بیاسه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَیّاسه، شهری از ایالت جَیّان (خائن) در جنوب
اندلس و در ۴۸ کیلومتری شمال شرقی شهر خائن، مرکز این ایالت میباشد.
بَیّاسه، شهری از ایالت جَیّان (خائن) در جنوب
اندلس و در ۴۸ کیلومتری شمال شرقی شهر خائن، مرکز این ایالت میباشد.
این شهر در دوره ایبریها ساخته شده، و به گفته
بطلمیوس، بیاتْر نام داشته است.
در تقسیمات اداری منسوب به
قسطنطین، بیاسه از شهرهای استان ششم اندلس به مرکزیت
اشبیلیه بود.
در دوران اسلامی، بیاسه با شهرهای مجاور
جیان و
اُبَّده (ه م) تشکیل قلمرو
واحدی میداد.
بیاسه کهن بر روی تپهای بنا شده، و بر
وادی الکبیر یا نهر
قرطبه که از جنوب آن میگذشت، مشرف، و برگرد آن بارویی کشیده شده بود و بازارهایی چند در آن وجود داشت. پیرامون آن را کشتزاهای سبز احاطه کرده بود.
از محصولات کشاورزی آن
زعفران بود که به نقاط مختلف صادر میشد.
نیز درختان
انجیر و
انگور بسیار داشت
و در تپههای شمالی جلگه میان بیاسه و ابده جنگلهای
زیتون بود
که امروزه نیمی از آن ناحیه را میپوشاند.
منطقه جنگلی اطراف بیاسه همچنین به تولید چوب (که در صنعت کشتیسازی استفاده میشد) معروف بود.
بیاسه امروزه شهری متوسط با خیابانهای طولانی است و چهرهای جدید دارد و هیچگونه آثاری از دوران اسلامی در آنجا باقی نمانده است.
جمعیت شهر در ۱۳۸۳ش/۲۰۰۴م حدود ۱۴هزار تن برآورد شده است (فرهنگ).
در زمان
خلافت امویان،
ابن حفصون (ه م) بر نواحی وسیعی از جنوب اندلس از جمله بیاسه مستولی شد.
بعدها
عبدالرحمان سوم (حکومت ۳۰۰-۳۵۰ق/۹۱۳-۹۶۱م) سلطه خود را بر این متصرفات گسترد.
پس از فروپاشی خلافت که
قاسم بن حمود (۴۰۷-۴۱۲ق/۱۰۱۶-۱۰۲۱م) حکومت قرطبه را به دست گرفت، بیاسه، جیان و قلعه رباح را به زهیرالفَتیٰ، غلام
منصور بن ابیعامر به اقطاع داد.
هنگامی که ابوالحزم جهور بن محمد در ۴۲۲ق/۱۰۳۱م بر قرطبه و مناطق میانی اندلس از جمله بیاسه مستولی شد،
ظاهراً زهیر را در مقام خود ابقا کرد و وی تا اواخر سال ۴۲۹ق که در
جنگ با بادیس بن حَبّوس، حاکم غرناطه کشته شد، در بیاسه حکومت کرد.
از آن پس، بیاسه میان حاکمان
المریه،
دانیه، غرناطه و اشبیلیه دست به دست گشت.
در ۳
صفر ۴۸۴ق/۲۷ مارس ۱۰۹۱م،
مرابطون بیاسه را فتح کردند.
از آن پس
مسیحیان قشتاله بارها بر بیاسه تاختند و با سپاه مرابطی وارد نبرد شدند.
سرانجام، در
جمادیالاول ۵۴۲/اکتبر۱۱۴۷
امیریحیی بن غانیه، آخرین بازمانده مرابطون در اندلس، دو شهر مهم بیاسه و ابده را در برابر فشار آلفونسوی هفتم پادشاه قشتاله، تسلیم مسیحیان کرد.
اما موحدون در ۵۵۲ق/۱۱۵۷م این شهرها را بازپس گرفتند.
چندی بعد در ۵۵۴ق
ابن مردنیش سلطه خود را برپارهای از قلمرو موحدون، از جمله بیاشه گسترد و آنجا را به پدرزن خود، ابن هَمُشک سپرد.
اما ابن همشک در پی اختلاف با ابن مردنیش در ۵۶۴ق/۱۱۶۹م به فرمان موحدون درآمد.
در حدود سال ۶۰۶ق/۱۲۰۹م حملات آلفونسوی هشتم به اراضی مسلمانان در منطقه جیان و بیاسه آغاز شد
و در صفر ۶۰۹/ژوئیه۱۲۱۲
سپاه الناصر موحدی در نبرد عِقاب نزدیک بیاسه شکستی سخت یافت.
در پی این هزیمت، ساکنان بیاسه به ابده گریختند و مسیحیان فاتح وارد بیاسه شدند و آنجا را به آتش کشیدند. پس از عقبنشینی مسیحیان، شهر بازسازی شد. در زمستان سال بعد آلفونسوی هشتم آنجا را در محاصره گرفت، اما بدون نتیجه عقب نشست.
هنگامی که در ۶۲۱ق/۱۲۲۴م
عبدالله بن منصور، ملقب به العادل خود را خلیفه
موحدی خواند، عبدالله بن محمد، نواده عبدالمؤمن و امیرجیان، ادعای استقلال کرد و از
بیعت با العادل خودداری نمود. وی بیاسه را مرکز قیام خود قرار داد و از اینرو، به بیاسی معروف شد. پس از آن شهرهای جیان و قرطبه و
قیجاطه و دژهای ثغر اوسط را با خود همراه کرد.
العادل در اواخر
سال ۶۲۱ق برادرش ابوالعلا
ادریس بن منصور را برای نبرد با عبدالله بیاسی و تصرف بیاسه فرستاد، اما به سبب سرمای شدید کاری از پیش نبرد و با گرفتن گروگان
صلح کرد و به اشبیلیه بازگشت.
العادل لشکری دیگر به فرماندهی
عثمان بن ابیحفص به بیاسه گسیل داشت. بیاسی که از پیش روابط دوستانهای با فردیناند سوم، پادشاه قشتاله برقرار کرده بود، با وعده واگذاری بیاسه و قیجاطه، از وی یاری خواست و لشکر العادل را به سهولت شکست داد. بیاسی در پی آن بیاسه را ترک کرد و در قرطبه مستقر شد. پس از آن در
ذیحجه ۶۲۳/دسامبر۱۲۲۶ بیاسه به تصرف قشتالیان درآمد.
در سدههای ۷و۸ق/۱۳و۱۴م بیاسه به عنوان پایگاهی نظامی در مرز بین قشتاله و غرناطه نقشی مهم در مبارزات بنیمرین و بنی
نصر برای بازپسگیری سرزمینهای اسلامی اندلس ایفا کرد.
در ۶۷۴ و ۶۸۲ق/۱۲۷۵ و ۱۲۸۳م ابویوسف یعقوب، سلطان مرینی (۶۵۶-۶۸۵ق/۱۲۵۸-۱۲۸۶م) به اندلس لشکر کشید و در نواحی تحت سلطه مسیحیان از جمله بیاسه پیشروی کرد و پس از گرفتن غنایمی بازگشت.
در ۷۲۴ق
اسماعیل بن فرج، سلطان
نصری (۷۱۳-۷۲۵ق/۱۳۱۳-۱۳۲۵م) به بیاسه حمله کرد و آنجا را در محاصره گرفت تا شهر تسلیم شد،
اما مسلمانان نتوانستند آنجا را نگه دارند؛ بار دیگر در ۸۱۰ق/۱۴۰۷م آنجا را محاصره کردند که نتیجهای نداد.
از بیاسه دانشمندانی برخاستهاند که از آن جملهاند:
ابوالعباس احمد ابن یوسف بن نام یعمری بیاسی، ادیب و شاعر
ابن حسنون محمد بن علی حمیری کتامی بیاسی (د۶۰۴ق/۱۲۰۷م)،
مُقری و
محدث و ابوالحجاج یوسف بن محمد بیاسی، مورخ و شاعر (د۶۵۳ق/۱۲۵۵م) ابوالحجاج ذیلی بر
تاریخ ابن حیان نوشت و حوادث را تا زمان خود ادامه داد (ه د، بیاسی)
(۱) ابن ابار محمد، الحلةالسیراء، به کوشش حسین مونس، قاهره، ۱۹۸۵م.
(۲) ابن ابیزرع علی، الانیسالمطرب، رباط، ۱۹۷۲م.
(۳) ابن اثیر، الکامل.
(۴) ابن حیان حیان، المقتبس، به کوشش عبدالرحمان علیحجی، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۵) ابن خطیب محمد، الاحاطة، به کوشش محمدعبداللهعنان، قاهره، ۱۳۹۴-۱۳۹۷ق/۱۹۷۴-۱۹۷۷م.
(۶) ابن خطیب محمد، اعمال الاعلام، به کوشش لویپرووانسال، بیروت، ۱۹۵۶م.
(۷) ابن خلدون، العبر.
(۸) ابن سعید علی، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۱۹۵۵م.
(۹) ابن عبدالمنعم محمد، الروضالمعطار، به کوشش احسانعباس، بیروت، ۱۹۸۰م.
(۱۰) ابن عذاری احمد، البیانالمغرب، ج۳، به کوشش کولن و لوی پرووانسال، بیروت، ۱۹۸۳م، ج۴، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۸۳م.
(۱۱) ابوعبید بکری عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا فره، تونس، ۱۹۹۲م.
(۱۲) ادریسی محمد، نزهةالمشتاق، بیروت، ۱۴۰۹ق/۱۹۸۹م.
(۱۳)
انصاری محمد، الذیل و التکملة لکتابی الموصل و الصلة، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۹۷۳م.
(۱۴) عبدالله زیری، مذکرات، به کوشش لوی پرووانسال، قاهره، ۱۹۵۵م.
(۱۵) عنان محمدعبدالله، الآثارالاندلسیة الباقیة فی اسبانیا و البرتغال، قاهره، ۱۳۸۱ق/۱۹۶۱م.
(۱۶) عنان محمدعبدالله، دولة السلام فی الاندلس، قاهره، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م.
(۱۷) عنان محمدعبدالله، دول الطوائف، قاهره، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.
(۱۸) عنان محمدعبدالله، عصرالمرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۱۹) عنان محمدعبدالله، نهایة الاندلس، قاهره، ۱۴۰۸ق.
(۲۰) مقدسی محمد، احسنالتقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۲۱) مقری احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۱۳۸۸ق/۱۹۶۸م.
(۲۲) مکناسی محمد، الاکسیرفی فکاک الاسیر، به کوشش محمد فاسی، رباط، ۱۹۶۵م.
(۲۳) مونس حسین، تعلیقات بر الحلة السیراء.
(۲۴) یاقوت، بلدان.
(۲۵) EI ۲.
(۲۶) The World Gazetteer، wwwworld-gazetteercom/fr/f_eshtm.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۳، ص۵۳۰۳، برگرفته از مقاله «بیاسی».