بیت الریس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بیت الریس، خاندانی مکی بوده که عهده دار منصب اذان گویی در
مسجدالحرام بودند.
«بیت الریس» عنوانی است در وصف خاندانی مشهور در
مکه که ریاست مؤذنان مسجدالحرام و زمان گذاری (توقیت) اوقات شرعی را بر عهده داشتهاند. تنها آگاهی اندکی از اصل و نسب این خاندان داریم؛ اما میدانیم که منصب توقیت و ریاست مؤذنان را تا برآمدن آل سعود (حک: ۱۳۴۴ق.) همراه حرفههای دیگر، به اقتضای زمانه و خواست
اشراف مکه در دست داشتهاند. بررسی حضوری و میدانی نشان میدهد که منصب اذان گویی بیت الریس در مسجدالحرام باقی نمانده؛ اما اکنون در مکه کم و بیش کسانی هستند که خود را به این خاندان منتسب میکنند.
اصطلاح «الریس» در کاربرد ویژه به منصب ریاست مؤذنان مسجدالحرام اطلاق میگردد. از آن جا که گفتن
اذان در بخشهای گوناگون مسجدالحرام با اذان رئیس مؤذنان آغاز میشده، سرپرست آنان به رئیس و سپس الریس شهرت یافت و این عنوان لقب خاندانی شد که منصب توقیت و ریاست اذان گویان را بر عهده داشت.
در کاربردها، به بزرگ این خاندان که ریاست مؤذنان را بر عهده داشته «الریس»
یا «الریسیه» اطلاق شده است. در عرف مردم مکه، اصطلاح «الریس» را به مهندسان ساختمان که نقشه کشی بنا، نظارت و ریاست بر کارگران را انجام میدهند، نیز اطلاق میکنند.
گویا این کاربرد ارتباطی به لقب بیت الریس ندارد. در یک زمینه مشترک با بیت الریس، لقب الریس بر ابن شاطر، ستاره شناس معروف که مدتی رئیس موقتان (تعیین کنندگان اوقات شرعی)
مسجد جامع اموی دمشق بود،
اطلاق شده است. صرف نظر از منصب ریاست مؤذنان که دست کم پیشینه آن به سده هفتم ق. میرسد، کاربرد لقب بیت الریس عنوانی پسین است. از این رو، در منابع افراد بیت الریس را بیشتر با نسبتهایی چون ریس زبیری، شیخ المؤذنین یا میقاتی،
بیضاوی زمزمی
یا زمزمی
و شیرازی عجمی
دانستهاند. از میان این نسبتها، عنوان زمزمی در انتساب بیت الریس به چاه زمزم اطلاق شده است
؛ زیرا اینان در موسم
حج به سقایت حاجیان از
آب زمزم اشتغال داشتهاند. گاه پارهای از این وصفها را یکجا در معرفی کسانی از بیت الریس به کار بردهاند؛ از جمله
احمد بن اسماعیل که از بیت الریس بوده و با نسبتهای بیضاوی مکی زمزمی شافعی معرفی شده است.
برخی از این نسبتها نشانگر موطن جغرافیایی و پارهای هم نشانه شغل و حرفه بیت الریس هستند. نسبت الریس افزون بر کاربرد در ترکیب بیت الریس، به شکل نسبت فامیلی به نام افراد خاندان هم افزوده میشد. برای نمونه، دو تن از بیت الریس که در سده ۱۴ق. رئیس مؤذنان حرم بودهاند، رضوان بن عبدالسلام الریس و اسعد بن عبدالسلام الریس نام داشتهاند.
درباره نسب این خاندان آگاهی موثقی که بتوان بر آن تکیه
کرد و از لحاظ علمی مخدوش نباشد، در دست نیست. درباره اصل و نسب بیت الریس دو دیدگاه در دست است. دیدگاه نخست مدعی است که بیت الریس به
آل زبیر نسب میبرند. در سده ۱۴ق. اسعد الریس از منتسبان به بیت الریس، مدعی سندی خانوادگی شده که نسب آنها را به آل زبیر میرساند. اما گویا سباعی، گزارشگر مطلب، سند مورد ادعا را در عین موافقت ضمنی با آن، مشاهده و بررسی
نکرده است. او همچنین در تایید این ادعا به کتاب نشر الآس (الانفاس) فی فضائل زمزم و سقایة العباس نوشته خلیفة بن ابوالفرج زمزمی (م. ۱۰۶۰ق.) از دانشوران بیت الریس که مدعی شده نسب خاندانش به آل زبیر میرسد، استناد
کرده است.
به احتمال، سند مورد ادعای اسعد الریس همان است که در گزارش خلیفه زمزمی آمده؛ زیرا از سده ۱۱ق. به بعد بیت الریس به گزارش خلیفه زمزمی استناد
کرده و افزون بر آن، در نسب برخی متاخران بیت الریس، نسبت زبیری همراه الریس آمده است.
اما قدمت ادعای انتساب بیت الریس به آل زبیر حداکثر به سده ۱۱ق. میرسد و پیش از این
تاریخ، نشانه و شاهدی در منابع تاریخی و انساب ندارد. به نظر میرسد بیت الریس با ادعای انتساب به زبیریان در صدد بودهاند تا برای خود اصل و نسب عربی دست و پا کنند. دیدگاه دوم، بیت الریس را اصالتا ایرانی و از نسل علی بن
محمد بیضاوی میداند.
به باور شماری از پژوهشگران، میان این دو نظر تعارضی نیست؛ زیرا شاید در هنگامی نامشخص نیای بیت الریس از
مکه به جایی مثل
ایران یا
عراق هجرت کرده و چند نسل از مکه دور مانده باشند تا هنگامی که علی بن
محمد به موطن نیاکانش بازگشت.
پیدا است که این تحلیل دلیلی موجه ندارد؛ زیرا دست کم میبایست نشانهای از گذشته این خاندان در منابع تاریخی و نسب شناسانه سده سوم ق. به بعد بازتاب یافته باشد. آن چه از منابع برمی آید، انتساب بیت الریس به علی بن
محمد بیضاوی و اصالت ایرانی این خاندان است.
بیت الریس از لحاظ فقهی،
مذهب شافعی داشته و همواره بر این مذهب بودهاند تا جایی که محل استقرار بیت الریس در قبه زمزم را مظلة المذهب الشافعی نام گذاری
کردهاند.
در سرگذشت نامهها، در شرح احوال دانشورانی بسیار از بیت الریس، به شافعی بودن آنها اشاره
کردهاند.
از گزارشها به دست میآید که تاریخ ساخت قبه زمزم در روزگار منصور و مهدی، دو خلیفه کوشا در امور حرمین، یا اندکی پیش از آن بوده است.
قبه زمزم و ساختمان سقایه عباس معماری ویژهای داشت
و با مرمر و مصالح خاص، همانند بناهای رومی طراحی شد.
خوشگلدی، حکمران جده، در ۹۴۷ق. دیگر بار این بناها و گنبدها را ساخت.
عبدالله بن
محمد طلحی، امیر مکه در روزگار
هارون الرشید، را نخستین کسی دانستهاند که بر جایگاه مؤذنان بر سطح
مسجدالحرام سایبانی ساخت. اما مؤذنان نمیپذیرفتند که در این مکان گرد آیند و
اذان گویند؛ بلکه همواره در
روز جمعه بیرون از سایبان اذان را اجرا میکردند. در دوره
متوکل عباسی در۲۴۰ق. این سایبان ویران گشت و درون صحن
مسجد سایبانی نو ساخته شد.
در گزارشی متفاوت، فاکهی (م. ۲۷۹ق.) و ازرقی (م. حدود ۲۵۰ق.) تصریح
کردهاند که در روزگار آنها صاحب الوقت در مناره
باب العمره اذان میخواند.
این رسم گویا تا زمانهای بعد برقرار بوده و در سده نهم ق. بر پایه برخی گزارشها از فاسی (م. ۸۳۲ق.) اذان مسجدالحرام در مناره
باب شیبه اجرا میشده است.
بر پایه گزارشی از آن پس، سایبان بالای
باب زمزم در ۸۱۸ق. فروافتاد و ویران گشت و چهار سال بعد به شکلی زیبا از نو ساخته شد.
شیوه انجام اذان چنین بود که رئیس مؤذنان در جایگاهی ویژه بر فراز قبه زمزم میایستاد و آماده خواندن اذان میشد. بر زمزم، بنایی چهارگوش ساخته و بالای آن گنبدی نهاده بودند.
اذان گویی رئیس مؤذنان از بالا یا درون این گنبد انجام میشد.
دیگر مؤذنان از منارههای مسجد، عبارات اذان را پس از گفتار رئیس ادامه میدادند.
سخن ابن بطوطه که مؤذنان در بالای قبه زمزم میایستند و اذان میگویند،
اندکی خطاآمیز است؛ زیرا اجرای اذان بالای ساختمان وظیفه رئیس مؤذنان بوده و دیگر مؤذنان در پی او از درون جایگاه فراهم شده در منارههای مسجد، نه از بالای قبه زمزم، اذان میگفتهاند. همچنین در یکی دو سده اخیر، رئیس مؤذنان بر فراز قبه زمزم میرفته و پس از اعلام وقت شرعی
نماز از روی ساعت آفتابی نصب شده در این مکان، اذان میگفته است.
این شیوه تا هنگام ویرانی قبه به سال ۱۳۶۸ق.
ادامه داشته است؛ تعیین اوقات شرعی نمازهای روزانه و اعلان اذان نمازها از مناصب مهم مسجدالحرام بوده است. ریاست توقیت هم به بیت الریس اختصاص داشت. این دو وظیفه یعنی اعلان وقت و اعلام اذان با هم پیوسته بودند. مصحح اخبار مکه ازرقی گفته است که ریاست توقیت مسجدالحرام نزد
آل زبیر که امروز به بیت الریس شهرت دارند، بوده است.
کسانی از بیت الریس مدعی شدهاند که منصب ریاست مؤذنان و تعیین اوقات شرعی را از عهد
متوکل عباسی (حک: ۲۳۲-۲۴۷ق.) بر عهده گرفتهاند. بر پایه این گزارش، در روزگار متوکل عباسی، یکی از نیاکان ریس به نام عبدالعزیز بن عبدالسلام چون در هنگام ازدحام مردم مشکل ایجاد میشد، درخواست مدیریت باز
کردن و بستن ساختمان زمزم را
کرد که با موافقت متوکل روبه رو شد و طی نامه و سندی این وا گذاری به امضای
خلیفه رسید. پس از آن، بابی برای ساختمان زمزم ساختند و قفل آن را به زمزمیها یعنی کسانی که بعدها به بیت الریس شهرت یافتند، واگذار نمودند. از آن هنگام، بیت الریس اداره زمزم و وقت شناسی و گفتن اذان را عهده دار شدند.
به نظر میرسد این گزارش برای مشروع جلوه دادن منصب ریاست مؤذنان ساخته شده است؛ زیرا گذشته از فقدان آن در منابع معتبر و کهن، نامهایی که در نامه و سند منسوب به متوکل عباسی به کار رفتهاند، از نامهای پسین بیت الریس به شمار میروند. از این رو، این سند همچون سند انتساب آنها به آل زبیر ساختگی است؛ در برابر، درباره پیشینه منصب ریاست مؤذنان گزارش مربوط به هجرت علی بن
محمد بیضاوی اهمیت و اعتبار بیشتری دارد. هجرت بیضاوی که چه بسا از منسوبان به عبدالله بن عمر بیضاوی، مفسر و
فقیه شافعی سده ۷ و ۸ق.
باشد، گویا پس از نابسامانی و درگیری و اختلافات میان اقوام و امیران در بیضا و دیگر سرزمینهای فارس، رخ داده است. در آن هنگام، این منطقه دوره انتقال قدرت را سپری می
کرد و دسخوش ناآرامی و ناپایداری بود.
او در۶۳۰ یا ۷۳۰ق. از بیضای فارس به مکه هجرت
کرد و پس از آشنایی با شیخ سالم و
ازدواج با دختر او، مباشر اذان حرم شد و ریاست مؤذنان را بر عهده گرفت.
وضع ناآرام سیاسی منطقه فارس، همنامی و پیشینه ویژه دانشوران بیضاوی، و اشتراک بیضاویهای
شیراز با بیت الریس در
مذهب شافعی، این گزارش را صرف نظر از هنگام وقوع آن، موجه و صحیح جلوه میدهد. از سوی دیگر، ادعا شده خاندانی کازرونی از خاندانهای ایرانی مهاجر به حرمین، پیشتر از بیت الریس، مدتها عهده دار منصب اذان گویی حرم بودهاند.
در نقد این ادعا باید گفت که بررسی گزارشهای فاسی که بیشترین آگاهیها را از کازرونیها آورده،
نشان میدهد آنان دست کم در سده هشتم ق. ریاست مؤذنان یا اعلام اذان در بخشهای گوناگون مسجدالحرام را بر عهده داشتهاند.
بدین سان، هم زمان با همین هنگام که بیت الریس مباشر اذان و رئیس مؤذنان شدهاند، با گزارشهایی از ریاست کازرونیها بر اذان مسجدالحرام روبه رو هستیم. این دو گزارش با هم ناسازگارند. نیز کسی به ریاست دو خاندان بر
اذان مسجدالحرام در یک
زمان اشاره
نکرده است. پس شاید بتوان گفت که کازرونیها نیاکان اصلی بیت الریس هستند. تصریح به این نکته در پارهای از منابع تاریخی آمده است.
شاهد دیگر بر یکسانی بیت الریس و کازرونیها این است که گاه بیت الریس و کازرونیها با نسبت شیرازی، بیضاوی و حتی عجمی معرفی شدهاند. این نشان میدهد که اینان دو خاندان متمایز و جدا نبودهاند. بر پایه این سخن، کازرونیها همان بیت الریس هستند که در زمانهای گوناگون با عناوین متفاوت کازرونی، بیضاوی و بیت الریس خوانده شدهاند. تحلیل دیگر آن است که ادعای بیت الریس در داشتن ریاست مؤذنان از هنگام
هجرت علی بن
محمد بیضاوی در سده هفتم یا هشتم ق. را نپذیریم یا هجرت بیضاوی را در هنگامی پسین بدانیم. در این صورت، تمایز بیت الریس از کازرونیها پذیرفتنی است؛ اما شاهد و دلیلی بر چنین توجیهی در دست نیست. مقرری مؤذنان حرمین در دوران عثمانی سالانه ۱۰
سکه طلا بوده که به تساوی میان آنها تقسیم میشد. همین اندازه را برای مؤذنان
مسجدالنبی تعیین
کرده و در آیین نامه توزیع آن آورده بودند که به شرط خواندن
فاتحه و
معوذتین پس از اذان، سی
طلا به این مقرری سالانه افزوده میشد.
درباره مقرری در دورههای پیشین، آگاهیهایی اندک در دست است. در گزارشی از سده ششم ق. به تعیین مقرری خواندن
دعا بر فراز قبه زمزم برای خلیفه اشاره شده است.
تعیین وقت نمازها برای بیت الریس منزلت اجتماعی پدید میآورد؛ اما گاه خطا در تشخیص وقت، موقعیت آنها را سخت متزلزل میساخت. برای نمونه، در نوزدهم
رمضان ۸۷۰ق. از آن پس که رئیس مؤذنان وقت
نماز مغرب را اعلان
کرد و مردم
افطار و
نماز برپا کردند، ابرها پراکنده شدند و خورشید آشکار گشت و مردم خشمگین غوغایی برپا نمودند که با عذرخواهی و دخالت قاضی القضات
شافعی و ناظر الحرم فروکش
کرد.
در منابع، درباره کم کاری بیت الریس در انجام وظیفه، گزارشهایی آمده است؛ همچون این که بیت الریس وقت نمازها را به تاخیر میانداختند و این کار اعتراض و شکایت مردم نزد مقامها را در پی داشت و کارگزاران شهر از جمله والی،
قاضی و نائب الحرم در واکنش به عملکرد بیت الریس، میکوشیدند این مناصب را از دست آنان بیرون کنند.
نیز کسانی بیت الریس را افرادی دنیاطلب و مشتاق ارتباط با ثروتمندان شمردهاند.
در سده دوم و سوم ق. آب موجود در قبه زمزم روبه روی قبه عباس
به آب انباری در میانه سقایه و زمزم میریخته و به حوضهای سقایة العباس سرازیر میشده است.
سقایة العباس که در
مکان مجلس درس ابن عباس قرار داشته و فاصله کمی با زمزم داشته، بعدها بارها بازسازی شده است.
وظیفه سقایت و مراقبت از محل سقایة العباس به طور سنتی بر عهده بنی عباس بوده است؛ اما به سبب اشتغال به
حکومت و
سیاست، در امر سقایت و اداره قبه عباس اختلال ایجاد میشد.
از این رو، خلفای عباسی اداره آن را به آل زبیر واگذار کردند. بر اثر افزایش حج گزاران، کسانی با نام زمزمیان که بعدها به بیت الریس شهرت یافتند، با زبیریها در اداره سقایت همکاری کردند. به نظر میرسد خاستگاه ارتباط نسبی مورد ادعای بیت الریس با آل زبیر از همین گزارش مایه گرفته و زمینه را برای مشروع جلوه دادن این ادعای آنها فراهم ساخته است. آن چه بیشتر در منابع گزارش شده، این است که به تدریج منصب سقایت به بیت الریس تعلق گرفت و آنان مدعی شدند که منصب سقایت در یک وا گذاری تاریخی از سوی خلیفه وقت به آنها داده شده است.
بدین سان، بیت الریس در نیمه اول سده هفتم ق. دو منصب اذان گویی بر فراز قبه زمزم و سقایت را یکجا به دست گرفتند و از آن هنگام، این دو منصب نزد آنها باقی ماند. در روزگار عثمانی (۱۲۹۹-۱۹۲۳م.) منصب سقایت و ریاست مؤذنان نزد بیت الریس محفوظ ماند؛ اما اکنون سقایت متولی ویژه ندارد.
اما معمولا والیان
مکه مانع میشدند و این منصب بدون مشارکت دیگران به بیت الریس اختصاص مییافت.
ادعای مشارکت با بیت الریس در اداره زمزم، در منابع تاریخ محلی مکه گزارش شده است؛ از جمله در ۸۷۷ق. در دوران ریاست شهاب الدین زمزمی، فردی به نام عبدالعزیز زمزمی مدعی این نسبت شد که طرح شکایت درباره انحصار منصب زمزم در بیت الریس را در پی داشت.
گاه نیز والیان مکه، خود، پشتیبان مدعیان میشدند و بیت الریس ناچار به ارائه مستندات خود همراه نمایندهای به دربار سلطان عثمانی بودند که معمولا با موافقت سلطان و صدور فرمان به سود بیت الریس پایان مییافت.
به نظر میرسد که سبب اصلی موفقیت بیت الریس در این ستیزها، پایگاه اجتماعی نیرومندی بود که منصب تعیین اوقات شرعی و ریاست مؤذنان حرم برای آنها فراهم آورده بود.
از این رو، به آسانی مدعیان را شکست میدادند و نسبت زمزمی را در انحصار خود نگه میداشتند؛ دعا بر فراز قبه زمزم برای شریفان مکه و خلیفه وقت، از دیگر وظایف رسمی بیت الریس بود.
این سنت که از جانب شریفان مکه وضع شده بود،
بیشتر در دو موقعیت اجرا میشد. یکی در وقت ورود امیر به
مسجد و آغاز طواف او انجام مییافت.
معمولا این دعاها را یکی از بیت الریس که نوجوانی بود، میخواند و با عبارات خوش، امیر را تهنیت میگفت و «صبح الله مولانا الامیر» قرائت می
کرد.
او میبایست با صدای بلند و خوش که دیگران از دور و نزدیک بشنوند، مراسم دعا و خوشامدگویی را انجام میداد.
ابن جبیر (م. ۶۱۴ق.) شاهد مراسم
طواف مکثر بن عیسی از شرفای هواشم بوده که بر فراز قبه زمزم برای او دعا و تهنیت خوانده میشد.
در گزارش ابن بطوطه (م. ۷۷۹ق.) که گویا خود مشاهده
نکرده و از دیگران شنیده بوده، آمده است که مؤذن زمزمی بر فراز قبه زمزم ایستاده و در پایان هر
شوط طواف امیر، او را دعا
کرده است.
گاه فرد زمزمی دیرتر از امیر میرسید و تنها در برخی اشواط برای او دعا خوانده میشد.
خواندن دعا از جانب بیت الریس، هنگام نصب شریف جدید بر حکومت مکه بود که بیت الریس وظیفه داشت مراسم دعا را برای او اجرا کند و همواره در هنگام ورود شریف به حرم تکرار میشد. در برهههایی که دو شریف با مشارکت یکدیگر مکه را اداره میکردند، دعا برای هر دو خوانده میشد. به طور کلی با برکناری هر شریف، دعا بر فراز قبه هم قطع میگشت و برای شریف جدید اجرا میشد. در همین جایگاه، نامه خلیفه یا سلطان وقت در نصب شریف جدید مکه به دست یکی از زمزمیها خوانده میشد.
گاه فرد زمزمی از انجام این وظیفه استنکاف می
کرد، به ویژه هنگامی که به شریف پیشین دلبستگی داشت. برای نمونه، در روزگار حسن عجلان در آغاز نصب فرزندش ابراهیم و مشارکت دادن او با شریف برکات فرد زمزمی از انجام دعا برای ابراهیم اکراه داشت.
دقیقا دانسته نیست که رسم قرائت
دعا بر فراز قبه زمزم برای
خلفای عباسی هم انجام میشده یا نه؛ اما در گزارشی از سال ۸۱۵ق. مربوط به عهد حسن بن عجلان، امیر مکه، اشاره شده که برای خلیفه عباسی
مصر بر فراز قبه زمزم دعا خوانده شد.
در گزارشی از ابن بطوطه آمده که در سال ۷۲۹ق. برای سلطان
ایران و
عراق ابوسعید بهادر خان• که کمکهای بسیار به مردم مکه
کرده بود و روابطی حسنه با سلطان ممالیک داشت، بر فراز قبه زمزم دعا خوانده شد.
به گفته فاسی، دعا برای خلیفه بر فراز قبه زمزم پس از
نماز مغرب خوانده میشد.
از آن جا که دعا خواندن بر فراز قبه زمزم به دست بیت الریس سنتی مستمر بود، گاه پس از برکناری یا وفات یک سلطان فورا نام سلطان بعد در دعا برده میشد.
مضمون این دعاها، درخواست تایید و توفیق الهی برای خلیفه و شریف مکه بوده است.
افزون بر این وظایف رسمی، گاه کارهایی همچون اعلان وضع موسم
حج سال مانند حج اکبر بودن آن سال را مؤذنان حرم و بیت الریس انجام میدادند.
همچنین بیت الریس در مراسم رسمی شهر شرکت می
کرد. حضور آنها را در مراسم جلوس خطیب بر منبر
کعبه، تایید
کردهاند.
گاهی هنگام اجرای اذان برای رئیس مؤذنان حادثهای طبیعی هم رخ میداده است. برای نمونه، در۸۸۶ق. آن گاه که مؤذن بیت الریس آماده گفتن اذان شد، بر اثر
صاعقه و
رعد بخشی از مناره فروریخت و شمس الدین
محمد بن خطیب نقش بر
زمین شد.
بیت الریس تنها اذان گویانی عامی نبودند؛ بلکه بر پایه سنت خانوادگی، به
علوم اسلامی روی آورده، با تسلط بر دانش زمان سنجی، به تعیین اوقات شرعی از روی قواعد و مبانی نجوم پرداخته، با تنظیم جداول به چگونگی اندازه گیری
زمان از حرکت افلاک دست مییافتند.
کسانی از بیت الریس با برآمدن
خورشید در
روز و جنبش ستارهها در
شب، اندازه گیری زمان را برآورد
کرده،
آثاری با موضوع و عنوان علم المیقات نوشتند.
اینان به قواعد و فنون تعیین جداول و دوائر فلکی و آمد و شد ستارگان آگاه گشتند و از روی جداول و ساعتهای آفتابی نصب شده در قبه زمزم یا مسجدالحرام، به کشف اوقات
نماز میپرداختند.
همچنین بیت الریس در ساخت ساعت آفتابی (مزوله) کارشناس بودهاند. یکی از مباحث علم المیقات در ساخت ساعت آفتابی، تحلیل حرکت خورشید و تعیین سایه برجسته بود. تعیین سایه برجسته با روشهای محاسباتی ویژه از حرکت خورشید، شیوهای معمول در سنت نجوم اسلامی بود.
در این حال، کسانی از بیت الریس با نگارش آثاری در علم المیقات، به این سنت تداوم بخشیدند.
از این رو، طالبان دانش از مکانهای گوناگون برای آموختن دانشهای
حساب، علم المیقات،
هیئت،
ستاره شناسی و نیز فرائض (
ارث) نزد بیت الریس که در این دانشها توانا و صاحب اثر بودند، میآمدند.
آوردهاند که
احمد بن
محمد ابن ظهیره، دانشور و مفتی مکه، دانش فرائض و حساب و هیئت را از حسین زمزمی آموخت یا
احمد بن
محمد ابن فرحون بخشی از این دانشها را از بدر حسن زمزمی فراگرفت.
البته در نظام آموزشی گذشته، دانشها به شکل دانش خانوادگی انتقال مییافت. سنت آموزشی بیت الریس که آمیزهای از دانش کاربردی و منصب خانوادگی بود، چشمگیر است؛ زیرا میبینیم که علم المیقات در
مکه بیشتر در انحصار بیت الریس مانده بود و مدلی از دانش متکی بر سنت خانوادگی را در مکه پدید آورده بود که الگوهای آن در زمانهای دیگر فراوان نیست. از سوی دیگر، در منابع اشاره شده که بیت الریس به سبب مسؤولیتشان در تعیین اوقات شرعی، در علم الفلک، حساب، هندسه و فرائض آثاری نوشتهاند.
از جمله نورالدین زمزمی (م. ۸۸۵ق.) صاحب نظر در علم المیقات، چند کتاب در حساب و ریاضی نوشت.
دانشوران بیت الریس از دانشی که در عرصه تدوین جداول و دوائر فلکی فراگرفته بودند، در تقسیمات فنی ارث که مستلزم تبیین شقوق و جداول بود، بهره میگرفتند. افزون بر آثار گوناگون نوشتاری در این زمینه، کسانی چون ابراهیم بن علی زمزمی (م. ۸۶۴ق.) بر بغیة الباحث عن جمل المواریث ابن متقنه شافعی (م. ۵۷۹ق.) شرح نوشتند.
از نتایج آگاهی بیت الریس از هیئت و تنظیم جداول فلکی این بود که برخی از آنها را به فکر استفاده از این دانشها در حوزه
علوم غریبه انداخت. از جمله حسن بن ثابت زمزمی مکی از علم الزیارج، از علوم غریبه، آگاهی داشت و نوشتهها و اسنادی فراهم
کردکه آگاهی از آن بر پایه خواص حروف و تنظیم جداول بود.
بیت الریس در تاریخ نگاری مکه و
کعبه هم نقش داشته و آثاری پدید آوردهاند.
از جمله خلیفة بن ابوالفرج زمزمی (م. ۱۰۶۰ق.) اثری با عنوان الدرر المنیفة فی تاریخ بناء الکعبة المشرفه نوشته است.
نیز کسانی از بیت الریس که در دانش
حدیث صاحب نظر بودند، توانستند به گسترش
روایت بپردازند.
آنها در حوزه
فقه و
فتوا هم افرادی سرشناس داشتهاند و به تناسب شغلشان در ریاست مؤذنان، به مسائل و احکام فقهی اذان آگاه بودهاند و در منابع فقهی، گاه در مسائل
اذان به برخی از عالمان بیت الریس استناد میگردد.
افزون بر اینها، بیت الریس کنار مناصب سقایت و توقیت و اذان گویی مسجدالحرام، در خدمات عمومی و اجتماعی مشارکت داشتهاند.
یکی از این خدمات وقف مدرسهای به دست ابوعلی بن ابوزکریای زمزمی است که چند سده وقف ویژه نسل و نوادگان بیت الریس بوده است.
از بیت الریس بسیاری شهرت یافته و برخی از آنها از شخصیتهای نامدار روزگار خود بودهاند. در سده ۱۳ق. بر پایه گزارش سباعی، تاریخ نگار مکه، این افراد از بیت الریس بیشتر شناخته شده بودند:
محمود بن علی، عبدالعزیز بن
محمد،
محمد بن عبدالعزیز، ابراهیم بن
محمد، عبداللطیف بن عبدالسلام، و علی بن عبدالسلام. در روزگار خود سباعی هم افرادی دیگر مانند درویش بن سلیمان، صالح بن ابراهیم، عبدالرحمن بن
محمد، و دو فرزندش شناخته شده بودند که برخی از آنها به
تقوا و پاکی شهرت داشتند.
بعضی از دانشوران برجسته بیت الریس عبارتند از:
۱.
محمد بن اسماعیل بیضاوی زمزمی در ۸۱۱/۸۰۹ق. در مکه زاده شد. نزد زین الدین مراغی و جمال بن ظهیره، برخی جوامع و سنن حدیثی
اهل سنت را فراگرفت. او در روزگار خود ریاست مؤذنان را عهده دار شد و در۸۹۲ق. درگذشت.
۲.
محمد بن ابوالفتح بن اسماعیل زمزمی شافعی در ۸۴۴ق. در مکه زاده شد. علومی چون
صرف و نحو و
حدیث را از دانشوران عصر از جمله ابوالفتح مراغی و ابوسعادات ابن ظهیره فراگرفت. او از عموی پدرش ابراهیم زمزمی و پسر عمویش نورالدین زمزمی دانش هیئت آموخت و سپس به طائف سفر
کرد و نیز رئیس مؤذنان مکه شد.
۳. نورالدین علی بن
محمد زمزمی شافعی در مکه زاده شد. از عالمان خاندانش بخشی از
علوم اسلامی را آموخت و در علم المیقات و فرائض، کارشناسی مورد اعتماد بود. نورالدین زمزمی ریاست مؤذنان حرم را بر عهده داشت. او در ۸۸۵ق. درگذشت و در قبرستان معلات دفن شد. نورالدین زمزمی در فرائض و هیئت منظومههایی ساخت و چند اثر در دانش حساب نوشت. از آثار او است: المشرع الفائض فی الفرائض، کنز الطلاب فی الحساب، و تحفة الطلاب.
۴.
ابوطاهر اسماعیل بن علی بیضاوی زمزمی در ۷۶۶ق. در مکه زاده شد و نزد ابوطیب سحولی، ابن صدیق، و دیگر استادان حدیث آموخت. در سفر به قاهره، از استادان و مشایخ آن جا دانش فراگرفت و دانشورانی چون ابن نجم، ابن هبل، ابن امیله و صلاح بن ابوعمر به او اجازه
روایت دادند.
ابوطاهر زمزمی کوشید دانش عروض و قواعد
شعر را از نجم مرجانی بیاموزد. او مشغول خدمت در قبه عباس بود و در ۸۳۸ق. درگذشت.
۵. عبدالعزیز بن علی زمزمی فقیه شافعی مکه بود که در۹۰۰ق. زاده شد. وی چند بار به شام سفر
کرد. ابن حجر مکی از استادان او بود و سخاوی از وی اجازه حدیث گرفت. زمزمی پس از ۹۷۶ق. درگذشت و از آثارش نظم
علم التفسیر قابل ذکر است.
۶. عبدالعزیز بن
محمد زمزمی شافعی به سال ۹۹۷ق. زاده شد. وی از جانب مادر نواده ابن حجر بود. او بزرگ شافعیان زمانه خود به شمار میرفت و در علوم اسلامی به ویژه فقه توانا و صاحب فتوا شد و سرانجام در۱۰۷۲ق. درگذشت.
نزد مردم
مدینه عنوان بیت الریس لقب کسانی است که در مناره بزرگ مرقد نبوی گوینده اذان هستند. در یک سده گذشته، عنوان الریسیه به معنای رئیس مؤذنان به آنها اطلاق میشده است.
ریاست مؤذنان
حرم نبوی در گذشته به سه تن تعلق داشت. یکی
احمد بن خلف مطری دانشور سده هشتم ق. بود که از مطریه به مدینه آمد و علم المیقات میدانست و از خطیبان و قاضیان
مسجدالنبی شد. مطری صدایی نیکو داشت و ریاست مؤذنان حرم نبوی را بر عهده گرفت
و سپس این منصب به فرزندانش رسید. دومی شمس
محمد قاهری و فرزندانش؛ و سومی
محمد بن مرتضی کنانی عسقلانی و فرزندانش بودند که تا دیرزمانی ریاست مؤذنان حرم نبوی را بر عهده داشتند. انصاری به گزارش از سخاوی میگوید که در روزگار او (سده نهم ق.) ریاست مؤذنان را به چهل تن نسبت میدادهاند و به هر یک از این افراد «الریس» میگفتهاند؛ اما در همان هنگام، عنوان الریس، به صورت علم بالغلبه برای بیت الریس حنبلی درآمده که ریاست مؤذنان را در
روز جمعه یا چهارشنبه
بر عهده داشتهاند و سرگروه ریاست مؤذنان معمولا از میان این خاندان بودهاند و این عنوان بر دیگر مؤذنان اطلاق نمیشده است.
گزارش انصاری از بیت الریس حرم نبوی نشان میدهد که آنان در سده ۱۲ق. از خاندانهای مشهور مدینه بودهاند و او برخی از افراد این خاندان را میشناخته است. از جمله وی در ذیل بیت الریس ابوالنور به طرح این مطلب پرداخته که اینان از نسل
محمد ملقب به مسکین هندی هستند که به سال ۱۰۵۰ق. به مدینه آمدهاند و خود انصاری با
محمد ابوالنور که بزرگ قومش بوده، آشنایی و پیشینه دوستی داشته و او را آگاه به هیئت و نجوم میداند که سرانجام در ۱۱۴۴ق. کشته شده است.
از گزارشها برمی آید که بیت الریس مدینه، حنبلی مذهب بودهاند.
(۱) آفاق الثقافة و التراث (فصلنامه)، دولة الامارات العربیة المتحده.
(۲) اتحاف الوری، عمر بن
محمد بن فهد (م. ۸۸۵ق.) ، به کوشش عبدالکریم، مکه، جامعةام القری، ۱۴۰۸ق.
(۳) اخبار مکه، الازرقی (م. ۲۴۸ق.) ، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، ۱۴۱۵ق.
(۴) اخبار مکه، الفاکهی (م. ۲۷۹ق.) ، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۱۴ق.
(۵) الازمنة و الامکنه،
احمد المرزوقی (م. ۴۲۱ق.) ، به کوشش خلیل المنصور، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
(۶) الارج المسکی فی التاریخ المکی، علی عبدالقادر الطبری (م. ۱۰۷۰ق.) ، به کوشش الجمال، مکه، المکتبة التجاریه، ۱۴۱۶ق.
(۷) الاستبصار فی عجائب الامصار، کاتب مراکشی (م. قرن۶ق.) ، بغداد، دار الشؤون الثقافیه، ۱۹۸۶م.
(۸) الاعلام، الزرکلی (م. ۱۳۹۶ق.) ، بیروت، دار العلم للملایین، ۱۹۹۷م.
(۹) اعلام المکیین، عبدالله بن عبدالرحمن معلمی، الفرقان، ۱۴۲۱ق.
(۱۰) الاعلام باعلام بیت الله الحرام،
محمد بن
احمد النهروالی (م. ۹۹۰ق.) ، به کوشش هشام عبدالعزیز، مکه، المکتبة التجاریه، ۱۴۱۶ق.
(۱۱) بغیة المسترشدین، عبدالرحمن بن
محمد باعلوی، دار الفکر.
(۱۲) تاریخ الادب العربی، کارل بروکلمان (م. ۱۳۷۵ق.) ، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۹ق.
(۱۳) التاریخ القویم،
محمد طاهر الکردی، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، ۱۴۲۰ق.
(۱۴) تاریخ مکه از آغاز تا پایان دولت شرفای مکه،
احمد السباعی (م. ۱۴۰۴ق.) ، ترجمه، جعفریان، تهران، مشعر، ۱۳۸۵ش.
(۱۵) تحصیل المرام،
محمد بن
احمد الصباغ (م. ۱۳۲۱ق.) ، به کوشش ابن دهیش، ۱۴۲۴ق.
(۱۶) تحفة المحبین و الاصحاب، عبدالرحمن الانصاری (م. ۱۱۹۵ق.) ، به کوشش العرویسی، تونس، المکتبة العتیقه، ۱۳۹۰ق.
(۱۷) التحفة اللطیفه، شمس الدین السخاوی (م. ۹۰۲ق.) ، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۴ق.
(۱۸) جغرافیای حافظ ابرو، عبدالله حافظ ابرو (م. ۸۳۲ق.) ، به کوشش سجادی، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۷۵ش.
(۱۹) خلاصة الاثر،
محمد امین المحبی (م. ۱۱۱۱ق.) ، بیروت، دار صادر.
(۲۰) دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر حداد عادل و دیگران، تهران، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، ۱۳۷۸ش.
(۲۱) دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر بجنوردی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ، ۱۳۷۲ش.
(۲۲) رحلة ابن بطوطه، ابن بطوطه (م. ۷۷۹ق.) ، به کوشش التازی، الرباط، المملکة المغربیه، ۱۴۱۷ق.
(۲۳) رحلة ابن جبیر،
محمد بن
احمد (م. ۶۱۴ق.) ، بیروت، دار مکتبة الهلال، ۱۹۸۶م.
(۲۴) سفرنامه ناصر خسرو، ناصر خسرو (م. ۴۸۱ق.) ، تهران، زوار، ۱۳۸۱ش.
(۲۵) شذرات الذهب، عبدالحی بن العماد (م. ۱۰۸۹ق.) ، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق.
(۲۶) شفاء الغرام،
محمد الفاسی (م. ۸۳۲ق.) ، به کوشش گروهی از علما، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق.
(۲۷) صفویه در عرصه دین و فرهنگ و سیاست، رسول جعفریان، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹ش.
(۲۸) صورة الارض،
محمد بن حوقل النصیبی (م. ۳۶۷ق.) ، بیروت، دار صادر، ۱۹۳۸م.
(۲۹) الضوء اللامع، شمس الدین السخاوی (م. ۹۰۲ق.) ، بیروت، دار مکتبة الحیاة.
(۳۰) طبقات الزیدیة الکبری، ابراهیم بن القاسم بن المؤید بالله (م. ۱۱۵۲ق.) ، عمان، مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیه.
(۳۱) العرفان (دو هفته نامه)، بیروت.
(۳۲) العقد الثمین فی تاریخ البلد الامین،
محمد الفاسی (م. ۸۳۲ق.) ، به کوشش
محمد عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
(۳۳) غایة المرام باخبار سلطنة البلد الحرام، عبدالعزیز بن فهد المکی (م. ۹۲۰ق.) ، به کوشش شلتوت، السعودیه، جامعةام القری، ۱۴۰۹ق.
(۳۴) مختصر من کتاب نشر النور و الزهر، عبدالله مرداد ابوالخیر، به کوشش العامدی و
احمد علی، جده، عالم المعرفه، ۱۴۰۶ق.
(۳۵) مرآة الحرمین، ابراهیم رفعت پاشا (م. ۱۳۵۳ق.) ، قم، المطبعة العلمیه، ۱۳۴۴ق.
(۳۶) مفرحة الانام، زین العابدین حسینی کاشانی (م. قرن۱۱ق.) ، به کوشش عبودی و جعفریان، تهران، مشعر، ۱۴۲۸ق.
(۳۷) منائح الکرم، علی بن تاج الدین السنجاری (م. ۱۱۲۵ق.) ، به کوشش المصری، مکه، جامعةام القری، ۱۴۱۹ق.
(۳۸) موسوعة مرآة الحرمین الشریفین، ایوب صبری پاشا (م. ۱۲۹۰ق.) ، قاهره، دار الآفاق العربیه، ۱۴۲۴ق.
(۳۹) میقات حج (فصلنامه)، تهران، حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت.
(۴۰) النفحة المسکیه، عبدالله السویدی (م. ۱۱۷۴ق.) ، به کوشش عماد عبدالسلام، ابوظبی، المجمع الثقافی، ۱۴۲۴ق.
(۴۱) نهرالذهب فی تاریخ حلب، کامل حسین الحلبی (م. ۱۳۵۱ق.) ، به کوشش شوقی و فاخوری، حلب، دار القلم، ۱۴۱۹ق.
(۴۲) وفاء الوفاء، السمهودی (م. ۹۱۱ق.) ، به کوشش
محمد عبدالحمید، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۲۰۰۶م.
(۴۳) کتاب ماه علوم و فنون (ماهنامه)، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، برگرفته از مقاله«بیت الریس».