• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بنی‌عامر و اسلام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بنی عامر از قبایل حجاز و شبه جزیره عربستان نسبت به دین اسلام عکس العملهای متفاوتی از خود نشان دادند.



با بعثت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بنی عامر نیز مانند بسیاری از قبایل حجاز و شبه جزیره عربستان از ظهور دین جدید آگاه شده، عکس العملهای متفاوتی از خود نشان دادند؛ برخی از عامریان اسلام آوردند و گروهی عناد ورزیده، به توهین و ایذای آن حضرت و مسلمانان پرداختند؛ ولی بسیاری نیز موضع بی طرفانه اتخاذ کردند و به احتمال در انتظار روشن شدن ارتباط پیامبر و قریش بودند. با توجه به گستردگی قبیله بنی عامر و حضور آنان در نقاط گوناگون می‌توان نوع واکنش آنان به ظهور اسلام را با توجه به شرایط زیست محیطی و منطقه سکونت آنان بررسی کرد.

۱.۱ - ورود اسلام به بنی عامر

حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم پس از اعلام علنی دعوت به اسلام، از موسم حج و حضور قبایل مختلف در مکه بهره می‌جست و به تبیین و تبلیغ دین خود می‌پرداخت. بنی عامر نیز از این دعوت پیامبر بی نصیب نماندند، زیرا در یکی از این اوقات حضرت با حضور در میان تیره بنی کعب بن ربیعه ، اصول و اعتقادات اسلامی را به اطلاع آنان رساند؛ ولی این دعوت که در ابتدا با اقبال بنی عامر آغاز شده بود در پی حضور بیحرة بن فراس از بنی قشیر و توهین وی به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم بی نتیجه ماند.
[۱] السیرة النبویه، ج۲، ص۴۲۴.
برخی منابع با پرداختن جزئی‌تر به این واقعه آورده‌اند که پس از بی ادبی بیحره به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم زنی از بنی عامر بنام ضباعه دختر عامربن قرط که از زنان مسلمان بود بنی عامر را به حمایت از حضرت فرا خواند. پس سه تن از جوانان عامری به نامهای غطیف و غطفان (از فرزندان سهل) و عروه یا عذره (فرزند عبدالله بن سلمه ) به مقابله با بیحره برخاستند؛ ولی در آن سو دو نفر از مردان تیره بنی قشیر و بنی عقیل در حمایت از بیحره با اینان درگیر شدند که به شهادت یاوران پیامبر انجامید. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در این خصوص فرمود: «اللهم بارک هؤلاء والعن هؤلاء»
[۲] البدایة و النهایه، ج۳، ص۱۱۲.
؛ همچنین آورده‌اند که این تیره عامری در بازگشت به سرزمین خود اخبار موسم حج و حضور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را برای پیری از مردمان خود نقل کردند. پیرمرد با شنیدن سخنان آن حضرت از زبان راویان، ضمن شهادت بر حقانیت پیامبر به نکوهش کسانی پرداخت که به آن بی حرمتی کرده بودند.
[۳] السیرة النبویه، ج۲، ص۴۲۵.
این اخبار خود مؤیدی بر اسلام برخی از بنی عامر تا قبل از هجرت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به مدینه است.

۱.۲ - ایمان آوردن یکی از بزرگان

تاریخ نگاران همچنین به دفعات از حضور مردان و بزرگانی از بنی عامر در نزد پیامبر و پرسش از دعوت آن حضرت و دین جدید و حتی درخواست معجزه
[۴] تاریخ طبری، ج۱، ص۴۵۸.
[۵] تاریخ دمشق، ج۴، ص۳۶۲-۳۶۳.
خبر داده‌اند. در این خصوص آمده است که بزرگی از بنی عامر نزد پیامبر آمد و از آن جناب در خصوص ماهیت و حقیقت دینش در مقایسه با دینهای ابراهیم ، عیسی و موسی علیهم‌السّلام و... پرسید پیامبر نیز با تشریح دعوت خود به یکایک پرسشهای او پاسخ گفت. آن مرد نیز با پذیرش اسلام و اعلام آن، مجلس را ترک گفت.
[۶] تاریخ طبری، ج۱، ص۴۵۶-۴۵۷.
[۷] تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۶۹-۴۷۳.


۱.۳ - تبلیغ اسلام در بنی عامر

با هجرت پیامبر به مدینه و گسترش و تقویت اسلام، رویکرد بنی عامر به پیامبر شکل گسترده‌تر و منسجم‌تری به خود گرفت، به نحوی که در سال چهارم هجرت، ابوبراء عامربن مالک بن جعفر ملقب به ملاعب الاسنه از بزرگان بنی عامر و تیره بنی کلاب با حضور در مدینه و ملاقات با حضرت، از پیامبر درخواست اعزام مسلمانانی برای تبلیغ اسلام در بنی عامر مستقر در نجد کرد و ضمن قبول حمایت از مبلغان، نگرانی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم را از احتمال وقوع خطر جانی برای آنان برطرف کرد.
[۸] السیرة النبویه، ج۳، ص۱۸۴.
[۹] الطبقات، ج۲، ص۴۰.
[۱۰] المغازی، ج۱، ص۳۴۶.
این حرکتِ رئیس و بزرگ بنی عامر خود می‌تواند بیانگر پدید آمدن زمینه گسترش اسلام در بنی عامر در سال چهارم هجری باشد. از سوی دیگر برخی از عامریان نیز با آنکه اسلام نیاورده بودند در جوار و حمایت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم قرار گرفتند که در این رابطه می‌توان به داستان دو عامری اشاره کرد که به دست عمروبن امیه ضمری پس از واقعه بئر معونه کشته شدند
[۱۱] المغازی، ج۱، ص۳۵۱.
[۱۲] السیرة النبویه، ج۳، ص۱۸۶.
و این امر موجب شد که حضرت برای پرداخت دیه آنان از بنی نضیر (متحد بنی عامر) کمک بگیرد.
[۱۴] المغازی، ج۱، ص۳۶۴.
[۱۵] السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۰.


۱.۴ - عنادورزی برخی عامریان با اسلام

در مقابل این گروه از عامریان مسلمان یا متمایل به اسلام، افراد و تیره‌هایی نیز از آنان تمام توان خود را در رویارویی با اسلام و مسلمانان صرف کردند. اگرچه این برخوردهای منفی حتی در سال نهم هجری و در جریان اعزام هیئت به مدینه نیز گزارش شده؛ اما گستردگی آن به حدی نبوده که بتوان در گزارشی کلی بنی عامر را به طور غالب، معاند اسلام معرفی کرد، در هر صورت به اسارت درآمدن دو تن از اصحاب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم به دست بنی عامر که در جواب آن، حضرت نیز مردی از ثقیف، متحد بنی عامر را اسیر کرد،
[۱۶] المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۱۹۰.
تهییج و تحریک بنی عامر به وسیله عامربن طفیل (از بزرگان بنی عامر و از تیره بنی جعفر بن کلاب ) برای قتل مبلغان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم
[۱۷] المغازی، ج۱، ص۳۴۷.
[۱۸] السیرة النبویه، ج۳، ص۱۸۵.
و شرکت بنی هلال بن عامر در جنگ حنین در کنار هوازن در سال هشتم هجری
[۲۰] التنبیه و الاشراف، ص۲۳۵.
نمونه‌هایی از عنادورزی عامریان با اسلام و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم است؛ همچنین برخی از اینان در واکنش به اسلام قبایلی چون غفار، اسلم و جهینه ضمن انکار خداوند و تکذیب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم مدعی می‌شدند که اگر در این دین خیر و نفعی بود ما خود زودتر به آن ایمان می‌آوردیم. خداوند با نزول آیه ۱۱ احقاف به این امر اشاره می‌کند:
[۲۳] مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۹.
[۲۴] مبهمات القرآن، ج۲، ص۴۸۹.
«قالَ الَّذینَ کَفَروا لِلَّذینَ ءامَنوا لَو کانَ خَیرًا ما سَبَقونا اِلَیهِ و اِذ لَم یَهتَدوا بِهِ فَسَیَقولونَ هـذا اِفکٌ قَدیم»؛ همچنین در منابع از تدارک دو سریه یکی به فرماندهی ابوبکر به سوی بنی کلاب در ناحیه ضریه
[۲۵] التنبیه و الاشراف، ص۲۲۷.
و دیگری به فرماندهی ضحاک بن سفیان کلابی به سوی تیره قرطاء از بنی کلاب
[۲۷] تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۹۸.
گزارش شده است. ضمن آنکه از سریه‌های عمربن خطاب
[۲۸] السیرة النبویه، ج۴، ص۶۰۹.
[۲۹] التنبیه و الاشراف، ص۲۲۷.
و شجاع بن وهب
[۳۰] الطبقات، ج۳، ص۷۰.
به تربه و رکبه از اراضی بنی عامر سخن به میان آمده است؛ ولی در گزارشها هیچ اشاره‌ای به بنی عامر نشده، از این رو این احتمال وجود دارد که این اعزامها با هدف برخورد با ساکنان غیر عامری این مناطق بوده باشد.
با فتح مکه در سال هشتم هجری گروهی از بزرگان تازه مسلمان شده بنی عامر در کنار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در حنین رو در روی خویشاوندان هوازنی خود قرار گرفتند. پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با هدف نرم کردن قلبهای این دسته از عامریان پس از به دست آوردن غنایم حنین مقداری از آن را به برخی از بزرگان و سران بخشید
[۳۱] السیرة النبویه، ج۴، ص۴۹۵.
که بدانان مؤلفة القلوب می‌گفتند. مفسران آیه ۶۰ توبه را در این خصوص می‌دانند: «اِنَّمَا الصَّدَقـتُ لِلفُقَراءِ والمَسـکینِ والعـمِلینَ عَلَیها والمُؤَلَّفَةِ قُلوبُهُم و...».
[۳۳] مجمع البیان، ج۵، ص۶۵.
[۳۴] تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۱۴.
ابن هشام به افرادی از تیره بنی ربیعة بن عامر بن صعصعه چون علقمة بن علاثه ، لبیدبن ربیعه و خالد بن هوزه در میان تالیف قلوب شدگان اشاره کرده است.
[۳۵] السیرة النبویه، ج۴، ص۴۹۵.


۱.۵ - ورود هیئتهای متعدد قبایل به مدینه

با شروع سال نهم هجری و ورود هیئتهای متعدد قبایل به مدینه ـ با هدف اعلام اسلام و تابعیت از حکومت مدینه ـ قبیله بنی عامر و تیره‌های متعدد آن نیز هریک جداگانه هیئتهایی را اعزام داشتند که در آن میان می‌توان به هیئتهای تیره‌هایی چون بنی رواس بن کلاب ، بنی عقیل بن کعب ، بنی جعدة بن کعب ، بنی بکاء ، بنی نمیربن عامر ، بنی قشیر بن کعب و بنی کلاب اشاره کرد.
[۳۷] تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۹۲-۵۹۹.
پیامبر نیز پس از اعلام اسلام از سوی هر گروه افرادی از آنها را مامور جمع آوری زکات قبیله خود می‌کرد
[۳۸] اسدالغابه، ج۴، ص۳۸۳.
[۴۰] تاریخ ابن خیاط، ص۶۳.
و به برخی از بزرگان آنها هدایایی می‌داد؛ همچنین به دستور آن حضرت نامه‌هایی در تایید اسلام آنان نوشته و در اختیار آنان قرار می‌گرفت تا به قبیله خود عرضه کنند. در میان هیئتهای بنی عامر، هیئتی که به وفد بنی عامربن صعصعه معروف شده و ریاست آن را عامر بن طفیل و اربد بن قیس و جبار بن سلمی که هر سه از تیره بنی جعفر بن کلاب بودند بر عهده داشتند، قابل توجه است، زیرا عامربن طفیل وقتی با درخواست مردم خود مبنی بر رو آوردن به اسلام روبه رو شد ضمن اعلام عدم تبعیت از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم با هدف کشتن آن حضرت با کمک اربدبن قیس در قالب هیئتی وارد مدینه شد و چون به نزد رسول خدا رسیدند عامر گفت: ‌ای محمد! با من خلوت کن؛ ولی پیامبر این امر را مشروط به ایمان عامر کرد. عامر تقاضای خود را تکرار می‌کرد، به این امید که اربد از فرصت بهره جوید و با شمشیر خود حضرت را بکشد.
[۴۴] السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶۸.
به گفته برخی منابع عامر خواهان جانشینی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم و دریافت یک چهارم غنایمی بود که در جاهلیت « مرباع » خوانده می‌شد
[۴۵] تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۱۹.
[۴۶] الطبقات، ج۱، ص۲۳۶.
و چون حضرت برای او هیچ سهمی در این امر قائل نشد با تهدید پیامبر مبنی بر اینکه مدینه را پر از سواره و پیاده خواهد کرد از محضر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم خارج شد. با خروج عامر بن طفیل پیامبر از خداوند هدایت بنی عامر و دفع شر عامر بن طفیل را خواست.
[۴۷] تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۲۰.
[۴۸] السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶۸.
برخی از گزارشها نیز از نفرین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم در خصوص عامر بن طفیل خبر داده‌اند،
[۵۰] تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۱۹.
به هر روی عامر در راه بازگشت به سرزمین خود بر اثر غده‌ای که در گردن او پدیدار شد در منزل زنی از بنی مسلول مُرد.
[۵۱] السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶۸.
اربد نیز وقتی به نزد قوم خود بازگشت بر اثر صاعقه‌ای هلاک شد.
[۵۳] السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶۹.
[۵۵] تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۲۰.



۱. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۲۴.
۲. البدایة و النهایه، ج۳، ص۱۱۲.
۳. السیرة النبویه، ج۲، ص۴۲۵.
۴. تاریخ طبری، ج۱، ص۴۵۸.
۵. تاریخ دمشق، ج۴، ص۳۶۲-۳۶۳.
۶. تاریخ طبری، ج۱، ص۴۵۶-۴۵۷.
۷. تاریخ دمشق، ج۳، ص۴۶۹-۴۷۳.
۸. السیرة النبویه، ج۳، ص۱۸۴.
۹. الطبقات، ج۲، ص۴۰.
۱۰. المغازی، ج۱، ص۳۴۶.
۱۱. المغازی، ج۱، ص۳۵۱.
۱۲. السیرة النبویه، ج۳، ص۱۸۶.
۱۳. الطبقات، ج۲، ص۴۱.    
۱۴. المغازی، ج۱، ص۳۶۴.
۱۵. السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۰.
۱۶. المعجم الکبیر، ج۱۸، ص۱۹۰.
۱۷. المغازی، ج۱، ص۳۴۷.
۱۸. السیرة النبویه، ج۳، ص۱۸۵.
۱۹. الطبقات، ج۲، ص۴۰.    
۲۰. التنبیه و الاشراف، ص۲۳۵.
۲۱. احقاف/سوره۴۶، آیه۱۱.    
۲۲. ج۹، ص۲۷۳.    
۲۳. مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۹.
۲۴. مبهمات القرآن، ج۲، ص۴۸۹.
۲۵. التنبیه و الاشراف، ص۲۲۷.
۲۶. الطبقات، ج۲، ص۱۶۲.    
۲۷. تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۹۸.
۲۸. السیرة النبویه، ج۴، ص۶۰۹.
۲۹. التنبیه و الاشراف، ص۲۲۷.
۳۰. الطبقات، ج۳، ص۷۰.
۳۱. السیرة النبویه، ج۴، ص۴۹۵.
۳۲. توبه/سوره۹، آیه۶۰.    
۳۳. مجمع البیان، ج۵، ص۶۵.
۳۴. تفسیر قرطبی، ج۸، ص۱۱۴.
۳۵. السیرة النبویه، ج۴، ص۴۹۵.
۳۶. الطبقات، ج۱، ص۲۲۹-۲۳۱.    
۳۷. تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۹۲-۵۹۹.
۳۸. اسدالغابه، ج۴، ص۳۸۳.
۳۹. الطبقات، ج۱، ص۲۳۱.    
۴۰. تاریخ ابن خیاط، ص۶۳.
۴۱. الطبقات، ج۱، ص۲۳۱.    
۴۲. الطبقات، ج۱، ص۲۳۰.    
۴۳. الطبقات، ج۱، ص، ۲۳۲.    
۴۴. السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶۸.
۴۵. تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۱۹.
۴۶. الطبقات، ج۱، ص۲۳۶.
۴۷. تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۲۰.
۴۸. السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶۸.
۴۹. الطبقات، ج۱، ص۲۳۶.    
۵۰. تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۱۹.
۵۱. السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶۸.
۵۲. الطبقات، ج۱، ص۲۳۶.    
۵۳. السیرة النبویه، ج۴، ص۵۶۹.
۵۴. الطبقات، ج۱، ص۲۳۶.    
۵۵. تاریخ المدینه، ج۲، ص۵۲۰.



مرکز دائرة المعارف قرآن کریم، برگرفته از مقاله «بنی عامر بن صعصعه».    




جعبه ابزار