بهمن میرزا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بهمنمیرزا (د ۱۳۰۱ق/۱۸۸۴م)، شاهزاده ادیب و دانشپرور، چهارمین
پسر عباسمیرزا نایبالسلطنه (د ۱۲۴۹ق/۱۸۳۳م) و
برادر محمدشاه قاجار میباشد.
استوری تاریخ تولد او را حدود
سال ۱۲۲۵ق/۱۸۱۰م آورده است.
از سالهای آغازین زندگی بهمنمیرزا و دوران جوانی او اطلاعی در دست نیست.
ظاهراً اولین منصب او
حکومت بر
اردبیل، مشکین و طالش در سالهای ۱۲۴۷-۱۲۴۹ق بوده است.
وی تا ۱۲۵۰ق در اردبیل به سر برد. در این سال که مقارن جلوس موقت محمدشاه (سل ۱۲۵۰-۱۲۶۴ق) در
تبریز است، به دستور
برادر در شهر میانه بدو پیوست و راهی پایتخت شد و در همین سال از جانب محمدشاه به حکمرانی
تهران رسید
و در ۱۲۵۱ق به حکومت بروجرد و سلاخور منصوب شد.
در ۱۲۵۲ق بار دیگر حاکم تهران شد و پس از آن حکومت
همدان به او واگذار گردید.
بهمن میرزا در ۱۲۵۷ق/۱۸۴۱م در پی درگذشت برادرش، قهرمان میرزا به حکومت
آذربایجان منصوب شد و به تبریز رفت
و ظاهراً تا ۱۲۶۳ق در این منصب باقی بود.
بیماری محمدشاه و اوضاع آشفته کشور در ۱۲۶۱ق زمینه بروز شورشها و آشفتگیهایی را در سراسر
ایران فراهم آورد. از جمله در ۱۲۶۲ق آصفالدوله، دایی بهمنمیرزا و فرزندش، حسنخان سالار در
خراسان سر به شورش برداشتند و بهمنمیرزا را که تا آن زمان حاکم آذربایجان بود، به سودای
تاج و
تخت فریفتند و به همداستانی در
فتح دارالخلافه تهران برانگیختند.
محمدشاه پس از آگاهی از ماجرا، با
مشورت و همفکری
حاجی میرزا آقاسی، صدر اعظم وقت خسروخان گرجی را برای سرکوب رضاقلی خان ـ والی
کردستان که گفته میشد با بهمنمیرزا همرأی و همراه شده است ـ پنهانی روانه کردستان و تبریز کرد. بهمنمیرزا پس از اطلاع از مأموریت خسروخان، از احتمال حمله او به آذربایجان به هراس افتاد و با شتاب تمام خود را به تهران رساند و چون صدراعظم حاجی میرزا آقاسی از دیدار با وی امتناع کرد به ناچار به حضور شاه رفت و با آنکه شاه از او دلجویی کرد و به وی امان داد، از بیم
جان و
مال به سفارت روسیه پناه برد.
نادر میرزا، پسرخاله بهمنمیرزا همراهی و شرکت بهمنمیرزا را در این آشوب اتهامی بیاساس میشمارد و پناهندگی وی به
سفارت روس را معلول این
اتهام میداند و چنین اظهارنظر میکند که این اتهام نتیجه دشمنی و سعایت صدراعظم، و ساخته و پرداخته تاریخنویسان است.
بهمنمیرزا سرانجام به همراه
خانواده و بخشی از
ثروت خود راهی
تفلیس شد و پس از ۳ سال به قراباغ نقل مکان کرد و همانجا اقامت گزید.
وی در مدت اقامت در روسیه مقرری قابل توجهی نیز از امپراتوری روس دریافت میکرد و در رفاه کامل روزگار میگذراند.
به گفته کنت دوگوبینو، وزیرمختار فرانسه در تهران، پس از
مرگ محمدشاه و اوایل
سلطنت ناصرالدین شاه (سل ۱۲۶۴-۱۳۱۳ق/۱۸۴۸-۱۸۹۶م) دولت روسیه تلاش میکرد تا بهمنمیرزا را به ایران بازگرداند و بر تخت سلطنت بنشاند.
در این میان، دولت انگلیس میکوشید تا اللهیارخان آصفالدوله را از
بغداد به ایران آورد و به قدرت رساند. سرانجام، روس و انگلیس بر سرانتخاب بهمن میرزا به عنوان نایبالسلطنه به توافق رسیدند، اما
امیرکبیر در برابر هر دو تلاش ایستاد و با هردو درخواست مخالفت کرد.
ظاهراً شورش سالار، پسر آصفالدوله در خراسان که پس از جلوس ناصرالدینشاه همچنان ادامه داشت
و شورشهایی که گفته میشد به تحریک بهمنمیرزا در تهران صورت گرفته است، از جمله شورش نظامی ۱۲۶۵ق/۱۸۴۹م،
نیز نفوذ و وجاهت بهمنمیرزا در آذربایجان در ایستادگی و مخالفت امیرکبیر مؤثر بوده است.
دولتهای روس و انگلیس که وجود امیرکبیر را مانعی جدی برسر راه خود میدیدند، اینبار به اندیشه صدارت بهمنمیرزا افتادند
که این تلاش نیز به ثمر نرسید؛ به خصوص که ناصرالدین شاه نسبت به بهمنمیرزا بدبین بود و در او به چشم
دشمن مینگریست و به همین سبب در روزنامه خاطرات خود با لحنی بسیار توهینآمیز از او یاد کرده است.
به گفته نادرمیرزا، از بهمن میرزا بیش از ۱۰۰
فرزند و نواده به جا ماند. برخی از پسران او در دولت روسیه صاحب منصب و دارای مشاغل مهم نظامی بودند
و ظاهراً اخلالهایی از سوی برخی از اعضای خانواده او تا اوایل سلطنت احمدشاه (سل ۱۳۲۷-۱۳۴۴ق) ایجاد شد که به جایی نرسید.
بهمنمیرزا سرانجام در شوشی، از شهرهای قرهباغ در ۷۶ سالگی درگذشت.
بهمنمیرزا را شاهزادهای کدخدامنش، حاکمی عادل
و ادیبی دانشپرور معرفی کردهاند که کتابهای نفیسی در
زبان فارسی به نام او و به
تشویق او تألیف و ترجمه شد.
از اقدامات بسیار ارزنده بهمنمیرزا سفارش ترجمه الف لیلة و لیلة (هزارو یک شب) به استاد خود، عبداللطیف طسوجی تبریزی است. وی این کتاب را از
عربی به فارسی شیوا و روان ترجمه کرد. افزون بر این، به خواهش بهمنمیرزا، میرزا محمدعلی خان سروش اصفهانی اشعار عربی این کتاب را با اشعار فارسی که خود سروده بود و یا از
شعر شعرای برجسته برگزیده بود، جایگزین کرد.
بهمنمیرزا در ۱۲۴۷ق پیش از جلوس محمدشاه و به دستور وی به تألیف تذکرهای پرداخت و آن را به نام محمدشاه، تذکره محمدشاهی نامید. این تذکره در ۳ رشته (باب) نوشته شده است: رشته نخست در ذکر متقدمین، شامل
شرح حال ۱۳۳ شاعر تا پایان
سده ۱۲ق که بر اساس حروف الفبا تنظیم شده است؛
در این رشته
شرح حال ۱۳ شاعر آمده است؛ رشته سوم در
احوال شعرای معاصر است که به استثنای شاهزادگان به ترتیب
حروف الفبا تنظیم شده است. این رشته شامل ۵۷ شاعر است که با
شرح احوال قائممقامفراهانی آغاز میشود و به واله اصفهانی پایان میپذیرد.
بهمنمیرزا تکملهای براین تذکره در ۴ مجلد نگاشته، و آن را در ۱۲۵۶ق به پایان برده است. وی در این تکمله، به ذکر نمونه اشعار شاعرانی پرداخته که در
تذکره خود
شرح احوال آنان را بازگفته است.
تذکره محمدشاهی و تکمله آن تاکنون به چاپ نرسیده است. از این تذکره نسخههای خطی بسیاری در کتابخانههای مختلف نگهداری میشود.
(۱) فریدون آدمیت، امیرکبیر و ایران، ۱۳۵۵ش.
(۲) علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه، اکسیر التواریخ، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۳) محمدحسن اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۴) مهدی بامداد،
شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۵۷ش.
(۵) محمدتقی بهار، سبکشناسی، تهران، ۱۳۳۷ش.
(۶) جهانگیر میرزا، تاریخ نو، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، ۱۳۲۷ش.
(۷) فضلالله حسینی شیرازی خاوری، تذکره خاوری (خاتمهروزنامچه همایون)، به کوشش همایون محدث، زنجان، ۱۳۷۹ش.
(۸) محمدجعفر خورموجی، تاریخ قاجار (حقایقالاخبارناصری)، به کوشش حسین خدیو جم، تهران، ۱۳۴۴ش.
(۹) محمدیوسف ریاضی هروی، عینالوقایع، به کوشش محمدآصف فکرت، تهران، ۱۳۷۲ش.
(۱۰) محمدتقی سپهر، ناسخالتواریخ، به کوشش محمدباقر بهبهودی، تهران، ۱۳۸۵ش.
(۱۱) حسین سعادت نوری، رجال دوره قاجاریه، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۱۲) محمد قزوینی، «وفیات معاصرین»، یادگار، تهران، ۱۳۲۵ش، س۳، شم ۴.
(۱۳) محمد قزوینی، «وفیات معاصرین»، یادگار، تهران، ۱۳۲۷ش، س۵، شم ۱-۲.
(۱۴) احمد گلچین معانی، تاریخ تذکرههای فارسی، تهران، ۱۳۴۸ش.
(۱۵) احمد منزوی، فهرستواره کتابهای فارسی، تهران، ۱۳۷۶ش.
(۱۶) نادرمیرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، ۱۳۷۳ش.
(۱۷) ناصرالدین شاه، روزنامه خاطرات در سفر اول فرنگستان، به کوشش فاطمه قاضیها، تهران، ۱۳۷۷ش.
(۱۸) رابرت گرانت واتسن، تاریخ قاجار، ترجمه عباسقلی آذری، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۱۹) رضاقلی هدایت، ملحقات روضةالصفا، تهران، ۱۳۳۹ش.
(۲۰) Storey، C A، Persian Literature، London، ۱۹۷۲.
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بهمن میرزا»، شماره۵۲۸۷.