتخاب شده، از نقوش تاریخی کشور است که سابقه ممتدی در آثار صنعتی داشته و مقام شامخی در فرهنگ ایران باستان حائز اهمیت بوده است. آرم یا نشان دانشگاه تهران که توسط دکتر محسن مقدم، استاد دانشکده هنرهای زیبا طراحی شده است، برداشت و تقلیدی است از نقشی که به‌صورت گچ‌بری شده در محوطه‌های دوران ساسانی، نقش برجسته‌ها و نقوش مهرهای این دوره دیده شده است و در این مورد به‌ویژه تقلیدی است از پلاک گچ‌بری شده مکشوفه از شهر ساسانی تیسفون.
نقوشی که به‌عنوان نشان از آنها یاد کردیم و به ظاهر به‌صورت داغ احشام در بین طوایف مسکون در ایران مورد استفاده بوده است، همانی است که در شکل مغولی تمغا وجود دارد و کلاً این اشکال به‌عنوان نشان مالکیت بود بر هر چیزی که صاحب آن بودند. در دوران ساسانی این نشان‌ها در نقش برجسته‌ها، سکه‌ها و ظروف نقره به‌عنوان نشان‌های خانوادگی به‌کار رفته‌اند. از آنجا که در ایجاد این نشان‌ها از حروف خط پهلوی ساسانی نیز استفاده شده طبیعت یک منوگرام را هم گرفته‌اند.
آرم دانشگاه تهران از نقش گچ‌بری شده مکشوفه از تیسفون گرفته شده است که نمونه منشاء آن در کاخ ساسانی مشکوفه از دامغان در دست است. هم در این مورد و هم در موارد مشابه آن در مهرهای ساسانی، نشان‌ها عموماً در میان دو بال تزئینی (که می‌تواند بال عقاب باشد) قرار داده شده‌اند که کاربرد آن را در دیگر نقوش این دوره و شکل تاج‌های ساسانی مخصوصاً در اواخر این دوره شاهد هستیم. در شاهنامه فردوسی نیز این‌گونه تاج‌ها با عنوان تاج‌های دوپر یاد شده است.
استفاده دو کلمه دانشگاه تهران به شیوه نشان‌های دوران ساسانی (که از ترکیب حروف تشکیل می‌شود) در میان بال‌های تزئینی بر این اساس بوده است. حاشیه تزئینی که از دوایر ریز تشکیل شده نیز دوران هخامنشی به‌عنوان یک عامل تزئینی مخصوصاً در سکه‌ها به‌کار می‌رفته و در دوران ساسانی نیز در سکه‌ها، مهرها و گچ‌بری مورد استفاده داشته است. بنابه‌ گفته دکتر مظفر بختیار، استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، در نشان دانشگاه در زمان ریاست جهانشاه صالح تغییراتی داده شد، نشان اصلی، مانند آرم بیشتر دانشگاه‌های غربی، داخل قابی به‌شکل سپر رومی قرار گرفت و عنوان دانشگاه تهران به خط لاتین و نیز شعار میاسای ز آموختن یک زمان بر آن اضافه شد.
شکل جدید علاوه بر اینکه هیچگونه تناسبی با نقش‌های اصیل ایرانی نداشت، اهداف و فعالیت‌های گسترده دانشگاه را در شعار «آموختن» منحصر کرده یود که بار رسالت مهم تربیتی، پرورشی و انسان‌ساز دانشگاه مغایرت داشت؛ در حدود سال ۱۳۵۰ نیز در شکل اصلی نشان دانشگاه تغییراتی گرافیکی اعمال شد و مدتی هم با آن شکل به‌کار رفت، ولی به‌منظور حفظ اصالت نشان قدیم، مجدداً همان نشان به‌کار برده شده که هنوز هم پا بر جاست.


سردر دانشگاه
بی‌شک ارزش بین‌المللی دانشگاه تهران، شهرت جهانی سردر اصلی آن را نیز به ارمغان آورده است. این بنای تاریخی، علاوه بر این‌که در سطح ملی سمبل تمام نمای علم، دانش، معرفت و نماد زندگی شیرین دانشجویی در زیر سقف مرکز نمادین علمی کشور (دانشگاه تهران) است، در خارج از ایران نیز معرف یک دانشگاه نامدار در سطح خاورمیانه است.
با یک بررسی گذرا می‌توان ادعا کرد که از میان معروف‌ترین و معتبرترین دانشگاه‌های دنیا، دانشگاه تهران تنها دانشگاهی است که از طریق یک بنای فرهنگی سمبلیک با مهندسی پیچیده، پیام‌های ویژه معنوی، علمی و فرهنگی را به مخاطبان خود القا می‌کند. برخی بر این عقیده‌اند که طرح سردر دانشگاه، الهام گرفته از تصویر خیالی دو پرنده‌ای است که بال‌هایشان را برای اوج گرفتن و برخاستن از زمین، باز کرده‌اند. علم و دانش به دو بال تشبیه شده‌اند که ورود به دانشگاه با آن دو ممکن است و خروج از دانشگاه نیز با تقویت این بال‌ها موجب صعود افراد بر فراز اجتماع خود و پاسداری از آن می‌شود.

عده‌ای دیگر آن را به‌عنوان کتابی که به‌صورت باز در مقابل دیدگان گذارده شده باشد می‌دانند که بیانگر ارزش مطالعه و تحقیق است. اما از تاریخچه و نحوه ساخت این سردر اطلاعات و اسناد کاملی به‌دست نیامده است. بنابر قولی در سال‌های ۴۶-۴۵ به‌دستور ریاست وقت دانشگاه طرحی در میان دانشجویان و طراحان مختلف به مسابقه گذاشته شد. از میان طرح‌های رسیده طرح دانشجویی به نام کوروش فرزامی (از دانشکده هنرهای زیبا) به‌عنوان طرح برتر برگزیده شد.
کار اجرای طرح، ابتدا به یک شرکت پیمانکار سوئیسی واگذار شد که به‌دلیل نواقص مربوط به مراحل قالب‌بندی از ادامه کار توسط این شرکت ممانعت شد و یک شرکت پیمانکاری ایران به نام شرکت آرمه اجرای طرح را به‌عهده گرفته و به اتمام رساند. بنابر آخرین صورت‌ حساب و وضعیت شرکت آرمه هزینه اجرای طرح مبلغ ۲۴ هزار و ۵۰۰ تومان بوده است. اگرچه تاریخ ساخت سردر را در سال‌های ۴۶-۴۵ می‌دانند، اما تا سال ۱۳۴۸ هیچ سندی در خصوص آن در آرشیو دانشگاه مشاهده نشده است.
در نشریه شماره ۲ هنر معماری (تیر، مرداد، شهریور۱۳۴۸) عکس‌هایی از سردر دانشگاه تهران به چاپ رسیده است در ذیل آن نام طراح و محاسب سردر آورده شده است (این منبع طراح را کوروش فرزامی و محاسب آن را سیمون سرکیسیان ذکر کرده است). علاوه بر این در کتابچه راهنمای دانشگاه تهران (۱۳۵۱) نیز عکس سردر چاپ شده است.


مسجد دانشگاه که از معماری زیبای اسلامی برخوردار است، برای برگزاری نماز و انجام مراسم مذهبی بناشده، و از سال ۱۳۴۵به بهره‌برداری رسیده است. مسجد با طراحی عبدالعزیز فرمانفرماییان ساخته شد.


دانشگاه تهران در میان موسسات و سازمان‌های وابسته به آموزش عالی کشور از هر حیث و از هر نظر از جایگاهی رفیع بهره‌مند است. در واقع اگر متغیرهایی چون سابقه و قدمت، تدریس استادان بنام و بلند مرتبه، تحصیل دانشجویان ممتاز، کثرت دانشجویان، استادان و کارکنان، ارزش مدارک تحصیلی در کشور و خارج از آن، پیوند و تعامل با دستگاه‌های اجرایی و موسسات و شرکت‌های صنعتی، اداری، اجرایی و …، داشتن کتابخانه‌ها و آزمایشگاه‌های غنی و مجهز، تعدد رشته‌ها و دانشکده‌ها و موسسات پیوسته و وابسته، واقع شدن در پایتخت و در مرکز شهر و ... را از معیارهای تعیین اعتبار و اهمیت یک دانشگاه برشماریم، بی‌گمان دانشگاه تهران را باید معتبرترین و مهم‌ترین دانشگاه‌های کشور دانست. بی‌جهت نیست که از این دانشگاه با تعبیر (دانشگاه مادر) و (نماد آموزش عالی) یاد شده است.


۱. سایت تاریخ ما، برگرفته از مقاله «تاریخچه ساخت دانشگاه تهران».    
۲. سایت تاریخ ما، برگرفته از مقاله «تاریخچه ساخت دانشگاه تهران».    
۳. سایت خبری همشهری آنلاین، برگرفته از «آشنایی با دانشگاه تهران».    



خبرگزاری تسنیم، برگرفته از مقاله «آیا رضاشاه سنگ بنای آموزش عالی را در ایران گذاشت؟»، تاریخ بازیابی ۱۳۳/۱۰/۲۰.    
سایت دانشگاه تهران، برگرفته از مقاله «تاریخچه دانشگاه»، تاریخ بازیابی ۱۳۳/۱۰/۲۰.    






جعبه ابزار