بینش بلقیس (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
در این مقاله از بینش روشن بلقیس، در آنجا که
حضرت سلیمان،
نامه ارسال کرد و آنها اولا
مشورت سپس نقشه
هدیه دادن را طرح و اجرا کردند، بحث میشود.
انی وجدت امراة تملکهم... • قالت ان الملوک اذا دخلوا قریة افسدوها وجعلوا اعزة اهلها اذلة وکذلک یفعلون.
«من زنی را دیدم که بر آنها
حکومت میکند و همه چیز در
اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمی دارد. گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به
فساد و تباهی میکشند و عزیزان آنجا را
ذلیل میکنند، (آری) کار آنها همینگونه است».
انی وجدت امراة تملکهم... • قالت یـایها الملؤا افتونی فی امری ما کنت قاطعة امرا حتی تشهدون.
«... (سپس) گفت: ای اشراف (وای بزرگان) نظر خود را در این امر مهم بازگو کنید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور شما انجام ندادهام».
بعد از ذکر محتوای نامه سلیمان، برای ملت خود رو به سوی آنها کرده چنین گفت ای اشراف و صاحب نظران! را ی خود را در این کار مهم برای من ابراز دارید که من هیچ کار مهمی را بیحضور شما و بدون نظر شما انجام نداده ام! (قالت یا ایها الملا افتونی فی امری ما کنت قاطعة امرا حتی تشهدون).
او میخواست با این نظر خواهی موقعیت خود را در میان آنها تثبیت کرده و نظر آنها را به سوی خویش جلب نماید، ضمنا میزان هماهنگیشان را با تصمیمات خود مورد مطالعه و بررسی قرار دهد.
افتونی از ماده فتوا است، در اصل به معنی حکم کردن دقیق و صحیح در مسائل پیچیده است، ملکه سبا با این تعبیر، هم پیچیدگی مساله را به آنها گوشزد کرد، و هم آنها را به این نکته توجه داد که باید در اظهار نظر دقت به خرج دهند تا راه خطا نپویند.
تشهدون از ماده شهود به معنی حضور است، حضوری که توام با همکاری و
مشورت بوده باشد.
انی وجدت امراة تملکهم... • قالوا نحن اولوا قوة واولوا باس شدید والامر الیک فانظری ماذا تامرین.
«گفتند: ما دارای نیروی کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهائی با تو است ببین چه دستور میدهی؟».
اشراف قوم در پاسخ او چنین گفتند: ما
قدرت کافی داریم و مرد جنگیم اما تصمیم نهائی با تو است، ببین چه فرمان میدهی؟ (قالوا نحن اولوا قوة و اولوا باس شدید و الامر الیک فانظری ما ذا تامرین).
به این ترتیب هم تسلیم خود را در برابر دستورات او نشان دادند، و هم تمایل خود را به تکیه بر قدرت و حضور در میدان جنگ!
ملکه هنگامی که تمایل آنها را به
جنگ مشاهده کرد، در حالی که خود باطنا تمایل به این کار نداشت.
انی وجدت امراة تملکهم... • ... و انی مرسلة الیهم بهدیة فناظرة بم یرجع المرسلون.
«و من (اکنون جنگ را صلاح نمیبینم)
هدیه گرانبهائی برای آنها میفرستم تا ببینم فرستادگان من چه
خبر میآورند».
(من نزد سلیمان خواهم فرستاد) اینگونه سخن گفتن لحن سخن گفتن پادشاهان است، که تجبر و
عزت ملوکی را میرساند و گرنه در کلام خود، نام سلیمان را میبرد، لیکن
زبان خود را از بردن نام او نگه داشت و مساءله را به او و درباریانش با هم نسبت داد و نیز فهمانید که سلیمان هم هر چه میکند به دست یاران و ارتشیان و به کمک
رعیت خود میکند.
و معنای اینکه گفت: (فناظره بم یرجع المرسلون) این است که ببینیم چه عکسالعملی نشان میدهد، تا ما نیز به مقتضای وضع او عمل کنیم و این - همانطور که گفتیم - اظهار نظر
ملکه سباء بود، و از کلمه (مرسلون) به دست میآید که هدیهای را که وی برای آن جناب فرستاد به دست جمعی از درباریانش بود، همچنان که از سخن بعدی سلیمان علیهالسّلام که فرمود: (ارجع الیهم - برگرد نزد ایشان)، برمی آید که آن جمع، رئیسی داشتهاند و رئیس به تنهایی نزد سلیمان راه یافته و
هدیه را به او داده است.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۶، ص۲۸۵، برگرفته از مقاله «بینش بلقیس».