بَیْع (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بَیْع (به فتح باء و سکون یاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای فروختن است.
از مشتقات این ماده که در
قرآن آمده،
بِیْعَت (به کسر باء و سکون یاء و فتح عین) به معنای متولّى كردن و عقد توليت و
مُبايَعَه (به ضم میم و فتح یاء و عین) به معنای واقع كردن بيع میباشد.
بَیْع به معنای فروختن است.
راغب: بيع دادن جنس و اخذ قيمت و شراء دادن قيمت و گرفتن جنس است.
به مواردی که در «قرآن» بهکار رفته است، اشاره میشود:
(وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا) (خدا بيع را
حلال كرده و
ربا را
حرام.)
مجمع البیان نيز در ذيل
آیه ۲۵۴ بقره مثل راغب
گفته است
و هر دو تصريح میكنند كه گاهى به فروختن،
شراء و به خريدن، بيع اطلاق میشود. على- هذا بيع به معنى يك طرف
معامله است فروختن يا خريدن.
ولى از بعضى
آیات ظاهر میشود كه گاهى در مطلق خريد و فروش به كار میرود نظير:
(مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ) (پيش از آن كه روزى فرار رسد كه در آن، نه خريد و فروشى هست تا بتوانيد
نجات را خريدارى كنيد و نه دوستى سودى دارد و نه
شفاعتی شامل حالتان مىشود.)
چنان كه
طبرسی آن را
تجارت معنى كرده است.
در این آیه بیع در مطلق خريد و فروش بكار میرود. ولی میشود گفت كه بيع در آيه به معناى مشهور (فروختن) است يعنى شخص
مجرم چيزى ندارد كه بفروشد و خلاصى خود را در مقابل آن بگيرد. جنس در اين جا آن است كه مجرم میدهد و قيمت همان نجات است كه دريافت میكند. ولى اين در آن روز نيست.
(رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ) (مردانى كه هيچ تجارت و داد و ستدى آنان را از
یاد خدا و برپا داشتن
نماز و اداى
زکات غافل نمىكند.)
در
المیزان هست: تجارت چون با بيع مقابل افتد، مراد از تجارت استمرار آن است، و اينكه در آيه پس از نفى تجارت، بيع نفى شده براى افهام اين است كه نه تجارت دائمى آنها را از ياد خدا باز میدارد و نه يک بيع كه در مدّت تجارت واقع میكنند. گفته شده: نفع تجارت بسيار و نفع يک بيع ناچيز است، آيه چون باز داشتن تجارت را نفى كرد اين مستلزم باز نداشتن يک بيع نيست لذا بار ديگر بيع نفى شده است يعنى: مردانی که نه بهره بسيار و نه كم آنها را از ياد خدا باز نمیدارد. (خلاصه سخن الميزان)
(فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بايَعْتُمْ بِهِ) «شاد شويد به معامله خود كه انجام دادهايد.»
مبایعه واقع كردن بيع است و بين الاثنين بودن آن به واسطه بايع و مشترى است مانند تبايع:
(وَ أَشْهِدُوا إِذا تَبايَعْتُمْ) (ولی هنگامى كه خريد و فروش نقد مىكنيد شاهد بگيريد.)
(إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ) «آنانكه با تو
بیعت میكنند جز اين نيست كه با
خدا بيعت میكنند.»
بَيْعَت به معنای متولّی کردن و عقد تولیت است.
طبرسی ذیل آیه ۲۵۴ بقره
گوید، بیع دست به هم دادن برای فروختن و بیعت دست به هم دادن برای ایجاب
طاعت است.
علی هذا بیعت آن است که شخصی دست به دست شخصی بدهد یعنی تو را بر خود متولّی کردم و طاعتت بر من
واجب است.
(اِذا جاءَکَ الْمُؤْمِناتُ یُبایِعْنَکَ) (اى
پیامبر! هنگامى كه زنان مؤمن نزد تو آيند تا با تو بيعت كنند...)
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «بَیع»، ج۱، ص۲۵۳-۲۵۴.